مقدمه
اصولاً انسان موجودیست که با تکیهبر علائق و خصلتهای سهگانۀ پایدار خود (امنیت، قدرت، منزلت)، عموماً در حوزۀ اندیشه و عمل رویکرد ژئوپلیتیکی دارد. یعنی، نخست، از همان کودکی دغدغۀ حریم دارد و همواره بهدنبال قلمروسازی و یا حفاظت از حریم و قلمرو خود در فضای جغرافیایی دربرابر مداخله و تجاوز دیگران است؛ دوم، برای تولید قدرت و تضمین حیات و بقای خود، تمایل به کنترل منابع طبیعت پایه و انسان پایۀ موجود در مکان و فضای جغرافیایی دارد و نیز با استفاده از ابزارهای متعدد، قدرت امکان رقابت با دیگران را فراهم میکند؛ سوم، انسانها براساس عقلانیت بهدنبال منزلتطلبی و سیادت در فضای جغرافیایی دربرابر همتایان خود هستند و بهطور غریزی خواهان پیشتازی و اولشدناند؛ ازاینرو، برای نیل به هدفشان همواره در چرخه و فرایند رقابت، و مسابقهای نفسگیر گرفتار میشوند. بدینترتیب، بازیگران سیاسی، بهویژه رهبران سیاسی کشورها، در همۀ مقیاسهای جغرافیایی محلی، ملی، منطقهای، جهانی و کروی بیشازهمه درگیر اندیشه و عمل ژئوپلیتیکیاند وبیشازهمه نیاز به دانش ومطالعات ژئوپلیتیکی دارند.
تدابیر و تصمیمات اتخاذشده از دیرباز همواره بیانگر جایگاه و نقشآفرینی منحصربهفرد شخصیتهای گیرا در سیر تحولات تاریخی است که در نظم و نسقهای ساختاری، سیاسی و اداری کشورهای خاورمیانه و حوزۀ خلیج فارس همواره با دو ویژگی بدینشرح رصد و تحلیل میشوند:
عدم توجه به الزامات سیستماتیک در فرایند تحولات گوناگون جوامع: این روند سبب بروز و گسترش آثار تصمیمات فردی و بنیادهای فردگرایانۀ جاری و ساری در ساختارهای سیاست و قدرت این گونه کشورهاست و لذا در این وضعیت ظرفیتها و توانمندیهای فردی برای تصمیمگیری و اجرای سیاستهای کلان و راهبردی عملاً بسیار مؤثر است. بهگونهایکه بسیاری از اقدامات جاری در سطوح ملی و بینالمللی این کشورها بر پایۀ ویژگیِ گیرایی اشخاص و بهخصوص ناشی از وزن ژئوپلیتیک شخصیتهای مؤثر در امور ملی و بینالمللی آنان تحلیلشدنی و تبیینپذیر است.
تحولات و بحرانهای گسترده: ویژگی دوم در سازمان سیاسیـاجرایی کشورهای منطقه، مسئلۀ امواج گسترده و متعدد ناشی از تحولات و بحرانهای گوناگونی است که بهسرعت در سطح منطقه جاری میشوند و معمولاً هم در یک فرایند کوتاهمدت ساماندهی و یا تغییر میکند.
بنابراین، این اوضاع ضمن اینکه بیانگر تأثیرات مثبت و یا منفی جایگاه و تأثیرات ویژۀ افراد و شخصیتها بر پیشینه و اوضاع جاری در فرایند تحولات متعدد در سطوح ملی و منطقهای کشورها و ملتهاست، عملاً حکایت از پدیدارشدن افقی مبهم در زمینۀ رصد و تحلیل چشمانداز دگرگونیهای داخلی و خارجی این دسته از کشورهاست؛ زیرا همۀ اتفاقات و نحوۀ بهوجودآمدن تحولات عملاً تابعی از شناخت توانمندیهای متنوع افراد و نیز ناشی از سطح و میزان اداراکات فضایی و سیاسی شخصیتهای تصمیمساز و تصمیمگیر در حوزههای مدیریت سیاست داخلی و خارجی کشورهای هدف است.
در چنین اوضاعی، ظرفیتها وتوانمندیهای منحصربهفرد شخصیتهای سیاسی، مذهبی و اخلاقی نظیر آیتالله هاشمی رفسنجانی در فرایند تحولات تاریخی و نیز برای اتخاذ و اجرای سیاستهای همافزا برای تأمین مطلوب منافع ملی و بینالمللی ایران همواره مؤثر بودهاند. بهگونهایکه بسیاری از اقدامات و تدابیر آقای هاشمی رفسنجانی در حوزۀ سیاست خارجی و بهویژه در دهۀ هفتاد با اتخاذ و بهکارگیری سیاست مسالمتآمیز در همگرایی منطقهای و توسعۀ روابط با کشورهای پیرامونی خلیج فارس، اقدام و رفتاری بود که عمدتاً بر پایۀ درک و وزن ژئوپلیتیک ویژۀ ایشان تبیینپذیر است.
بنیادهای نظری و مکانی موضوع
مکانها و محیطهای راهبردی که دارای موقعیت و مفهوم ویژهای هستند بهصورت ارزشهای درکشدهای از سوی ملتها، دولتها و گروههای انسانی درمیآیند و تدریجاً مطلوبیت خاصی مییابند و سپس گروههای انسانی در آنها منافعی را جستوجو، و برای خود تعریف میکنند. ارزشهای مکانی و محیطی که مطلوبیت پیدا میکنند، عموماً در رفتار و کردار انسانها نیز بهصورت سازمانی،گروهی و یا فردی اثر میگذارند و الگوهای رفتاری مختلفی نظیر همکاری، همگرایی، تعامل، رقابت، ستیز، سلطه و نظایر آن را به وجود میآورند.
امروزه یکی منحصربهفردترین فضاهای راهبردی در جهان خلیج فارس است و تحولات گوناگون در واحدهای سیاسی و رفتارهای سیاستمداران این حوزه بسیار مهم است؛ این منطقه از گذشتههای دور تاکنون همواره مورد توجه و مداخله قدرتهای بزرگ جهانی بوده است. این امر زمینۀ اصلی بسیاری از اقدامات غیرسیستماتیک است و سبب بروز نابسامانیهای گوناگون در حوزههای مدیریت و ادارۀ امور داخلی و خارجی کشورهای منطقه بوده است. بهخصوص پس از پایان جنگ دوم جهانی که برخوردهای ایدئولوژیک، سیاسی و اقتصادی بههمراه استفاده از قدرت نظامی بر صحنۀ بینالمللی حاکم شد، بهمنظور شکلدادن به یک الگوی جدید جهانی که در آن صلح و جنگ بهگونهای بالقوه وجود داشته باشد، به مسائل راهبردیِ این حوزه توجه خاص شد. در چنین اوضاعی است که تاریخ گواهی میدهد رهبران سیاسی و مذهبی و نیز شخصیتهای گیرا چه اهمیتی داشتهاند و چگونه در تغییرات گوناگون سرنوشت کشورها و ملتهای این حوزه اثرگذار بودهاند.
در این حوزه، کشور ایران بهلحاظ ویژگیهای خاص ژئوپلیتیک و واقعشدن در کانون بسیار حساس و منحصربهفرد ژئوپلیتیکی، همواره در مسائل درونی و بیرونی، اوضاع ویژهای داشته و نقشآفرین بوده است. خصوصیات ژئوپلیتیک ایران که عمدتاً همگام با اوضاع راهبرد ژئوپلیتیک منطقهای و جهانی است و بهشدت تحت تأثیر موقعیت حائلی است، بهطور طبیعی رابطهای متقابل و پایدار بین سیاستها، فرصتها، تهدیدات و چگونگی تصمیمسازیها در ادارۀ امور اجرایی اعم از داخلی و خارجی کشور به وجود آورده است. تأثیرات این ارتباط و بهویژه لزوم توجه به اتخاذ سیاستگذاریهای متناسب فضایی و محیطی برای اداره امور کشور، بهگونهایست که هرزمان این موضوع با کمتوجهی مواجه بوده است، نهتنها اثرات منفی و گستردۀ داخلی و خارجی بر فرایندهای رشد و توسعه ملی داشته است، بلکه فرازونشیبهای ناشی از آن نیز در گذر زمان عملاً منجر به شکلگیری یکی از پیچیدهترین الگوهای مدیریت سیاسی و فضایی در اداره امور کشور شده است.
بنابراین، بین تصمیمات و نقشآفرینی خاص افراد در سیر تحولات تاریخی و سیاسی کشور ایران با دادوستدهای گوناگون میان فضای سیاسی و محیط جغرافیایی آن نسبتی برقرار است، بهگونهای که این وضعیت سبب شده است تا توانمندیهای فردی و نیز نحوۀ ادارۀ امور کشور با اتکاء بر وزن سیاسی، مدیریتی و جاذبههای شخصی یا گیرایی برخی از رجال سیاسی نظیر آیتالله هاشمی رفسنجانی تحت شرایط متناسب خود، همواره در تاریخ کشور ثبت و ماندگار شود.
توانمندیهای شخصیتی آیتالله هاشمی رفسنجانی در حوزههای مدیریت داخلی و خارجی کشور
آیتالله هاشمی رفسنجانی در عمر بابرکت خود و با عهدهداری مسئولیتها و سوابق فراوان و بسیار مهمِ سیاسی و اجرایی،[۲] در دورۀ مبارزات سیاسی و بهویژه بهدلیل حضور در جمع نزدیکترین یاران امام خمینی (ره) و متعاقباً با حفظ وگسترش ارتباط بسیار صمیمانهای که با حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم نظام داشتند، بهعنوان مشاور امین رهبری همواره در تصمیمگیریهای مربوط به سیاستهای کلان کشور نقشی برجسته و بیمانند داشتند. بهگونهایکه مقام معظم رهبری در وصف ارتباط صمیمانه خود با ایشان فرمودند: «هیچکس برای من هاشمی نمیشود.»
آقای هاشمی رفسنجانی در مقاطع زمانی گوناگون برای عبور کشور از بحرانهای متعدد بهصورت گسترده میکوشیدند و از اوضاع نوین حکومتداری شناخت و درکی جامع داشتند؛ همچنین بر مأموریتهایشان مسلط بودند و وظایف اصلی یک حاکمیت جامعالشرایط (اعم از تأمین صلح ملی، امنیت ملی، منافع ملی، رفاه عمومی) در حوزههای سیاست داخلی و خارجی را بهصورت بهینه اجرا میکردند، همۀ این ویژگیها عملاً زمینهساز بسیاری از طرحهای بزرگ توسعهای در فضای ملی شد و نیز با تلاش برای گسترش حوزههای نفوذ و ارتباطات بینالمللی کشور، باید گفت ایشان در تثبیت انقلاب نوپا و در شناخت واقعبینانۀ بسیاری از ملتها و کشورها دربارۀ نظام جمهوری اسلامی، نقش و آثاری ماندگار را از خود به جای گذاشتهاند.
باتوجهبه آنچه گفته شد، اکنون باید به شخصیت گیرای آیتالله هاشمی در دورۀ حیات سیاسی و اجرایی ایشان بهعنوان عبرت و آموزه توجه شود؛ بنابراین، باید اقدامات و برخی از دستاوردهای دورۀ مدیریت ایشان و نیز تأثیر آن را بر روابط خارجی جمهوری اسلامی ایران یادآوری کرد، بهنحویکه بازنمایی و بازبینی مصادیقی از آن بتواند راهگشای برخی از خلأهای موجود در موضوعات بینالمللی کشور باشد.
الف) کوشش برای اجماع افکار عمومی در مدیریتِ مجلس شورای اسلامی
یکی از ویژگیهای بارز آقای هاشمی برخورداری از فضای ذهنی متکثر و تلاش برای ایجاد اوضاع لازم برای گفتوگو با گروهها و جریانهای سیاسی و مذهبی گوناگون بود. دورۀ مدیریت ایشان در مجلس شورای اسلامی همزمان با لزوم دگرگونیهای گستردۀ ساختاری و فکری در مجلس نوپای کشور بود که تحت اندیشههای حاکم بر انقلاب و نظام اسلامی قرار داشت؛ همۀ اینها مصداقی گویا از توانمندی جامعالشرایط شخصیت سیاسی، مذهبی و اخلاقی ایشان برای همگرایی افکار و ارادۀ طیفهای سیاسی گوناگون مجلس است تا نظام جمهوری اسلامی تثبیت شود و امور مجلس وقت بهصورت بهینه اداره شود. این امر نهتنها در امور داخلی سیستم تقنینی کشور و در فضای افکار عمومی جامعه جاری و ساری بود، بلکه با وجود بنبستهای متعددی که بر روابط بین المللی کشور و حاکمیت جمهوری اسلامی سایه افکنده بود، ایشان با ارتباطات سیاسی و بینالمللی بسیار مؤثری که با برخی از مجامع، نهادها و کشورهای همسو برقرار کردند، سبب ایجاد گشایش ویژهای در فضای سیاسی و روابط خارجی کشور شدند، بهنحویکه با سفر به برخی از کشورهای مؤثر[۳] و جلبتوجه افکار جهانی به گفتمان حاکمیت جمهوری اسلامی، ضمن ایجاد فضای باز ژئوپلیتیک در تعاملات بینالمللی کشور، بسترهای لازم برای گسترش مبادلات سیاسی، اقتصادی و نظامی را فراهم کردند.
ب) فرماندهی جنگ و آثار آن بر روابط منطقهای
آیتالله هاشمی در کنار سایر بزرگان مورد اعتماد امام (ره) و بهعنوان فردی امین و مطلع از فضای جاری در سیاست و قدرت و نیز با بهرهمندی از توانمندیهای لازم در ابعاد راهبردیِ ادارۀ امور کشور، بعد از سقوط دولت بنیصدر، با حکم امام (ره) به جانشینی فرماندهی کل قوا و فرماندهی جبهههای جنگ منصوب شد. ایشان در جبهههای جنگ حضور مستمر داشتند و با فرماندهان ردهها و سطوح متعدد مجموعۀ نیروهای فعال در جنگ ارتباطی تنگاتنگ برقرار میکردند و در اتخاذ تدابیر و تاکتیکهای جنگی، دفاعی و تهاجمی متناسب با ظرفیتهای فضایی و محیطی دقت میکردند و در این زمینه شناخت کافی داشتند. همچنین، بهدلیل ویژگیهای شخصی و توانمندیهای سیاسی و بینالمللی، زمینههای فراوانی را در تأمین لجستیک و تسلیحات نظامی موردنیاز برای دفاع از کشور فراهم میکردند.
ایشان همواره بر آثار مخرب نفاقافکنیهای مداخلهگرانِ فرامنطقهای در امور کشورها و ملتهای منطقه تأکید میکردند و نیز دربارۀ دامنزدن به تنشها و جنگهای نیابتی هشدار میدادند که ازسوی بیگانگان سبب تحمیل فقر و جهالت بر پیکرۀ کشورها و ملتهای اسلامی شده است؛ همچنین، همگرایی میان کشورهای منطقه و بهویژه در حوزۀ خلیج فارس را لازم میدانستند و بر آن تمرکز فراوانی داشتند و از موضوع جنگ تحمیلی رژیم بعثی صدام علیه ایران با عنوانِ برادرکشی یاد میکردند و باور داشتند که بهرۀ آن فقط برای صهیونیستها و قدرتهای طراحِ این جنگ است.
مجموعۀ تجربیات مؤثر سیاسی، نظامی و اجرایی آیتالله هاشمی، بهخصوص در فرماندهی جنگ تحمیلی، را میتوان بهخوبی در نحوۀ ادارۀ هیجانات سیاسی حاکم بر بخش وسیعی از جامعه در زمان اشغال عراق بهدستِ ائتلاف آمریکایی بیان کرد که به جنگ اول خلیج فارس معروف است و در سال ۱۹۹۱م با هدف آزادسازی کویت از اشغال صدام صورت گرفت. این امر و اتخاذ موضع منطقی ازسوی جمهوری اسلامی ایران در یک تحول نظامی و امنیتی گسترده با ایجاد موجی مثبت و فراگیر در تحولات منطقهای، منجر به توجه و تمرکز ملتها و دولتهای منطقه بر گسترش روزافرون روابط با جمهوری اسلامی ایران شد.
ج) شکست بنبستهای منطقهای با ارتباطات فرامنطقهای
آقای هاشمی در قالب راهبردی مستمر، با حضور فعال درکشورها، محافل، نهادها و سازمانهای حقوقی و بینالمللی، باور ویژهای به ارتباط و تلاش در میادین سیاسی و بینالمللی منطقه و سطوح گوناگون دخیل در سیاست جهانی داشتند. ایشان کشورها و مکانهای مؤثر را برای بیان اهداف و گشایش در بنبستهای منطقهای و فرامنطقهای بهخوبی شناسایی میکردند.
یکی از نمادهای بارز این امر حضور و سخنرانی منحصربهفرد آقای هاشمی در نشست سازمان همکاریهای اسلامی سال ۱۳۶۹ش و به میزبانی کشور سنگال است. صحبتها و راهکارهای روابط منطقهای آقای هاشمی در اجلاس داکا بهشدت مورد استقبال بسیاری از اعضا و حاضران در آن نشست قرار گرفت؛ بهگونهایکه تعدادی از رهبران کشورهای عربی، بهخصوص در حوزۀ خلیج فارس، به دیدار ایشان شتافتند و بسیاری از توافقات اولیه را برای گفتوگوهای متقابل برنامهریزی کردند.
د) پیگیری و احیای معاهدات بینالمللی بهویژه درحوزۀ هستهای
با فروپاشی رژیم پهلوی بسیاری از معاهدات بینالمللی و راهبردی ایران که مشمول تعهدات مالی و اجرایی متقابل میشد، با تأکید طرفهای مقابل بر تحمیل اراده و اعمال فشارهای سیاسیـاقتصادی بر نظام نوپای جمهوری اسلامی در ایران، عملاً بلاتکلیف و اجرانشدنی شده بودند. در همین راستا میتوان به معاهدات هستهای و ساخت و تجهیز نیروگاههای هستهای (بوشهر) اشاره کرد که پیشینۀ آن عمدتاً مربوط به توافقات و تعهدات فیمابین با فرانسویها و آلمانیهاست. با پیروزی انقلاب اسلامی و همگام با تحولات گسترده در فناوری و لزوم توجه به نیازهای راهبردی کشور، آقای هاشمی، با دورسنجیِ خاصی، پیگیری و احیای این موضوع بسیار مهم را در دستور کار مجلس و کشور قرار داد.
ه) ادراک ژئوپلیتیکی آیتالله هاشمی رفسنجانی
ژئوپلیتیک دانش درک و مهارت بهکارگیری توانمندیهای انسانی، طبیعی و محیطی یک کشور در صحنههای رقابت بینالمللی برای تأمین بهینه و حداکثری منافع ملی است. با چنین توصیفی باید گفت که مجموعۀ مطالبات و ویژگیهای فضایی و محیطی کشور ایران بیانگر ضرورت بهکارگیری ملاحظات ژئوپلیتیک و تأکید بر شناخت و درک ژئوپلیتیکی شخصیتها و مسئولان حوزههای کلان از لزوم کاهش هزینهها و افزایش منافع در ادارۀ امور کشور است.
آیتالله هاشمی ضمن تسلط فکری و تجربی که دربارۀ مسائل داخلی و خارجی کشور داشتند، همواره برای حفظ پویایی و ارتباط تنگاتنگ خود با روند تحولات ملی و بینالمللی میکوشیدند. در همین راستا و همگام با اقبال گستردۀ مجامع دانشگاهی، نهادهای پژوهشی بینالمللی، سیاستمداران عرصههای جهانی و نیز تکاپوی گستردهای که نظریهپردازهای شاخص مسائل راهبردی برای تبیین و رصد صفبندیهای جدید رقبا در سیر تحولات جاری از مرحلۀ گذار نظام بینالمللی به نمایش گذاشته بودند، یکی از مهمترین موضوعاتی که در سالهای اخیر بهشدت مورد مطالعه و دقت نظر آقای هاشمی قرار گرفته بود، تلاش بیوقفه ایشان بر مطالعه و شناخت دانش ژئوپلیتیک و تمرکز بر درک تحولات ژئوپلیتیکی در فضای حاکم بر رقابتهای جاری بینالمللی و بهخصوص آثار آن بر محیط پیرامون ایران بود.
در واپسین ماههای عمر با برکت آیتالله هاشمی (۱۳۹۵ش)، نگارنده در جلسات مکرری در محضر ایشان حضور داشتم. در این جلسات، آیتالله هاشمی دانش ژئوپلیتیک را تحلیل و تبیین میکردند و نیز به اهمیت آن در تحولات کنونی حاکم بر سیاست و قدرت جهانی تأکید میکردند؛ ایشان درنهایت مقرر فرمودند که باید در ذیل سیاستهای کلان علمی کشور بستهای علمی تحت عنوان سیاستهای ژئوپلیتیک نیز تدوین گردد تا پس از بررسیهای لازم در مسیر تصویب و ابلاغ رسمی قرار گیرد.
محورهای نظری و تجربی دیدگاههای آیتالله هاشمی رفسنجانی در زمینۀ امنیت پایدار خلیج فارس
باتوجهبه فضای حاکم بر مجموعهپیچیدگیها و واگراییهای نسبی موجود در محیط پیرامونی ایران، اعم از ابعاد سیاسیـاقتصادی و دفاعیـامنیتی، تجربه نشان میدهد که عموماً هرگونه تحلیل و تبیین از روابط و مناسبات منطقهای ایران درحالت کلی تحت تأثیر برخی از خصوصیات منحصربهفرد تصمیمگیران و سیاستورزانی قرار دارد که ارتباط تنگاتنگی با کشورها و جریانهای سیاسی در سطح منطقه داشته و دارند.
با این دیدگاه، باید گفت آیتالله هاشمی با حدود چهار دهه حضور در سطوح عالی مدیریت بر کشور ایران و نیز بهلحاظ درک مجموعهای از الزامات ژئوپلیتیکی این کشور بر کرانۀ شمالی خلیج فارس، بیتردید از توانمندی سیاسی و راهبردیِ منحصربهفردی در حوزههای نظری و اجرایی روابط با کشورهای ضلع جنوبی خلیج فارس بهرهمند بوده است.
برایناساس، اهم دیدگاهها و محورهای نظری ایشان در زمینۀ امنیت پایدار در حوزۀ خلیج فارس بهشرح زیر است:
محور اول: راه درست باید از مسیر شورای همکاری خلیج فارس به همۀ کشورهای منطقه اعلام شود و براساس مقررات و اساسنامهای جامع تدوین گردد و اگر راه رسیدن به این هدف آنان طولانی است، ضروریست که برنامههایی برای همکاری همهجانبۀ این کشورها تا رسیدن به این هدف نهایی، طراحی و پیگیری شود.
محور دوم: بدون مشارکت همهجانبۀ ایران و عراق و یمن هیچ پیمان امنیت دستهجمعیِ تضمینشدهای در این حوزه به دست نمیآید. البته تحقق پیمان نیاز به بررسی حقوق و مطالبات و احیاناً رفع اختلافات تمامی کشورها دارد که پس از بررسی، لازم است با تصمیمات عادلانه و واقعبینانه ارزیابی و دربارۀ آن تصمیمگیری شود.
محور سوم: تأسیس یک نهاد داوری نیرومند و مورد اعتماد همۀ کشورها نیز میتواند باعث رفع اختلافها و حل مقطعی یا دائمی آنها و یا کاستن از آثار منفی اختلافها باشد.
محور چهارم: حضور نیروهای نظامی بیگانه معلول وجود اختلافات بین کشورهای منطقه ازیکطرف و ازطرفیدیگر احساس خطر کشورهای کوچک و نیز طمع کشورهای بزرگ بیگانه برای استفاده از منابع مهم منطقه است. ازاینرو، درصورتیکه حل اختلافها با رفعشدن تهدیدها و خطرها به سرانجام برسد، زمینه برای حضور بیگانگان در سطح منطقه نیز از بین می رود.
محور پنجم: درصورت تأمین پیشنهادهای بالا، درخواست و حتیٰ موافقت با حضور نیروهای نظامی در منطقه وجود نخواهد داشت، البته با توجه به مطامع استعمارگران، آنها ممکن است دنبال بهانهای برای حضور باشند که درصورت هماهنگی کشورهای منطقه تحقق بهانه برای آنها آسان نخواهد بود. بنابراین، مسئلۀ مهم این است که کشورهای منطقه متعهد به استقلال و حقخواهی باشند و از تجاوز و زیادهخواهی بپرهیزند و ارزش همدلی و همکاری و تعاون را بدانند و به ارزشهای اسلامی باور داشته باشند و به آنها عمل کنند.
آیتالله اکبر هاشمی رفسنجانی: «ظلم است اگر به فکر فردای ایران نباشیم. امید آیندگان در گرو تصمیمات امروز ماست. این اقیانوس اگر به تلاطم درآید، تاریخ یک بار دیگر ایران را بر تارک آسمان جهان خواهد دید.»
منابع
مجموعهخاطرات آیت هاشمی رفسنجانی (۱۳۷۰ -۱۳۶۰). تهران: دفترنشر معارف انقلاب.
رشنو، نبیالله (۱۳۸۴). ژئوپلیتیک و سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، تهران: انتشارات دانش گستر.
[۱]. استاد دانشگاه و پژوهشگر مسائل راهبردی؛ کارشناس پژوهش، برنامهریزی و بودجهنویسی در وزارت جهاد سازندگی.
[۲]. ریاست مجلس شورای اسلامی؛ ریاست مجلس خبرگان رهبری؛ ریاست جمهوری؛ ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام؛ فرماندهی جنگ و قائممقامی فرماندهی کل قوا و جز اینها.
[۳]. سوریه، لیبی، شبهجزیره کره، ژاپن، چین، اندونزی، مالزی …