مصاحبه
  • صفحه اصلی
  • مصاحبه
  • مصاحبه آیت ا... هاشمی رفسنجانی در خصوص هفته دولت

مصاحبه آیت ا... هاشمی رفسنجانی در خصوص هفته دولت

  • شنبه ۲۷ مرداد ۱۳۷۵

 

سوم را هم حساب کنیم سه قطبی بودن فعلا" از بین رفت این باید بگویم پس یک نظم جدیدی است حالا نظم جدید آیا این نظم میتواند باشد که آمریکا بصورت یک قدرت ، قدرت فائقه ، حاکم وسرد مدار این نظم باشد بحث اگر این منظور است که بنظر من این نشدنی است دنیا هر چه هم جلو میرویم مردم بیشتر به استقلال وبه خود کفایی واینطور چیزها اهمیت میدهند رشد انسان به اینطرف دارد میرود هیچ وقت نمی پذیرد که آمریکا اراده فائقه حاکم بر دنیا باشد ما همان نمونه‌اش توی همین قانون داما تو می بینید این درست یک نمونه ای از همان است یعنی آمریکا شاید هم میخواهد چک بکند دنیا را اینکار احمقانه را کرد که توی مجلسش قانون بگذارند که شرکتهای دیگر را تنبیه بکنند اگر بر خلاف سیاست او عمل بکنند گر چه او میگوید ما مثلا" در خاک خودمان آنها را تنبیه می کنیم ولی چون با تعهدات دیگرش سازگار نیست این مقدار هم دنیا تحمل نمی کند شما ببینید چه غوغائی بلند شد حالا اینها که همه طرفدار ما که نبودند اینهائی که حرف زدند خیلیهایشان تلخشان هم بود که دارد حمایت میشود از ما اما همه دردشان گرفت که آمریکائیها بنشینند آنجا قانون بگذارند اراده اشان را تحمیل کنند بر همه دنیا واقعآ یک قطعه تاریخی مهمی است من اگر یک وقتی فرصت پیدا بکنم البته حالا از شما ها میخواهم دیگران اینکار را بکنند همین مجموعه اظهاراتی که شد این جمع کنید قاعدتآ آسان هم هست الان دیگر همه جا میشود زود اینها را جمع کرد مجموعه اینها را تحلیل کنید . ببینید مردم حرفهای منطقی زدند حرفهای حسابی زدند اینطور هم نیست که خیلی هم دوستهای صمیمی آمریکا هستند صمیمی ترین دوستانش گفتند این کار درست نیست ظالمانه است تجاوز است انحصارگری است خلاف نظم گات است وخیلی چیزهای دیگر گفتند این یک علامتی است که نمی شود فرمانبری ندارد دنیا امروز از یک قدرت اینکه حالا چه نظمی پیش می آید بالاخره یا همین حالت است که بالاخره چند قطبی است هر گوشه ای به امکانات خودش یک نوع در یک بخشی نافذ است یا بلوکهائی تشکیل می شود آن بلوکها نیرومند می شوند همین جوری هم که هست بماند اشکالی ندارد حالا خودش یک نظمی است دیگر اینکه یک صاحب زور گویی نداشته باشد دنیا این خوب خودش یک چیزشیرینی است

خبرنگار  :نامفهوم

پیشنهاد که هست ما توی جامعه غیر متعهد ها مسائلی را مطرح کردیم غیر از ما هم مطرح کردند مالزی مطرح کرد دیگران مطرح کردند ایده هایی الان هست که جامعه مان باید از این حالتی که در تیول چند تا قدرت است منجمله همین حق وتو در شورای امنیت نجات پیدا بکند جزو آرزوهای ملتهااست این اما اینکه چقدر بتوانند وچه زمانی بتوانند این را محقق بکنند منهم نمی توانم خوب پیش بینی بکنم چون آنها هم با همه ابزارشان عده زیادشان سعی میکنند این حد از تسلط خودشان را حفظ بکنند ولی مطمئنآ ابدی نیست این وضع یک روزی باید بنفع ملتها تغییر شکل بدهد .

خبرنگار : نامفهوم

البته یک قدرت عظیمی بالقوه اسلام دارد حدودآیک میلیارد وسیصد میلیون جمعیت دنیا تقریبآ الان مسلمانند ژنجاه وچند کشور مستقل است وخوب سازمانهای فراوان ولی وضع فعلیمان خوب نیست به هر دلیل تقسیم نژادی تقسیمهای جغرافیایی نوع حرکتهایی که وجود دارند تعارضهائی که خود دنیای اسلام دارد که وسیله خوبی است برای نفوذ قدرتهای غیر مسلمان فراوان دریچه هایی که آنها می آیند ونمی گذارند ما با هم بسازیم مثلا" ما توی همین اُوپک که تقریبآ همه مان مسلمانیم بغیر از یکی دو تا خیلی مشکل است برایمان یک تصمیم خوبی بگیریم که خیلی روشن است بنفع همه است هر یک دلاری که قیمت نفت یک شبکه برود بالا کلی تأثیر در زندگی مسلمانها دارد در همینجا می بینیم از درون نمی گذارند . کنفرانس اسلامی مثلا" نمی تواند مسائل اعضای خودش را حل بکند جنگلها امثال اینها یک خواست مردمی هست الان این خواست مردمی بالاخره باید هدایت بشود هدایتشان هم بسیار کار دشواری است مثلا" حالا ایران که موقعیت ممتازی پیدا کرده است در اثر انقلاب ما می بینیم بهانه هائی مثل اینکه مثلا" ما شیعه هستیم یا فرض کنید بنیاد گرا هستیم یا امثال اینها بالاخره خیلی از حکومتها نمی خواهند سرنوشت ایران در کشورشان تکرار بشود حکومتها هم کار دست آنها است حالا اینکه ما دلم میخواهد کار دستشان باشد بالاخره باید حکومت تشکیل بدهد وحکومت اداره بکند اینهم مثل همان سئوال قبلی است یک آرزوئی است برای مردم اینکه کی تحقق پیدا بکند اگر ما بطور نسبی بتوانیم دنیای اسلام را هماهعنگ کنیم راهش هم مثل همین سازمان کنفرانس اسلامی واینها است که از این طریق یک برنامه های خوبی داشته باشیم خوب حتمآ توی دنیا حرف اول را می زنیم این اتفاق اگر بیفتد

خبرنگار : نامفهوم

اگر این تجربه ای که در ترکیه فعلا" عملی شد در بعضی جاهای دیگر هم عملی بشود ، میشود ترکیه آخر ازآن کشورهای عمیق مسلمان است شما که می دانید ترکیه پایگاه اسلام بوده است قرنها در مقابل کفر در ترکیه مقابله می شده است وتوسعه تا اعماق اروپا واینها را آنها داشتند آثار اسلامی آنجا خیلی قوی است مردم ترکیه هم به هر حال مردم عمیقی هستند مردمی سطحی نیستند حالا شما باید ببینید چه مقدار این زمینه در بقیه کشورهای اسلامی وجود دارد که یک حزب اسلامی که شعارهای انقلابی هم داشته باشد بتواند پیروز بشود مثلا" عراق از جاهائی است که آدم امید تویش دارد الجزایر نزدیک شد ولی دچار مشکل شد ولی بنظر میرسد خوب پیشرفت دارد اگر یک مقدار واقع بینانه تر احزاب اسلامی وارد میدان بشوند یک آرزوی دور ودرازی نیست که خیال کنیم که دلمان به همین خوش باشد میشود رویش حساب کرد نزدیکتر شویم مثلا" پیش از انقلاب اسلامی ما نزدیکتر شدیم به این آرزو .

خبرنگار  :نامفهوم

من در مسئله مالیات با شما موافق نیستم که موفق نبودیم منتها موافقم که همین مقدار که ترسیم کردیم ورسیدیم کم است مالیات هنوز در ایران از آنهائی که باید مالیات بدهند مالیات گرفته نمی شود اما اینکه گفتم موافق نیستم حالا توضیح می دهم شما ببینید ما اگر با ارقام صحبت بکنید منهم حالا همه ارقام را حفظ ندارم آنقدر که کلیاتی میدانم میگویم ما سال شصت وهشت که بودجه مان را نوشتیم سال شصت وهفت مجموع مالیاتی که گرفتیم هزار میلیارد ریال نرسیده بود نهصد و اندی بود سال شصت وهشت توی بودجه نوشتیم 1150میلیارد ریال مالیات امسال بودجه هفتاد وپنج را که مجلس تصویب کرده است یازده هزار وپانصد است یعنی ده برابراست مالیاتی که در سال شصت وهشت میگرفتیم در ظرف همین هفت سال ده برابر شده است خوب این رقم باید رشد سریعی کرده باشد ....... حالا بقیه چیزهائیکه میگوئیم باز روشن میکند ما در این فاصله باز یک پولهای بالاخره مالیات را از مردم می گیرند دیگر باز یک پولهای دیگری از مردم گرفتیم که آنها را هم باید نوعی مالیات حساب کنیم مثلا" ارز هفت تومانی را کردیم این قیمت بخشیش دولت میداده است بخشیش هم مردم علاوه بر آن چیز هائیکه یمردم میدادند ومالیاتهای غیر روشنی هم وجود دارد که الان مثلا" ما به التفاوت شما امسال یک بودجه سنگینی حدود 300 میلیارد تومان گذاشتید برای ما به التفاوت که مثلا" ما چون قیمتی متعادل نبوده است ماشین را فولاد را مس را چون بازارمان دو قیمتی بوده است گفتیم یک قیمتی اش می کنیم مابه التفاوتش را دولت میگیرد این خیلی رقم بالائی است من فکر می کنم حدود 500 میلیارد تومان ما از همین بابت میگیریم چاره ای هم نداریم اگر نگیریم دلالها می خورند ما آهن را می دادیم کیلوئی شصت وهفت تومان توی بازار ممکن بود دویست تومان هم فروش برود این وسط دیگران می خوردند یا ماشین را یک قیمتی میدادیم بیرون یک قیمت دیگری دست دوم مصرف میشد بنابر این الان پول زیاد از جامعه کشیده می شود بنظر می رسد این حرکتی که ما کردیم ما همین امسال مالیات مستقیممان بیش از پنجاه وچهار در صد رشد دارد تا این حالا آن سالهای قبل هم یک مقدار رشد داشتیم توی برنامه ما دیده بودیم بیست و چهار درصد برنامه اول حالا برنامه دوم یادم نیست برنامه اول دیدیم رشد بیست وچهار درصدی ولی همیشه بیشتر بدست آوردیم یک نقطه ای شما گفتید آن باز معکوسش است ما مالیات وارداتمان در این مدت همیشه معمولا" کم شده است مالیات غیر مستقیم که البته مالیات سالم هم مالیات مستقیم است مالیاتهای غیر مستقیم در حقیقت از توده های مردم مصرف کننده های ضعیف هم گرفته میشود مثلا" ما اگر فرض کنید روی شکر مالیاتی ببندیم همه ملت میدهند ولی اگر مستقیما" بیائیم از یک تاجر پول بگیریم از او گرفتیم مالیاتهای واردات ما کم شده است به اندازه برنامه هم نیست دلیلش هم این است که ما واردات مالیات بگیری عوارض بگیری کم داریم عمده واردات ما الان کالاهای اساسی است گندم است روغن نباتی است شکر است ذرت است اینها اگر میخواهیم  مالیات بگیریم دوباره میرود روی همان قیمتها وعامه مردم باید بدهند الان اجناس لوکس کم وارد می شود اگر هم وارد میشود قاچاق واینها است که ما خیلی نقشی تویش داریم چون واردات کالاهائیکه طبقات مرفه مصرف می کنندد ما کم داریم لذا توی گمرک در آمدمان پایین آمده است همان باعث شده است که ما رشد مطلوب را نداشته باشیم ولی در عین حال رشد مالیات در این مدت خوب بوده است اگر این آهنگ را شما حفظ بکنید برای یک هفت هشت ده سال دیگر ما به یک نصاب مالیاتی خوبی که عدالت ایجاب بکند خواهیم رسید (توضیح خبرنگار نامفهوم ) همین مالیات مستقیم را می گویند دیگر این چیزها را نمی گویند (توضیح خبرنگار نامفهوم) به هر حال این مرحله تعدیل یک مقدار این کارها را مشکل کرده است ما چون خیلی ثبات ندارد بعضی از موارد ولی من قبول دارم باید اینها را یک کاسه بکنیم .

خبرنگار : نامفهوم

خیلی خوب حالا که این سئوال را کردید من خوب است خوب توضیح بدهم مردم هم بفهمند یکی از بخشهای مهم روز ما است این حرکتی که پارسال شد یک توقفی در صادرات ظاهرآ به چشم میخورد اما باطن یک چیزی دیگری است اولا" رقم را شما گفتید پنج میلیارد ، پنج میلیارد ممکن است مثلا" با چیزهائیکه مسافرها میبرند ویا قاچاق میرفت ویا همینطوری ما متوجه نبودیم اما آنکه ثبت شد چهار میلیارد ومثلا" دویست واینها بود در این حد بود حالا ما دوسه کار داریم که این کارها بنیادی است وصادرات ما را مطمئن می کند در آینده اولا" فعلا" آمدیم یک مقدار چیزهائی را که خودمان صادر میکردیم از پارسال تا به حال صادر نمی کنیم که قلم عمده ای که کم شده است همینها است مثلا" فولاد را ما دیگر اجازه صادرات نمی دادیم پارسال در گذشته وزارت معادن خودش پولاد صادر میکرد مردم هم هر کس پولادی می خواست وارد میکرد مثلا" منتها آن ممکن بود مثلا" شمش صادر بکند این ورق وارد میکرد ما اینها را تنظیم میکردیم که در داخل نورد بشود ومصرف بشود هم هزینه حمل را بیخود ندادیم البته در یک بازار متعادل عرضه وتقاضائی مانعی ندارد هر که هر چه می تواند صادر بکند هر که هر چه میخواهد وارد بکند قیمتها خودش را تنظیم می کند ولی ما چیزی داشتیم مسئله دیگر این بود که به هر حال فشار زیادی روی دولت بود بخاطر همین گرانی وتورم شما اگر پارسال میخواستید با من مصاحبه بکنید بیشتر سئوالتان راجع به گرانی بود حقتان هم بود چون خواست مردم بود ومن هم همیشه باید توضیح می دادم برای مردم خوب ما اگر میخواستیم اجازه بدهیم همان گرانی ادامه پیدا بکند یک عاملش همین صادرات بود در صادرات وقتیکه ارز مثلا" ششصد تومان میشد دلار هر کسی هر چه داشت میرفت صادر میکرد ارزش هم مال خودش بود از آن طرف هم هر چه میخواست میآورد دوباره هم سود میبرد یک نکته دیگری توی کشور ما وجود دارد هنوز هم هست متأسفانه که باز از کارهای شما هاست باید کمک بکنید این جو درست بشود ما هنوز فرار سرمایه داریم یعنی کسانی هستند که به هر دلیل متأسفانه پولدارهای ما بیشتر اینطوری هستند دلشان میخواهد یک مقداری در خارج داشته باشند یک آپارتمانی یک سهمی یک پولی یک چیزی میخواهند داشته باشند بعضیها هستند آسانترین راهش همین صادرات بود یک جنسی را میبردند پولش را هم بر نمی گرداندند یک فرشی میبردند بر نمی گرداندند یک پارتی جنس میبردند چون مجبور نبودند برگردانند آزاد بودند یک ضرری دیگر که داشت یک رقابت بسیار بدی در خارج بود هی جنس ما را می آوردن پائین ما محصولاتی را می شناسیم مثل فرش مثل پسته مثل چیزهای دیگری که عامه صادر میکردند هی میخورد توی سرش یعنی قیمتهایش می آمد پائین ما ثروتمان می رفت بیرون معلوم نبود برمیگردد یا بر نمی گردد داخل هم تأثیر منفی روی قیمتهاداشت البته اگر ما میتوانستیم تحمل میکردیم یک چنین شرایطی را در دراز مدت بهتر میشد یعنی این آزادی عرضه وتقاضا ورفت وبرگشت ومبادلات خارجی واعتمادی که مردم پیدا میکردند نهایتآ میرسید یک جائی میایستاد ولی خوب با آن شرایط سیاسی یک قدری مشکل بود که ما تصمیم گرفتیم کنترل کنیم قیمتها را آن وقت چند کار کردیم یکی اینکه یک مقدار کالاها را نگذاشتیم صادر بشود همین حالا پتروشیمی مثلا" تولید میشود ما خیلی بیش از این الان میتوانیم صادر کنیم صادر نمی کنیم می آوریم میدهیم به کارخانه ها بیشتر هم تولید میکنید ولی مقدار زیادیش را فقط صادر میکند پولاد همینطور است مس همینطور است آلومینیوم همین طور است حتی چیزهائی مثل سیب زمینی مثل مرغ همه اینها را هم صادر میکردند ما اجازه میدادیم صادر میکردند آمدیم اینها را پس ما عمدآ بخشی از صادرات را جلو گرفتیم بخاطر اینکه داخل را حمایت بکنیم ولی وقتی که داخل را مطمئن کردیم آنوقت صادرات مطمئن هم شروع میشود که حالا شروع شده است از امسال دارد این اتفاق افتاده است ما بازار را اشباع کردیم انبارها را پرکردیم حالا گفتیم شما تا این حد می توانید صادر بکنید همه هم رفته اند الان دنبال صادرات یک نکته دیگری هم هست ما الان مطمئن نیستیم به آن اعدادی که در گذشته میگفتند واقعی باشد برای اینکه کسی که جنس از اینجا می برد ما که پیمان نگرفته بودیم که برگرداند بعضی ها هم در مقابلش جنس وارد میکردند اجازه داشتند به اندازه چیزی که میبرند وارد بکنند برای اینکه از این امتیاز استفاده بکنند رقم را بیشتر می گفتند اگر هم نمی خواستند وارد بکنند میبردند چون کسی از آنها چیزی نمی خواست بنابر این ما آن دقت را نداشتیم به علاوه الان یک قدری کم میگویند بر عکسش اتفاق افتاده است یعنی کسی که قالی را می آورد صادر کند آنموقع می گفت درجه یک ولی الان به ما میگویند درجه دو ما هم نمی خواهیم سخت بگیریم وقتیکه می شود درجه 2 کلی قیمت می آید پائین بنابر این این صادراتی که ما الان داریم کمتر از واقعی است واقعی بیشتر از این است اینکه الان رقمی که شما دارید یقینآ بیش از این صادرات دارید چون همه حاضر نیستند رقم واقعی را بگویند ثانیآ قسمتیش را ما خودمان متوقف کردیم هر وقت خواستیم آزاد می کنیم که از نو انجام بدهند وآسانترین تصمیم برای دولت همین است که اگر خواست صادرات را اضافه بکند یک اجازه بدهد که ارز مال خود مردم باشد خواهید دید که یک جهش مثلا" 100% دویست درصدی اتفاق می افتد مثل اینکه سالهای اول اتفاق افتاد بنابر این این روند صادرات که الان توی کشور بوجود آمده است واقعآ درست است به علاوه اتفاقات دیگری هم افتاده است ما فرشمان به محض اینکه تصمیم گرفتیم سی درصد گران شد معنایش این است که ثروت کشور در خارج میرود سی در صد بیشتر ارزش پیدا کرده است برای کشور من توی کار پسته که بیشتر آشنا هستم رفسنجان را می دانم ما پسته را داشتیم می فروختیم کیلوئی دو دلار ونیم تقریبآ فورآ شد سه دلار ونیم سی در صد پسته گران شد همان موقع در خارج همینطور داشت ارزان میرفت وضایعات داشت بنظرم تصمیمات درستی گرفتیم البته حالا ممکن است بحث انتخابات واینها که پیش می آید باز بعضیها فکر کنند حالا مثلا" این شعار بدی نیست اما مجموعه قضیه این نیست یعنی این روند الان کاملا" درست است شیرش هم دست دولت است هر وقت خواستیم اضافه بکنیم یک گوشه اش را باز می کنیم بسرعت جنسها می رود بیرون الان با حساب میرود بیرون وچون مطمئن است روبه خوبی هم است الان ماه به ماه دارد بهتر می شود یک مقایسه ای هم که این دو ماه اول می کنند اشتباه است اینکه دو ماه اول پارسال همان دو ماهی بود که ارز تا ششصد هفتصد تومان رسید وکلی جنسها رفت بیرون دو ماه امسال اول را می خواهند با آن دو ماه مقایسه کنند اصلا" این با هیچ زمانی قابل مقایسه نیست .

خبرنگار :  

با امام خوب بله ما خیلی طولانی بودیم خدمت امام من زمان طلبگی بعد جوانیم که امدیم قم با منزل ایشان آشنا شدیم خانه مان هم روبروی منزل ایشان بود از همان موقع آشنا شدیم شاگرد ایشان شدیم بعدآ مرید ایشان شدیم تا همه جریانات بود تا آخر من جزو خاطرات شیرینم با امام برای خودم شیرین بود سفری بود که به نجف رفتم موقعیکه ایشان آنجا بودند ما هم خیلی نیاز داشتیم که مشورت بکنیم با ایشان با مکاتبه واینها هم نمی شد دیگر با پیغام واینها رفتیم سوریه از سوریه محمد منتظری شهید محمد آنهم فراری بود آنجا بود امکاناتی فراهم کرده بود یک پاسپورتی برای ما درست کرده بود چون من هم نمی توانستم با اسم خودم بروم عراق با یک پاسپورت عوضی درست کرده بود رفتیم بغداد ورفتیم آن موقع آقای دعائی هم آنجا بودند سخنگوی ما بود نهضت روحانیت در ایران را از رادیوی بغداد اجرا میکرد خوب هم صحبت میکرد ایشان هم بود ورفتیم آنجا امام هیچ منتظر نبودند که مثلا" ما ها حتی از ایران بتوانیم بیرون برویم قبلش به ایشان خبر کرده بودند که من رسیدم نجف به هر حال ایشان هم منتظر نشسته بودند توی بیرونیشان من آن لحظه ای که وارد شدم در نجف وایشان را توی اتاقشان تنها ومنتظر دیدم که نشسته بودند که من بروم زیارتشان بکنم برای من یک لحظه ملکوتی است یک حالت وصف ناشدنی است اولا" عشقم را وعلاقه ام را به امام نمی توانم توضیح بدهم من خیلی امام را دوست می داشتم با همه وجودم ایشان جزو وجود من بودند بعد ده پانزده سال بود ایشان را ندیده بودم وخیلی اشتیاق داشتم وقتیکه رسیدم وایشان را دیدم آن لحظه ای که دست ایشان را وبعد دیگر بیخود شده بودم صورت ایشان را واینها را میبوسیدم وقتی تنها هستم می بینم چقدر لذت داشت دیدن معشوق را وبعد از این فاصله طولانی آن وقت خدمت ایشان نشستم حرفهای زیادی آنجا امام به من زدند ومنهم حرفهای زیادی داشتم که به امام بگویم از این کارهائی که اینجا بود از آن جلسه های بسیار پر محتوای ما بود خدمت امام خدا کند یک وقتی توفیق پیدا بکنم این مذاکراتی که آنجا کردیم واینها را منتشر کنیم خیلی چیزهای خوبی بود .

خبرنگار  :نامفهوم

بله من آن سال اول انقلاب را ننوشته ام نمی دانم از یکسال ونیم بعد کی شروع کردم روزی یک صفحه می نویسم معمولا" حالا روزهائی که کار زیادتر است بیشتر می نویسم معمولا" یک تقویمی را پر می کنم در طول سال مسائل مهم کشور را می نویسم آن روح مسائلی که اتفاق می افتد آسان نیست منتشر کردن اینها اولا" که شما می دانید تاریخ را همیشه بعد از زمان خودش میشود نوشت الان ما بخواهیم بنویسیم یک افرادی ممکن است بهشان بر بخورد از یک افرادی تعریف کنیم یک مسائلی را زنده کنیم یک جریانی ناراحت بشود یک جریانی خوشحال بشود شاید بطور محدود بشود منتشر کنیم ولی من الان یک دفتر نشری داریم محسن دارد اداره میکند همه آثار من راجمع کرده است آنجا توی کامپیوتر واینها تنظیم کرده است فعلا" میخواهم قبل از انقلاب را منتشر کنم فکر می کنم دوران قبل از انقلاب الان آسانتر است آنرا چاپ کنیم تا بعد قدم بعدی برسیم .

خبرنگار : نامفهوم

اولا" من در برنامه اول نظرم این بود که این سیاست کم کردن یارانه ها را همانطور با همان سرعت ادامه بدهیم مشکل نان را مشکل سوخت را اینها را حل کنیم بالاخره یک جائی متوقف می شد این ضایعات را نداشتیم ما الان این طور که متخصصانمان میگویند دو میلیون تن گندم ضایعات داریم بخاطر ارزانی همینکه وارد می کنیم داریم ضایع می کنیم به خاطر همین وضعی که هست این علاج هم دارد یکبار توی شورای اقتصاد راهش را تصویب کردیم می خواستیم اجرا بکنیم برادرانمان توی مجلس یک سه فوریتی بردند که جلوی ما را بگیرند من دیدم دارد نزاع می شود بین مجلس ودولت نخواستم دیگر آن کار را متوقف کردم یک مدتی در سوخت هم که برنامه ریزی کردیم سالانه البته این کاری که ما می کنیم این رشد قیمت جهانی را هم نمی پوشاند یعنی فاصله همیشه همین جورها می ماند یک کار جدیدی که حالا هست توی برنامه امان این حرف شما را هم قدری میتواند درست بکند البته این دیگر می خورد به دولت بعد عمده‌اش را مجلس واینها باید کمک بکنند ما توی این طرح فقر زدائی میتوانیم این مسئله را حل کنیم چون آنچه که باعث نگرانی همه مجلس ودیگران است این بود که فقرا در این وسط آسیب ببینند این اصل یارانه ها یک مقدار سنگینش روی دوش فقرا بود گرچه عمده اش را اغنیا میخورند اما سنگینی را اینها میدیدند توی این لایحه محو فقر یک بخشی هم دیده شده است که ما این یارانه ها را کانال بزنیم بطرف آن نیازمندان دولت این را بپردازد ما الان اقتصادمان در حدی است که بتوانیم این مبالغ را بدهیم به مردم اما بدهیم به مستحقها این جزو برنامه های فقرزدایی است این که چگونه اجرا بشود حالا می آید توی دولت ما بحث می کنیم من فکر می کنم یک راه حل اساسی این است همراه حذف یارانه طبقاتی که ضرر می بینند نمی توانند تحمل بکنند از این یارانه ها استفاده بکنند بلکه بیشتر هم بگیرند ولی به هر حال باید این تعدیل را حالا هر یک قدری آرامتر یا به صورت دیگری باید ادامه بدهیم تا ظلم است واقعآ که ما حالا الان شما ببینید همین سوخت به این قیمت که حالا ما چند سال گران کردیم چه عدالتی است که یک خانه بزرگی توی تهران زمستان وتابستان خانه اش را سرد می کند وگرم می کند با خزانه مردم یک کارگر زحمتکشی هم اکتفا می کند به یک چراغ والور در زمستان ویک بادبزن در تابستان در صورتیکه هر دوی اینها سهمشان در سوخت یکی است عمده یارانه ها اینجا است دیگر سر این چیزها است حالا به هر حال باید یک روزی حل بشود منهم کمک می کنم که بعدآ اینکار حل بشود .

خبرنگار  :نامفهوم

من الان مصلحت نمی دانم ویژگیهای رئیس جمهور را بگویم که بعد ممکن است در انطباقش استفاده تبلیغاتی بشود چون بنا دارم که این امانتی که مردم به من دادند وقانون به من می گوید بی طرف باشم در انتخابات بی طرفیم را واقعآ حفظ بکنم حق انتخاب را بدهم به مردم کلیش این است که اگر کسی امروز شرایط قانون اساسی را داشته باشد واز صافی که شورای نگهبان دارد برای شرایط افراد از آنهم عبور بکند با قانون مجلس تطبیق بکند وبتواند آراء اکثریت مردم را جذب بکند این طور آدمی ویژگی رئیس جمهور را دارد دیگر چون مردم دیگر حالا به آدمهای مجهول که رای نمی دهند باید یک چهره شناخته شده ای باشد امتحان داده باشد این شرایط را هم داشته باشد هر کس واقعا" اگر کسی رای مردم را نداشته باشد خوب نمی تواند کار بکند مهمترین ویژگی حمایت مردم است وصلاحیتهای نفسانی وتجربی واینها را هم که قانون وقانون اساسی تعیین کرده است بنظرم خود بخود هم اینکه مصلحت هست می آید سر کار .

خبرنگار : نامفهوم

خوب اگر من بگویم آن وقت هر کسی خودش میگوید دیگر من آنچه که وظیفه ام است این است که انتخابات را خوب اجرا بکنم که آراء مردم ضایع نشود

خبرنگار  :نامفهوم

حالا الان حرفهایی است که قبلا" زدیم دیگر آن یک سئوالی است راجع به برنامه های بیستو پنج ساله بود همین حرفها بود دیگر شاخصهائی که بنظرم بود گفتم آنکه کجا هستیم در نیمه راهیم اگر همین عددی که گرفتیم ما از سال پنجاه وهفت شروع کردیم امسال سال هفتادو پنج است اگر سال هزار وچهارصد را هم هدف گیری بکنیم زمانبندی بکنیم معلوم می شود کجا هستیم با همین آهنگ جلو برویم ان شاءا... میرسیم .

خبرنگار : نامفهوم

یکی از اشکالات کار این است که مطالبی که در شورا مطرح می شود کمتر در اختیار مردم گذاشته می شود ما جلسات سه چهار ساعته داریم ممکن است دو سطر خبر از آن بیاید بیرون شاید هم نیاید معمولا" این طوری است مثل تریبون مجلس نیست که همه چیز را مردم ببینند یا بعضی جاها که میگویند از اول هم همین جوری بوده است حالا این یک رسم است اینجوری شده است همین بحث مطرح شد بعد از دیدار پارسال ما خدمت رهبری این فرهنگ عمومی که مطرح شد آمدیم بررسی کردیم دیدیم سی وپنج درصد مصوبات ما وبحثهای ما در سال گذشته فرهنگ عمومی بوده است به اضافه اینکه ما یک شورای دیگری داریم که فرهنگ عمومی را انتخاب کردیم آنها دنبال می کنند من مسائلی که خودمان مطرح کرده بودیم این مقدار بوده است زیاد وقت هم خوب اینجا یک جای وسیعی است اینقدر هم جامعه نیاز دارد که هر مقدار کار می شود باز هم آدم می بیند کم است گفتم قابل اندازه گیری هم نیست که ببینم چقدر به هر حال اگر ما جامعه مان با اینهمه شرایطهای تبلیغاتی که هست این صفا وخوبیها را دارد بالاخره عواملش همینهاست دیگر عده ای کار می کنند این طور می شود .

خبرنگار :

یک خاطره گفتنی که من دارم بعد از این که آمدم قم خوب من یک جوان روستائی بودم آمدم در سن چهارده سالگی آمدم قم این دو سالی که درس خواندیم ادبیات را یک مقدار خوانده بودم یک امتحانی رفتم داوطلبانه پیش آیت ا... العظمی بروجردی دادم خیلی توی زندگی من وطلبه ها ورفقایم یک نقطه عطفی شد ..... یک دوره کامل نحواست من آنرا حفظ کرده بودم وهمچنین متن منطق را حاشیه ملا عبدا... آنهم یک متنی دارد آن فشرده علم منطق است یک مقداری از قرآن را حفظ کرده بودم توی یک جلسه روضه ای که توی خانه آیت ا... بروجردی بود من مثل بقیه حضار خودم را رساندم به ایشان به ایشان گفتم که من نوشتم یک چیزی به ایشان دادم که من اینها را حفظ کردم میخواهم شما من را تشویق کنید ایشان من را هم توی همان جلسه عمومی که دور نشسته بودم گفتند حاضری امتحان بدهی گفتم آری یک جائی را از الفیه انتخاب کردند گفتند بخوان من یک مقداری خواندم یک جائی از متن منطق را انتخاب کردند سختترین جایش بود کلیات خمس خیلی جای سخت است آنجا را هم خواندم تا ایشان گفت کافی است یکی جائی هم از قرآن خیلی امتحان خوبی شد آنهائی هم که حاضر بودند خوب برایشان جالب بود ما هم حالا یک بچه جوان دهاتی که تازه آمدیم آنجا ایشان تشویق خوبی کرد ومن آن موقع ها کسی که به لمعه رسیده بود شهریه میدادند ودستور دادند شهریه بدهند به من نه تومان بود شهریه طلبه ها یک شهریه نه تومانی برای ما برقرار کردند به حاج محمد حسین هم گفتند یک دست لباس به من بدهد حاج محمد حسین آمد یک دست لباس مستعمل یک عبا وقبا را از کجا آورده بود به ما داد ما بهمان برخورد گریه شدیم واز خانه آیت ا... بروجردی آمدیم بیرون ما لباس را نگرفتیم ولی شهریه مان برقرار شد وهم زندگیمان بهتر شد وهم خوب حیثیتی پیدا کردیم توی طلبه ها برای آینده وکارهایمان آن هم خیلی مؤثر شد از خاطره های ماندنی من است توی تاریخ

خبرنگار  :

شما که به عنوان رسانه خیلی زحمت می کشید این یک کار کوچک شما است کارهای بزرگتان همه مردم دارند استفاده می کنند قاعدتآ هم یک گفتگوی این جوری را نمی شود یک باره به مردم بگوئیم مردم حتما" خسته می شوند دیگر باید یک شیوه ای انتخاب کنید که بتدریج مردم بفهمند حرفها را متشکرم از همه تان سلام من را به همه همکارانتان برسانید .