طرح مسئله
مدیریت راهبردی تلاشی است منضبط، کلنگر، همهجانبهنگر، آیندهنگر برای اتخاذ تصمیمات و انجام اقدامات اساسی که مشخص میکند سازمان یا سیستم چگونه کار میکند؛ چگونه تصمیمی اتخاذ میشود؛ راه پاسخگویی به اوضاع محیطی کدام است. اینْ فرایند مدیریت راهبردی نام دارد.
به اعتقاد اکثر کارشناسان و تحلیلگران، مدیریت راهبردی ابزاری مدیریتی است. ازاینمنظر، مدیریت راهبردی تنها با یک هدف انجام میشود: کمک به یک سیستم، سازمان یا نظام برای تصمیمگیریِ بهتر، برای تمرکز بر نیروی خود، برای تضمین اینکه افراد در درون یا نظام سازمان برای یک هدف متعالی و برای تنظیم و تعدیل جهتگیری سازمان در پاسخ به تغییرات محیطی آماده باشند.[۲]
راهبردیبودن بهمعنای روشنبودنِ اهداف و آگاهی از منابع موجود است و ترکیب ایندو باید در راستای پاسخگویی به تغییرات محیطی باشد.[۳] در مدیریت راهبردی، این فرایند در زمینۀ سیاستگذاری است؛ چون شامل تعیین آگاهانۀ اهداف و توسعۀ رهیافتی جهت تحقق آنهاست. ازسویدیگر باید به این نکته نیز توجه کرد که این فرایند بههمراه خود سؤالاتی را مطرح میکند که به سیاستگذار کمک میکند تجارب خود را بررسی کند، فرضیهها را آزمایش کنند؛ اطلاعات مربوطه را جمعآوری و تغییرات محیط را پیشبینی کنند. درنهایت، فرایند مدیریت راهبردی دربارۀ تصمیمات و اقدامات اساسی و زیربنایی است؛ چون انتخابها باید بهگونهای باشد که به مسائل فوق پاسخ دهد. مدیریت راهبردی مشخص میکند کدام تصمیمات و اقدامات مهمتر از دیگری است و اینکه چه چیزی برای موفقیت سیستم اهمیت دارد.[۴]
با مفروض قراردادن این اصل که مدیریت راهبردی دربارۀ تصمیمات و اقدامات اساسی است، بنابراین، نوع نگاه مدیر راهبردی به مسائل اولاً در زمانهای حساس اتخاذ میشود، ثانیاً آیندهنگرانه و براساس دیدگاههای کلان صورت میگیرد. در این نوشتار این نوع نگاه را در تصمیمات مهم آیتالله هاشمی در زمان جنگ و در اوضاع سخت و بحرانی سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی میبینیم که بهصورت بهترین تصمیم برای آیندۀ کشور، درنهایت، منجر به پایان جنگ تحمیلی علیه جمهوری اسلامی ایران شد. از ویژگیهای بارز آیتالله هاشمی جسارت و قدرت تصمیمگیری در سختترین اوضاع بود.
ازسویدیگر مدیریت راهبردی پیشبینی آینده نیز هست؛ اما تصمیمات مربوطه در زمان حال گرفته میشود. این بدان معناست که در طول زمان، نظام باید در جریان تغییرات قرار گیرد تا در هر موقعیتی بهترین تصمیم را بگیرد. مدیریت راهبردی همچنین بهعنوان یک ابزار توصیف میشود؛ اما نمیتواند جایگزین قدرت تشخیص و عقیدۀ رهبری شود. درنهایت، سیاستگذاران نیاز دارند به عقب برگردند و بپرسند مهمترین موضوع برای پاسخدادن چیست؟ و ما باید چگونه به آنها پاسخ دهیم؟[۵] ازاینمنظر، مدیریت راهبردی جهت شناخت نقاط ضعف و قوت، فرصتها و تهدیدات محیط درونی و بیرونی چون چراغی روشن مسیر و جهت راهبردها را به ما میآموزد. نویسندۀ این سطور معتقد است برای شناسایی نقاط ضعف و قدرت ازیکسو و فرصتها و تهدیدها ازسویدیگر نیازمند مدیری راهبردی همچون مرحوم آیتالله هاشمی بوده و هستیم. کسی که آگاهی عمیق به تحولات منطقهای و بینالمللی داشت، در داخل برای تقویت قدرت نظام همواره اجماعساز و اجماعآفرین بود و هرگز بر طبل بیانسجامی، شکاف، انشقاق و جدایی در کشور نکوبید؛ به گفتوگو بهعنوان محور حرکتهای سیاسیـاجتماعی اعتقاد راسخ داشت و دربرابرِ تندترین انتقادات و حتیٰ تخریبها از مسیر عقلانی و اعتدالی تعیینشدۀ خود خارج نمیشد.
ضمن آنکه نوع مدیریت راهبردی آیتالله هاشمی همواره به انسجام، کارآمدی و اثربخشی میان اجزای نظام منجر میشد و میان آرمانها و چشمانداز با نهادهای سیاستگذاری، ساختارها، مدیریت، برنامهریزی، عملکرد و نظارت و ارزشیابی انسجام درونی و بیرونی تعادل ایجاد میکرد و آنها را بهصورت یک اندام هماهنگ برای اهداف و آرمانهای نظام سوق میداد. درحقیقت، میتوان ادعا کرد الگوی مدیریت راهبردی ایشان سه بُعد و زاویۀ اصلی داشت: الف) نگاه راهبردی (آیندهنگری)؛ ب) کلاننگر؛ ج) اعتدالی. این ویژگیها منجر به طراحی نقشهای جامع و یا الگویی از توسعه در کشور خواهد شد که در آن، رسالت، اهداف و مأموریتها و حتی وظایف همۀ مدیران، ساختارها و نهادهای تصمیمگیرنده ترسیم و تدوین میشود و میتوان جهت حرکت همۀ اجزای دخیل را در داخل نظام تحت رهبری معظم انقلاب، آیتالله خامنهای مدظلهالعالی، مشخص و ترسیم کرد. ازاینمنظر، چند ویژگی رفتاری آیتالله هاشمی مثل نهادسازی (ساختارسازی) پس از جنگ و فروپاشی سیستمهای اداری، فقاهت و آگاهی به مبانی دینی، میانجیگری میان مردم و حاکمیت و قدرت چانهزنی با اجزای نظام و تعامل عمیق با مقام معظم رهبری بهعنوان دوست و همنشین سالیان دور میتوانست در داخل اجماعآفرین باشد و هم میتوانست نظام را در رسیدن به اهداف و مأموریتهایش در نظام بینالملل و محیط منطقهای و بینالمللی مدیریت کند و قدرت چانهزنی جمهوری اسلامی ایران را در مناسبات دیپلماتیک ارتقاء بخشد.
ابعاد و زاویای اصلی اندیشههای هاشمی رفسنجانی در مدیریت راهبردی
الف) نگاه راهبردی (آیندهنگری)
همانگونه که ذکر شد اساساً مدیریت راهبردی دربارۀ تصمیمات و اقدامات اساسی است، بنابراین، نوع نگاه مدیر راهبردی به مسائل اولاً در زمانهای حساس اتخاذ میشود، ثانیاً آیندهنگرانه و براساس دیدگاههای کلان صورت میگیرد.
برای توصیف مدیریت راهبردیِ آقای هاشمی حداقل با دو مقطع مهم تاریخی مواجهایم: مقطع قبل از پیروزی انقلاب بهعنوان یکی از چهرههای بسیار مؤثر در پیروزی انقلاب و دوران پس از انقلاب که مقاطع حساس تاریخی بسیار مهم داشتیم که میتوان از چالشهای اولیه انقلاب و ماجرای ترورهای منافقان و عزل بنیصدر، فرماندهی جنگ، ماجرای مکفارلین، پدیدۀ کودتای نوژه، دورۀ رحلت حضرت امام، مدیریت انتخاب رهبری جدید نظام، فضای سازندگی و رویکرد توسعهگرایی و نگاه به آینده را نام برد.
نگاه راهبردی را در تصمیمات مهم آیتالله هاشمی بهویژه در زمان جنگ و در اوضاع بد اقتصادی بهعنوان بهترین تصمیم برای آینده کشور ملاحظه کردیم. اوضاعی که همواره با تندرویهای حاکم ممکن بود کشتی نوظهور انقلاب اسلامی با مشکل اصلی مواجه شود با تدابیر هاشمی، درنهایت، منجر به پایان جنگ تحمیلی علیه جمهوری اسلامی ایران شد. میتوان یک ویژگی بارز دیگر برای وی افزود که همانا جسارت و قدرت تصمیمگیری در سختترین اوضاع بهعنوان یکی از ابعاد اصلی مدیریت راهبردی بود. ایشان در سختترین دورانها، ازجمله در جریان یکی از خونینترین و طولانیترین جنگهای منطقهای، فرماندهی جنگ را بر عهده داشت و پس از آن، با تدبیر و مصلحتگرایی و آیندهنگری و ژرفاندیشی، در بسیاری از گلوگاههای سخت و تنگناهای توانفرسا به مدد نظام و انقلاب آمد و در کنار رهبری مدبر جمهوری اسلامی ایران، از آرمانهای اصیل انقلابی در برابر توطئههای پیدرپی و توقفناپذیر دشمنان شناختهشدۀ جمهوری اسلامی، دفاع و محافظت و پاسداری کرد.[۶]
آقای هاشمی بهعنوان فرمانده جنگ، نقش بیبدیلی را در تحولات بعد از انقلاب اسلامی داشتند، اما پس از هنگامۀ جنگ و ارتحال حضرت امام (ره)، انبوهی از مهاجرتهای مردم به شهرهای دیگر تحت عنوان جنگزدهها در اثر تخریب شهرها و زیرساختها رخ داد و بدتر از تخریب راهها، پلها، جادهها، توقف توسعه بود که در دورۀ جنگ اتفاق افتاد. عقبماندگی ناشی از عدم توسعه در زمان جنگ درکنار خرابیهای جنگ بهعلاوه مطالبات اجتماعی که انباشت شده بود، نظام را با دورانی جدید مواجه کرد. مردم درک روشنی از اوضاع داشتند و میدانستند که باید نظام کوپنی و محدودیتهای اقتصادی و اجتماعی را بپذیرند و سختیها را تحمل کنند. این برای همگان قابلفهم بود؛ اما پس از جنگ دیگر پدیدهای قابلدرک نبود و اساساً باید به مطالبات پاسخ داده میشد پاسخ آن مطالبات به دو حرکت همزمان یعنی بازسازی زیرساختها و رونق نظام تولید و نظام اقتصادی منوط بود.
دراینباره، محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه، در همایش ملی آیتالله هاشمی رفسنجانی و هشت سال دفاع مقدس که در سازمان اسناد و کتابخانۀ ملی برگزار شد، اظهار کرد: «شجاعت همواره بهمعنای تندروی نیست و گاهی شجاعت بهمعنای آیندهنگری است و میتواند بهمعنای ترجیح منافع ملی بهجای منافع شخصی باشد.»[۷].او در ادامۀ اظهاراتش دربارۀ شجاعت آیتالله هاشمی افزود: «با رصد رفتار سیاسی زندگی آیتالله هاشمی میتوان این واقعیت را دید که ایشان همیشه آماده بودند خود را هزینۀ نظام و انقلاب کنند و بهترین نمونۀ آن پذیرش قطعنامه ۵۹۸ بود، آیتالله هاشمی درمورد این قطعنامه مسئولیت را پذیرفت تا امام ناگزیر ورود به این امر نشوند.»[۸]
حرکت آقای هاشمی مبتنیبر اصلی به نام مدیریت راهبردی برای رسیدن به هدف بود. در این الگو بهطور طبیعی با مقاومتهای اجتماعی و فرهنگی هم مواجه بود. بدیهی است که هر جامعهای برای عبور از فضای گذشته به فضای جدید با مقاومتهایی مواجه میشود و ایشان بدون توجه به مصالح و منافع شخصی براساس آن الگوی مدیریتی، مصالح و منافع مردم را در اولویت قرار داد و مسیر قله را هیچگاه گم نکرد.
ازسویدیگر، بسیاری از تحلیلگران، پذیرش قطعنامۀ شورای امنیت سازمان ملل را ــکه منجر به پایاندادن به جنگ هشتساله میان ایران و عراق شدــ از نمونههای برجستۀ نفوذ و تأثیرگذاری هاشمی رفسنجانی بر امام خمینی (ره) میدانند؛ رویدادی که حضرت امام از آن با «نوشیدن جام زهر» یاد کردند و منتقدان آقای هاشمی وی را «ساقی جام زهر» تعبیر کردند؛ اما به نظر میرسد دوراندیشی، آیندهنگری و نگاه ژرف و خوانش عمیق و فراگیر آقای هاشمی از سیاست، منافع ملی و سیر تحولات سیاسی جهان، او را به این نتیجه رساند که پذیرش آن قطعنامه مسیری معقول و مفید برای پایان پیروزمندانۀ جنگ است.[۹]
آیتالله هاشمی رفسنجانی در زمانی که کشور درگیر جنگ، تحریم، کمبودها و انواع توطئهها بود آرامش را به مردم هدیه کرد و در زمان رحلت امام (ره) نیز انقلاب را حفظ کرد و برای آیندۀ انقلاب بهدرستی تصمیم گرفت.[۱۰] دراینباره میتوان به نقش هاشمی پس از رحلت امام (ره) و تعیین رهبری اشاره کرد. آیتالله هاشمی رفسنجانی نقش تعیینکنندهای در گذر از بحرانِ خلأ رهبری امام خمینی (ره) داشتند. دشمنان انقلاب اسلامی باتوجهبه گیرایی و جذابیت امام خمینی (ره) بر این تصور بودند که با رحلت امام، انقلاب اسلامی به پایان حیات خود میرسد. برخلاف این تصور مجلس خبرگان رهبری در فاصلۀ کمتر از ۲۴ساعت از رحلت امام خمینی (ره) با انتخاب آیتالله خامنهایِ رئیسجمهوربه رهبریِ انقلاب همه را شگفت زده کرد. آیتالله هاشمی رفسنجانی نقش مؤثری در این انتخاب داشتند.[۱۱]
دراینباره میتوان ادعا کرد هدف ایشان استقرار نظام مدیریت راهبردی برمبنای دسترسی به توسعهای همهجانبه و فراگیر بود، بهنحوی که کشور بتواند در میان کشورهای توسعهیافتۀ جهان قرار گیرد. مباحث زیادی حول محور مدیریت راهبردی شکل گرفت که ایشان با مقاومت و مدارا از آن عبور کرد. ایشان بدون توقف و بازگشت مسیر را بهسمت قله ادامه داد و هیچگاه دربارۀ راه خود تردید نکرد. او عنصری به نام مقاومت، استقامت، تحمل و صبوری را برای رسیدن به سازندگی و توسعهگرایی سرلوحۀ کار خود قرار داده بود. فشارها و سختیها را تحمل میکرد. پذیرفته بود راه قله پرپیچوخم و پرسنگلاخ است و باید با جامعه مدارا کرد و درعینحال سنگهایی را که بهسمت قطار توسعه پرتاب میشود تحمل کرد.
در زمینۀ آموزش، میتوان به تأسیس دانشگاه آزاد اسلامی در سال ۱۳۶۱، یعنی اوج جنگ تحمیلی علیه ایران، اشاره کرد که از اقدامات آیندهنگرانۀ ایشان بود. هنگامیکه عملاً دانشگاههای کشور روبهافول و تعطیلی بودند، یکی از فکرهای بدیع ایشان چارهاندیشی برای جوانان و وضعیت آموزش عالی کشور بود که با راهاندازی دانشگاه آزاد اسلامی این باقیات صالحات را بنا نهاد. بهطوریکه بسیاری از استادان و صاحبنظران براین باورند:
دانشگاه آزاد اسلامی یادگار ارزشمندی است که در نتیجۀ ژرفنگری و دوراندیشی آیتالله هاشمی رفسنجانی بنیانگذار و رئیس فقید هیئتمؤسس و هیئتامنای دانشگاه آزاد اسلامی با هدف دستیابی به پیشرفت ازطریق توسعۀ دانش و با حمایت بنیانگذار انقلاب اسلامی ایران بر جای مانده است.[۱۲]
در زمینۀ پژوهش، در سال ۱۳۶۸ مرکز تحقیقات استراتژیک (راهبردی) مجمع تشخیص مصلحت نظام را بهعنوان یکی از ارکان مهم پژوهشی در کشور تأسیس کرد. ایشان این مرکز را با هدف ایجاد عقبه علمی و تحقیقاتی برای امور بنیادین، پس از پایانیافتن هشت سال جنگ تحمیلی و در دوران سازندگی تأسیس کرد. نگاه ایشان به مرکز تحقیقات راهبردی همواره آزاداندیشی در ابعاد علمی و دینی و ایجاد پل ارتباطی میان دستگاههای اجرایی و بدنۀ دانشگاهی بود. حضرت آیتالله هاشمی همواره نگاه ویژهای به تحقیق و پژوهش در کشور و انجام کارهای زیربنایی مبتنیبر تحقیق و کار کارشناسی داشتند. مرکز تحقیقاتی که به اعتقاد بسیاری عهدهدار تربیت نسل جدید مدیران برای کشور با محوریت اعتدالگرایی در کشور بود.
ب) کلاننگری
کلاننگری در آرا، دیدگاهها و رفتار آیتالله هاشمی توأم با فراجناحیبودن معنا پیدا میکند. ایشان کلیت نظام را میدیدند و حفظ کیان نظام برایشان مهم بود و دقیقاً بههمیندلیل وارد مناقشات سیاسی چپ و راست نمیشد و همواره بهعنوان چهرهای فراجناحی در میان جناحها شناخته میشدند و این جناحها بودند که میزان نزدیکی خودشان را با ایشان مشخص میکردند. آیتالله هاشمی در اینباره میگفتند:
اگر میبینید بعضیها که قبلاً با من موافق نبودند و حالا همراه شدهاند، من عوض نشدهام، بلکه آنها عوض شدند، زمانی افراط کردند و ضررهایش را دیدند، در جلسات خود هم بحث کردند و فهمیدند که عملکرد آنها اشتباه داشت، اکثراً اعتراف به اشتباه کردهاند.[۱۳]
کلاننگری ایشان همراه بود با وحدتگرایی و دوری از سلیقهگرایی و پرداختن به مسائل تفرقهافکنانه. فرزند ارشد ایشان دراینباره معتقدند:
آیتالله هاشمی همواره تلاش میکردند جناحها را به هم نزدیک کنند و تأکید داشتند باید نقاط مشترک بین جناحها را پیدا کنیم، اینکه برخی اوقات مطبوعات و حتیٰ رسانۀ ملی به مسائل کشور ورود جناحی پیدا میکردند ایشان را زجر میداد که این موارد باعث ضعف اتحاد میشود.[۱۴]
ایشان از دهۀ ۶۰ تا زمان فوتشان همواره چهرهای فراجناحی باقی ماندند. همیشه در درگیریها و اختلافات سیاسی داخلی نقش میانجی را میان جناحهای سیاسی بازی میکردند. بررسی خاطرات آیتالله هاشمی و روایت مسئولان وقت، بهویژه در دهۀ شصت، بهخوبی نشان میدهد ایشان نقش متوازنکنندۀ دو گروه سیاسی در کشور را بهخوبی ایفا میکردهاند.[۱۵]
دربارۀ اخلاقگرایی ایشان باید گفت که حتیٰ در بدترین اوضاع، مخالفان را تخریب نمیکردند و دربارۀ آنها دست به افشاگری نمیزدند؛ اما منتقدان و مخالفان از تمامی امکانات و حربههای رسانهای و تبلیغاتی خود جهت تخریب آیتالله هاشمی و خانوادۀ ایشان استفاده میکردند. ایشان در طول حیاتشان هرگز منافع ملی را بر منافع شخصی ترجیح ندادند و علیه کسی موضعگیری شخصی نکردند.
رئیس دولتهای نهم و دهم در هشت سال ریاست جمهوری بهصورت دائمی حمله به آیتالله هاشمی و نزدیکان او را سرلوحۀ کار خود قرار داده بود. بااینحال آیتالله هاشمی در این دوران سکوت کردند و بهجز چند نامه و چند سخنرانی که در آنها دربارۀ آیندۀ کشور هشدار داده بود ــکه نشان از کلاننگری و عمق بینش سیاسی ایشان بودــ سخن دیگری به میان نیاوردند.
پیام آیتالله هاشمی برای مردم ایران و همۀ دلسوزان و کسانی که زیر خیمۀ انقلاب اسلامی هستند، وحدت حول محور ولایت برای ساختن کشور بود و با همین پیام مردم ایران در آیین تشییع او شرکت کردند.[۱۶]
ج) اعتدال
میانهروی و اعتدال منش آیتالله هاشمیرفسنجانی بود. همۀ نحلههای فکری و جریانهای سیاسی میتوانستند با آقای هاشمی همکاری داشته باشند. ازاینمنظر آقای هاشمی را میتوان «پدر اعتدالگرایی در ایران» نامید؛ چرا که ایشان هم نماد و هم نمود اعتدال در کشور بودند.
ایشان در تفسیر سیاسی از شعار اعتدال در مصاحبه با پایگاه خبری انتخاب میگوید:
«فضایی با منطق است که تندرویی و افراط و تفریط در آن نباشد. اگر انسان بخواهد راه برود، از وسط جاده راه میرود. راه رفتن از حاشیۀ جاده افراط است و رفتن از کنار هم باعث سقوط میشود.»[۱۷] آیتالله هاشمیرفسنجانی در ادامۀ این مصاحبه میفرمایند:
در گفتوگوها اعتدال و منطق ملاک است و دعوا و نزاع نیست. بهترین امت کسان یا افرادی هستند که در بحثها شرکت میکنند و حرف حق را میپذیرند. پس باید با مردمان دیگر در نقاط مشترک همراهی کنیم که با خودیها؛ مسلمانان و هموطنان جای خود دارد (همان).
ازاینمنظر، هاشمی پیونددهندۀ سه اصل حوزۀ اسلامی، ایران و انقلاب اسلامی بود. در دهۀ هفتاد، کابینۀ دولت او نیز بیانگر جریان اعتدال بود. استفاده از سلیقههای مختلف در دولت سازندگی، بهویژه در دولت اول خود، بهخوبی نشان میداد که خاستگاه هاشمی رفسنجانی نه چپ بود و نه راست و رئیس دولتهای پنجم و ششم، استفاده از تمام ظرفیتهای سیاسی را در دستور کار خود قرار داده است.[۱۸]
در مقطعی از زمان حیات ایشان، دو جریان سیاسی در کشور فعالیت میکردند: جریان موسوم به چپ و جریان موسوم به راست. «جامعۀ روحانیت مبارز»، «مجمع روحانیون مبارز»، «جامعۀ مهندسین»، «جامعۀ اساتید» و «مجمع مدرسین» و جز اینها تشکلهایی بودند که همسو با هرکدام از این جناحها فعالیت میکردند؛ اما آقای هاشمی فراتر از جریانات سیاسی، با هدف توسعۀ ملی، گام برمیداشت.
هاشمی درعینحال، با وجود موضعگیریهای بحثبرانگیز در هواداری یا نقد این یا آن جریان و جناح سیاسی فعال در داخل ایران، همچنان با فراست و نگاه ژرف و فراگیری که داشت، توانست فراتر از جبههبندیها و سوگیریهای سیاسی بایستد و قدرت، نفوذ، احترام و جایگاه ارزشمند و ویژهاش را همزمان در میان منتقدان و هوادارانش حفظ کند.[۱۹]
اساساً آقای هاشمی خود را فارغ از هرگونه دستهبندی و جناحبندیهای سیاسی میدانست و تلویحاً میگفت او خودش است و نه چیز دیگر. ایشان در گفتوگویی که خرداد سال ۹۴ با خبرگزاری ایسنا داشت، دربارۀ این تطورات گفته بود که خصلت اعتدالیِ خود در عرصۀ سیاست را از قرآن گرفته و با مطالعه به این نظر و عقیده رسیده است.
آیتالله هاشمی رفسنجانی نشان داد با مشی اعتدالی میتوان بسیاری از مسائل و مشکلات را در سطح جامعه رفع کرد. دراینباره میتوان به قدرت ارتباط ایشان با همگان اشاره کرد، زبانش همهفهم بود و کلید تمامی قفلهایی بود که گاه بهآسانی بازشدنی نبودند. مشکلات اقتصادی دوران جنگ نیازمند مردی بود کـه واقعبینانه بـا امام (ره) صحبت کند کـه بـا این اوضاع و بـا ایـن شیوههای دشمن، دیگـر ادامۀ جنگ بـه صلاح نیست. در جلسۀ مهم امام (ره) بـا سران قـوا، شعارهای گذشته همچون «اگر جنگ بیست سال طول بکشد تا آخرین قطره خون میایستیم» را یادآوری میکنند، ولی هاشمی میگوید: «من جانشین شما هستم، بگذارید جنگ را تمام کنیم، آن وقت شـما مرا محاکمه و حتـیٰ اعدام کنید اما بگذارید جنگ تمام شود». صلابت و انعطاف بـهعنوان دو ویژگی همیشگی امام خمینی (ره) در مقام رهبری بیبدیل یک جامعه، زبانزد خاص و عام است. امـام، با شنیدن استدلال و منطق جانشین خود، پذیرفتند جنگ به پایان برسد که رسید. بـا این ویژگیهاست که بسیاری از مردم ایـران و سران دولتها و جهان، آیتالله هاشمی رفسنجانی را مـرد صلـح و اعتـدال و سـازندگی میدانند.[۲۰]
نتیجهگیری
مدیریت راهبردی بهمعنای علم تصمیمگیری، ادارهکردن و کنترل تصمیمها و برنامههای بلندمدت است و تصمیمات و برنامههای راهبردی باید ویژگیهایی مانند آیندهنگربودن، مبهم و پیچیدهبودن داشته باشند و نیز زیربنایی و متأثر از اوضاع متغیر داخلی و خارجی باشند. سه بعد و زاویۀ آشکار در مدیریت راهبردی آیتالله هاشمی وجود دارد که شامل نگاه راهبردی (آیندهنگری)، کلاننگری و اعتدالگرایی است و اینها را میتوان پایههای اصلی الگوی مدیریت راهبردیِ وی دانست.
منابع
ابراهیمی، رضا و امیر طباطبایی (۱۳۷۹). حسابرسی استراتژی، تهران: انتشارات منشور بهرهوری.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب/ نامهنیوز در تاریخ یکشنبه ۱۵ تیر ۱۳۹۳.
خبرگزاری کار ایران،۲۴/۱۰/۱۳۹۵،کدخبر۴۴۷۶۰۲٫
http://parstoday.com/dari/radio/uncategorised-i26683
http://www.allianceonline.org/FAQ/strategic_planning/what_is_strategic_planning.faq.
http://www.ana.ir/news/177565
http://www.avapress.com/prtepp8zvjh8xxi.b9bj.html
http://www.hfrp.org/publications-resources/browse-our-publications/strategic-planning-process-steps-in-developing-strategic-plans
http://www.irna.ir/fa/News/8238629
http://www.kargozaran.net/fa/
http://www.vakilemelat.ir/fa/news/view/245987/
http://yazdiyan.ir/
https://www.tasnimnews.com/fa/news/1293276/22/10/1395
[۱]. دانشیار و عضو هیئتعلمی دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم و تحقیقات؛ قائممقام شهردار و معاون امور اجتماعی و فرهنگی شهرداری تهران
[۲] http://www.allianceonline.org/FAQ/strategic_planning/what_is_strategic_planning.faq
[۳]. ابراهیمی، رضا و امیر طباطبایی (۱۳۷۹). حسابرسی استراتژی، تهران: انتشارات منشور بهرهوری، ص . ۲۴٫
[۴] http://www.allianceonline.org/FAQ/strategic_planning/what_is_strategic_planning.faq
[۵] http://www.hfrp.org/publications-resources/browse-our-publications/strategic-planning-process-steps-in-developing-strategic-plans
[۶] http://www.avapress.com/prtepp8zvjh8xxi.b9bj.html
[۷] http://www.vakilemelat.ir/fa/news/view/245987/
[۸] Ibid.
[۹] http://www.avapress.com/prtepp8zvjh8xxi.b9bj.html
[۱۰] http://www.irna.ir/fa/News/82383629
[۱۱] http://parstoday.com/dari/radio/uncategorised-i26683
[۱۲] http://www.ana.ir/news/177565
[۱۳] https://www.tasnimnews.com/fa/news/1293276/22/10/1395
[۱۴]. محسن هاشمی، خبرگزاری کار ایران،۲۴/۱۰/۱۳۹۵،کدخبر۴۴۷۶۰۲٫
[۱۵]. پایگاه خبری تحلیلی انتخاب/ نامه نیوز در تاریخ یکشنبه ۱۵ تیر ۱۳۹۳.
[۱۶] http://www.irna.ir/fa/News/82383629
[۱۷] http://yazdiyan.ir/
[۱۸]. پایگاه خبری تحلیلی انتخاب/ نامه نیوز در تاریخ یکشنبه ۱۵ تیر ۱۳۹۳.
[۱۹] http://www.avapress.com/prtepp8zvjh8xxi.b9bj.html
[۲۰] http://www.kargozaran.net/fa/