آیتا... هاشمی «مرد بحرانها» بود
آرمان ملی- محمدهادی علیمردانی: چهار سال از درگذشت آیتا... هاشمی گذشته است و حملههای برخی افراطیون به این استوانه انقلاب ادامه دارد. با تمامی این احوال بسیاری از مردم دوران سازندگی را به عنوان دوران طلایی انقلاب میشناسند. محبوبیت این عالم و سیاستمدار انقلابی امروز نیز مانند گذشته پابرجا است. در همین خصوص گفتوگویی با محمد هاشمی رفسنجانی، برادر آیتا... هاشمی رفسنجانی و عضو سابق مجمع تشخیص مصلحت نظام داشتهایم که میخوانید.
در آستانه چهارمین سالگرد درگذشت آیتا... هاشمی رفسنجانی قرار داریم. با این حال هنوز هم حملات برخی افراد و جریانها به این شخصیت مطرح انقلاب اسلامی متوقف نشده است. علت این رویکردها از نظر شما چیست؟
درست است که اکنون جسم مرحوم آیتا... هاشمی رفسنجانی در میان ما نیست اما ایشان تفکر و اندیشهای داشتند که آن اندیشه برای عدهای مانند گروههای فشار و افراطگرایان مطلوب نبود. آقای هاشمی بحث اعتدال را داشتند و جمهوریت نظام و اسلامیت آن را ۲ رکن تفکیکناپذیر دانستند. بعضی تعابیری که برخی اشخاص برای سایرین استفاده میکنند، مورد قبول آیتا... هاشمی نبود و آنها را زیبنده و مناسب جمهوری اسلامی نمیدانستند. طبعاً این تفکر و اندیشه در قلب مردم جای گرفت و اگر اکنون از مردم درباره آیتا... هاشمی سؤال کنید، چیزی جز خیر به شما نخواهند گفت. زمانی که پس از زمان جنگ، و در دوران سازندگی، این جریان مدیریت اجرایی کشور را به دست گرفتند، پس از جنگ ۸ ساله چیزی نداشتیم. خزانه خالی، بدهیها زیاد، زیرساختها از بین رفته، تولید بسیار ناچیز و بسیاری از کالاها کوپنی بودند تا مردم در صفوف طولانی آنها را دریافت کنند. با تدبیری که آیتا... هاشمی داشتند، توانستند در دوره کوتاهی و کمتر از یک برنامه، شرایط کشور را تغییر بدهند، نرخ بیکاری را به حدود ۹ درصد بیاورند، اشتغال را برای اکثر جوانان فراهم کردند و شرایط کشور به سمت یک حکمرانی مطلوب حرکت دادند. این برای بعضی از افراطیها و تندروهایی که در حال حاضر وجود دارند، خوشایند نیست. اینکه میبینیم بعد از رحلت ایشان نیز هجمهها ادامه دارد، به این دلیل است که از اندیشه و تفکر آیتا... هاشمی در میان مردم میترسند. میخواهند این اندیشه را کمرنگ و تخریب کنند. با این حال خوشبختانه یا متاسفانه مردم نه تنها با این جریان تخریب کننده و افراطی همراه نکردند، بلکه فعالیتهای این افراد باعث شد که بر مظلومیت و محبوبیت آقای هاشمی افزوده شود. امروز اگر کسی منصفانه نظرسنجی کند، محبوبیت آقای هاشمی از زمان رحلت ایشان کمتر نشده که بیشتر نیز شده است. دلیل این افزایش محبوبیت آن است که تفکرات، اندیشهها و راهکارهای عملی آیتا... هاشمی برای زندگی مردم بود. ایشان علاقهمند به مردم بودند، خود را در خدمت به مردم وقف کرده بودند، آبرو، زمان و هرچه داشتند را در خدمت مردم قرار داده بودند. مردم این موضوع را متوجه شدند و الان نیز که نزدیک برهه انتخابات هستیم، بسیاری از ما سؤال میکنند که اگر آقای هاشمی در قید حیات بودند، نظرشان نسبت به شرایط کشور، برجام، انتخابات و آینده کشور چه بود. این نشان میدهد که مردم اکنون نیز به دنبال اندیشه و تفکر آقای هاشمی هستند. رغبت مردم به اندیشه آقای هاشمی برای افراطیون گران تمام میشود، بنابراین با تخریب، تحریف و این نوع مسائل سعی میکنند، محبوبیت آقای هاشمی کاسته شود اما این امر محقق نشده و نخواهد شد. علت کم نشدن محبوبیت آیتا... هاشمی این است که ایشان بر روی شانههای مردم حکومت نمیکردند، بلکه بر قلب مردم حکومت میکردند. کسی که در قلب مردم جای داشته باشد، نمیتوان او را به این سادگی از ذهن مردم بیرون کرد.
جریانات مختلف سیاسی با وجود همه اختلافنظرها، همیشه ارزش بسیاری برای اندیشه ایشان قائل بودند. چه سیاستی در مرحوم هاشمی وجود داشت که توانستند این محبوبیت را در میان همه اقشار و جریانها به دست بیاورند؟
۲ ویژگی خاص در آقای هاشمی وجود داشت که از سایرین متفاوت بود. یکی در زمینه روابط خارجی ایشان بود. آیتا... هاشمی خواستار تشنجزدایی بودند و با تشنجافزایی مخالف بودند. ایشان معتقد بودند که باید با همه کشورها جز رژیم صهیونیستی و در آن سالها آفریقای جنوبی، میتوانیم برمبنای احترام متقابل و حفظ منافع متقابل رابطه داشته باشیم. آقای هاشمی معتقد بودند با سایر کشورهای جهان میتوانیم رابطه داشته باشیم و بسیاری از کشورها نیز رابطه داشتند. ایشان تشنجآفرینی نمیکردند و اگر تشنجی به دلیل جنگ و سایر مسائل به وجود میآمد، رویکرد ایشان تشنجزدایی بود. این در حوزه روابط بینالملل است. در مسائل داخلی نیز نکته مهم برای آقای هاشمی، رفاه نسبی مردم بود، نه تشریفات، این صحبتها که میگویند ایشان اهل تشریفات بودند، صحیح نبوده و همهچیز را برای مردم میخواستند. آیتا... هاشمی نمیگفتند اگر یک نانی وجود دارد که آن را ۵ قسمت کردهایم، اگر جمعیت بیشتر شد، آن را به ۶ قسمت یا ۷ قسمت تقسیم خواهیم کرد. بر اساس مواد مندرج در ماده ۳ قانون اساسی، ۱۵ مورد از وظایف و خدمات دولت اسلامی برای مردم شمرده شده است. ایشان میگفتند باید تلاش کنیم که این موارد را به تمامی در سطح کشور و همه جا پیاده کنیم. توجه اصلی مرحوم هاشمی به تولید بود و میگفتند که ما از نظر مواد خام و مدنی همهچیز داریم. به قول معروف از a تا z جدول مندلیف و انواع فلزات را در کشور داریم. انرژی، جوانان با استعداد و افراد خلاق نیز داریم. باید به سمت تولید برویم، ارزش افزوده ایجاد کرده و خام فروشی نکنیم.
به یاد دارم که بعضی از مدیران صنایع و کارخانجات تولیدی که پیش آقای هاشمی میآمدند و میخواستند از ایشان حمایت، راهنمایی و رهنمود بگیرند، ایشان سؤالات دقیقی از وضعیت تولید میکردند. یکی از مسائلشان این بود که ظرفیت تولید شما چه مقدار است، چه مقدار تولید کردهاید و برنامهتان برای تولید این کالا یا جنس چیست؟
این افراد عدد محدودی مانند ۴۰ میلیون واحد را میگفتند. آقای هاشمی میگفتند نه، چرا ظرفیت تولید را پایین در نظر گرفتهاید، شما باید ظرفیت تولید را برای ۳۰۰ میلیون نفر در نظر بگیرید. ۳۰۰ میلیون نیز به این دلیل بود که در آن زمان ۳۰۰ میلیون نفر در حاشیه و همسایگی کشور ما زندگی میکردند. این افراد میتوانستند بازار خوبی برای ما باشند، زیرا به این دلیل که از نظر حمل و نقل یکی از اقلام هزینهای در تولید است، این مجاورت هزینههای حمل و نقل را کاهش میداد. ما کالاها و مواد اولیه را داشتیم، انرژی ارزان را داشتیم، جوان خلاق را داشتیم و ایشان میگفتند شما هدفگذاری خود را بر ۳۰۰ میلیون بگذارید.
پس از این هدفگذاری تلاش کنید، کالای با کیفیت تولید کنید که در کنار رقبای خود در سطح بینالمللی قرار بگیرید. همین سیاست عدم خامفروشی، سبب شد تا آیتا... هاشمی حدود ۷۰ تا ۸۰ شهرک صنعتی در مناطق مختلف کشور به وجود بیاورند. در این شهرکهای صنعتی تولید کنندهها به تناسب میآمدند و فضایی برای تولید در اختیار داشتند. یکسری خدمات و حمایت برای این افراد به وجود آمد و میتوانستند کار خود را به درستی انجام دهند. با تشویق آقای هاشمی هدفگذاری نیز با حداکثر ظرفیت انجام میگرفت. ایشان میگفتند ما باید با امکاناتی که در اختیار داریم، کالای مورد نیاز ۳۰۰ میلیون نفر را تأمین کنیم. چرا باید از کشورهای دور افتادهای مانند ژاپن و آلمان بیایند و بازار این منطقه را در دست بگیرند اما ما که همسایه هستیم، نتوانیم این بازار را در اختیار بگیریم. آیتا... هاشمی در روابط با این کشورها، حسن همجواری یا همان سیاست تنشزدایی را انتخاب میکردند و این امکانات نیز فراهم میشد. در تولید نیز این استراتژی را داشتند و اگرچه با توجه به مشکلاتی که وجود داشت و اجازه دستیابی به همه اهداف داد نمیشد، واقعاً به درصد خوبی از اهدافشان رسیدند. مردم نیز هنوز همین را میگویند و دوره آقای هاشمی را دوره طلایی میدانند. مردم میگویند ما در آن دوره با احترام زندگی میکردیم. این مسائل در جامعه مطرح است.
اگرچه مرحوم هاشمی رئیسجمهور نبودند، امام فرماندهی کل قوا را بر عهده ایشان قرار دادند. علت این رابطه حسنه و دوستانه میان امام و مرحوم هاشمی چه بود؟
آقای هاشمی از آغاز نهضت اسلامی در حدود سال ۳۲ حضور داشتند. ایشان سال ۲۸ به قم آمدند. در ۳ الی ۴ سال اول که طلبه جوانی بودند و بعد با امام و آقا مصطفی آشنا شدند. پس از آن به حلقه امام راه یافتند و از شاگردان ایشان شدند. امام از همان اوایل به ایشان عنایت ویژهای داشتند. امام به ایشان اعتماد و عنایت ویژهای داشتند که در دوران مبارزه همیشه در محور مبارزه قرار داشتند. آقای هاشمی هزینههای حدود هزار نفر از خانوادههای سیاسی را تأمین میکردند. این خانوادهها کسانی بودند که مرد خانواده یا جوان آنها در زندان بودند. آقای هاشمی به مشکلات این خانوادهها نیز رسیدگی میکردند. امام نیز از این جهت به ایشان اعتماد کامل داشتند. زمانی که آقای هاشمی ترور شدند، امام لغت هاشمی عزیز را برای ایشان به کار بردند. در دوران حیات امام، ایشان برای هیچکس این لفظ را استفاده نکرده بودند. امام این جمله را نیز به کار بردند که بدخواهان بدانند هاشمی زنده است، چون نهضت زنده است. یعنی امام آیتا...هاشمی را مترادف با نهضت انقلاب اسلامی دانستند. در زمان جنگ مشکلاتی میان سپاه، ارتش، نیروها و تأمین امکانات به وجود آمده بود. خواسته آنها این بود، امام کسی را برای فرماندهی کل قوا قرار بدهند که این مشکلات را حل کند. اینطور که ذکر شده، مقام معظم رهبری که آن زمان رئیس جمهور بودند نیز به امام پیشنهاد دادند که آقای هاشمی فرماندهی را بر عهده بگیرند، زیرا جز ایشان کسی نمیتواند مشکلات را حل کند. تنها هاشمی میتواند این مشکلات را حل و فصل کند. امام ایشان را انتخاب کردند و آقای هاشمی نیز این مشکلات را با جدیت پیگیری کردند و به خوبی توانستند خواستههای امام را عملی کنند. پس از آن نیز درگیر شرایطی شدیم که دیگر جنگ مفید دانسته نمیشد و مضر بود. آمریکاییها هواپیمای مسافربری و کشتی ما را زده بودند، خط و نشان میکشیدند و عملاً وارد جنگ شده بودند. در این زمان آقای هاشمی خدمت امام رفتند، گفتند قطعنامه را بپذیریم و امام مخالفت کردند. آقای هاشمی گفتند من به عنوان جانشین شما میپذیرم اما شما بدهید مرا محاکمه و اعدام کنند ولی جنگ را تمام کنید. زمانی که امام صداقت و شهامت آقای هاشمی را دیدند، گفتند خودم تصمیم میگیرم. بعد از این نیز با همان عبارت معروف که من جام زهر را نوشیدم، جنگ خاتمه پیدا کرد. منتهی بعضیها پس از مدتی سخنانی خلاف واقع گفتند.
اگر آیتا... هاشمی در قید حیات بودند، آیا شرایط کشور به همین صورت پیش میرفت؟
تجربه گذشته همین را میگوید. یکی از عناوینی که به آیتا... هاشمی داده شده بود، «مرد بحرانها» است. بعد از انقلاب بحرانهای زیاد را در کشور داشتیم که آقای هاشمی همهجا حضور داشته، بحرانها را حل کرده و بحرانزدایی میکرد. با توجه به تجارب و سابقهای که از ایشان در حل مشکلات سراغ داریم، اگر در قید حیات بودند، از آن تدبیر و مدیریت خود را به گونهای اعمال میکردند که مشکلات از شکل و نوعی که در حال حاضر وجود دارند، خارج شوند. همیشه پس از انقلاب مشکل داشتهایم. دشمنی آمریکا، رژیم صهیونیستی و کشورهای دیگر وجود داشته است. پس از ۴۰ سالی که از انقلاب گذشته است، دشمنان یک روز نیز ما را آزاد نگذاشتهاند و ما همیشه در حالت دفاعی بودهایم. دشمنان نگذاشتهاند که بتوانیم به طور عادی برنامهای داشته باشیم و اهداف خود را پیش ببریم. پیوسته با دشمنیها، ترور، تحریم و مسائل اینچنینی روبهرو بودهایم.
اول انقلاب منافقین آمدند ۱۷ هزار نفر از افراد معمولی و مردم عادی را ترور کردند. پس از آن در جنگ ۸ ساله به ما تحمیل شد و هزاران نفر از جوانان ما را به شهادت رساندند. برآورد که انجام شده نشان میدهد که این جنگ هزار میلیارد دلار خسارت اقتصادی به همراه داشته است. اینها مسائلی است که اگر برای هر کشوری اتفاق بیفتد عجیب و غریب است. پس از این رویداد نیز با تحریمها مواجه شدیم. دشمن اتاق فکری داشت و هر روز توطئهای علیه کشور شکل میداد. آقای هاشمی در برابر این حملهها و تکها، پاتکهایی داشتند و با تدابیر خود بسیاری از این مشکلات را خنثی یا کم اثر میکردند. همیشه نیز در جایگاهی بودند که این تواناییها را داشتند. باتوجه به سابقه و تجارب گذشته، میتوان گفت اگر آقای هاشمی بودند، وضعیت به گونه دیگری رقم میخورد اما نمیتوان به طور قطع از این موضوع صحبت کرد. تجارب گذشته این حکایت را منتقل میکند.