مقالات
  • صفحه اصلی
  • مقالات
  • آیت‌ا... هاشمی، گرانیگاه میانه‌روی و اعتدال

آیت‌ا... هاشمی، گرانیگاه میانه‌روی و اعتدال

  • پنجشنبه ۱۸ دی ۱۳۹۹

صادق زیباکلام استاد دانشگاه

آیت الله  هاشمی گرانیگاه اعتدال و میانه‌روی ایران بعد از انقلاب بود. ایشان در حقیقت مرکز ثقل اعتدال و میانه‌روی در ایران بعد از انقلاب بود. آقای هاشمی به همین خاطر است که به این صورت مورد بغض، کینه و نفرت تندروها و انقلابیون در حقیقت قرار گرفت. چرا که آنان انتظار داشتند با توجه به جایگاهی که آیت الله هاشمی دارد، او نیز در حقیقت به جریان رادیکال و تندروی اعتراضات ۸۸ بپیوندد. نپیوستن هاشمی به جریانات تندرو باعث شد که مورد بغض و کینه آنان قرار گیرد. به یاد می‌آوریم که بعد از اتفاقات سال ۸۸ عملاً آیت الله هاشمی رفسنجانی طرد شد یا ایشان را طرد کردند، بلکه شعار مرگ بر هاشمی در نماز جمعه تهران سر داده شد و تا زمان فوتش در ۱۸ دی ماه ۱۳۹۵، تندروها از هیچ توهین، تحقیر و از هیچ بدرفتاری یا سوءرفتار نسبت به وی فرو گذار نکردند و در واقع بغض و کینه آنها از هاشمی‌رفسنجانی به واسطه اعتدال و میانه‌روی وی بود. البته اعتدال و میانه‌روی هاشمی‌رفسنجانی فقط بعد از انقلاب نبود و او قبل از انقلاب هم در حقیقت نقش مهمی در میان نیروهای مبارز علیه رژیم شاه بر عهده داشت. به خصوص بعد از آنکه رهبری سازمان مجاهدین به دست مارکسیست‌ها افتاد و در تابستان سال ۹۴ رهبری سازمان مجاهدین رسماً اعلام کرد که ایدئولوژی سازمان از اسلام به مارکسیست تغییر یافته رژیم شاه استقبال زیادی از این تحول کرد. در حقیقت تا قبل از آن نوعی همکاری و اتحاد میان چپ‌گرایان یعنی مارکسیست‌ها و نیروهای اسلام‌گرا علیه رژیم شاه وجود داشت و شاه خرسند بود با توجه به ضربه‌ای که مارکسیست‌ها علیه اصلی‌ترین و مهم‌ترین سازمان اسلام‌گرا یعنی مجاهدین وارد کرده است و اتحادی که در میان اپوزیسیون وجود داشته از میان رفته و آنها به دو قسمت تقسیم شده‌اند. بسیاری از نیروهای اسلام‌گرا درون و بیرون زندان آنقدر از این حرکت مارکسیست‌ها برآشفته بودند که حتی برخی از آنها تا به آنجا پیش می‌روند که می گویند، ضرورت مبارزه با کمونیست‌ها از ضرورت مبارزه با رژیم شاه هم بیشتر است و در اولویت قرار می‌گیرد. این موضوع دقیقاً همان آرزو و انتظار رژیم شاه بود که نیروهای اسلام‌گرا و مارکسیست به جای مبارزه علیه شاه به جان یکدیگر بیفتند وعلیه هم جنگ کنند. سخنی به اغراق نرفته اگر آیت الله  هاشمی درون زندان توانست نگذارد که نیروهای اپوزیسیون علیه رژیم شاه روبه‌روی یکدیگر قرار بگیرند. البته نیروهای تند و رادیکال آنچنان بعد از انقلاب نیرومند بودند که هاشمی رفسنجانی به هیچ‌وجه به تنهایی نمی‌توانست در برابر امواج تند و خشونت بار انقلابی گری بعد از ۲۲ بهمن ۵۷ بایستد. بنابراین می‌توان گفت که دست‌کم تا زمان ارتحال امام اعتدال و میانه‌روی هاشمی رفسنجانی نتوانست گامی برای منافع ملی کشور بردارد. چه در زمان حیات و حتی بعد از فوت امام، آیت الله هاشمی تلاش‌هایی کرد که شاید بتواند با آمریکا وارد مذاکره شود. او همچنین سعی کرد که اقتصاد دولتی ایران را اصلاحاتی در آن به وجود بیاورد و گامی را که کشورهایی همچون مالزی، ترکیه، تایوان، اندونزی وبسیاری از کشورهای دیگر برداشته‌اند را در ایران موفق سازد. اما در اینجا جریانات رادیکال اسلامی جلوی او را گرفتند و نگذاشتند که اصلاحات مورد نیاز اقتصادی کشور را به عمل آوردند و سایه سنگین دولت را از سر اقتصاد ایران دور سازد و بالاخره همان‌گونه که پیش‌تر گفته شد اعتدال و میانه‌روی هاشمی بعد از اتفاقات خرداد ۸۸ خود را نشان داد. البته آیت الله هاشمی در مقطعی دیگر نتوانست با تندروها همکاری کند که به تعبیری به نظر می‌آید که دیگر دیر و او تنهای تنها شده بود. ای کاش آیت الله هاشمی در دهه ۶۰ ایستادگی بیشتری برای اعتدال و میانه‌روی نشان داده بود که چرا او از اعتماد کامل امام برخوردار بود. به جرات می‌توان گفت هاشمی رفسنجانی نزد امام دارای مقبولیت بالایی بود.