در یادداشت روزنامه «اطلاعات» که روز دوشنبه به قلم مهدی نوروز زاده منتشر شد؛ آمده است: تبلیغ برای طلبه جوان وسیلهای شد تا با جامعه خود بیشتر آشنا شود و دردهای جامعه خود و اهالی این سرزمین را بیشتر و بیشتر بشناسد.
هاشمی از همان اوایل ورود خود به حوزة علمیه قم با یکی از چهرههای برجسته آن روزگار حوزه حاج آقا روحالله موسوی خمینی آشنا و دلبسته او شد.
در دهه 1330 هاشمی در کنار تحصیل و تبلیغ به همراه چند تن از همراهان و همکاران خود در حوزه قم، نشریه «مکتب تشیع» را پایهگذاری و منتشر کردند. از سوی دیگر در همین دوران روابط سیاسی خود را گستردهتر کرد و به گفته خود با مذهبیهای جبهه ملی همچون آیتالله طالقانی، مهندس، بازرگان و... ارتباط یافت.
با شروع نهضت روحانیت از اوایل دهه 1340، رژیم پهلوی که ورود این روحانی مردمی به صحنه مبارزه را مشاهده کرد مصمم شد تا با اعزام طلاب حوزههای علمیه قم به خدمت سربازی، در صف مبارزان و مخالفان خود خللی ایجاد کند. در همین راستا بود که هاشمی رفسنجانی نیز در نیمه فروردین 1342 بازداشت و به خدمت نظام وظیفه اعزام شد و تا نیمه خرداد را در پادگان به سر برد. ولی در 21 خرداد 1342 از پادگان فرار کرد و زندگی در اختفا را برگزید در این شرایط وی مجبور شد تا به روستای نوق هجرت کند.
هاشمی رفسنجانی در دوران اختفا از فعالیت باز نماند ترجمه کتاب سرگذشت فلسطین یا کارنامه سیاه استعمار تألیف اکرم زعیتر حاصل آن دوران بود. انتخاب این کتاب برای ترجمه در آن دوران حکایت از نگاه سیاسی عمیق مترجم جوان آن داشت.
در هنگام اختفا یک بار از سوی یک گروهبان شناسایی و بازداشت شد ولی در میانه راه با هوشیاری از چنگ گروهبان گریخت. هاشمی بعد از چندی برای انتشار کتاب سرگذشت فلسطین و از سرگیری فعالیتهای خود به قم بازگشت. در اواخر سال 1342 و بعد از آزادی امام خمینی از بازداشت و حصر خانگی هاشمی رفسنجانی به همراه تنی چند از همفکران خود همچون آیات سیدعلی خامنهای، حسینعلی منتظری، ربانی شیرازی و... نشریات بعثت و انتقام را به صورت مخفیانه چاپ و منتشر کردند. آقایان، حجتی کرمانی، مصباح یزدی و سید هادی خسروشاهی و دعایی از جمله کسانی بودند که در زمینه چاپ و توزیع نشریات مزبور با هاشمی همکاری داشتند. انتشار نشریه بعثت به صورت نامنظم ادامه یافت.
بعد از ترور حسنعلی منصور در اول بهمن 1343 رژیم بر فشارهای خود جهت دستگیری و بازداشت نیروهای سیاسی افزود. بعد از برگزاری مراسمی به مناسبت سالگرد واقعه مدرسه فیضیه در اسفند 1343، عدهای در قم بازداشت شدند. هاشمی رفسنجانی نیز یکی از بازداشت شدهها بود. بازجویی نیز از همان آغاز بازداشت شروع شد. به گفته خود وی حاصل بازجوییها چنین بود:
«شلاق و شکنجه همراه بود با فحاشی و اهانت... تا حدود چهار بعد از نصف شب این وضع ادامه داشت. شلاق گوشتها را برده بود و به استخوان رسیده بود. قسمتی از استخوان هم شکسته بود.
... گاهی مرا به دیوار میچسباندند و چاقو را میگذاشتند زیر گلو و میگفتند سر میبریم. زیر گلویم زخم شده بود. یک بار برای اهانت مرا لخت کردند. برای خواندن نماز اجازه گرفتم و به زحمت توانستم نماز بخوانم. مرتباً تاکید بر عجله در خواندن نماز میکردند.
هاشمی درباره وضعیت روحی خود در آن دوران مینویسد: بهنکته شیرین خاطرهانگیزی اشاره میکنم: همان شب اول بازجویی دفعه دوم که مرا به سلول آوردند با اینکه تشک را برایم ـ زندانیان دیگر ـ طوری درست کرده بودند که بتوانم بخوابم، امکان خواب نبود قرآنی گرفتم و مقداری از آیات جهاد (سوره توبه) را خواندم. پیام این آیات برایم مفهوم زیبایی داشت و در حالت روحی خوبی بودم و در آن لحظههای شیرین لذتی بردم که همیشه شیرینی آن را در جانم حس میکنم، در این حالت همه دردها، غصهها، اهانتها و فحاشیها را فراموش کردم اولین بازداشت هاشمی نزدیک به پنجماه به طول انجامید.
هاشمی بعد از آزادی فعالیتهای خود را ادامه داد. وی در عین حال به کار تحقیق و نوشتن نیز پرداخت. از جمله نتایج این کار تالیف کتاب درباره زندگی امیرکبیر بود. دکتر مصدق که به طریقی این کتاب به دستش رسیده بود. ضمن ارسال پیام شفاهی اقدام نویسنده کتاب را ستایش و از تلاشهای او در این زمینه تقدیرکرد. با شروع مبارزه مسلحانه از ابتدای دهه 1350، هاشمی که پیش از آن با نیروهای مذهبی مخالف رژیم همچون هیاتهای موتلفه ارتباط داشت به حمایت از جنبش مسلحانه پرداخت. تلاش برای آزادی زندانیان سیاسی، جمعآوری کمکهای مالی برای مبارزان و خانوادههای آنها در کنار فعالیتهای پیشین موجب شد تا در 14 مهر 1350 وی بار دیگر بازداشت و به زندان افکنده شود.
کشف نامه هاشمی رفسنجانی به فعالان سیاسی مقیم خارج از کشور و حمایت از امام خمینی و جنبش مردم ایران دلیل این دستگیری بود. هاشمی بیش از هفت ماه را در زندان گذراند و چون مدرک مهمی به جز آن نامه علیه او در دست نبود ساواک مجبور به آزادی وی شد. هاشمی بعد از آزادی فعالیتهای خود را از سر گرفت. در سال 1354 برای ارتباط با نیروهای خارج از کشور به آمریکا و چند کشور اروپایی و منطقه سفر کرد.
هاشمی بعد از بازگشت به کشور در اواخر سال 1354 بار دیگر به همراه آیتالله سیدمحمود طالقانی، آیتالله مهدوی کنی و ... بازداشت و به زندان انداخته شد. این بار بازداشت وی تا پاییز سال 1357 به طول انجامید.
آبان 1357 هاشمی به همراه آیتالله طالقانی، آیتالله منتظری و جمع دیگری از زندانیان آزاد شدند. درجریان حوادث سال 1357 هاشمی بعد از آزادی یکی از پایههای اصلی مبارزه در داخل ایران بود. سابقه مبارزاتی وی موجب شد تا او به همراه مهندس بازرگان و ... از سوی امام خمینی به عضویت در هیات رسیدگی به اعتصاب کارگران صنعت نفت و سپس عضویت در شورای انقلاب اسلامی برگزیده شد. بعد از بازگشت امامخمینی به کشور، هاشمی که از اعتماد فوقالعادهای در نزد رهبر انقلاب برخوردار بود از سوی ایشان برای قرائت حکم نخستوزیری مهندس بازرگان انتخاب شد.
بعد از پیروزی انقلاب هاشمی علاوه بر فعالیت در شورای انقلاب به همراه شهید بهشتی، آیتالله خامنهای، آیتالله موسوی اردبیلی و شهید دکتر باهنر حزب جمهوری اسلامی را تاسیس و راهاندازی کردند.
با شروع اقدامات تروریستی گروه فرقان و بعد از شهادت آیتالله مطهری و سرلشگر قرنی، هاشمی بهعنوان سومین هدف از سوی گروه فرقان انتخاب شد اما هاشمی از حادثه ترور به سلامت عبور کرد.
هاشمی بعد از بهبود از عواقب حادثه ترور علاوه بر وظایف خود در شورای انقلاب با پذیرش پست معاونت وزارت کشور به سمت قبول مسئولیتهای اجرایی گام برداشت.
هاشمی در انتخابات اولین دوره مجلس شورای اسلامی از سوی مردم تهران به نمایندگی انتخاب شد. جایگاهی که در دو دوره بعدی مجلس نیز تکرار شد. وی تا سال 1361 ریاست مجلس شورای اسلامی را بر عهده داشت. بعد از حوادث خرداد 1360، بویژه پس از شهادت آیتالله دکتر بهشتی دبیر کل حزب و ترور آیتالله خامنهای و سپس شهادت رجایی و باهنر، در تابستان 1360 بار مسئولیت هاشمی بیش از پیش افزایش یافت و این در حالی بود که ارتش عراق بخشهای وسیعی از میهن اسلامی را در اشغال خود داشت.
اعتماد و اطمینان رهبر انقلاب به شخص هاشمی رفسنجانی باعث شد تا ایشان وی را به فرماندهی کل جنگ با ارتش عراق انتخاب کند. بعد از رحلت رهبر انقلاب، هاشمی در انتخابات ریاست جمهوری شرکت کرد و به ریاست جمهوری ایران برگزیده شد. انتخابی که در دوره بعد هم تکرار شد و تا سال 1376 ادامه یافت.
پروژه عظیم سازندگی و بازسازی ویرانیهای جنگ با اراده پولادین و مدیریت فوقالعاده آیتالله هاشمی رفسنجانی، محصول این دوران بود. هاشمی بعد از اتمام دوران ریاست جمهوری خود، وظایف خود را در سمت ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام و همچنین ریاست و نمایندگی مجلس خبرگان رهبری ادامه داد.
روز 19 دی 1395 در شب سالگرد شهادت امیرکبیر یار دیرین انقلاب و امام و رهبری برای همیشه چشم از جهان فرو بست. آیتالله هاشمی رفسنجانی، در گفتگویی گفته بود «به آیتالله بهشتی گفتم بار این همه تهمت و کین را چه طور تحمل میکنی؟ آن شهید در پاسخ گفت: نوبت تو هم میرسد...»
هاشمی رفسنجانی در طول دوران بعد از انقلاب، استوانه انقلاب بود و بار بزرگی از کشور را، از ریاست مجلس شورای اسلامی، ریاست جمهوری، فرماندهی جنگ و ریاست مجلس خبرگان بر دوش داشت. با این حال او همیشه آماج کینه و اتهام دشمنان خارجی و طاعنان و بداخلاقان داخلی بود. توطئهها او را در میان گرفته بودند و به ویژه طی سالیان اخیر، به تعبیر رهبر معظم انقلاب «خناسان» سعی کردند میان او و رهبری شکاف بیاندازند اما او همیشه وفاداری و عشق به رهبری را در قلب و زبان داشت و با هوشمندی کم نظیر، مانع پیروزی توطئه گران خناس شد.
هاشمی رفسنجانی به راستی نماد عقلانیت و فراست نظام جمهوری اسلامی در طول سی و هشت سال بود.
منبع: روزنامه اطلاعات، 1395.10.20
**گروه اطلاع رسانی**9165**9131**انتشار د