مقالات

چهار سال پیش، این روزها!

ققنوس محبوبیت هاشمی‌رفسنجانی شاداب‌تر و عمیق‌تر از گذشته، از خاکستر تخریب برمی‌خاست

  • شنبه ۱۳ دی ۱۳۹۹
امیرحمزه خلیلی، تحلیلگر مسائل سیاسی

آغاز دی‌ماه ۱۳۹۵ را به یاد آورید، کشور از یک طرف درگیر بدعهدترین دولت جهان در بین‌المللی‌ترین توافق معاصر، یعنی برجام بود و از طرف دیگر، خود را برای انتخابات ریاست‌جمهوری آماده می‌کرد.

 در نهادهای انتصابی، دوره پنج‌ساله مجمع تشخیص مصلحت نظام در حال تمام شدن بود و رئیس بی‌نظیرش که در تاریخ انقلاب اسلامی همیشه وزنه تعادل سیاسی و همزمان آماج شدیدترین تهمت‌ها و حتی قبیح‌ترین توهین‌ها یک جناح و مامن جناح دیگر بود، در نخستین روزهای دی‌ماه به استان بوشهر و جزیره خارک رفته بود تا با سازنده‌ترین رفتار سیاسی یادآوری نماید که آمایش سرزمینی فقط سیاست‌های کلی روی کاغذ نیست و مسئولان عالی در هر منصبی باید از مرکزنشینی برخیزند و به همه جای ایران بروند و ایران را برای همه ایرانیان بخواهند.

در همان ایام که دلسوزان واقعی مملکت و دلواپسان ظاهری، نگران دوره جدید مجمع تشخیص مصلحت نظام بودند، آیت الله هاشمی‌رفسنجانی، از مذاکرات خویش با رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدارهای دونفره می‌گفت که سیاست‌های کلی نظام و چرایی و چگونگی نظارت بر حسن اجرای آن سیاست‌ها، نیاز به بازبینی و بررسی مجدد و منطبق با نیازهای روز جامعه دارند.

 آیت الله هاشمی که در طول عمر انقلاب اسلامی عالی‌ترین مسئولیت‌های انتخابی و انتصابی را در کارنامه سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و حتی نظامی داشت، در هر برنامه دی‌ماه، وقتی با این سؤال - نقل به مضمون- مواجه می‌شد که «آینده مجمع تشخیص مصلحت نظام چه می‌شود؟»، بر یک نکته تاکید می‌کردند که نهادهای قانونی که وابسته به اشخاص نیستند، الحمدالله انقلاب اسلامی به راهش ادامه می‌دهد، هرچند بعضی از مسئولان به هر دلیلی نباشند. نمی‌خواهیم این جمله آیت الله را به چالش بکشیم که نه، چنین نیست، اما حقیقت این است که بعضی از شخصیت‌ها چنان نقشی در جامعه دارند که بزرگان دینی ما قرن‌ها پیش نبود آنان را «ثلمه» می‌خواندند، آن هم با یک جمله تاکیدی که «لا یسدّ ها شئی»

 نمی‌خواهم درباره بزرگوارانی که بعد از آیت الله هاشمی‌رفسنجانی در مجمع تشخیص مصلحت نظام مسئولیت داشتند، جمله‌ای بگویم، اما یک حقیقت را می‌گویم و داوری‌اش را به افکار عمومی می‌سپارم که مجمع تشخیص مصلحت نظام را در همین پنج سال اخیر، یعنی از ابتدای سال ۱۳۹۵ تا الان در دی‌ماه ۱۳۹۹ با هم مقایسه کنید و عملکردش را با اخبارش در رسانه‌ها به داوری بنشینید.

 اصلاً از این نهاد قانونی هم بالاتر بروید و بدون حب و بغض اوضاع کشور زمان حیات آیت الله هاشمی رفسنجانی و بعد از ایشان را به یاد آورید که چگونه هر جمله ایشان، قلم به دست تحلیلگران می‌داد و چه یادداشت‌ها و مقاله‌هایی که نمی‌نوشتند! واقعاً چهار سال پیش این روزها، ایران کدام شخصیت را داشت که هر مسئول خارجی وقتی به ایران می‌آمد، تقاضای دیدار با ایشان خواسته ثابتشان بود؟ واقعاً آیت الله هاشمی رفسنجانی چه روح بلندی داشتند که هرچه بیشتر به بهانه نقد، تخریب می‌شد، عزیزتر می‌شد؟ مخالفانش حق داشتند که در مواجهه سیاسی با ایشان به استیصال برسند که هر اقدام حتی ناجوانمردانه و غیراخلاقی را انجام می‌دادند، ققنوس محبوبیت هاشمی‌رفسنجانی شاداب‌تر و عمیق‌تر از گذشته، از خاکستر تخریب برمی‌خاست و چنان در آسمان ایران و جهان تشیع و نظام بین‌الملل پرواز می‌کرد که وقتی آن خبر در غمناک‌ترین عصر یکشنبه ۱۹ دی ماه ۹۵ گوشی به گوشی دست به دست شد، ابتدا جامعه را به شوک فروبرد و دو شب، حسینیه جماران مراسم وداع با عزیز ملت و فرمانده شهدای ۸ سال دفاع مقدس را شاهد و بود سرانجام ۲۱ دیماه باران اشک مردمی چون سیل در خیابان‌های تهران جاری شد و او را با دستان مردمی به جایگاهی بردند که هروقت از او می‌پرسیدند: با این همه تهمت و توهین، چه می‌کنی؟، با لبخنی همیشگی، این مصراع را می‌خواند که: سر خم می سلامت شکند اگر سبویی.