دفاع مقدس
  • صفحه اصلی
  • دفاع مقدس
  • نگاهی کلی به عملیات عاشورا براساس خاطرات آیت الله هاشمی رفسنجانی

نگاهی کلی به عملیات عاشورا براساس خاطرات آیت الله هاشمی رفسنجانی

هاشمی رفسنجانی، بهتر و بیشتر از هر کسی می داند که در لحظه لحظه جنگ چه گذشت!!!

  • تهران
  • چهارشنبه ۲۵ مهر ۱۳۶۳
عملیات، شب اول با تسلط رزمندگان خودی بر اهداف ارتفاعات گرکنی و فصیل پایان یافت. در عملیات این شب، یال میمک به دلیل عدم پاک‌سازی دشمن و همچنین شیار نیخزر، در دست دشمن باقی ماند. یکی از علل عدم موفقیت شب اول عملیات بر روی یال میمک، میدان مین گسترده‌ای بود که در حدفاصل فصیل و میمک قرار داشت. عملیات شب دوم به‌منظور تصرف یال میمک و تپه شهدا انجام پذیرفت. در این عملیات به دلیل ناهمواری‌های بسیار و شیارهای متعدد منطقه، نیروهای خودی در برابر یکدیگر قرار گرفتند که قبل از به وجود آمدن ضایعات قابل‌توجه، به‌وسیله فرماندهی قرارگاه به عقب فراخوانده شدند. عملیات شب سوم که مجدداً برای دستیابی به یال میمک انجام پذیرفت. از دو محور آغاز شد. اهداف عملیات، در این شب به تصرف کامل نیروهای خودی درآمد. تصرف یال میمک، در سرتاسری کردن خط پدافندی خودی و جلوگیری از نفوذ دشمن، نقش بسزایی را ایفا می‌نمود. پس‌ازاین موفقیت، واحدهای مهندسی خاک‌ریز گرکنی و فصیل را به یال آزادشده میمک وصل کردند و مرحله آفندی عملیات عاشورا در شب سوم به پایان رسید.

در یک سیر اجمالی، آنچه طی پنج روز آخر مهرماه، در عرصه عملیات عاشورا در منطقه عمومی میمک و حواشی و عقبه‌های آن رخ داد، به نحو زیر قابل مرور است:

قرارگاه مشترک سلمان با فرماندهی مشترک برادر عباس محتاج از سپاه و سرهنگ زرهی امرالله شهبازی از ارتش، فرماندهی عملیات را بر عهده داشت. یک قرارگاه عملیاتی یا لشکری، به نام قرارگاه مرکزی فجر، با فرماندهی مشترک برادر باقر قالیباف فرمانده لشکر 5 نصر سپاه و سرهنگ اتحادیه فرمانده لشکر 81 باختران ارتش، امرِ هدایت و فرماندهی سه محور عملیاتی فجر 1 و 2 و فجر 3 و نیز نیروی احتیاط فجر 4 را بر عهده داشت. برادر قالیباف معاون و جانشین برادر محتاج محسوب می‌شد و در عمل، نقش اصلی فرماندهی و هدایت عملیات را وی بر عهده داشت.

 خاطرات ســــال 1363، هاشـــــمی رفســـــنجانی: عملیات، شب اول با تسلط رزمندگان خودی بر اهداف ارتفاعات گرکنی و فصیل پایان یافت. در عملیات این شب، یال میمک به دلیل عدم پاک‌سازی دشمن و همچنین شیار نیخزر، در دست دشمن باقی ماند. یکی از علل عدم موفقیت شب اول عملیات بر روی یال میمک، میدان مین گسترده‌ای بود که در حدفاصل فصیل و میمک قرار داشت. عملیات شب دوم به‌منظور تصرف یال میمک و تپه شهدا انجام پذیرفت. در این عملیات به دلیل ناهمواری‌های بسیار و شیارهای متعدد منطقه، نیروهای خودی در برابر یکدیگر قرار گرفتند که قبل از به وجود آمدن ضایعات قابل‌توجه، به‌وسیله فرماندهی قرارگاه به عقب فراخوانده شدند. عملیات شب سوم که مجدداً برای دستیابی به یال میمک انجام پذیرفت. از دو محور آغاز شد. اهداف عملیات، در این شب به تصرف کامل نیروهای خودی درآمد. تصرف یال میمک، در سرتاسری کردن خط پدافندی خودی و جلوگیری از نفوذ دشمن، نقش بسزایی را ایفا می‌نمود. پس‌ازاین موفقیت، واحدهای مهندسی خاک‌ریز گرکنی و فصیل را به یال آزادشده میمک وصل کردند و مرحله آفندی عملیات عاشورا در شب سوم به پایان رسید.

در پی عملیات ناموفق شب اول در شیار نیخزر، در شب‌های بعد نیز چه به‌وسیله نیروی عمل‌کننده در این محور (تیپ نبی اکرم) و به‌وسیله نیروی احتیاط (تیپ انصارالحسین)، عملیات ادامه نیافت و برای نجات نیروهای محاصره‌شده و عقب آوردن مجروحان و شهدای برجای‌مانده در این محور، اقدامی میسر نشد و این خود در کنار روند جریان اصلی عملیات، به شکل یک موضع مهم، ذهن و احساس بسیاری از فرماندهان و نیروهای خودی را طی چند روز گذشته به خود مشغول داشته بود. ماجرای محاصره‌شدگان و مجروحان برجای‌مانده، به‌جز تعدادی از آن‌ها که به نحوی معجزه‌آسا نجات یافتند، پایانی دردناک یافت و برای آنان که شاهد و درگیر و به نحوی، دخیل در ماجرا بودند، رنجی عظیم باقی گذاشت.

در کنار آنچه بیان شد، حملات نیروی هوایی دشمن در منطقه و فشار زیادی که نیروهای خودی از آن ناحیه متحمل شدند، قابل‌ذکر است؛ به‌این‌ترتیب که: از روز دوم به بعد، نیروی هوایی عراق، در منطقه، فعالانه مراکز نیروهای خودی را موردحمله شدید قرار می‌داد. این تهاجمات که از صبح آغاز می‌شد و تا شامگاه هرروز ادامه می‌یافت، کلیه جاده‌های عقبه، بنه و برخی مقرها را آزادانه به زیر بمباران می‌گرفت. این حملات که بعضاً در یک‌زمان حتی با هشت فروند جنگنده انجام می‌شد، در ارتفاع پایین، با چرخش‌ها و فرودهای ناگهانی و سپس اوج‌گیری سریع، آن‌چنان آزادانه صورت می‌گرفت که گویا عراق مانور هوایی خود را به نمایش گذاشته است. اگرچه این تکاپو، درروند عملیات تأثیر تعیین‌کننده‌ای نگذاشت و نیروهای خودی همچنان در مقابله با پاتک‌ها و حفظ ارتباطات (بین خطوط مقدم و عقبه) موفق بودند، لیکن تلفاتی به دنبال داشت؛ از قبیل بمباران صالح‌آباد که باعث شهادت مردم غیرنظامی شد، انهدام زاغه مهمات ارتش در جنب رودخانه تلخاب، آسیب رساندن به اردوگاه و موتوری تیپ نبی اکرم (ص) و تعدادی از خودروهای بهداری که ستونی شکل درحرکت بودند، هدف قرار دادن جاده‌های عقبه و نیز جاده‌های اصلی ایلام و صالح‌آباد و ... درمجموع می‌توان گفت: صرف‌نظر از روز اول که هوا برای دشمن نامساعد بود و روز دوم عملیات که پایگاه موشکی نیروی هوایی جمهوری اسلامی سه فروند هواپیمای دشمن را سرنگون ساخت، روزهای بعد، عقبه‌های خودی تأمین نداشت. در مورد نقاط قوت خودی، برادر محمد فرومندی یکی از فرماندهان لشکر نصر می‌گوید: «از نقاط قوت این عملیات این بود که نیروهای بسیجی از روحیه خوبی بهره‌مند بودند و بااینکه چهارمین ماهی بود که در منطقه بودند، اما روحیه خود را حفظ کرده بودند.» وی حتی اشاره می‌کند که پیروزی‌های بزرگ‌تری هم در دسترس من می‌توانست باشد و می‌گوید: «به علت کمبود نیرو نتوانستیم به عقبه دشمن برویم و هدف‌های مهم‌تری را بگیریم.» او همچنین به نقش زرهی خودی، به‌عنوان جنبه‌های دیگر از قوت خودی اشاره می‌کند: «ما در عملیات دیگر شاهد بودیم که بندرت، تانک‌ها و ادوات، همراه نیروی بسیجی پشت خاک‌ریز بیاید و جواب پاتک را بدهد؛ اما در این عملیات دیدیم که تانک‌ها هم پشت خاک‌ریز آمدند و مقاومت کردند. دشمن هم که می‌دید ده‌پانزده تانک پشت خاک‌ریز است، نمی‌توانست آن‌قدر جلو بیاید که با نیروی بسیجی درگیر شود.»

یکی دیگر از فرماندهان لشکر نصر، برادر سید ابراهیم شجیعی، درباره قوت‌های خودی می‌گوید: «از کارهای خوب این عملیات، تشکیل گردان ابوالفضل (ع) بود که کارهای پشتیبانی را انجام می‌داد؛ که هر گردان، در آن یک دسته داشت. دسته‌های 24 نفری دارد که تعدادی از افراد آن را همان گردان‌هایی که قرار است تدارک با آن‌ها کار کند، تأمین می‌کنند و تیپ، بند تدارکاتی را به‌وسیله این 24 نفر به گردان انتقال می‌دهد؛ به‌طوری‌که ما شب عملیات، همه‌چیزمان پای‌کار بود. یکی دیگر از کارهای خوب، آتش توپخانه بسیار جالب آن بود. دیگر اینکه دیدبان‌ها را در اختیار فرمانده گردان‌ها قرار داده بودند که او هم آن‌ها را در اختیار فرمانده گرو هان‌ها قرار داده بود؛ که هر دو نفر دیده‌بان در اختیار یک فرمانده گروهان بود و مثلاً دیده‌بان، همان شبانه با ما آمده بود. یکی دیگر، کار خوب مهندسی بود. البته آتش توپخانه از همه مهم‌تر بود که فرصت اقدام را از دشمن گرفت.» یکی از برادران جهاد نیز مهندسی را یکی از قوت‌های عملیات می‌شمارد و می‌گوید: «برادران جهاد و مهندسی سپاه توانستند در روز روشن و در مقابل دشمن، در محورهای پاسگاه گرکنی و اطراف آن خاک‌ریز بزنند. در این عملیات فقط یک دستگاه گریدر که در خط اول مشغول کار بود، براثر (تیر) مستقیم تانک منهدم شد. پس از پایان عملیات نیز جهاد، کار جاده‌سازی یا بهسازی جاده‌ها و تسهیل ارتباطات جاده‌ای را عهده‌دار بود.»

در پایان شب سوم، هرچند عملیات آفندی خودی پایان یافت و در خط پدافندی مناسبی مستقر شد، اما ازاین‌پس نوبت به پاسخگویی به پاتک‌های دشمن برای حفظ منطقه تصرف‌شده و تثبیت پیروزی‌های حاصل شده بود. این امر نیز دارای اهمیت و مشکلات خاص بود و یک پیکار سنگین چندروزه را شکل داد. عکس‌العمل شدید دشمن و مداومت پاتک‌ها بیانگر اهمیت این عملیات بود که با در نظر داشتن ملاحظات سیاسی، چهرهای فعال و پویا به جبهه‌های جنگ می‌بخشید. دشمن حتی پس از اعلان ورود خبرنگاران خارجی به منطقه میمک، سعی و تلاش زیادی داشت تا به هر ترتیبی شده است بازتاب این عملیات را خنثی کند. پخش مارش پیروزی نظامی از رادیو بغداد در جریان پاتک‌های دشمن، حتی قبل از آن‌که به موفقیتی جزئی در این مورد دست یابد، به همین دلیل صورت گرفت. از سوی دیگر، دشمن همچنین می‌اندیشید که می‌بایست در دشت وسیع هلاله، تحکیم موضع کند و نیروهایش را صرف پدافند در این قسمت نماید و این چیزی بود که برای دشمن در شرایط ضعف و کمبود نیروی انسانی‌اش گران می‌آمد.

درهرصورت، دشمن در پاتک‌های متعدد و سنگینش، به‌جز واردکردن خسارات انسانی و تجهیزاتی ـ که خود نیز میزان عمده‌تری از آن را متحمل می‌شد ـ موفقیتی کسب نکرد. در یادداشت‌ها و گزارش‌های راویان در این عملیات، بخشی از دلایل این امر چنین ارائه شده است:

درباره توفیق نیروهای خودی در قبال پاتک‌های شدید دشمن، علاوه بر انگیزه‌های قوی رزمندگان اسلام، به چند عامل می‌توان اشاره کرد که ذیلاً ارائه می‌شود:

الف ـ دیده‌بانی خوب و اجرای آتش دقیق توپخانه؛ چه ازنظر آتشی که بر روی افراد پیاده دشمن در خط ریخت و چه ازنظر اجرای مؤثر ضد آتشبار که بر توپخانه دشمن غلبه یافته بود. محدودیت منطقه عملیاتی و امکان دید برتر دیدبان‌های خودی از روی تپه شهدا (670) ـ که به‌محض شلیک توپ آتشبارهای دشمن مواضعشان را تشخیص می‌دادند ـ و همچنین تطبیق منظمی که منبعث از محدود بودن منطقه عملیاتی بود، از عوامل موفقیت توپخانه خودی است. انهدام یک آتشبار 122 در پشت هلاله به همراه زاغه مهماتش و نیز هدف قرار دادن محل توپ 130 دشمن، از نمونه کارهای ضد آتشبار توپخانه به شمار می‌رود. البته از روز چهارم، دشمن به موقعیت عالی دیدبان‌های خودی پی برد و فعالیت توپخانه خود را نسبتاً کاهش داد. برادران نیز طبعاً، همانند روزهای قبل اقدام به شلیک توپ نمی‌کردند. به‌جز فعالیت ضد آتشبار توپخانه خودی، علت دیگری که کاهش فعالیت توپخانه دشمن را موجب شد این بود که دشمن اکثر ارتفاعات مشرف به منطقه را از دست داده بود؛ بنابراین دید کاملی روی منطقه نداشت؛ کما اینکه کاتیوشای خودی زیر برد خمپاره‌های آن‌ها بود، ولی به دلیل فقدان دید مناسب، فقط «مختصاتی» عمل می‌کردند و از دیده‌بانی ـ که عامل مهم‌تر و دقیق‌تری است ـ استفاده نمی‌کردند.

ب ـ فعالیت زرهی خودی: خصوصاً روز اول و دوم که خط از ضربه‌پذیری زیادی برخوردار بود، حضور فعال زرهی خودی، در تقویت روحیه نیروهای پیاده مؤثر بود.

ج ـ شیب زمین در خطوط مقدم (بین ما و دشمن) به‌گونه‌ای بود که پیشروی نیروهای پیاده را با اشکال مواجه می‌ساخت.

د ـ به دلیل نوع زمین دشت هلاله که چیزی شبیه خاک رس است، به‌ویژه در مواقع بارانی تانک‌های دشمن تنها با اتکا به جاده می‌توانستند از سرعت عمل خود استفاده کنند و در غیر این صورت، ضربه پذیریشان بسیار بالا بود. از طرفی شیارهای اطراف ارتفاعات گرکنی و فصیل، براثر باران پر از آب می‌شد و نه‌تنها برای تانک، بلکه برای استفاده افراد پیاده نیز غیرممکن و یا دشوار می‌گردید.

در کنار نقاط قوت، به برخی نقاط ضعف نیز اشاره می‌شد و مدنظر فرماندهان و دست‌اندرکاران عملیات قرار داشت؛ ازجمله یکی از فرماندهان پاسگان لشکر نصر می‌گوید: «از نقاط ضعف ما در این عملیات، یکی این بود که ارتباط بیسیم ما خراب بود و ارتباط با سیم هم نداشتیم. یکی هم محدود بودن زمان شناسایی بود.» برادر امین شریعتی نماینده قرارگاه خاتم در این عملیات، نیز به نکته‌ای دیگر اشاره دارد: «برای ما تجربه شده است که نباید یک فرمانده لشکر را به‌عنوان فرمانده یک قرارگاه گذاشت و این مشکل بزرگی داشت و آن این بود که همیشه فرمانده لشکر به هر ترتیبی که باشد، مسائل لشکر خودش به عهده خودش است و کمتر به یگان‌های دیگر می‌رسد و این اشکال بزرگی در رده قرارگاه بود که قرارگاه، بیشتر به محور فصیل و گرکنی اهمیت داد. در محور فصیل، اکثر ارتباطات قرارگاه با لشکر نصر بود.» حفاظت امنیت منطقه و هوشیاری دشمن نیز ازجمله نقاط ضعف شمرده شده است؛ به‌نحوی‌که از فرماندهی قرارگاه سلمان خواسته شد که ضمن ارسال گزارش کامل عملیات، علل ضعف حفاظت منطقه را نیز بررسی کند و توضیح دهد.

نتایج و دستاوردهای کلی و نهایی عملیات میمک، در گزارش منتشرشده به‌وسیله سپاه چنین بازگو شده است: «ـ بازپس‌گیری بیش از 50 کیلومترمربع از مناطق اشغالی ـ تصرف بخش مهمی از ارتفاعات منطقه (فصیل و کرگنی) ـ تهدید جاده بدره ـ مندلی ـ آزاد شدن جاده مرزی خودی ـ وارد ساختن ضایعات و تلفات زیر به دشمن: 14 گردان پیاده و زرهی دشمن از 70 تا 100 درصد منهدم گشت. علاوه بر این، 190 نفر اسیر از دشمن تخلیه شد که در میان آن‌ها 72 درجه‌دار و 12 افسر ارشد مشاهده می‌شد ـ سقوط سه فروند هواپیما و دو فروند هلیکوپتر ـ انهدام 75 تانک و نفربر و ده‌ها دستگاه خودرو و همچنین سه دستگاه لودر و بلدوزر. همچنین در این عملیات، تعداد نه دستگاه تانک نیز به غنیمت گرفته شد.» در مورد تلفات خودی نیز به تعدادی شهید و حدود 90 مفقود و اسیر اشاره شده است.