اخبار
  • صفحه اصلی
  • اخبار
  • هاشمی رفسنجانی در رسانه ها+ شنبه 29 دی 1397

هاشمی رفسنجانی در رسانه ها+ شنبه 29 دی 1397

هنوز پاسخ به محتوای مستند « هاشمی زنده است » و همچنین آقای خوئینی ها به خاطر مصاحبه ای که علیه آقای هاشمی رفسنجانی انجام داده بود ، ادامه دارد.جالب است که اصولگراها هم پس از ذوق زدگی اولیه و تیتر کردن حرف های خوئینی ها ، حالا به پاسخگویی روی آوردند...
هاشمی رفسنجانی در رسانه ها+ شنبه 29 دی 1397

خبرگزاری ایرنا  : بی انصافی به هاشمی از قبل از انقلاب تاکنون ادامه دارد.

عضو حزب اتحاد ملت ایران اسلامی گفت: قدسی کردن و بی عیب دانستن افراد کمکی به شخصیت آنها نمی کند و از طرفی بی انصافی و هجمه ناروا از بزرگی و تاثیر کسی نمی کاهد، بی انصافی در مورد آیت الله هاشمی از قبل پیروزی انقلاب تاکنون ادامه داشته است.

«علی تاجرنیا»  درباره نقش مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی در دوران های مختلف انقلاب اسلامی افزود: آیت الله هاشمی قبل از پیروزی انقلاب نقش محوری و بسیار مهمی در نهضت اسلامی و جمهوری خواهی در ایران داشت، هم به لحاظ سابقه مبارزه و تحمل زندان و هم از نظر پشتیبانی و برنامه ریزی پروسه مبارزات منتهی به انقلاب، جایگاه وی را بی بدیل و ویژه می دانم. 

وی ادامه داد: آیت الله هاشمی رفسنجانی و شهید بهشتی از این نظر به تفکر تشکیلاتی و سازماندهی معتقد بودند و نقش بسزا و کم نظیری در پیروزی انقلاب اسلامی سال 1357 داشتند. 

این فعال سیاسی اصلاح طلب خاطرنشان کرد: پس از پیروزی انقلاب مهم ترین بحث موضوع تدوین قانون اساسی بود که در این باره دو رویکرد متفاوت وجود داشت، رهیافت کسانی که جنبه ملی گرایی آنها بیشتر بود و به دنبال گنجاندن اصولی برای تضمین دموکراسی در قانون اساسی بودند. 

وی ادامه داد: رهیافت دوم مجموعه ها و نیروهای خط امام بودند که اعتقاد داشتند این ساختار دموکراتیک باید شاکله ای دینی و اسلامی داشته باشد، مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی از جمله افرادی بود که در چگونگی تدوین قانون اساسی چنین باوری داشت. 

عضو حزب اتحاد ملت ایران اسلامی همچنین اظهارداشت: این که چه رویکردی برای اداره کشور صحیح تر بود، جای بحث دارد اما بدون شک نقش آیت الله هاشمی رفسنجانی موثر و به رغم اختلاف سلیقه هایی که وجود داشت در مقایسه با دیگر انقلابیون نگاه روشن تری نسبت به مباحث قانون اساسی داشت. هر چند باید پذیرفت بخشی از مشکلات امروز کشور به این دلیل بود که انقلابیون پیش بینی کاملی از آینده نداشتند. 

تاجرنیا همچنین درباره نقش آیت الله هاشمی رفسنجانی در انتخاب رهبری شایسته برای جمهوری اسلامی، گفت: بدون شک نقش مرحوم هاشمی در رهبری حضرت آیت الله خامنه ای محوری و بی بدیل بود، به نظرم اگر حضور هاشمی رفسنجانی در آن مقطع نبود مسائل به گونه‌ دیگری رقم می خورد. 

وی یادآور شد: در آن زمان هنوز بازنگری قانون اساسی به رای مردم گذاشته نشده بود، بحث تشکیل شورای رهبری از طرف طرفداران ایده شورای رهبری مفتوح و موضوع کمیت و کیفیت شرایط و اختیارات رهبری نیز مطرح بود و بر نظر خود اصرار داشتند که صحبت های آقای هاشمی در این رابطه بسیار موثر افتاد. 

*تفاوت دیدگاه هاشمی نسبت به جریان های سیاسی

این فعال سیاسی یادآور شد: باید چهره ها و شخصیت های کشور را به دور از جو زدگی آن گونه که هستند، معرفی کنیم و اگر افرادی واجد ویژگی های خاصی هستند آن را بیان و از انتقاداتی اگر به عملکرد آنها می شود، استقبال کنیم. 

تاجرنیا افزود: قدسی و بی عیب دانستن افراد کمکی به شخصیت آنها نمی کند و از طرفی بی انصافی کردن و هجمه ناروا از بزرگی و تاثیر کسی نمی کاهد، متاسفانه بی انصافی در مورد آیت الله هاشمی از قبل پیروزی انقلاب تاکنون ادامه داشته است. 

وی تاکید کرد: معتقدم یکی از دلایلی که باعث شده مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی تا این اندازه مخالف داشته باشد، میزان تاثیر گذاری او در نهضت منتهی به انقلاب اسلامی و در ادامه نقش وی در همه ادوار جمهوری اسلامی، از پیروزی انقلاب تاکنون است. اگر هاشمی چهره ای در حاشیه بود یا در کنار دیگر شخصیت ها قرار می گرفت، شاید این میزان هجمه و حمله به او نمی شد، نگاه آیت الله هاشمی رفسنجانی مبتنی بر آرمان ها و ایده های انقلاب اسلامی بود. 

وی ادامه داد: آیت الله هاشمی به مبانی اعتقاداتی خود صادق و وفادار بود، افکار و اعتقادات او برای افراد و مجموعه هایی که جز در دایره تنگ فکری خود نظر و عقیده ای را نمی پسندیدند، قابل تحمل نبوده و نیست. 

این فعال سیاسی خاطرنشان کرد: قبل از پیروزی انقلاب اسلامی جریان چپ مارکسیستی با توجه به وابستگی هایی که به خارج از کشور داشت و بعد از پیروزی انقلاب هم کسانی که دارای دیدگاه هایی متفاوت از هاشمی بودند، با روش های مختلف علیه او هجمه کردند. 

تاجرنیا یادآور شد: مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی مانند هر انسان دیگری در سال های زندگی اجتماعی و سیاسی خود، در اندیشه ها و نظراتش تغییراتی داشته است. قطعا هاشمی رفسنجانی در سال های گذشته با هاشمی اول انقلاب تفاوت هایی داشته است. 

وی از جمله ویژگی های مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی را این موضوع دانست که در گذشته متوقف نشد و متناسب با نیاز و مطالبه روز جامعه تغییر نگرش داد. باید از نقد به هاشمی استقبال کرد، اما تخریب کردن شخصیت وی عمدتا از طرف کسانی بوده که در سال های مختلف می خواستند آیت الله هاشمی را در چهارچوب‌های تنگ خودشان متوقف کنند، ریشه اختلافات را در انواعی از منیت سیاسی می بینم. 

عضو حزب اتحاد ملت ایران اسلامی در خصوص نقش هاشمی رفسنجانی در تمام ادوار انقلاب، خاطر نشان کرد: آقای هاشمی بدون شک در میان روحانیون تراز اول کشور، بیشترین اشراف و آگاهی را نسبت به موقعیت ژئوپولوتیکی و توانمندی نظامی کشور و منطقه داشت بنابراین فکر می کنم بیش از همگان به اتفاقاتی که پیش و پس از جنگ تحمیلی افتاد، واقف بود. 

تاجرنیا ادامه داد: کار هاشمی در دوران فرماندهی جنگ بسیار دشوار بود چون ریاست مجلس را هم به عهده داشت و می‌بایست پاسخگوی افکار عمومی هم باشد. تصور می کنم نگاه هاشمی معطوف به اعتماد به فرماندهان جنگ بود و همین امر سبب شد نتوانیم آنگونه که شایسته است پیروز میدان جنگ باشیم بنابراین پس از آزادی خرمشهر، اعتماد وی به فرماندهان موجب شد شکست هایی را شاهد باشیم. 

وی اظهار کرد: اجحافی که در حق مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی شد، این بود که تعدادی از فرماندهان جنگ، بعد از آرام شدن اوضاع کشور تلاش کردند ناکامی های جنگ را گردن سیاسیون از جمله وی بیندازند، در حالی که واقعیت با آنچه آنها می گفتند، تفاوت داشت. 

 

خبرآنلاین : فحاشی آشکار به هاشمی یا مستند سازی؟!!

در روزهایی که ساخت فیلم‌های مستند درباره چهره‌های سیاسی بسیار داغ است، مستندی درباره زندگی آیت‌الله هاشمی رفسنجانی هم به بازار آمده که جنجال‌های بسیاری آفریده است. 
 مستند «هاشمی زنده است» بدون مجوز در حال پخش است که به گفته موسوی نکته تناقض‌آمیزی است. او در این باره می‌گوید: «کسانی که این فیلم را ساخته‌اند ظاهرا خودشان را معتقد به نظام جمهوری اسلامی می‌دانند اما حاضر نیستند که برای فیلمشان از همین نظام جمهوری اسلامی مجوز دریافت کنند.» 
 موسوی در نقد فیلم می‌گوید: «فیلم ذره‌ای برای مخاطب احترام قائل نیست و او را صاحب شعور فرض نمی‌کند. جون اگر فیلمساز مخاطب را صاحب شعور فرض کند حرف خود را با تصویر می‌زند یا سعی می‌کند که با ظرافت و هنرمندی چند تصویر را کنار هم بچیند و آن وقت قضاوت را به عهده شما بگذارد.»  
 در توصیف مستند «هاشمی زنده است» می‌شنویم: «فیلم بدی است که نه به لحاظ تاریخی قابل استناد است و نه به لحاظ تصویری قابل اعتنا است. پر از شعار و غرض‌ورزی است، آن‌هم بدون ظرافت و بدون هنرمندی.» 
 پرسشی که موسوی مطرح می‌کند این است: «مخاطبان این فیلم چه کسانی هستند؟ اگر کسانی هستند که با آقای هاشمی خصومت می‌ورزند که با این فیلم اتفاق خاصی برایشان نمی‌افتد و بر خصومتشان افزوده نخواهد شد. اگر مخاطب فیلم کسانی هستند که آقای هاشمی را قبول دارند با این ادبیات و این شدت غرض‌ورزی هیچ وقت از آرای خود برنمی‌گردند. واقعا این هزینه‌ها برای چه و برای جه کسی می‌شود؟‌»

 

سایت دیده بان ایران : علی جنتی : حرف های خوئینی ها درست نیست.

سایت دیده بان ایران مصاحبه ای را با علی جنتی در باره اظهارات موسوی خویینی ها منتشر کرده است. 
 بخشهایی از اظهارات او را می خوانید: 
 *با توجه به شناختی که  بنده از امام موسی صدر، آقای چمران و آیت الله هاشمی رفسنجانی داشتم ، بخش قابل توجهی از این مصاحبه را دور از واقعیت می دانم. 
یک نکته حائز اهمیت در این مصاحبه این است که آقای خوئینی ها اظهار داشته اند که مرحوم هاشمی رفسنجانی اساساً سفر به خارج از کشور برای مبارزه را درست و منطقی نمی دانستند و معتقد بودند که مبارزه اصلی و واقعی همین جاست. به نظر بنده این موضوع کاملا خلاف واقع است . در دوره ای که من در ایران شدیدا تحت تعقیب ساواک بودم ایشان شناسنامه ای برای من تهیه کردند که طی آن سالها چند باری که توسط نیروهای امنیتی گرفتار شدم توانستم نجات پیدا کنم . اواخر سال 53 من با مرحوم آیت الله هاشمی مشورت کردم و ایشان تاکید داشتند که من به خارج از کشور بروم چرا که کسانی که همانند من مشغول فعالیت سیاسی و مبارزاتی بودند، در صورت دستگیری به زندانی های طولانی محکوم می شدند لذا ایشان همواره به من و امثال من توصیه می کردند که برای ادامه فعالیت ضد طاغوت از کشور خارج شویم تا به مبازرات خود ادامه دهیم. 
 *مرداد ماه سال 1354 مرحوم رفسنجانی به دمشق سفر کردند . ایشان در آن زمان مطلع شده بودند که برخی از اعضای سازمان مجاهدین خلق گرایش مارکسیستی پیدا کرده و در تلاش هستند تا رابطه اعضای مسلمانان سازمان را با آن تشکیلات قطع کنند به همین دلیل آقای هاشمی رفسنجانی برای پایان دادن به این موضوع و ساماندهی اعضای مسلمان سازمان مجاهدین به دمشق آمدند. آقای هاشمی رفسنجانی طی ملاقات هایی که با برخی از اعضای سازمان داشتند تلاش کردند که آنان را قانع کنند تا از اعلام مواضع مارکسیستی خود  صرف نظرکنند با این هدف که در این فرصت به نیروهای مسلمان کمک کنند تا تشکل خود را بازیابند . در واقع هدف از آن سفر و تلاش ایشان برای ملاقات تشکیل سازمانی منسجم از نیروهای انقلابی و مسلمان مجاهدین خلق بود. در دمشق ، مرحوم هاشمی با فردی به نام تراب حق شناس که از سران سازمان مجاهدین خلق بود وگرایش مارکسیستی پیدا کرده بود ملاقات هایی را انجام دادند که البته بی ثمر بود و  آنان سرانجام در شهریور ماه اعلام کردند که سازمان مجاهدین خلق تحول ایدئولوژیک پیدا کرده و تبدیل به سازمان مارکسیستی شده است . 
 *اظهارات اخیر آقای موسوی خوئینی ها در خصوص رابطه امام موسی صدر و شهید دکتر چمران با انقلابیون ایران به دور از واقعیت است. کسانی که شهید چمران را می شناسند به خوبی می دانند که ایشان براساس احساس مسئولیت و با انگیزه خدمت به شیعیان لبنان آمده بود؛ همسر آقای چمران هم ابتدا به لبنان آمد اما چون اصالتاً همسر ایشان آمریکایی بودند و زندگی در لبنان برای وی غیر قابل تحمل بود از شهید چمران جدا شده وبا دو فرزند شهید چمران به آمریکا بازگشت . 
 *من  همراه مرحوم هاشمی رفسنجانی به دیدن امام موسی صدر رفتیم و ایشان به شدت مورد استقبال امام موسی صدر قرار گرفت و طی چند روز که در لبنان بودند با شهید چمران چند بار ملاقات کردند و با همدیگر به شهر صور در جنوب لبنان رفتیم و ایشان از هنرستان صنعتی و مرکز آموزش فنی و حرفه ای بازدید کردند . 
 *در خصوص این ادعا که شهید چمران با انقلاب همراهی نداشت حرف عجیبی زده شده است. شهید چمران در سال های ابتدای انقلاب و در آن شرایط سخت مسئولیت وزارت جنگ را قبول کرد رابطه او با امام (ره) همیشه توام با احترام متقابل بود. با توجه به اقدامات موثری که شهید چمران در جنگ ایران و عراق داشتند، بی انصافی است که بخواهیم در مورد رابطه ایشان با انقلاب و امام  این گونه قضاوت کنیم . در لبنان هم ایشان کارهای بزرگی انجام داد هر چند نسبت به اعمال و رفتار برخی از فلسطینیان بسیار منتقد بود. افرادی از این گروه در جنوب لبنان مستقر بودند که به دلیل شرایط اردوگاهی و اوضاع اقتصادی که داشتند غالباً معتاد یا دزد بودند که شهید چمران نسبت به این موضوع بسیار منتقد بودند و اظهار داشتند که این گروه دارای انگیزه های دینی نیستند و برناسیونالیسم عرب تکیه دارند. 
 *ایشان همواره با تجلیل از امام خمینی (ره) یاد می کرد. با شروع جنگ های داخلی لبنان، شهید چمران "جنبش امل" را تاسیس کرد. در شهریورماه سال 54 نیز جمعی از جوانان شیعه  را  جهت آموزش های نظامی به اردوگاه های فلسطین اعزام کرد که متاسفانه در حین آموزش یکی از مین ها منفجر شد و 26 نفر از نیروهای شیعه امل در آنجا کشته و عده ای نیز زخمی شددند که در بین مجروحان یک ایرانی وجود داشت که بنده همراه با مرحوم هاشمی در بیمارستان به ملاقات وی رفتیم. تا آخر جنگ داخلی لبنان مرحوم چمران همراه با سایر مسلمانان در صحنه ها و عرصه های متفاوت جنگ حضور داشت ودر کنار آنان می جنگید . 
 *در رابطه با مبارزه امام موسی صدر آقای موسوی خوئینی ها نکاتی را مطرح کرده اند که لازم است در خصوص آن توضیح داده شود. امام موسی صدر (در سال 50 درست زمانی که مجاهدین اولیه انقلاب از جمله مرحوم حنیف نژاد ،  بدیع زادگان وناصر صادق و...در زندان بودند به ایران آمد. هدف اصلی وی از این سفر و ملاقات با شاه جلب کمک های مالی برای شیعیان جنوب لبنان بود. اگر میخواهیم در این زمینه قضاوت کنیم باید شرایط آن روز لبنان و ایران را در نظر بگیریم در  وهله اول باید بدانیم که شرایط لبنان در خاورمیانه چگونه بود، انتظارات شیعیان از امام موسی صدر چه بود  آنگاه می توانیم به  قضاوت در خصوص ملاقات امام موسی صدر با شاه بپردازیم. شیعیان لبنان به جهت این که امام موسی صدر را ملجأ و پناهگاه خود می دانستند و از طرفی به شاه ایران نیز به دلیل شیعه بودن وی علاقه داشتند. انتظار داشتند که از کمک های ایران برخوردار شوند . هدف امام موسی صدر از آمدن نزد شاه ایران این بود که به شاه اعلام کند مسلمان شیعه لبنان از وی انتظار کمک دارند. (لازم به ذکر است محروم ترین قشر از مردم کشور لبنان، شیعیان این کشور بودند و بزرگترین کاری که امام موسی صدر انجام داد این بود که تمامی قبائل و عشایر شیعه را زیر چتر مجلس اعلای شیعیان لبنان که خود او رئیس آن مجلس بود جمع کرد.) امام موسی صدر با توجه به ارتباط و دوستی با شهید بهشتی و شهید مطهری ، زمانی که به ایران آمد به ملاقات آنان رفت. این نکته را من شخصا از شهید بهشتی شنیدم که وقتی امام موسی صدر قصد ملاقات با شاه را داشت،  از امام موسی صدر خواستیم تا برای عفو و آزادی افراد بازداشت شده مجاهدین خلق پا درمیانی کند. امام موسی صدر پس از دیدار شاه به شهید بهشتی گفته بود  زمانی که درباره عفو این افراد صحبت کردم شاه ایران بسیار خشمگین شد و آثارعصبانیت در چهره او آشکار بود. بنا به گفته شهید بهشتی البته صحبت های امام موسی صدر با شاه درباره عفو این افراد تاثیری نداشت. بنابراین اصل دیدار امام موسی صدر با شعیان جنوب مربوط به جلب کمک برای شیعیان جنوب لبنان بود  از طرفی شهید بهشتی ومرحوم مطهری هم قصد استفاده از این ملاقات برای آزادی سران سازمان مجاهدین خلق را داشتند. امام موسی صدر دو بار هم به لیبی  رفت تا از کمک های مالی قذافی برای مبارزه با اسرائیل استفاده کند که بار دوم در آن کشور ناپدید شد و هیچگاه از این سفر بازنگشت. 
 *امام موسی صدر علاقه خاصی به امام خمینی (ره) داشت . عمیقا از مبارزان ایرانی در خارج ازکشور که با رژیم مبارزه می کردند حمایت می کرد. بنده و شهید منتظری جزء اولین کسانی بودیم که در لبنان با ایشان ملاقات کردیم . به تدریج با بروز تحول ایدئولوژیک  درسازمان مجاهدین خلق بسیاری از جوانان مسلمان انقلابی فراری شده و به خارج از کشور آمدند که در بین آنان افراد سرشناسی مانند آقای مهندس غرضی بود که از طریق افغانستان و پاکستان به دمشق آمده بود. تا زمان پیروزی انقلاب، حداقل 30 نفر از مخالفان رژیم شاه در لبنان و سوریه مستقر بودند و با کمک امام موسی صدر در آنجا ماندگار شده بودند. 
 *در مورد نقش امام موسی صدرحرکت و نگاه انقلابی و سیاسی ایشان سخن بسیاراست. من به عنوان کسی که ایشان را از نزدیک درک کرده ام می گویم امام موسی صدر در سال سخت دهه 50 از مبارزان ایرانی حمایت جدی داشت. او دارای شخصیت کم نظیری بود، توانمندی های فقهی، فلسفی و آشنایی با دنیای پیرامون از امام موسی صدر یک شخصیت مثال زدنی ساخته بود.دقیقا به همین دلیل بودکه امام موسی صدر از محبوبیت خاصی در بین مردم لبنان برخوردار بودند.  
 *یکی از مشکلات اساسی ما در لبنان، اخذ مجوز اقامت در لبنان بود که در این مورد امام موسی صدر رسماً در نامه ای برای من و برخی دیگر از دوستان با اداره گذرنامه لبنان مکاتبه و مجوز اقامت گرفتند وهرسال هم اداره گذرنامه این مجوز را تجدید می کرد. امام موسی صدر به مرحوم منتظری و سایر مبارزان شیعه کمک بسیاری می کرد. بنابراین ادعای آقای خوئینی ها در این زمینه عاری از صحت است . در زمانی که شرایط لبنان پیچیده و بسیار سخت شده بود، امام موسی صدر دفتری در دمشق داشت که هفته ای یک یا دوبار به آنجا سر می زد. از طرفی با توجه به ارتباط خوبی که با حافظ اسد داشت از او خواست که دستور دهد مشکل اقامت مبارزان ایرانی در سوریه را حل کند لذا وزارت کشور برای بسیاری از دوستان مجوز اقامت صادر نمود . 
 * امام موسی صدر مورد توجه امام خمینی (ره) بود و امام علاقه ویژه ای به ایشان داشتند. به خاطر دارم که مرحوم هاشمی رفسنجانی سفری به عراق داشتند و در مدت 4-5 روزی که در نجف بودند، چند بار با امام (ره) دیدار داشتند. پس از بازگشت آیت الله هاشمی به لبنان بنده به اتفاق ایشان به دیدار امام موسی صدر رفتیم و شام را مهمان ایشان بودیم در این دیدار  مرحوم هاشمی پیامی را از سوی امام خمینی به امام موسی صدر منتقل کردند به این مضمون که شما در جایگاه سیاسی قرار دارید و ارتباطتان با مردم کم است بهتر است بیشتر با مردم و شیعیان لبنان ارتباط برقرار کنید حتی اگر بتوانید یک وعده نماز جماعت در یکی از مساجد اقامه کنید . امام موسی صدر به دلیل این که یک شخصیت سیاسی برجسته بود و بیشتر با مقامات لبنان و سایر کشورها ارتباط داشت عملا  کمتر با افراد عادی به معاشرت می پرداخت. به همین جهت امام خمینی(ره) به امام موسی توصیه کرده بودند که شما سعی کنید ارتباط خودتان را با مردم تقویت کنید . امام این جمله را هم اضافه کرده بودند که دکتر مصدق با این که آخوند نبود اما به دلیل ارتباط نزدیک با مردم از محبوبیت برخوردار بودند اما در مقابل مرحوم کاشانی با این که آخوند بود اما به دلیل ارتباط کمتر با مردم و سیاسی شدن کمتر مورد حمایت عامه بود .. این جملات را آیت الله هاشمی رفسنجانی بنا به سفارش امام خمینی به امام موسی صدر رساندند. 
 *دیدگاه آیت الله رفسنجانی نسبت به حجاب بانوان درست همانند دیدگاه و نظر مرحوم مطهری بود. ایشان اعتقادی به حجاب اجباری نداشتند. مرحوم شهید مطهری به نقل یکی از دوستان اوایل انقلاب یرای مذاکره در مورد حجاب اجباری به دیدار امام خمینی(ره) در قم رفتند. امام فرموده بودند که من هم معتقد به اجبار عموم بانوان نیستم آنچه من گفته ام فقط در موردکارمندان دولت و دستگاه های اداری است . 
 *یکی از اقدامات مؤثر آقای هاشمی، این بود که در آن زمان با یکی از افراد متمول که پس از انقلاب معلوم شد تولیت شرعی آستان مقدس حضرت معصومه (س) بوده است صحبت کرده و ایشان را تشویق کرده بودند که بخشی از اموال خود را وقف انقلاب کند.در آن زمان مرحوم مصباح  (سید ابوالفضل تولیت) یک میلیارد تومان از سرمایه خود را به پوند تبدیل کرد و در بانکی در انگلیس سپرده نمود و از این محل به همه مبارزان ایرانی در خاورمیانه ، اروپا و آمریکا کمک میکرد .این یک میلیارد تومان دراختیار مبارزان قرار گرفت. مرحوم رفسنجانی به ایشان تاکید کرده بود که کمک های مالی خود را به سوریه، لبنان، پاریس و آمریکا به چه میزانی ارسال کند. پس از آن مرحوم هاشمی رفسنجانی هنگام بازگشت به ایران به من گفتند من رسالت خود را به اتمام رساندم لذا به ایران بازمیگردم  و قطعا دستگیر می شوم ولی اکنون خیالم از این جهت راحت است . شما به فعالیت خودتان  ادامه دهید.  این قبیل فعالیت ها جزء خدمات شایانی است که مرحوم آیت الله در خارج از کشور برای پیروزی انقلاب اسلامی ایران انجام داده اند. 
 * آیت الله هاشمی هیچگاه اعتقادی به مهندسی کردن انتخابات نداشتند. ایشان فرد آزاده ای بود و اعتقاد داشت که کشور با استفاده از تمامی نیروها می تواند اداره شود و تمامی نیروها و جبهه های سیاسی باید در صحنه حضور و فعالیت داشته باشند و هیچ کدام ازنیروهای معتقد به نظام نباید از صحنه سیاسی حذف شوند. دیدگاه ایشان در کابینه دولت خودش هویدا بود. دردو دوره ریاست جمهوری ایشان از همه نیروها با سلیقه های مختلف سیاسی استفاده شد و هیچ کدام از جریان های سیاسی حذف نشدند . 
 * اینکه گفته شود ایشان اعتدال گرا نبود یا قانون گریز بود سخن نابجایی است. هاشمی رفسنجانی همواره خود را ورای جناح ها و گروه های سیاسی موجود در جامعه می دید و سعی داشت همه جناح ها و گروه هایی را که به انقلاب دلبستگی داشتند در کنار خودنگه دارد و در مسئولیت ها شریک کند.  کارنامه آقای هاشمی نشان می دهد ایشان به معنای واقعی اعتدال گرا بود. اصولا شعار اعتدال گرایی را ایشان در جامعه مطرح کرد وتا پایان عمر هم با هر نوع افراط گرایی مخالف بود . نقش آقای هاشمی رفسنجانی  درپیروزی انقلاب و شکل گیری تفکر اعتدال در سال های پس از انقلاب به گواه تاریخ غیر قابل انکار است. زمانی که ما می خواستیم حزب اعتدال و توسعه را در سال 1377 تاسیس کنیم آقای هاشمی تاکید داشت که هر نامی انتخاب میکنید حتما واژه اعتدال در آن باشد. ایشان در آن سال ها هم به دنبال مشی اعتدالی در رفتار فعالان سیاسی بود . 

 

سایت تحلیلی خبری عصر ایران : عباس عبدی : هاشمی قبل از انقلاب از مبارزات مسلحانه حمایت می کرد.

اظهارات اخیر آیت‌الله محمد موسوی خویینی درباره مرحوم آیت‌الله هاشمی رفسنجانی و انتقادات او از هاشمی با واکنش‌های زیادی همراه شده است. به ویژه آنکه برخی اعتقاد دارند موسوی خویینی باید این انتقادات را در زمان حیات هاشمی رفسنجانی مطرح می‌کرد. عباس عبدی که زمانی سردبیری روزنامه سلام به مدیرمسئولی آیت‌الله موسوی خویینی را برعهده داشته است، طی گفت‌وگویی با اعتمادآنلاین به نقد و تحلیل این موضوع پرداخته است. او در این خصوص توضیح داد که «برداشت من این است که آقای موسوی خویینی‌ها بیشتر در پاسخ به این رفتار طرفداران آقای هاشمی که می‌خواهند تصویر غیرواقعی و روتوش‌کرده از ایشان ارایه دهند صحبت کرده‌اند و این تصویرسازی دروغین به نفع جامعه و اقای هاشمی نیست و راه بجایی ندارد.»

عباس عبدی تحلیلگر سیاسی در پاسخ به این پرسش که شکسته شدن سکوت آقای موسوی خویینی‌ها بعد از فوت آقای هاشمی را چگونه تحلیل می‌کنید و چرا این سخنان در زمان حیات آقای هاشمی مطرح نشد؟ ، توضیح داد: واقعیت این است که چنین صحبت‌هایی احتمالا پاسخی به تصویرسازی‌هایی است که از آقای هاشمی ساخته می‌شود. چراکه در زمان حیات آقای هاشمی چنین تصویرسازی وجود نداشت و مباحث و موضوعات به همان شکلی که واقعیت داشتند، بودند. اما درباره اینکه چرا در زمان حیات آقای هاشمی چنین مباحثی مطرح نشد، فرض کنید که این مسائل مطرح شده بودند. شما چه نتیجه‌ای می‌توانید بگیرید؟ آیا آقای هاشمی، جوابی می‌دادند؟

عبدی با بیان اینکه برداشت من از صحبت‌های آقای موسوی خویینی‌ها چنین نیست که ایشان می‌خواسته تماماً علیه آقای هاشمی حرف بزند، تصریح کرد: آقای موسوی خویینی‌ها یک عقیده مشخصی دارد که قبلا در «سلام» آن را بیان کرده بودیم و ایشان هم بر آن تاکید داشت. این عقیده که همه شخصیت‌ها، مجموعه‌ای از تاریخ این ملت هستند. این چنین نیست که بیاییم همه را محکوم یا تبرئه کنیم و از افراد بت‌سازی یا آنان را تخریب کنیم.

او افزود: برداشت من این است که آقای موسوی خویینی‌ها بیشتر در پاسخ به این رفتار طرفداران آقای هاشمی که می‌خواهند تصویر غیرواقعی و روتوش‌کرده از ایشان ارایه دهند صحبت کرده‌اند و این تصویرسازی دروغین به نفع جامعه و آقای هاشمی نیست و راه بجایی ندارد. آقای هاشمی را باید همان‌طوری که بود شناخت. ضمنا ما یک آقای هاشمی هم نداریم، ما ۳، ۴ تا آقای هاشمی داریم در مقاطع گوناگون که هرکدام از آنها را باید جداگانه تحلیل کرد.

عبدی همچنین در پاسخ به این پرسش که آقای موسوی خویینی‌ها در این مصاحبه تعاریف و عبارتی را درباره آقای هاشمی به کار می‌برد و شما این تعاریف را چگونه تحلیل می‌کنید؟ ، تصریح کرد: این کلمات و عبارات مثل «سوپر چپ» و «سوپر رادیکال» شاید جالب نباشد که به‌کار ببریم ولی چون این کلمات در محاوره مطرح شده موضوع فرق می‌کند. اگر مصاحبه به شکل مکتوب بود، احتمالا این کلمات به شکل و ترتیب دیگری مطرح می‌شدند. البته آقای موسوی خویینی بخشی از مواردی را که گفتند قبلا هم گفته شده بود و به نظر می‌آید که نیازی در کاربرد آن نبود.

وی افزود:  آقای موسوی خویینی‌ها نمی‌خواهد بگوید که آقای هاشمی فرد بد یا فرد خوبی بوده است. خود ایشان منتسب به جریان چپ است و این موضوع بدی نیست و اگر بخواهد چپ بودن ایشان را منفی تلقی کند، در واقع خودشان را رد کرده است. بحث بر سر این است که آیا تغییر و تحولات بوده یا خیر؟ قبول کنیم که آقای هاشمی قبلا چپ بوده است و یا به قول آقای موسوی، «سوپرچپ» بوده است. قبل از انقلاب آقای هاشمی از مبارزات مسلحانه حمایت می‌کرد. البته آقای موسوی خویینی‌ها نیز از این نوع مبارزات حمایت می‌کرد. ولی درصدد لاپوشانی ان نباید برآمد. دفاع از مبارزه مسلحانه با تصویری که اکنون از ایشان می‌سازند تناسب ندارد.

عبدی با بیان اینکه آقای موسوی‌خویینی‌ها فرد بسیار دقیقی در نقل قول‌ها است، گفت: امروز زمان مناسبی برای طرح برخی مسائل نیست، سر یک فرصت مناسب و البته غیر معطوف به مسائل سیاسی روز، می‌توان درباره امور مختلف در خصوص آقای هاشمی صحبت کرد.  اگر من جای آقای موسوی‌خویینی‌ها بودم شاید این مصاحبه را در این مقطع سالگرد فوت ایشان انجام نمی‌دادم یا حداقل مصاحبه مکتوب می‌کردم. طبعاً به تشخیص خودشان این کار را درست دانسته‌اند.

او افزود:  مسائل عجیب و غریبی  درباره آقای هاشمی گفته می‌شود . من نمی‌دانم و نمی‌فهمم که چطور این مساله مطرح می‌شود؟ خطبه‌های نماز جمعه ایشان را ببینید. مواضع ایشان را در مقاطع گوناگون پیگیری کنید.

 

روزنامه جوان : میرسلیم : ناگفته های آخرین جلسه با مرحوم هاشمی رفسنجانی در روز آخر حیات

برنامه این هفته «دست‌خط» با حضور سیدمصطفی میرسلیم عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام به‌روی آنتن شبکه پنج سیما رفت. او در بخشی از این برنامه در پاسخ به سوالات ، سخنانی در باره آقای هاشمی رفسنجانی گفت. 

*شما رئیس تبلیغات حزب جمهوری  بودید؟

حزب جمهوری اسلامی بهمن ماه تاسیس شد و هیات موسس داشت که مرحوم شهید بهشتی، مرحوم موسوی اردبیلی، مرحوم هاشمی رفسنجانی، مرحوم باهنر و مقام معظم رهبری بود. 5 نفر موسس بودند و هر کدام از اینها افرادی را به عنوان شورای مرکزی معرفی کردند. یکی از آنها من بودم که شورای مرکزی را 30 نفره تشکیل دادیم و این اتفاق افتاد. یک نکته این بود که ما به وزارت کشور آمدیم و مسئولیت معاونت سیاسی اجتماعی را در زمان آقای هاشمی رفسنجانی پذیرفتیم.

*قبل از آن عضو هیات همه‌پرسی 58 بودید و انتخابات خبرگان که برگزار شد.

اصلا همه‌پرسی نظام را در حزب اداره کردیم؛ برای اینکه در وزارت کشور کسی نبود، چه استاندار و چه فرمانداری و چه بخشداری؟

*آن زمان آقای هاشمی وزیر کشور بودند؟

خیر. دولت موقت بود. دولت موقت سرکار بود و از ما کمک گرفت. برای این که کمک کنیم تا کارهای نظام پیش رود و دستور امام بود، در صحنه آمدیم و کمک کردیم و بعد از آن اتفاقی که رخ داد، این بود که لانه جاسوسی تسخیر شد.

*و دولت موقت استعفا کرد.

بله. وقتی استعفا کرد شورای انقلاب مسئولیت دولت را برعهده گرفت. از طرف شورای انقلاب آقای هاشمی سرپرستی وزارت کشور را برعهده گرفت. چون قانون اساسی تصویب شده بود، شروع به اجرای قانون اساسی کردیم. اولین قدم انتخابات ریاست جمهوری بود. اولین انتخابات ریاست جمهوری انجام گرفت و بنی صدر رای آورد. نامزد حزب رای نیاورد؛ نامزد حزب آقای حبیبی بود. بعد از آن انتخابات مجلس را شروع کردیم. در انتخابات مجلس، حزب ائتلاف بزرگ را تشکیل داد و اکثریت مجلس در اختیار حزب قرار گرفت.

*سال 72 به عنوان وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی از طرف آقای هاشمی رفسنجانی معرفی شدید.

بله. بعد از اینکه اقای خاتمی استیضاح شد و از وزارت کنار رفت، آقای لاریجانی آمد و رای هم آورد، منتهی صداوسیما تغییر و تحولی یافت و آقای لاریجانی به صداوسیما رفت و کمتر از یک سال آقای لاریجانی در وزارت ارشاد بود. وقتی ایشان رفت وزارت ارشاد خالی ماند و من که مشاور تحقیقاتی رئیس‌جمهور بودم، آقای هاشمی از من دعوت کرد برای وزارت ارشاد آمادگی دارید؟ من هم گفتم در خدمت شما هستیم.

*روز آخر با آقای هاشمی رفسنجانی جلسه داشتید. روز آخر حیات ایشان منظورم است.

بله. ایشان خیلی احساس مسئولیت می‌کرد و فقط رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام نبود و خودش ریاست کمیسیون امور زیربنایی را هم برعهده داشت و شخصا شرکت و اداره می‌کرد. روز یکشنبه کمیسیون زیربنایی برای مسئله انرژی تشکیل شد. وزیر نیرو بود و در جلسه حضور داشتند و بحث‌های مختلف انجام گرفت و جلسه طولانی شد و نزدیک ظهر شد. ایشان به فکر فرو رفت و بالاخره ما منتظر بودیم، ایشان جمع‌بندی خودش را اعلام کند.

بعد از این که مسائل کارشناسی مطرح شد ایشان فرمودند مسائل و مشکلات کشور را نخواهیم نتوانست به سامان برسانیم، مگر اینکه یک تفاهمی بین رهبری، ریاست جمهوری، سپاه و صداوسیما برقرار شود، مانند دورانی که من رئیس جمهور بودم. باید چنین تفاهمی باشد تا کارها به سامان برسد.

به نظر من می‌رسد با توجه به تجربه‌ای که ایشان در دوران ریاست جمهوری خودش داشت و مجموعه مسائلی که بعد از آن اتفاق افتاد یعنی از سال 76 تا زمان درگذشت ایشان، به نظر من یک جمع‌بندی بسیار دقیق و هوشمندانه و درستی بود.

*و گفتید چقدر حیف استخری که ایشان بودند، نجات غریق نداشتیم که به موقع به ایشان برسند.

بله.

*اگر بود، اثری داشت؟

یک قاعده‌ای در نجات غریق داریم که ابدا اجازه نمی‌دهیم کسی تنها در آب برود. این قاعده ما است و کسی حق ندارد، این کار را کند. خلاف است و حتما باید یا یکی از دوستان با او باشد و یا حضور منجی غریق باشد. به ما گفتند حاج آقا به ما اجازه نداده است. گفتم شما چه کاره هستید و باید به من می‌گفتید. من خودم می‌دانستم اگر به حاج آقا می‌گفتم ایشان قبول می‌کرد. حرف من را رد نمی‌کرد، چون برای این امر منطق دارم.

 

خبرگزاری تسنیم : واکنش مهدی چمران به اظهارات اخیر موسوی خوئینی‌ها 

سیدمحمد موسوی خوئینی‌ها رئیس شورای مرکزی مجمع روحانیون مبارز اخیراً به‌مناسبت دومین سالگرد فوت مرحوم هاشمی رفسنجانی در مصاحبه‌ای به تشریح مبارزات آن مرحوم پیش از پیروزی انقلاب و همچنین نقد عملکرد سیاسی وی پس از انقلاب پرداخته است.

موسوی خوئینی‌ها در بخشی از قسمت اول این مصاحبه،  در تشریح  علل سفرش به لبنان که به‌توصیه مرحوم هاشمی انجام شده بود، می‌گوید: "به‌اعتقاد آقایان بهشتی، باهنر و هاشمی از آنجا که لبنان دروازه‌ خاورمیانه به‌سمت اروپا و دنیا بوده و هست، اگر در این کشور مجله‌ای به‌چاپ برسد که در آن اخبار مبارزات و مبارزان ایران منتشر شود، خبر مبارزه مردم ایران علیه رژیم پهلوی که توسط این رژیم بایکوت شده بود می‌توانست به جهانیان برسد، و امام موسی صدر که در لبنان چهره‌ای شناخته‌شده بود، می‌توانست در این مسیر به نهضت کمک کند".

وی در ادامه این مصاحبه با اشاره به نظر امام موسی صدر و شهید چمران درباره نهضت مبارزه علیه رژیم شاه مدعی شده است: "مرحوم آقاموسی صدر، تا آنجا که رفتار ظاهری‌اش نشان می‌داد، هیچ نوعی همراهی با انقلاب نداشت. به‌نظرم می‌آید که اساساً در آن زمان ایشان نظرش این نبوده که نهضتی که در ایران شروع شده به یک نتیجه خاصی می‌تواند برسد".

موسوی خوئینی‌ها درباره دیدگاه شهید چمران نسبت به نهضت امام خمینی می‌افزاید: آقای چمران می‌گفت "کار شما اصلاً نتیجه ندارد، اصل کار اینجا در لبنان است و کاری که آقاموسی می‌کند، اصل است. اگر این به نتیجه برسد و ما در اینجا موفق شویم، خودبه‌خود مسأله ایران هم حل می‌شود. اگر اینجا درست نشود، آن هم به نتیجه نمی‌رسد".

مهدی چمران   در یادداشتی  ، به این اظهارات واکنش نشان داده است: « ب

ا همه احترامی که برای جناب آقای موسوی خوئینی‌ها قائلم مطالبی در مصاحبه اخیر ایشان ذکر شده که نیاز است آنچه که مربوط به امام موسی صدر و دکتر چمران می‌شود مورد دقت و توضیح قرار گیرد. البته قصد من اصلاً پاسخگویی نیست و خود را در این مقام نمی‌دانم و نسبت به شأنیت ایشان هم بحثی ندارم، بلکه معتقدم لازم است در توضیح و تشریح واقعیت‌های تاریخی از جنجال‌های سیاسی و جناحی  بر حذر بود و آنچه که واقعاً وجود داشته و اتفاق افتاده را بیان کرد.

اجازه بدهید از انتهای گفت‌وگو شروع کنم، چراکه این بخش مسئله‌ای تاریخی است که قابل مناقشه نیست. آقای موسوی خوئینی‌ها  در بخشی از این مصاحبه گفته است: «یادم هست که آقای چمران وقتی نهضت پیروز شد و امام به ایران آمد به‌فاصله یک هفته به لبنان برگشت. من اطلاع داشتم که نرفته که دوباره بازگردد. اما بعد از مدت کوتاهی امام خمینی پیام فرستاد که "بیا ایران کارَت داریم". آن زمان، آقاموسی هم دیگر نبود و مشخص نبود شهید چمران اگر در لبنان بماند چقدر مؤثر خواهد بود».

این اظهارات در حالی بیان شده که دکتر چمران تا یک هفته بعد از پیروزی انقلاب به ایران نیامده بود که بخواهد به لبنان بازگردد، او در لبنان بود و بعد از پیروزی انقلاب در این فکر بود که با گروهی از لبنانیان به ایران برای دیدار با امام بیاید و بعد از آماده‌سازی مقدمات، 9 روز بعد از پیروزی انقلاب اسلامی همراه یک گروه 92نفری با هواپیمای مسافربری به ایران آمد و به دیدار حضرت امام خمینی شتافت. در این دیدار چند تن از بزرگان وقت لبنان از جمله مرحوم مهدی شمس‌الدین (نایب‌رئیس مجلس شیعی اعلای لبنان)، سید حسین حسینی (رئیس پارلمان وقت لبنان) و نبیه بری رئیس فعلی پارلمان لبنان حضور داشتند.

در این جلسه حضرت امام(ره) سخنان ارزشمندی درباره امام موسی صدر گفتند و اظهار داشتند برای آزادی او از لیبی تلاش خواهند کرد و به دکتر چمران فرمودند "در ایران بمان که اگر ایران درست شود لبنان و جاهای دیگر هم درست می‌شود" و دکتر چمران که ذوب امام بود، در ایران ماند و اصلاً دیگر به لبنان نرفت و حتی کتاب‌های او از طریق کامیون به ایران منتقل شد و چند ماه بعد هم همسر او به‌تنهایی به ایران آمد.

البته شهید چمران در روزهای بحرانی پیروزی انقلاب و در روزهایی که میان لشگر گارد شاهنشاهی با افسران و سربازان نیروری هوایی درگیری شدیدی ایجاد شده بود،  با تعداد 400 نفر نیروی چریکی ایرانی و لبنانی قصد داشت تا به‌شکل مسلحانه از طریق دو هواپیما برای کمک به ایران بیاید و تا فرودگاه دمشق هم آمدند که روز 22 بهمن شد و سرود پیروزی انقلاب دنیا را تکان داد.

پس از پیروزی انقلاب حضرت امام(ره) جلسه‌ دیگری در نیم‌طبقه سالن سخنرانی مدرسه رفاه با مهمانان لبنانی گذاشتند که این حقیر راهنمای آنان بودم و سلاح آنها را تحویل گرفتم و مرحوم شیخ مهدی شمس‌الدین آنجا حضور داشت و صحبت کرد، بنابراین تأکید می‌کنم که دکتر چمران بعد از ورود به ایران اصلاً سفری به لبنان نداشت و تا لحظه شهادت در ایران ماند.

از این فراز مسلم تاریخی می‌خواهم استفاده کنم که ممکن است مسائلی در طول تاریخ از ذهن انسان فرار کند و حافظه با واقعیات تاریخی مطابقت نداشته باشد چنانچه در مصاحبه آقای موسوی خوئینی‌ها این مطلب دیده شد.

و اما در مورد دکتر چمران و لبنان؛ بنده در جریان مذاکرات و مباحث طرح‌شده در لبنان نیستم بنابراین آنچه می‌گویم اصل و فلسفه ورود دکتر چمران به لبنان برای ایجاد پایگاهی به‌منظور آموزش و مبارزه علیه شاه ایران و حکومت او بود.دکتر چمران ابتدا به مصر رفت و در آن کشور به‌مدت دو سال آموزش نظامی مفصلی دید و سپس با سفر به جنوب لبنان،  در مجاورت مرزهای فلسطین اشغالی مستقر شد که هم سرزمین شیعیان بود و هم برای آموزش‌های نظامی سیاسی آزادتر بود و از سوی دیگر توانست هسته‌ اولیه مقاومت اسلامی  در لبنان را با حمایت کامل امام موسی صدر شکل دهد.

در همین راستا گروه‌هایی از ایران به لبنان می‌آمدند و در لبنان یا سوریه آموزش می‌دیدند که بتوانند علیه حکومت دیکتاتوری شاه مبارزه کنند و این مبارزه علیه رژیم صهیونیستی، فالانژها، گروه‌های چپ و کمونیسم و حکومت شاه و دست‌نشاندگان او در لبنان به‌صورت واقعی وجهه عملیاتی داشت؛ به‌گونه‌ای که حرکت شیعیان و شجاعت و شهادت‌طلبی آنان در لبنان زبانزد شده بود، بنابراین دکتر چمران و آقای صدر در لبنان یک مبارزه جدی عملیاتی را دنبال می‌کردند که ساواک هم از آن اطلاع یافته بود و اسناد آن بعد از انقلاب هم آن را نشان می‌دهد.

ماهیت تلاش آنها و تشکیل اولین هسته‌های مقاومت اسلامی، مبارزه با صهیونیسم و عوامل آمریکا در منطقه از جمله شاه بود. ممکن است در روشهای مبارزه اختلاف نظرهایی با برخی‌ها داشتند ولی اصل مبارزه و نهضت را جدی‌تر و عملیاتی‌تر از دیگران دنبال می‌کردند.

در مورد آمدن امام موسی صدر به ایران و ملاقات با شاه، همان‌گونه که در مصاحبه آمده است همه تلاش می‌کردند که حنیف‌نژاد و بدیع‌زادگان اعدام نشوند و از آقای صدر هم جداً خواستند که به ایران بیاید و وساطت کنند که این دو اعدام نشوند و او بنا به درخواست دانشجویان مقیم اروپا به ایران آمد و آن ملاقات را انجام داد که به نتیجه مثبت هم نرسید.

تا آنجا که می‌دانم با اصرار دیگران آقای صدر آبروی خود را گرو گذاشت و با شاه که شدیداً مخالف او بود، ملاقات کرد و در نهایت هم نتیجه‌ای نداشت. البته آقای صدر رابطه سیاسی با سران عرب به‌ویژه حافظ اسد داشت و حافظ اسد تنها فردی بود که در لبنان اندک کمکی می‌کرد. شاه و ساواک ایران و سفیر ایران در لبنان تمام سعی خود را داشتند که آقای صدر یا بهتر بگویم شیعیان لبنان موفق نشوند و به‌طرق مختلف از جمله ایجاد اختلاف میان شیعیان و سایر ادیان لبنان سعی در به‌هم زدن و به شکست کشانیدن مبارزه ضدصهیونیستی و ضد رژیم پهلوی را داشتند.

آقای صدر در لبنان موفق شده بود علاوه بر تشکیل سازمان مسلح «حرکت امل»، مجلس شیعی اعلای لبنان را رسماً تشکیل دهد و در دولت لبنان وزارت جنوب را ایجاد کند و وزیر شیعی به کابینه بفرستد و در مسیر ائتلاف و انسجام مسلمین و لبنانیان گام بردارد که همین تلاش‌های او که مخالف برنامه اسرائیل بود کار دست او داده و زمینه‌ای شد برای  ربوده‌شدنش در لیبی.

قبل از ربوده شدن امام موسی صدر، ایشان در دو تظاهرات گسترده در "بعلبک" و "صور" قدرت‌نمایی کرد و در سوگ شهید آقا سید مصطفی خمینی مجلس بزرگداشت مهمی را برپا داشت. از سوی دیگر مرحوم حاج احمد آقا مرتباً به لبنان می‌آمد و در جریان مسائل و مبارزات شیعیان لبنان قرار می‌گرفت که قاعدتاً امام خمینی(ره) در نجف از این فعالیت‌ها مطلع می‌شدند. قبل از ربوده شدن امام موسی صدر توسط قذافی، ایشان مصاحبه مفصل و مهمی با «لوموند» فرانسه به‌عمل آوردند و در آن مصاحبه  با قدرت از امام و مبارزات او و بیداری اسلامی در منطقه سخن به‌میان آوردند که این مصاحبه ضربه سختی برای شاه بود.

به‌طور کلی درباره امام موسی صدر  می‌توان این گونه گفت که  ایشان دست حضرت امام در منطقه خاور نزدیک و کشورهای عربی بود و آمریکا می‌خواست این دست را قطع کند و ربوده شدن امام موسی صدر توسط قذافی حرکتی در مقابل نهضت و انقلاب اسلامی و بیداری لبنان بود و به همین دلیل حضرت امام(ره) آمدن قذافی به تهران را نپذیرفت.

در طول آن سالها به امام موسی صدر تهمت‌های ناروایی زده شد، ولی به‌طور کلی تعاریف و سخنان زیبای حضرت امام(ره) درباره ایشان و عملکرد انقلابی و ضدصهیونیستی و مبارزه مسلحانه گویای برنامه‌ریزی‌ امام موسی صدر  برای رسیدن به قدرت شیعه یا انقلاب در لبنان بر هیچ کس پوشیده نیست. امروز هم مقاومت اسلامی در لبنان که مقدمه‌ای برای تشکیل در فلسطین و سایر کشورهای مسلمان شده و به درخت تناوری تبدیل شده دستاوردی از مبارزات و مجاهدت‌های آقای صدر و دکتر چمران و دانه‌هایی است که آن زمان غرس شد و امروز به قدرتی بزرگ در منطقه تبدیل شده است.

قبل از انقلاب افرادی به سوریه و لبنان می‌آمدند و اسم مستعار (ابوفلان) بر خود می‌نهادند ولی مبارزه‌ و جنگ مستقیم با اسرائیل و فالانژها نداشتند و حقیقتاً نمی‌توان مبارزات و جنگ‌های مستقل شیعیان به‌پاخاسته لبنان را در مقابل این دشمنان کوچک شمرد.

دکتر چمران و یاران او برای اولین بار تانک‌های اسرائیلی را که در نزدیکی "بنت‌جبیل" در ارتفاعات "تل‌مسعود" مستقر شده بودند به‌آتش کشیدند و آنها را از لبنان بیرون راندند که عکس‌های حاج احمد آقا در کنار این تانک‌های منهدم‌شده به‌یادگار مانده است، بنابراین می‌توان گفت که نه‌تنها امام موسی صدر با نهضت ایران همسویی داشتند بلکه خود در مرکز مبارزه و جنگ شهادت‌طلبانه بودند و بعد از انقلاب هم همین مقاومت رشد کرد و بیش از هر کشوری انقلاب اسلامی در لبنان تأثیر گذاشت و به آنها قدرت و نیروی دوچندان بخشید و امروز هم موجب افتخار ما و نیروی مجاهد انقلاب اسلامی است.»