بحث خرافات بحثی است که آقای سیستانی بر روی آن حساس است و من در این مورد خبر داشتم که چند پیغام برای مراجع قم فرستاده بودند و از انان خواسته بودند تا تلاش کنند و مقابله کنند با خرافات. الان امام زمان با آن همه ارزشی که دارد این انتظار و اصل وجود مقدس امام زمان تبدیل شده به دکانی برای یکسری سوداگر و یک عده آدم های سود جو.
من یک وقتی خدمت آقای فاضل بودم. آقایی از علمای اصفهان خدمت ایشان بودند. گفتند من هفته گذشته در منزل آقای مظاهری بودم. ایشان گفتند خانمی اینجا آمد و گفت و من زن امام زمان هستم! بعد این اقا به آقای مظاهری گفت: شما چکار کردید؟ گفتند هیچ کار! به ایشان گفتم شما بدکاری کردید! باید او را در اتاق حبس می کردید بعد ایشان جیغ و داد راه می انداخت و می گفتید خانم! به شوهرت بگو بیاید نجاتت دهد. !در این رابطه باید گفت باید به داد امام زمان برسید! به داد اعتقادات مردم نسبت به امام زمان برسید! .
من خدمت آقای صافی بودم. پیغامی برای آقای هاشمی داشتند. پیغام را به آقای هاشمی رساندم و جواب ایشان را به آقای صافی.ایشان مطالبی گفتند. آقای صافی سپس خوابی را درباره آقای هاشمی نقل کردند و پس از نقل آن گفتند: به آقای هاشمی بگویید، دوباره به قدرت می رسید، به ایشان بگویید وقتی قدرت به دستشان آمد به دین کمک کنند و هم برای امام زمان مقداری کاری کنند من به ایشان گفتم آقا! شما که برای امام زمان خیلی کار می کنید، یک کاری بکنید و آن این که مقابله کنید با کسانی که دارند از نام امام زمان سوء استفاده می کنند و دارند اعتقادات مردم را از بین می برند!
در دیداری که با آقای سیستانی داشتیم صحبت از آقای بهاءالدینی شد. فرمودند: خیلی از چیزهایی که در مورد ایشان گفته می شود درست نیست! وقتی کتاب بنده منتشر شد، داماد آقای بهاء الدینی را دیدم. گفت: شما چیزهایی را از قول آقای سیستانی بیان کرده اید چه بوده؟ برایشان گفتم. دامادشان گفت: اینها که درسته! آقای بهاءالدینی این چیزهایی که می گفتند نبوده. اینها بیخود می گویند!من نمی خواهم بگویم مسجد جمکران بی خود است و نماز نخوانید! ، من می خواهم بگویم این چیزهایی که در مورد جمکران درست کردیم بی خود است.
خوب! ببینید ما اینجوری هستیم. همه اعتقادات یک ملت را به یک یا ابوالفضل گفتن وصل می کنیم. چرا؟ دین که این نیست. دین که نقطه قوت اش این نیست. مگر ما حرف برای امام زمان کم داریم؟ که می آییم این کار ها را می کنیم؟ . امام آمد بدون آنکه این حرف ها را بزند، مردم را از قمارخانه ها، کازینوها و... بیرون آورد و به جبهه برد. چرا سراغ خرافات و اوهام رفته ایم؟ چرا سراغ دروغ رفته ایم؟ والا وسایل رفاهی سر جای خود! و از آن طرف سوء استفاده ها هم سر جای خود ! این ها باید از هم جدا شود.
منبر های خیلی از منبری های ما به نقل خواب و دروغ و خیال تبدیل شده. آن آقا بالای منبر و جلوی بزرگان کشور با یک حالت بکاء یا تباکی! می گوید: آقا خدمت امام زمان رسیدی سلام ما را برسان!هیچ کس هم به آن اعتراض نمی کند!مگر خدمت امام زمان رسیدن همین طور مفت است که این طور این حرف ها را می زنید ! چطور شما با همین راحتی می گویی امام زمان را می بینی؟همین طور که شما میگویی! آن آقا و فلان آقای دیگر هم می گوید من هم می بینم !این ها مسائل مهم فرهنگی کشور ماست که اعتقادات ما را مثل موریانه می خورد.
یادم می آید در سال 87 و بعد از دیدار خصوصی آقای هاشمی و آیت الله سیستانی ،بعدازظهر در فرصتی که پیش آمد از آقای هاشمی پرسیدم در جلسه خصوصیتان با آیتالله سیستانی چه مطالبی مطرح شد؟ ، ایشان گفتند: آقای سیستانی از تندرویها ناراحت بودند و میگفتند فقط روش اعتدالی است که می تـواند اقتدار نظام جمهوری اسلامی را در داخل و خارج حفظ کند. و کارهای افراطی، شیعیان را در عراق و سایر نقاط جهان دچار مشکل میکند. از اینکه حرمتها حفظ نمیشود، گلایه داشتند و زیر سوال بردن خدمات دولتهای گذشته را کار خطرناکی میدانستند که موجب زیر سوال رفتن نظام جمهوری اسلامی و انقلاب میشود...»
*مدیر مسوول روزنامه جمهوری اسلامی و از همراهان آیتالله هاشمی در سفر به عراق