اخبار
  • صفحه اصلی
  • اخبار
  • دلنوشته‌ای در سومین سال فقدان آیت‌الله هاشمی رفسنجانی

دلنوشته‌ای در سومین سال فقدان آیت‌الله هاشمی رفسنجانی

رشید داودی، طلبه‌ی حوزه علمیه قم در یادداشتی تلگرامی با عنوان «دلنوشته‌ای در سومین سال فقدان آیت‌الله» به مناسبت سالروز درگذشت آیت الله هاشمی رفسنجانی نوشت:
دلنوشته‌ای در سومین سال فقدان آیت‌الله هاشمی رفسنجانی

قریب به سه سال از ارتحال ناگهانی و پر ابهام «آیت‌الله مردم» گذشته است. همو که مردم وقت بدرقه‌اش به دیار باقی ترانه سرودند و شهادت دادند که اللهم انا لا نعلم منه الا خیرا

و این روزها حتی آنها که به وقت سفرش، خیر ندیده شدند و کتمان شهادت نمودند! دانسته‌اند که چه خیر عظیم و پشتوانه معظّمی را از دست داده‌اند.

مگر کور و کر باشد آنکه منکر شود که در این سه سال، هر واقعه و بحرانی که پدید آمد، دشنه‌ای شد بر پیکره نظام و زخمی شد بر تن مردم! و درماندند مدعیان از حلّ آن.

حضرت آیت‌الله

کاش بودی و می‌دیدی سرانجام جوانه‌ی امیدی که در سال ۹۲ و ۹۴ آفریدی و مردم در سال ۹۶ در نبودت، حراستش کردند، امروز چگونه در چنگال انتقام‌جویانِ حسود و کینه‌توزانِ مغلوب، به اسارت درآمده و رو به احتضار است.

آری، اگرچه تو نیستی اما چون هنوز نهضت هست و نام تو هست، بدخواهان تو نیز هستند و مشغول ویرانی!

ویران کردن هر آنچه نام و نشانی از تو و پیر مرادت خمینی کبیر در آن است.

کاش بودی و میدیدی که تمامیت‌خواهانِ مستبد و اقتدارگرایانِ انحصار طلب، در این سه سال، به جنگ هر آنچه رنگ امید داشت رفتند و یأس آفریدند و بر مُلک و مردم گرد مرگ پاشیدند.

تلخ است اما بدان که در این سال‌ها خانه‌ی ملت را خنثی و هیات دولت را عقیم کردند! و توانستند شصت میلیون را به استضعاف بکشند. البته ببخشید سبق قلم شد، اینجا دیگر تهی‌دستان و نیازمندان به کمک را مستضعف نمی‌نامند.

دوباره خواب‌نماهای فرقه مصباحیه بر اشتر جهل مقدس سوار شده و برای فلاکتِ مُلک و فریب مردم، خواب‌ها دیده و می‌بینند!

اگرچه هنوز پیرزن رؤیاهای آن عالم اهوازی برای مصباح یزدی خوابی ندیده و آن امام زمان (عج) از طریق آن راننده تاکسی به مردم پیامی نداده تا احمد جنتی در تریبون نمازجمعه اعلام و در شورای نگهبان مهندسی‌اش کنند و به فرموده، مکلف شوند که خواست مردم را بر جام محمود! حک نمایند!
اما بجایش این روزها خواب دسته گل رز آورده‌اند!

بیش از این روحتان را رنجور نکنم و به قول کلیم کاشانی بسنده کنم که:

وضع زمانه قابل دیدن دو بار نیست
رو پس نکرد هر که از این خاکدان گذشت
از دستبرد حسن تو بر لشکر بهار
یک نیزه خون گل ز سر ارغوان گذشت