اخبار
  • صفحه اصلی
  • اخبار
  • محسن هاشمی: علت درگذشت امیرکبیر پس از گذشت سیزده سال فاش شد

محسن هاشمی: علت درگذشت امیرکبیر پس از گذشت سیزده سال فاش شد

زیبنده نظام نیست درگذشت هاشمی به عنوان یک ابهام باقی بماند
محسن هاشمی: علت درگذشت امیرکبیر پس از گذشت سیزده سال فاش شد

محسن هاشمی نوشت: وقتی عملکرد و نقاط عطف وکارنامه یکی از مهم‌ترین شخصیت‌های انقلاب و به تعبیر مقام معظم رهبری، نزدیک‌ترین یاران امام خمینی در دوران مبارزه، شورای انقلاب، دوران ترورها، دفاع مقدس، سازندگی و ... از تاریخ رسمی کشور به طرز ناشیانه و غیرحرفه‌ای سانسور و حتی در فیلم‌های رسانه ملی نیز بعضاً تصاویر ایشان بریده و سانسور می‌شود این سئوال برای مردم به وجود می‌آید که چه حساسیت وخصومتی با هاشمی وجود دارد و چرا برخی حتی از پیکر بی‌جان او نیز احساس خطر می‌کنند؟

به گزارش جماران؛ محسن هاشمی درباره اظهارات اخیرش با انتشار یادداشتی، نوشت:

انتشار واگویی یا روایت دقیقتر اینجانب به مناسب پنجمین سالگرد فوت آیت‌الله هاشمی رفسنجانی با نگاهی به مجموعه وقایع پیش و پس از رحلت ایشان در رسانه‌ها و فضای مجازی، با انعکاس قابل توجهی همراه شد و در مطبوعات با تفکرات مختلف، واکنش‌هائی را برانگیخت و حتی نوشتند که خارج از چارچوب بوده است.

اگرچه پیش از این نیز ارزیابی مشابه و پراکنده‌ای در مورد قانع نشدن در ارتباط با رحلت طبیعی یا غیرطبیعی آیت الله هاشمی رفسنجانی داشتم، و این بارها در گفتگوهای رسانه‌ای منتشر شده بود، اما صراحت و جزییات بیشتر این مصاحبه، باعث جلب نظر افکار عمومی شده است.

زمانی که به دستور رییس‌جمهور وقت، پرونده درگذشت آیت‌الله هاشمی رفسنجانی در عالی‌ترین نهاد امنیتی کشور در دست رسیدگی بود، طبیعی است که خبرسازی و مواضع رسانه‌ای، روند رسمی پرونده را مخدوش کرده و تحت تأثیر قرار می‌داد، اما در ماه‌های اخیر و با تغییر رییس‌جمهور، ظاهراً رسیدگی به این پرونده رها شده است و دیگر ضرورتی برعدم صحبت در این باره وجود ندارد.

نکته مهمی که باعث انعکاس این واگوئی شده، به نظرم بیش از آنکه نکات مطرح شده جذابیت و ارزش خبری داشته باشد، عملکرد رسانه‌های حاکمیتی است که افکار عمومی را نسبت به موضوع رحلت آیت الله هاشمی رفسنجانی حساس نموده:

وقتی عملکرد و نقاط عطف وکارنامه یکی از مهم‌ترین شخصیت‌های انقلاب و به تعبیر مقام معظم رهبری، نزدیک‌ترین یاران امام خمینی در دوران مبارزه، شورای انقلاب، دوران ترورها، دفاع مقدس، سازندگی و ... از تاریخ رسمی کشور به طرز ناشیانه و غیرحرفه‌ای سانسور و حتی در فیلم‌های رسانه ملی نیز بعضاً تصاویر ایشان بریده و سانسور می‌شود این سئوال برای مردم به وجود می‌آید که چه حساسیت وخصومتی با هاشمی وجود دارد و چرا برخی حتی از پیکر بی‌جان او نیز احساس خطر می‌کنند؟

زمانی که برخی چهره‌های سیاسی و رسانه‌ای که آیت الله هاشمی را مورد هتاکی و اهانت قرار می‌دهند و با وقاحت از استخر فرح یا خودکشی دم زده و به ایشان تهمت و افترا می‌زنند، نه تنها مورد تذکر قرار نمی‌گیرند، بلکه تشویق وحمایت ویژه می‌شوند و به آنها تریبون زنده در صداوسیما داده می‌شود و در مقابل، حتی پاسخ کوتاه ما به تخریب‌ها و توهین‌ها و تهمت‌ها را نیز سانسور می‌کنند، این ابهام به وجود می‌آید که چنین حجم بزرگی از تخریب، برای سرپوش گذاشتن برچه موضوعی است؟

در تاریخ انقلاب اسلامی، شخصیت‌های فراوانی وجود داشته‌اند، اما کمتر چهره‌ای بین افراد زنده و درگذشته وجود دارد که این همه مورد توجه وتحلیل در افکار عمومی قرار گیرد و بخش بزرگی از علت تمرکز توجه مردم نسبت به آیت‌الله هاشمی رفسنجانی، ناشی از همین تخریب‌های رسمی و غیر رسمی است، در حالی که آیت الله، همواره خود را از انقلاب می‌دانست و در پی دوقطبی‌سازی میان خود وحاکمیت نبود.

بازنده این دوقطبی سازی، همان‌هایی هستند که می‌خواهند با هتاکی وتهمت و شایعه سازی علیه هاشمی چهره او را محو کنند، ولی ناگزیر به طرح بیشتر او در فضای جامعه و به ویژه جلب توجه نسل جوان به کارنامه او کمک می‌کنند و شرایط به گونه‌ای می‌شود که پنجمین سالگرد رحلت ایشان، بدون هیچ گونه هزینه‌ای جز در حد خیراتی در کنار مزار ایشان برگزار شد، اما امسال بیش از سال‌های گذشته که برنامه‌های متعددی برای بزرگداشت ایشان از سوی خانواده برگزار می‌شد، هاشمی مورد توجه بود.

امروزه رشد و بلوغ فکری واجتماعی جامعه به حدی رسیده است که هرگونه تلاش برای دستکاری واقعیات و تحمیل جعلیات به ذهنیت جامعه، تأثیر عکس می‌گذارد

به همین دلیل پراکندن دروغ‌هایی نظیر، درگذشت ایشان در استخر فرح، درحالی که این استخر توسط نهاد ریاست جمهوری در مجموعه وابسته به نهاد ریاست جمهوری بازآفرینی شد، یا شایعه کثیف خودکشی ایشان که شائبه غیرطبیعی بودن درگذشت را افزایش داد، به صورت گسترده‌ای توسط رسانه‌ها و شبکه‌های مجازی وابسته به برخی نهادها بازنشر شد وعمق مظلومیت ایشان را آشکار ساخت. یا اینکه همین چند روز قبل که از نماز جمعه یاد می‌شد، نام هاشمی که 28 سال بیشترین خطبه‌ها را خواندند به طور کامل سانسور شد.

اینکه درگذشت ایشان به عنوان یک ابهام باقی بماند نیز زیبنده نظام نیست؛ وجود ابهام، فضا را برای قضاوت‌های بی‌اساس و ناروا مهیا می‌کند. بالاخره تاریخ در مورد حقایق قضاوت خواهد کرد، کمااینکه علت درگذشت امیرکبیر نیز پس از گذشت سیزده سال و نخستین بار در تاریخ ناصری، فاش شد؛ پس چه بهتر که ما خود با شفاف‌سازی، ابهامات را برطرف کنیم.

فرضیه مرگ طبیعی ایشان تنها با پاسخ به سؤالات خانواده و ابهامات مورد نظر رییس جمهور وقت، نسبت به کاستی‌های گزارش رسمی، اطمینان را در جامعه به وجود می‌آورد.

در فرضیه مرگ غیرطبیعی یکی از گزینه‌های جدی، احتمال ترور ایشان از سوی بیگانگان یا عوامل خودسر با ترور توسط معاندین است؛ کما اینکه در نظر گرفتن بالاترین سطح حفاظتی برای ایشان در زمان حیات، به دلیل خطر جدی ترور ایشان توسط معاندین نظام یا بیگانگان بوده است.

 پس چرا در این حالت، با سرکوب سؤالات به جنایتکاران معاند نظام خدمت کنیم؟!

اگر هم قبول کنیم که فوت به صورت طبیعی در استخر نهاد ریاست جمهوری اتفاق افتاده، هاشمی و خانواده‌اش، جزئی از حاکمیت بوده و هستند، خوب است به پاس خدمات ایشان با او مانند هر خدمتگزار انقلاب و اسلام برخورد انسانی و اسلامی و حق شناسانه داشته باشیم، وگرنه هیچکس نمی‌خواهد فوت هاشمی را طور دیگری از واقعیت جلوه دهد، به امید آن روز!