هاشمی رفسنجانی در رسانه ها + 27 بهمن 1397
روزنامه ایران: نشانه هایی از بی نظمی
آنچه در پی می آید، برگ هایی از خاطرات روزنوشت آیت الله هاشمی رفسنجانی مربوط به دهه فجر سال 1375، آخرین سال دولت سازندگی است که تاکنون منتشر نشده و قرار است در قالب خاطرات سال 1375 ایشان توسط دفتر نشر معارف انقلاب در نمایشگاه کتاب سال آینده در اختیار علاقهمندان قرار گیرد. به مناسبت دهه فجر خاطرات این روزها برای نخستین بار توسط روزنامه ایران منتشر می گردد.
شنبه 20 بهمن 1375/ 29 رمضان 1417- 8 فوریه 1997
[صبح برای افتتاح اولین جشنواره بینالمللی خوشنویسان جهان اسلام، به موزه هنرهای معاصر رفتیم. هنرمندان خوشنویس، تابلوهای خط را با عنوان پاداش خدمت به من اهدا کردند. برایشان درباره اهمیت هنر و ارزش خوشنویسی صحبت کردم.] آقای [علی] آقا محمدی، [رئیس کمیته عراق] آمد. پیشنهادهایی در مورد طرح ایران 1400 تمدن اسلامی و نیز فقرزدایی و مسائل دیگر داشت و از عملکرد سازمان برنامه و بودجه که با مدیریت [محمدعلی] نجفی، عملی برای تمدن اسلامی انجام داده انتقاد داشت. [آقای محمد کشاورز]، سفیر جدیدمان در ونزوئلا برای مشورت و خداحافظی آمد. آقای [محسن] نوربخش، [رئیس کل بانک مرکزی] آمد، گزارش سفر به سوئیس برای کنفرانس (مجمع جهانی اقتصاد در شهر) داووس را داد و جواب خوب آقای [سیروس] ناصری به کنگره و هم رئیس مجلس امریکا و راجع به تأمین ارز طرحهای بزرگ بخش نفت و گاز و نیز ریال مترو و انتخابات [ریاستجمهوری] صحبت شد. عصر و شب شورای عالی امنیت ملی جلسه داشت. درباره تهدید امریکا و مسائل افغانستان و مشکل سفارتمان در ترکیه و مسأله [فرج] سرکوهی، تصمیمگیری شد. آیتالله خامنهای، بهدلیل عدم رؤیت هلال، امروز را آخر رمضان اعلان نکردهاند، ولی آقایان [محمد] فاضل لنکرانی و [حسن] نوری همدانی در قم و بعضی از علمای اهل سنت در غرب کشور، عید فطر اعلان کردهاند که نشان از بینظمی است. به آقای میرزاده، درباره اصلاح روند مطالعه طرح تمدن اسلامی تذکر دادم.
یکشنبه 21 بهمن 1375/ یک شوال 1417- 9 فوریه 1997
ساعت 10 صبح، برای مراسم عید فطر، به دفتر رهبری رفتیم. در جلسه خصوصی، قبل از مراسم، تکروی بعضی از روحانیون اهل سنت و شیعه، در اعلان عید فطر برای دیروز مطرح شد. خواستم توجیه شوند که مواظب آثار سوء آن بشوند. در جلسه رسمی، صحبت کوتاهی کردم و سپس آیتالله خامنهای صحبت کردند. بهدفترم رفتم، برای عقد ازدواج علی- پسر اخوی احمد- با دختر آقای موسوی. عفت و بعضی از بچهها هم آمده بودند. به خانه آمدیم. بچهها اکثراً بیرون از تهراناند و سرم خلوت است. عصر به مطالعه گذشت. شب با تلویزیون مشغول بودم.
دوشنبه 22 بهمن 1375/ 2 شوال 1417- 10 فوریه 1997
ساعت 10 صبح، برای مراسم سالگرد پیروزی انقلاب، به سوی میدان آزادی رفتیم، عفت هم با من آمد در خیابان [محمدعلی] جناح، در شمال میدان آزادی، پیاده شدم و مقداری همراه مردم پیادهروی کردم. مردم خوشحال شدند و ابراز احساسات کردند. سپس در اجتماع مردم، سخنرانی مفصلی ایراد کردم. از حضور وسیع مردم در مراسم قدردانی کردم و تحلیل در علت تداوم این وفاداری و شادابی و طراوت انقلاب ارائه دادم و عامل آن را عمدتاً در اجرا شدن اهداف انقلاب و امید و اطمینان بیشتر مردم به آینده معرفی کردم.
عصر در خانه به مطالعه گذشت. آقای [علی محمدی] بشارتی، [وزیر کشور]، اطلاع داد که «عبد وک» شرور معروف که مدتی قبل تسلیم شده بود، کشته شده و در زمان شرارتش، افراد زیادی از مردم را کشته بوده و خیلیها ناراحت بودند که امان گرفته بود.
روزنامه تعادل : هنگامه واقعگرایی
منصور بیطرف|
سردبیر |
30 بهمن ماه سال 1362 مرحوم هاشمیرفسنجانی مسوولیت فرماندهی دنباله عملیات والفجر را از سوی حضرت امام(ره) بر عهده گرفت .با این انتصاب مرحوم هاشمی که نماینده امام(ره) در شورای عالی دفاع هم بود عملا فرمانده جنگ شد . او در خاطرات سال 1363 خود که منتشر شده، به بیان یکی از دیدارهای خود با فرماندهان سپاه و ارتش و صحبتهایی که با آنها داشته است میپردازد. هاشمی در این دیدار خطاب به فرماندهان جنگ میگوید، «ما یا اصلاً نباید بجنگیم، راهش این است که زمینههایش را درست کنیم کمکم جامعهمان بفهمد که نمیشود جنگید. سطح توقعات مردم را پایین بیاوریم و الآن که از حیث نظامی آبرو داریم و دنیا در باطن، شماها را پیروز میبیند، صلح را بپذیریم.» او همچنین در ادامه این دیدار میگوید، “: «اگر کسی نظرش این است نمیشود بجنگیم همین حالا باید تصمیم گرفت، در همین موقعی که آبرو داریم شرایط صلح را فراهم کنیم و نجنگیم. این یک راه است؛ من نمیدانم کسی از شما [فرماندهان] هست که بخواهد این راه را پیشنهاد کند یا نه؟ اگر هست باید بگوید، بعداً [نگویند]. یا نجنگیم؛ یا باید یک طرح بهتماممعنا کامل پیدا کنیم که در آن طرح پیروز بشویم و [آن طرح] همه شماها را اعم از سپاهی و ارتشی و استاد دانشگاه نظام همه را بتواند قانع بکند که این طرح صد درصد موفق است. میتوانیم چنین طرح کامل سرنوشتسازی پیدا کنیم یا نه؟ خوب فکر بکنید در چه مکانی؟ حالا بصره؟ بغداد؟ عماره؟ و اینکه در چه زمانی هم عملیات انجام شود بسیار مهم است، میتوانیم بهصورت موفق عمل کنیم [چون] اگر امروز ما مثلا ۲۰ درجه قدرت لازم داشته باشیم برای شش ماه دیگر نیاز ما به این قدرت ۷ درجه هم بیشتر میشود.»
هاشمیرفسنجانی به نوعی میدانست ادامه جنگ ضرورتهای خاص خودش را میطلبد که در آن شرایط با ائتلافی که دولتهای جهان علیه ایران ایجاد کرده بودند پیروزی قاطع امکان پذیر نبود . او در این دیدار میگوید، «اگر جنگ نباشد و بخواهیم ارتشمان را بسازیم، هرکسی حاضر است بهترین نوع اسلحه را به ما بدهد و قسطی هم بدهد تا پنج سال ده سال قرارداد طویلالمدت ببندد؛ هر چیز هم بخواهیم به ما بدهند، نهتنها مایل هستند بلکه مشتاق هستند و مسابقه میگذارند. ولی امروز برای فروختن یک قطعه هم دریغ میکنند نگه میدارند میگویند که صلح بکنید. حتی خریدهای تجاری.»
اما واقعیتهایی که هاشمیرفسنجانی پیش بینی میکرد 4 سال بعد روی داد، زمانی که ایران قطعنامه 598 را قبول کرد . خسارت ناشی از جنگ تحمیلی 8 ساله برای ایران بطور مستقیم بالغ بر 100 میلیارد دلار به دلار سال 1989 و غیر مستقیم بالغ بر 1000 میلیارد دلار بود که با گذشت 30 سال هنوز یک دلار آن را از عراق نگرفتهایم، این در حالی است که به دنبال تجاوز صدام حسین به کویت در سال 1990، سازمان ملل صندوقی را تعبیه کرد که بخشی از درآمدهای نفتی عراق برای جبران خسارت کویت به آن صندوق واریز میشود و هنوز هم با وجود رفتن صدام حسین این واریزی ادامه دارد.
تجربهای که ایران از جنگ تحمیلی آموخت هنوز میتواند کاربرد داشته باشد. یعنی واقعگرایی که میتواند در زمانه خود نمود پیدا کند . یک واقعگرایی این است که ما در حال مبارزهای با امریکا هستیم که از سال 1358 و با تسخیر سفارت آن کشور شروع شده است . معلوم نیست که این مبارزه تا چه زمانی ادامه بیابد. شاید به قول تیلرسون، وزیر سابق خارجه ایالات متحده، شاید نسل بعد ایران و امریکا بتوانند به یک تفاهم برسند، اما اکنون دیوار بیاعتمادی میان ایران و امریکا آنقدر بلند است که هر چقدر آجرهای این دیوار برداشته شود باز هم طرفین نمیتوانند یکدیگر را ببینند و زبان یکدیگر را درک کنند . در این گیر ودار از یک طرف امریکا درصدد شکل دادن یک ائتلاف جهانی علیه ایران است که خوشبختانه از زمان روی کار آمدن ترامپ به این طرف مدام شکست میخورد که آخرین آن نشست ورشو بود و از طرف دیگر این ایران است که از فرصتهایی که برای او فراهم میشود نمیتواند به خوبی بهرهبرداری کند و این کار شاید منجر به همان تجربه تلخ جنگ تحمیلی شود . ضرورت دیگر این است که بتوانیم از فرصتهایی که فراهم میشود به نحو احسن استفاده کنیم . این طور نباشد که شرایط ما را مجبور به کاری کند که در این صورت بهره مناسبی از آن نخواهیم برد . نمونه بارز آن همین پیوستن به «افایتیاف» است.
«افایتیاف» یک قاعده پولی جهانی است. در ریختن این قاعده، ایران نقش نداشته است، در حالی که میتوانسته نقش داشته باشد . اما اکنون این قاعده مبنای بازی کشورهای جهان در سیستم بانکی و پولی شده است و تنها دو کشور از این بازی کنار هستند، ایران و کره شمالی .در حال حاضر هر گونه رفتار در سیستم بانکی منوط به عضویت در افایتیاف است بطوری که تاسیس یک شعبه خارجی در یک کشور خارجی، جابهجایی پول و ارز و .. نیازمند عضویت در این نهاد است .
هماکنون همه جهان، جز امریکا و اسراییل که در صدر مخاصمه با ایران هستند، از ایران میخواهند که به این قاعده بازی بپیوندد تا بتوانند راحتتر با تحریم امریکا مقابله کنند. چه شده است که این پیام گرفته نمیشود؟ ایا بهتر نیست تنها وزنه سیاسی «افایتیاف» در نظر گرفته نشود چون همه بازی، سیاسی نیست و وزنه اقتصادی این قاعده به مراتب سنگینتر از وزنه سیاسی آن است .
اکثر سایت ها و خبرگزاری ها : ماجرای گم شدن هاشمی رفسنجانی در عربستان
حجت الاسلام سید صادق موسوی شیرازی، فرزند مرحوم آیت الله سید محمدباقر شیرازی و نواده بزرگ مرحوم آیت الله العظمی سید عبدالله شیرازی است.وی از یاران دیرین امام خمینی در نجف بوده و در مبارزات منتهی به انقلاب نیز، فعالیتهای گستردهای داشته است. وی در گفتوگوی مشروحی که با فارس داشته است به نقل خاطره جالبی از آشنایی با رهبر انقلاب میپردازد:
تمام فعالیتم تقریباً در خارج و به خصوص در لبنان بوده، و اگر به طور قاچاق به ایران می آمدم فرصت ارتباط آزاد نداشتم به خصوص که چهرههای شناخته شده تحت نظر ساواک بودند و اگر با آنان تماس میگرفتم دیگر نمیتوانستم بهراحتی به ایران تردد نمایم. آیتالله العظمی خامنهای دورادور اطلاعاتی در باره اینجانب داشتند، و پس از ورود به ایران به همراه امام، توسط مرحوم آقای فردوسی پور به ایشان معرفی شدم، و از آن روز تا به امروز مورد لطف و محبت ایشان هستم.
در سفر حج اولین سال پس از پیروزی انقلاب، افتخار همراهی ایشان و مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی را داشتم، که دولت عربستان از ایشان استقبال گرم کرد و در یک هتل ۵ ستاره بزرگان انقلاب را اسکان داد، ولی در یک شب هر دو بطور ناشناس هتل را ترک و به محل بعثه امام آمدند. وقتی علت را جویا شدیم، آیت الله خامنهای فرمودند: ما آمدیم حج، نیامدیم سیاحت. در عرفات و مشعر و منی در خدمت ایشان بودم.
پس از آن که در مشعر الحرام روزی را مثل بقیه حجاج به جمع کردن سنگ برای رمی جمرات گذراندیم بهسوی منی راه افتادیم. در آغاز ورود به منی، آقای هاشمی را گم کردیم و هیچ راه ارتباطی با ایشان نداشتیم. چون زمان زیادی از ماجرای ترور ایشان نگذشته بود امکان ابراز نگرانی و اعلام به پلیس هم نبود، لذا ساعتها همگی نگران ایشان بودیم و انتظار می کشیدیم تا اینکه نزدیک ظهر ایشان با روی شاد وارد خیمه بعثه شد.
همه از علت گم شدن و جریان این مدت غیبت از او سؤال کردند، که گفت: وقتی من شما را گم کردم سرگردان می گشتم تا که یک پرچم ایران را دیدم و بسوی آن خیمه رفتم. وقتی وارد شدم یک نفر با گرمی از من استقبال کرد و گفت ایشان هاشمی رفسنجانی یار امام خمینی است. یک نفر دیگر گفت نخیر ایشان از شباهتش میخواهد سوءاستفاده کند. ولی یکی گفت اگر راست میگویی جای اصابت گلوله را که در جریان ترور به شما اصابت کرد نشان بده، که من هم لباس احرام را بالا زدم و اثر اصابت گلوله را دیدند و پس از آن پذیرایی گرمی نمودند. ما گفتیم پس شما کیف میکردی و ما در نگرانی بودیم.
سایت تابناک : پیشنهاد هاشمیرفسنجانی به دایی برای وزارتورزش!
علی دایی در حاشیه این مراسم در مورد اینکه دوست ندارد به مدیریت ورزش وارد شود، گفت: «من اصلا پشت میز نشستن را دوست ندارم. بعضی چیزها است که آدم برای آن ساخته نشده است. در شرکت خودم یکبار پشت میز کارمندها من را ندیدهاند. پشت میز نشستن با روحیه من سازگاری ندارد. چندین بار ریاست فدراسیون فوتبال به من پیشنهاد داد، که من قبول نکردم.»
دایی در جمع چند خبرنگار ورزشی خاطره ای جدید به زبان آورد که تا حالا جایی نگفته بود: «خدا آقای هاشمی رفسنجانی را بیامرزد. حدود 7سال قبل به من پیشنهاد وزارت ورزش و جوانان را دادند که من قبول نکردم. دنبال پست و مقام نیستم. خیلی زحمت کشیدهام تا به اینجا رسیدهام و از خیلی چیزها گذشتهام اما دوست ندارم خانوادهی من این چیزها را از دست بدهند. شاید همین مربیگری باعث شود که خیلی وقتها از زندگی و خانواده دور باشم. من در زندگی دنبال چیزهای دیگری هستم. دنبال این نیستم که بروم پست و مقامی داشته باشم. مطمئنا میدانم میتوانم موفق شوم اما بعضی چیزهای دیگر در زندگی است که برای خودتان است. وارد 50سالگی شدهام و حسرت گذشته را نمیخورم. گذشته را همیشه من به عنوان یک تجربه نگاه میکنم و از آن درس گرفتهام. دوست دارم الان دیگر اشتباهاتی که قبلا داشتهام را انجام ندهم. تمام سعی من این است که بتوانم دچار مشکلات قبلی نشوم».
خبرگزاری پانا : بلوار آیت الله هاشمی رفسنجانی در ملارد افتتاح شد
عصر روز پنج شنبه 18 بهمن مصادف با پنجمین روز از ایام الله دهه فجر، بلوار آیت الله هاشمی رفسنجانی با حضور محسن هاشمی رفسنجانی رئیس شورای اسلامی شهر تهران،ری و تجریش، توآهن معاون هماهنگی امور عمرانی استانداری تهران، توکلی کجانی فرماندار،حجت الاسلام حسینی نوری امام جمعه، محمودی نماینده مردم شریف حوزه مشق و جمعی از مسئولان و اقشار مختلف مردم افتتاح وبهره برداری رسید.
توکلی کجانی فرماندار شهرستان ملارد در افتتاح این بلوار گفت: نام گذاری این بلوار با تصمیم مسئولان شهرستان ملارد به نام آیت الله اکبر هاشمی رفسنجانی رئیس فقید مجمع تشخیص مصلحت نظامنامگذاری شد. وی افزود: مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی در طول عمر با برکت خود خدمات شایانی را به مردم ایران اسلامی نمودند. وی افزود: مرحوم هاشمی یاردیرین امام و مقام معظم رهبری همیشه در کنار مردم بوده و خدمت کردن به مردم را دوست می داشت. فرماندار ملارد با بیان اینکه نام هاشمی در تاریخ همیشه زنده خواهد ماند گفت: نام گذاری این بلوار به نام آن مرحوم قطره ای در مقابل خدمات ارزشمند حضرت آیت الله هاشمی رفسنجانی می باشد.
خبرگزاری ایسنا : خلاصه روابط ایران و عربستان به روایت بندر بن سلطان
رئیس پیشین سازمان اطلاعات عربستان مدعی شد که عربستان برای ارتباط با ایران تمام پلهای ارتباطی را ایجاد کرده است!
به گزارش ایسنا، بندر بن سلطان، رئیس پیشین سازمان اطلاعات عربستان در بخشی از گفتوگوی ۱۴ ساعته خود با روزنامه ایندیپندنت عربی چاپ لندن به روابط میان ایران و عربستان پرداخت و گفت: روابط میان ایران و عربستان در زمان شاه تنها در حد روابط سیاسی نبود بلکه جنبهای مثبت و در حد دوستی و رد و بدل پیامها و نصیحتها بود. قبل از اینکه به روابط میان ایران و عربستان بپردازم به داستانی که میان ملک فیصل، پادشاه پیشین عربستان و شاه ایران اتفاق افتاد اشاره میکنم؛ شاه ایران در سال ۱۹۶۳ برای ایجاد تغییر در تفکرات جامعه ایران انقلاب سفید به راه انداخت و یکی از تفکرات این انقلاب منع حجاب بود و میان ممنوع کردن و اختیاری کردن حجاب تفاوت زیادی وجود دارد. در آن زمان شاه ایران به عنوان دوست عربستان پیامی به ملک فیصل فرستاد و از او خواست که برای حفظ حکومت خود، ایران را در انقلاب سفید همراهی کند و الگوهای غربی را در عربستان پیاده کند. ملک فیصل در پاسخ ضمن تشکر از شاه به خاطر این نصیحت که عربستان را به عنوان دوست میدانست نوشت که میخواهم یادآوری کنم که شما شاه ایران هستید نه شاه فرانسه یا انگلیس و اغلب مردم ایران مسلمان هستند، بنابراین میزبانی از مهمانان خارجی در ضیافت ناهار رمضان غیرقابل توجیه است و از شما میخواهم که از ایران محافظت کنید.
وی در ادامه به پیروزی انقلاب اسلامی پرداخت و گفت: ما منتظرم بودیم تا ببینیم در ایران چه تحولاتی رخ میدهد، عربستان اولین کشوری بود که برای (امام) خمینی پیام تبریک فرستاد و در آن زمان ملک خالد بن عبدالعزیز فرستاده خود را به تهران فرستاد تا پیروزی انقلاب را به دولت و نظام جدید ایران تبریک بگوید.
وی با بیان اینکه «بعد از آن تصفیه فرهنگیان، سیاستمدارن و فرماندهان ارتش ایران شروع و ولایت فقیه بهوجود آمد» منکر تأثیر انتخابات در ایران و مدعی اداره کشور تنها توسط یک نفر شد.
سفیر پیشین عربستان در واشنگتن در پاسخ به این سوال که دلیل دشمنی میان ایران و عربستان چیست؟ ادعا کرد: در زمان ریاست احمد حسن البکر، (امام) خمینی در اقامت اجباری در عراق بود، شاه در آن زمان از صدام که درو اقع تمام امور دست او بود خواست که او را از کشورش بیرون کند و گفت که در غیر این صورت شطالعرب را از عراق میگیرد و دلیل خواسته شاه این بود که (امام) خمینی کاستهایی را منتشر میکرد که شیعیان ایران را تحریک میکرد. صدام از این خواسته شاه خوشش نیامد و گفت که او میتواند جلوی انتشار این نوارهای کاست را بگیرد اما شاه نپذیرفت که بعد از آن صدام قانع شد تا خمینی را اخراج کند و به فرانسه بفرستد- (شاه ایران در خاطرات خود در رابطه با دیدارش با صدام در سال ۱۹۷۵ در نشست اوپک در کشور الجزایر و گفتوگو در رابطه با امور متعلق به شطالعرب یاد کرده است.)
وی افزود: بعد از آن (امام) خمینی دروازه رسانهای خود با غربیها و دیدار با مستشرقین غربی و احزاب و گروههای مختلف ایرانی مانند حزب کمونیست و حزب لیبرالیست را آغاز کرد و همه آنها با شاه مخالفت کردند. آنجا بود که دشمنی میان ایران و عربستان آغاز و در حد لفظی به هم هجوم میآورند.
بندر بن سلطان در ادامه با بیان اینکه «همه میدانیم که صدام حاکمی جنایتکار و خونریز است» مدعی شد: اما (امام) خمینی خطاب به او اعلام کرد که اول عراق را آزاد میکند سپس سراغ کشورهای حاشیه خلیج (فارس) میرود. در آن زمان حکومت عربستان میان گزینههای بد و بدتر گزینه بد را انتخاب کرد.
وی در ادامه به مساله میانجیگری ریاض میان تهران و بغداد پرداخت و گفت: زمانی که به طور پنهانی میان ایران و عراق میانجیگری کردیم نشستهایمان را در نیویورک برگزار میکردیم و در آن علی اکبر ولایتی، وزیر خارجه وقت ایران و طارق عزیز، وزیر خارجه وقت عراق و خاویر پرز دکوئیار، دبیرکل وقت سازمان ملل حضور مییافتند. در آن زمان به من خبر رسید که خبرنگاران و اصحاب رسانه آمریکایی از این دیدارها مطلع شدند بنابراین تصمیم گرفتیم تا نشستها را در سوئیس برگزار کنیم و ادامه مذاکرات توقف جنگ را در خانه سلطان بن عبدالعزیز در ژنو برگزار کردیم. در آن زمان ۷ سال از جنگ میگذشت، هر دو طرف خسته شده بودند و خواستار صلح بودند اما هیچکدام کنار نمیآمدند، (امام) خمینی در آن زمان صلح را به نوشیدن زهر توصیف کرد اما او معتقد بود که این زهر را باید خارج کرد و آن را با صادر کردن انقلاب خارج کرد.
مشاور پیشین امنیت ملی عربستان در ادامه به نقش ایران در منطقه پرداخت و افزود: برای مثال در سال ۲۰۰۷ در لبنان درگیریهای خشونت آمیزی میان حزب الله و دیگر احزاب رخ داد، ملک عبدالله به من دستور داد تا به تهران بروم و از آنها بخواهم که حزب الله دست از جنگ بردارد و در مقابل ما نیز احزاب مسیحی و سنی را تضمین میکنیم که بالاخره قانع شدند. شرط ما این بود که سفیران ایران و عربستان به محل درگیریها بروند و هردو نیز رفتند، حزب الله نیم ساعت و یا یک ساعت بعد جنگ را متوقف کرد. بسیار خنده آور است که حزب الله لبنان میگوید ایران به آنها دستور نمیدهد.
وی در ادامه به ماجرای دیدار عبدالعزیز خوجه، سفیر پیشین عربستان در بیروت با سید حسن نصرالله پرداخت و گفت: عبدالعزیز خوجه دو بار با سید حسن نصرالله دیدار کرد و از او پرسید چه چیزی باعث شده است که با سوریها اتفاق نظر داشته باشید به خصوص اینکه حافظ اسد هرگاه با کسی دیدار میکرد دو ساعت در رابطه با بنیامیه و بزرگیهای آنان سخن میگفت و میگفت که شما دشمنان آنها هستید؟ سید حسن نصرالله جواب داد که تنها یک چیز ما را با هم متحد کرده است و آن این است که در شرق ما دریا است و در جنوب ما اسرائیل و از غرب سوریه بنابراین تمام حمایتهای ایران به ما از طریق سوریه انجام میشود به همین دلیل ما تلاش میکنیم که با سوریها روابط خوبی داشته باشیم.
بندر بن سلطان افزود: بعد از اینکه وارد شورای امنیت ملی شدم ملک عبدالله با علی اکبر هاشمی رفسنجانی، رئیسجمهور پیشین ایران در ارتباط بود، او اوضاع جهان را درک میکرد. رفسنجانی بارها تلاش کرد که روابط میان ایران و عربستان را بهبود بخشد و بعد از آن نیز محمد خاتمی تلاش کرد تا روابط این دو کشور را بهبود بخشد و میان خاتمی و ملک عبدالله تماسهایی برقرار شد و ما نیز گفتیم که فرصت خوبی است تا حسن نیت خود را ثابت کنیم. در آن زمان نایف بن عبدالعزیز، وزیر وقت کشور عربستان مکلف به همکاری با حسن روحانی، رئیس جمهور کنونی ایران شد. روحانی در آن زمان مسئول پروندههای امنیتی و تبادل اطلاعات در رابطه با هر شخصی خواه ایرانی باشد یا عربستانی که علیه دو کشور فعالیت میکند، بود. در آن زمان نایف بن عبدالعزیز پروندهای در رابطه با ۱۰ شخص سعودی که مشکل امنیتی داشتند و در ایران بودند به ایران تحویل داد، در آن پرونده تمام جزئیات آنها و حتی عکسهای آنها و عکسهای خانههایشان وجود داشت و تنها کاری که ایران باید میکرد این بود که پلیس محلی را مطلع کند تا آنها را دستگیر کند، اما همکاری نشد.
بن سلطان در ادامه با اشاره به سفرش به ایران در سمت دبیری شورای امنیت ملی عربستان روند دیدارش با رئیس جمهور وقت کشورمان را یادآور و مدعی اختلاف نظرهایی بین علی لاریجانی به عنوان دبیر شورای امنیت ملی و محمود احمدی نژاد رئیسجمهور شده است.
وی با اشاره به سفر دوم خود به ایران و درخواست دیدار با رهبری اظهار کرد: او (رهبر ایران) به خوبی به زبان عربی صحبت و حتی به زبان فصیح اشکالات مترجم را اصلاح میکند. من زمانی که از دیدار او برگشتم حس مثبتی داشتم، او فردی روشن فکر و اهل مطالعه است. سعود الفیصل، وزیر خارجه فقید عربستان نیز با رهبرکنونی ایران که در آن زمان رئیس جمهور بود در پاکستان دیدار کرد.
رئیس پیشین سازمان اطلاعات عربستان در ادامه در پاسخ به این سوال که چرا با ایرانیها مذاکره نمیکنید با بیان اینکه باید پاسخ آن را ایرانیها بدهند، مدعی شد: ما تمام پلهای ارتباطی را ایجاد کردیم و تلاشهای زیادی برای ایجاد روابط با ایران کردیم.
وی با بیان اینکه «قبل از سفر اخیرم به ایران به ملک عبدالله گفتم که اگر مرا بار دیگر به سفر به ایران دستور دهی من اطاعت میکنم، کسانی که با آنها دیدار میکنیم افرادی بسیار مهربان و خوب هستند «» در ادامه مدعی شد: اما تصمیمگیری دست آنها نیست و کسانی که راه حل دست آنهاست نمیخواهند با ما دیدار کنند.
خبرگزاری ایسنا : ماجرای "هدیه ایثار" در دولت آیتالله هاشمی رفسنجانی
بخشی از صحبتهای دکتر ناصر سیم فروش یکی از اساتید تأثیرگذار در حیطه پزشکی ایران که سهم قابل توجهی در پیشرفت و پرآوازه کردن نام پزشکی ایران در سطح بینالمللی ایفا کرده است.
وی به عنوان پایهگذار "پیوند نوین و پیشرفته کلیه" و با راهاندازی شیوه نوین پیوند کلیه از فرد زنده غیرفامیل یا همان مدل ایرانی پیوند کلیه (Iranian Model of Kidney Transplantation)، علم پیوند ایران را به یک الگوی موردتوجه کشورهای دنیا تبدیل کرده است:
پیوند کلیه از فرد زنده غیرفامیل اولین بار در سال ۶۵ همزمان با دولت مرحوم آیت الله رفسنجانی آغاز شد، در همان زمان برای تشویق اقدام ایثارگرانه اهدای کلیه حدود یک میلیون تومان به عنوان هدیه ایثار به فرد اهدا کننده داده میشد، البته رقم دیگری نیز بین دهنده و گیرنده رد و بدل میشد، ولی اصل قضیه تشویق دولت به انجام اقدام ایثارگرانه اهدا بود؛ روشی که هم اکنون در اکثر کشورهای پیشرفته اروپایی و امریکایی برای تشویق مردم به اهدا اجرا میشود.
با این ابتکارات افتخار آفرین، امروز دارای ارزانترین پیوند با بهترین نتیجه در سطح جهان هستیم؛ به گونهای که حدود ۹۵ درصد پیوندها موفقیت آمیز بوده و کلیه این نتایج و گزارشات کار در سایت هایدلبرگ آلمان ثبت شده است.
خبرگزاری ایرنا: کتاب خاطرات آیت الله هاشمی رفسنجانی در نمایشگاه بین المللی کتاب بغداد
( تیتر انتخابی است ) حضور ایران در نمایشگاه بین المللی کتاب بغداد در قالب غرفه رایزنی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران بود که عموما کتاب های ایرانی راجع به تاریخ و فرهنگ ایران زمین و دیوان های شاعران معروف و برخی نسخه های نفیس قرآنی هستند.
گرچه اغلب کتاب های عرضه شده در جناح رایزنی فرهنگی ایران دارای چاپ های ارزنده اند و مورد استقبال قرار گرفته اند اما قیمت بالای برخی کتاب ها مانعی بر این امر است.
در جریان بازدید خبرنگار ایرنا از این غرفه یکی از بازیدکنندگان عراقی قصد خرید کتاب قطوری تحت عنوان «معمار ایران» داشت که وقتی قیمت را از صاحب غرفه پرسید با قیمت 25 هزار دینار (22 دلار) مواجه شد که به دلیل گرانی کتاب از خرید آن انصراف داد.
کتاب خاطرات آیت الله هاشمی رفسنجانی یا کتابی درباره زندگی «شهید چمران» و همچنین کتاب هایی درباره مولانا جلال الدین رومی و پاره ای کتاب ها با عناوین تاریخی، سیاسی و اندیشه و فکر و دین که عموما محور آن حول اندیشمندان ایرانی یا موضوع ایرانی بود در این دوره حضور چشمگیر داشتند و استقبال هم قابل توجه بود.
جالب اینکه اغلب این عنوان های کتاب های ایرانی را مراکز انتشاراتی مانند مصر، لبنان و دیگر کشورهای عربی چاپ و منتشر کرده اند.