مصاحبه
  • صفحه اصلی
  • مصاحبه
  • مصاحبه آیت ا... هاشمی رفسنجانی با خبرگزاری دانشجویان ایران مصاحبه کنندگان : چند تن از خبرنگاران خبرگزاری دانشجویان ایران

مصاحبه آیت ا... هاشمی رفسنجانی با خبرگزاری دانشجویان ایران مصاحبه کنندگان : چند تن از خبرنگاران خبرگزاری دانشجویان ایران

  • ساختمان قدس
  • شنبه ۱۰ خرداد ۱۳۸۲

 

شروع انقلاب قبل از

15 خرداد

پیروزی نیروهای انقلابی در

قضیه انجمن‌های

ایالتی و ولایتی

15 خرداد نقطه عطفی

در تاریخ انقلاب

تأکید امام بر اینکه

15 خرداد مبدأ انقلاب

È با توجه به اینکه در آستانه‌ی چهلمین سالگرد  15 خرداد  1342 قرار داریم، لطفآ بفرمایید که چرا حضرت امام (ره) تاکید خاصی بر  15 خرداد داشتند؟ گو اینکه مبدأ نهضت را این روز می‌دانند. در حقیقت، تاریخ شفاهی این  40 سال را برای نسل جوان به طور خلاصه تشریح کنید.

É بسم‌اللّه الرحمن الرحیم، امام (ره) تعبیرات مختلفی از 15 خرداد ارائه داده‌اند. همه می‌دانند که انقلاب قبل از 15 خرداد شروع شد و مقطع خاصی بعد از فوت آیت الله العظمی بروجردی را در برگرفت. بعد از آن در قضیه‌ی انجمن‌های ایالتی و ولایتی، نیروهای انقلابی پیروز شدند و بعد هم بر سر انقلاب شاه و مردم - به اصطلاح انقلاب سفید - درگیری‌ها شروع شد که در این میان، حوادث مهمی مانند حادثه‌ی مدرسه‌ی فیضیه تأثیر زیادی بر مشخص شدن صفوف داشتند.

 15 خرداد، نقطه‌ی عطفی در تاریخ انقلاب است و تفسیرها از این واقعه هم دوگانه بود. بعضی‌ها تصوّر می‌کردند که  15 خرداد به منزله‌ی ختم انقلاب است؛ اما امام (ره) با تاکید بر اینکه  15 خرداد مبدای انقلاب است، هم پاسخ این عدّه را دادند و هم می‌خواستند بگویند که این فاجعه به دلیل کشتار مردم و حضور وسیع آنها باعث شد که شعله انقلاب خاموش نشود. بالاخره درگیری از این تاریخ خیلی جدّی شد. از این به بعد 15 خرداد نوعی مبدا است.

 

تحلیل امام(ره) در جدّی‌تر

شدن مردم بعد از فاجعه

15 خرداد

شکل‌گیری جریانهای انقلابی

بعد از پانزده خرداد 

خون شهدای 15 خرداد

سرمایه انقلاب

عمیق‌تر شدن انقلاب بعد

از پانزده خرداد

رژیم سابق قصد داشت با سرکوب مردم همه چیز را ختم کند، امّا در عین حال، تحلیل امام (ره) این بود که با فاجعه‌ی 15 خرداد، مردم جدّی‌تر می‌شوند و می‌فهمند که با رژیم سفّاکی مواجه هستند؛ لذا تصمیمشان را برای مقابله با رژیم جدّی‌تر خواهند کرد. این حرف امام (ره) درست بود.

پس از مدّتی، ظاهرآ از حالت هیجانی و خیابانی و تظاهرات انقلابی کاسته شد، ولی عمق پیدا کرد. عدّه‌ای به فکر انجام کارهای تندتر افتادند که بعدآ شکل مبارزه‌ی مسلحانه به خود گرفت و عدّه‌ای دیگر به فکر آگاهی بیشتر مردم افتادند. هر دو جریان، از نیروههای اصیل و مهم انقلاب بودند و دیگر در عرصه‌ی تظاهرات کمتر دیده می‌شدند، ولی بیشتر در جهت تعمیق مسائل فرهنگی انقلاب و تشکیلات حرکت می‌کردند که هر دو زمان‌بر بودند. عدّه‌ی دیگری هم احساس کردند که با خالی کردن صحنه، دو جریان نمی‌توانند به راحتی کار کنند. لذا تلاش خود را بر پخش اعلامیه و سخنرانی و تشکیل تجمّعات، متمرکز کردند تا مردم احساس نکنند که شعله‌ی انقلاب خاموش شده است. عدّه‌ای دیگر هم با دیدن مشکلات کار، در میانه‌ی راه بریدند و کنار رفتند.

این تقسیم‌بندی چهارگانه و ادامه آن باعث شد که قدری ریشه‌ای‌تر و اساسی‌تر به مسائل انقلاب بپردازیم. علاوه بر این، نباید تاثیر شهادت را فراموش کرد. خون شهدای 15 خرداد، سرمایه‌ی انقلاب شد و باعث شد که خیلی‌ها در ادامه‌ی راه آنان حرکت کنند

معمولا وقتی انقلابها رنگ خون می‌گیرند، شکل کارشان عوض می‌شود. اگر ریشه‌دار باشد، قوی‌تر و اگر سطحی باشد، سرخورده می‌شود. اتّکا بر عقاید مردم و قیام مردم به خاطر مسایل ملی و دینی باعث شد که انقلاب ما روز به روز عمیق‌تر شود.

 

اعتقاد امام(ره) به

افکار عمومی برای

نجات ایران

عدم موضع‌گیری امام(ره) علیه

اقدامات تند نیروهای انقلابی

تفاوت مبارزین اسلامی

با دیگران

عدم تأیید گروههای مسلّح

مبارز مسلمان توسط

امام(ره)

Èحضرت امام خمینی (ره) در طول مبارزه قبل از پیروزی انقلاب بیشتر بر کدام یک از این راهها تاکید داشتند؟ اساسآ نظر ایشان در مورد مبارزه‌ی مسلحانه چه بود؟

Éامام (ره) معتقد بودند که فقط افکار عمومی و تکیه بر مردم می‌تواند ایران را نجات دهد و این را هم معلول آگاهی دادن و فرهنگ‌سازی می‌دانستند. لذا همیشه تاکید داشتند که اطلاع رسانی و آگاه کردن مردم و برنامه‌های دینی وعاظ فراموش نشود. ایشان هیچ وقت علیه کسانی که اقدامات تند انجام می‌دادند و انسانهای بدی نبودند، موضع‌گیری نمی‌کردند، ولی در عین حال، راه آنان را راه اساسی نمی‌دانستند و آن را فقط بهانه‌ای برای سرکوب عنوان می‌کردند.

آنچه که در طول این سالها از ایشان شنیدم این بود که ایشان هیچ وقت راه پیروزی را در ترور جست و جو نمی‌کردند و در عین حال از ایشان بدگویی از کسانی که در این مسیر بودند، نشنیدم. با زیاد شدن فشارهای رژیم، مبارزین اسلام گرا، انجام اقدامات انتقام جویانه را قبول کردند. تفاوت مبارزین اسلامی با دیگران این بود که اسم این کار را تبلیغ مسلحانه گذاشتند و معتقد بودند اگر چنین اتفاقاتی بیفتد، توجه مردم دنیا به این طرف جلب و رژیم نیز ناچار به پخش اخبار می‌شود. در آن زمان، تجمّعات مردم در رسانه‌ها منعکس نمی‌شد، ولی حوادثی مانند تبلیغ مسلحانه به شدّت در رسانه‌ها انعکاس می‌یافت و خیلی چیزها کشف می‌شد. لذا ما تبلیغ مسلحانه را در کنار روح عظیم مبارزات فرهنگی و عقیدتی قبول داشتیم؛ ولی امام (ره) این راه هم تأیید نکردند. در میان گروههای مسلحی که آن زمان اعلام آمادگی کردند، چند گروه مسلمان بودند. ولی امام (ره) آنها را هم تا آخر تأیید نکردند و قبول نکردند که اینها آدمهای درستی‌اند. البته در

پیشنهاد به امام(ره) برای

تأیید گروههای مبارز و عدم

موافقت امام(ره)

عدم تأیید امام(ره) برای

اقدام انتحاری جهت

قتل شاه

نگاه فقهی امام(ره)

در اداره جامعه

مقطعی، کسانی - از جمله خود من - به امام (ره) پیشنهاد کردیم تا تأیید ایشان را جلب کنیم، امّا نشد.

آن زمان امام (ره) در ایران نبودند. ولی افرادی پیغام می‌دادند که گروههایی مانند فداییان و مجاهدین - که هنوز بین آنها جدایی نیفتاده بود - بچّه مسلمانند. به هر حال افرادی مانند من، مرحوم طالقانی و دیگران به امام (ره) پیشنهاد دادیم تا تأیید ایشان را برای مبارزه مسلحانه جلب کنیم که نشد.

Èدر موردی که مشخصآ طرح تروری وجود اشت و به اطلاع حضرت امام (ره) می‌رسید، ایشان چگونه برخورد می‌کردند؟

Éاین مطلب را از خود امام (ره) شنیدم که یکی از افسران رژیم سابق که انسان متدینی هم بود، با مراجعه به ایشان گفته بود که می‌تواند از طریق عملیات انتحاری، شاه را بکشد و منتظر اجازه‌ی امام (ره) بود. ولی ایشان جواب ندادند و بعدآ به من فرمودند اینها که می‌خواهند این کار را بکنند، اگر جدّی باشند، آن را انجام می‌دهند و نمی‌آیند از ما بپرسند.

Èبه نظر می‌رسد نوع نگاه فقهی امام (ره) در بن‌بست‌شکنی‌های ایشان در بعضی از مسایل موثر بوده است. مانند موسیقی و شطرنج. این بن‌بست‌شکنی برآمده از چه نوع نگاه فقهی بود؟ به نظر می‌رسد این نگاه بعضآ در حوزه‌های علیمه با مهجوریت مواجه بوده است. ایشان چگونه با مهجوریت‌ها برخورد می‌کردند؟

Éامام (ره) از لحاظ فقهی به اسلام به عنوان یک مکتب برنامه دار برای اداره‌ی جامعه حتّی در زمان غیبت نگاه می‌کردند. فقهای دیگر هم قبول دارند که در زمان حضور معصوم، اسلام می‌خواهد همه چیز را اداره کند.

دید حکومتی امام(ره)

نسبت به اسلام

نگاه جامع امام(ره) عاملی

برای اظهارنظر در بسیاری

از مسایل

آغاز بحث ولایت فقیه

توسط امام در نجف

اعتقاد امام(ره) به تشکیل

حکومت اسلامی در

زمان غیبت

اهداف امام(ره) در

بیان بحث ولایت‌فقیه

امام (ره) عقیده داشتند که اسلام در زمان غیبت هم به همه‌ی مسائل جامعه می‌رسد. ایشان دید حکومتی نسبت به اسلام داشتند. بعضی از مراجع سنتی می‌خواستند در حدّ رسیدگی به امور روزمره‌ی مردم که در دوران انزوای روحانیت به آنان مراجعه می‌شد، اکتفا کنند. ولی ایشان دید حکومتی داشتند. در زمان آیت الله‌العظمی بروجردی ایشان قدری ملاحظه می‌کردند و نمی‌خواستند علیه ریاست حوزه حرف بزنند. امّا بعدآ که حوزه مسوول کلّی نداشت و ایشان هم از مراجع شدند، نظرشان را ابراز می‌کردند و همان دید فقهی و جامع ایشان، عاملی بود که در مسائلی که دیگران اظهارنظر نمی‌کنند، اظهارنظر کنند.

حتّی وقتی که ایشان در نجف تبعید بودند، با اینکه حوزه‌ی علمیه‌ی این شهر مانند حوزه‌ی علمیه‌ی قم این همه ظرفیت و طلبه‌ی جوان نداشت و سیاسی نبود، بحث ولایت فقیه را شروع کردند که تفاوت آن با بحث ولایت فقیه در کتابهای قدیم خیلی زیاد است. بنابراین مواضع مهم سیاسی ایشان قبل و بعد از انقلاب را باید به حساب دید فقهی حکومتی ایشان گذاشت.

Èچه نحله‌های فکری در حوزه‌های علمیه در آن هنگام برجستگی بیشتری داشت؟

Éدر حوزه‌ها، بعضی‌ها می‌گفتند که در غیاب امام زمان (عج) نمی‌توانیم حکومت اسلامی تشکیل دهیم. بنابراین باید به امور جاری حوزه و تعلیم و تربیت بپردازیم. امّا امام(ره) معتقد بودند که در غیاب امام زمان (عج) باید حکومت تشکیل داد. این عقیده هم در قالب مبارزات انقلابی مردم محقق شد. در نجف هم ایشان ترجیح دادند که باید در حوزه‌ی علمیه‌ی نجف بیشتر کار کنند. لذا بحث ولایت فقیه را مطرح کردند تا به طور استدلالی وظایف ولایت فقیه در زمان غیبت امام زمان (عج) را برای طلبه‌های آنجا

مبسوط الیدی حاکم اسلامی

در نگاه امام(ره)

حکومت مردمی، اصل

امام(ره)

گسترش مبانی فقهی امام(ره)

در حوزه‌ها

موانع و مشکلات

سر راه امام(ره)

قاطعیت امام(ره) در

راه اهداف

تشریح کنند. بعد از انقلاب هم ایشان با این دید با مسایل برخورد می‌کردند و حاکم اسلام را مبسوط الید می‌دانستند و هرجا که لازم بود، منتظر نمی‌ماندند. بلکه با استفاده از قدرت و نفوذشان تصمیم می‌گرفتند.

در رهبری ایشان، اصل بر حکومت مردمی بود. ولی حقّی را نیز برای نایب امام زمان (عج) و ولی فقیه قایل بودند و از این حق تا حدود زیادی استفاده می‌کردند. ایشان ذاتآ انسان قاطعی بودند. اینها همه دست به دست هم دادند تا بن‌بست‌شکنی‌های فراوانی در زندگی ایشان به وجود آید.

Èآیا حوزه‌های علمیه توانستند بعد از ایشان این مبانی فقهی را در خود هضم کنند و جا بیندازند و براین اساس حرکت کنند؟

Éبله. اگر آن موقع تعداد کمی حرفهای ایشان را می‌زدند، امروز عدّه‌ی بسیاری این حرفها را تکرار می‌کنند و مبنای ایشان در بسیاری از جاها پذیرفته شده است. شخصیّت ایشان نیز در این زمینه تاثیر داشت که ممکن است در دیگران کمتر باشد. طرفداران مبانی امام (ره) در حوزه‌ها خیلی زیادند.

Èبه نظر می‌رسد موانعی در برابر دیدگاهها و اندیشه‌های حضرت امام (ره) در حوزه‌های علمیه وجود داشت.

Éبعضی از مقدّسین، ایشان را در دوره‌ای قبل از انقلاب به خاطر فلسفه، عرفان و افکار خاصی که داشتند، متّهم کردند و حرفهای بی‌ربطی می‌زدند. لذا ایشان هم خانه‌نشین شدند. ایشان تحقیقآ در مسیری که طی می‌کردند، موانع و مشکلات بسیاری داشتند. به طوری که حتّی بعضی از بزرگان، مشی ایشان را قبول نداشتند. امام (ره) هم نمی‌خواستند آنها را به ناصالح بودن متهم کنند. ایشان با قاطعیت و قدرت راه خود را طی و تصمیماتشان را اجرا می‌کردند.

 

نمونه‌هایی از احکام ولایی

امام(ره)

امام(ره) و تأسیس مجمع

تشخیص مصلحت نظام

مصلحت سنجی امام

در امور اجرایی

امام(ره) و تقسیم‌بندی

اسلام به ناب و آمریکایی

Èممکن است مورد خاصی از قاطعیت ایشان را بیان کنید؟

Éموارد بسیاری از قاطعیت امام (ره) وجود دارد. مثلا در مواردی که بین شورای نگهبان و مجلس اختلاف پیدا می‌شد، ایشان از موضع حاکم و ولی‌فقیه به مجلس اختیار دادند که نظر دو سوم نمایندگان را تصویب کند و در این مورد، قانون اساسی هم اجرا نشود.

در این صورت دیگر لازم نبود شورای نگهبان این نظر را تأیید کند. بعد هم ایشان مجمع تشخیص مصلحت نظام را برای داوری و بن‌بست‌شکنی تأسیس کردند که آن موقع مبنای قانونی نداشت. یا مثلا در آن دوران موارد زیادی پیدا شده بود که نمی‌توانستیم صبر کنیم و یا در جنگ، روزانه به تصمیمات مهمی احتیاج داشتیم که نمی‌خواستیم در مورد آن علنآ بحث کنیم.

لذا ایشان شورایی تشکیل دادند و به آن شورا حقّ قانونگذاری و تصمیم‌گیری در همه‌ی امور را دادند.

حتّی در کارهای اجرایی، ایشان مصلحت سنجی می‌کردند. مثلا وقتی شورای نظارت بر صدا و سیما، رئیس این سازمان را عزل کرد - با وجود اینکه کاری قانونی بود - ایشان مصلحت ندانستند و شورا را برکنار و رییس سازمان را ابقا کردند. ایشان حق داشتند در مواردی که فکر می‌کردند به مصلحت جامعه است، تصمیم قاطع و فوری بگیرند.

Èآیا تقسیم‌بندی امام (ره) از اسلام ناب و اسلام آمریکایی، بیشتر ناظر بر عواملی داخلی بود یا خیر؟

Éقبل از این تقسیم‌بندی امام (ره)، با ایشان صحبتی نکرده بودم و به من هم نفرموده بودند که چنین تقسیم‌بندی دارند. ما شنیدیم که ایشان گفتند و بعد هم ماندگار شد. هیچ وقت هم از ایشان نخواستم که مشخصآ اسلام

ناسازگاری بعضی از

تصمیمات با ظواهر شرع

و بن‌بست‌شکنی امام(ره)

نظر امام(ره) درباره

اسلام آمریکایی

موارد اختلاف نوآوران

و سنت‌گرایان

مخالفت امام(ره) با قالب

شکنی‌های افراطی

آمریکایی و اسلام ناب مورد نظرشان را تعریف کنند. ولی در مجموع می‌فهمیدیم که ایشان چه می‌گویند. تصمیماتی برای انقلاب گرفته می‌شود که بعضی‌ها می‌گفتند با ظواهر شرع سازگار نیست. مثلا تصمیمات دادگاههای انقلاب و یا بعضی از تصمیمات مجلس را قبول نداشتند. در بعضی مسایل مانند زمین و مصادره‌ها و مسایلی از این قبیل، عدّه‌ای انقلابی‌تر عمل می‌کردند و عدّه‌ای می‌گفتند که این تصمیمات با احکام شرعی سازگار نیست. بعضی از این کارها را نیروهای انقلابی انجام می‌دادند که ایشان این اظهارنظرها را به ضرر انقلاب و به نفع آمریکا می‌دانستند. لذا منظور از اسلام آمریکایی این نبود که آمریکایی‌ها هم اسلام دارند. منظور این بود که این نوع اظهارنظرها آمریکایی پسند است و آن نوع اقدامات با روح اسلام سازگار نیست. در اسلام خالص و بدون پیرایه، عدالت و حمایت از مستضعفان و محرومان و مبارزه با استثمار و استعمار اهمیت دارد و خلاف اینها در جهت تمایلات غربی‌ها و اقتصاد و فلسفه‌ی غربی است. ما چنین تفسیری از حرفهای ایشان داشتیم و هنوز هم این‌طور می‌فهمیم. توجه به مسایل مستحدثه و ارایه راه حل از قبیل بانکها، بیمه، صدا و سیما، سینما، ماهواره، اینترنت و قراردادها بین‌المللی معمولا از مواردی بود که مورد اختلاف بین سنت‌گرایان و نوآوران بوده است.

È چه میزان از آرمانهای امام (ره) مبنی بر شکل نگرفتن قلّه‌های ثروت و جلوگیری از شکاف طبقاتی محقق شده است؟ به نظر می‌رسد در جاهایی نتوانستیم قاطعیت حضرت امام (ره) را اعمال کنیم.

É این طور نیست. امام (ره) ضمن اینکه حمایت از محرومان و مستضعفان را مهم می‌دانستند، راضی نبودند که قالب‌شکنی‌های زیادی

جدیّت امام(ره) درباره

احکام مسلّم اسلامی

نقش امام(ره) در تعدیل

نیروهای تندرو

مخالفت امام(ره) با مشی

اقتصادی کمونیست‌ها

مخالفت امام(ره) با

بسیاری از مصادره‌ها

و سلب مالکیت‌ها

تخلّف از اسلام، عاملی

برای ایجاد شکافهای طبقاتی

اتفاق بیفتد؛ مثلا اصل مالکیت زیر سؤال برود و یا احکام مسلّم مالکیت فراموش شود. اولا امام (ره) می‌دانستند که این کار به مشکل برمی‌خورد، ثانیآ خودشان به این کار عقیده نداشتند. در مجلس که بودیم گاهی از طرف امام (ره) به ما اخطار می‌شد که اگر چنین کنید، خودم جلوی شما را می‌گیرم. آن موقع روحیه‌ی نیروهای انقلابی در جاهایی نظیر دادگاه انقلاب، کمیته و مجلس نوعآ تند بود و امام (ره) همیشه آنها را تعدیل می‌کردند. مثلا در مورد مسأله‌ی رأی دو سوم نمایندگان، تندروی مجلس باعث شد که ایشان حکم خود را پس بگیرند و مجمع تشخیص مصلحت را تأسیس کنند. تندروی جوانها و نیروهای انقلابی برای جامعه تبعات اقتصادی داشت؛ کمونیست‌ها با از بین بردن مالکیت، حسابی عقب افتادند. امام (ره) آنها را قبول نداشتند.

من فکر می‌کنم آن حدّی که امام (ره) مورد نظرشان بود و حتّی بیشتر از آن، به موقع عملی می‌شد. موارد بسیاری وجود دارد که ایشان از تندروی‌ها گله کردند و جلوی تندروی‌ها را گرفتند. بعد از امام (ره) هم این رویه ادامه پیدا کرد. امام (ره) خیلی به تندروی‌های اقتصادی و سلب مالکیت و مصادره مایل نبودند. علاوه بر این به بنیه‌ی اقتصادی کشور و نیاز آن به رقابت و امنیت سرمایه توجه داشتند.

Èآیا الگوی حکومتی حضرت امام (ره) اجازه می‌دهد که در جامعه شکاف طبقاتی نداشته باشیم؟

Éاین یک بحث مهم اقتصادی است. اگر واقعیت اسلام اجرا شود، این اتفاق نمی‌افتد. اگر بتوانیم اسلام را با همه‌ی ابعادش پیاده کنیم، شکافهای طبقاتی ایجاد نمی‌شود. بروز شکاف طبقاتی به خاطر تخلّف از اسلام است. اگر همه‌ی ابعاد اسلام واقعی اجرا شود، قلّه‌های ثروت از بین خواهند رفت.

عدم مخالفت امام(ره)

با رقابت‌های اقتصادی

نظر امام(ره) درباره

مشروعیت نظام

فتح قلوب مردم، هدف

اصلی اسلام

معنای مقبولیت و مشروعیت

ترکیب جمهوری اسلامی

ولی رقابت و رونق اقتصادی باید باقی بماند که اسلام این را در معارفش تأمین کرده است.

البته این طور نخواهد بود که تمامی مردم در سطح مساوی از امکانات برخوردار باشند. امّا حقوق کسی ضایع نخواهد شد.

Èحضرت امام (ره) بر نقش مردم تأکید داشتند. ایشان مبانی مشروعیت نظام اسلامی را در چه مواردی می‌دیدند؟

Éمشروعیت و مقبولیت با هم تفاوت دارند. از نظر امام (ره) در زمان ائمه (ع)، ولی معصوم، حاکم مشروع جامعه است و در زمان غیبت هم، فقهای صاحب شرایط هستند. اما اگر مقبولیت وجود نداشته باشد، نمی‌توان جامعه را اداره کرد. این یک اصل اسلامی است. حاکم جامعه‌ی اسلامی هرچقدر هم که خوب باشد، باید مقبول مردم باشد؛ وگرنه نمی‌تواند کشور را اداره کند.

اسلام با زور، فشار و قلدری موافق نیست. هدف اسلام، فتح قلوب مردم است. ممکن است حاکم قدرتمندی با ابزار مادی مردم را وادار به تسلیم نماید. در این فرض آنهایی که هستند، از عمق دل مسلمان نیستند. بنابراین ضمن اینکه حکومت ولی فقیه مشروع است، اگر همراهی مردم را نداشته باشد، قابل اجرا نیست. لذا مقبولیت و مشروعیت باید با هم باشند. معنای جمهوری اسلامی هم همین است. جمهوری به معنای همراهی مردم و اسلامیت، همراهی با معیارهای اسلامی است. با تفاوت گذاشتن بین مقبولیت و مشروعیت، مقداری از مسایل و بحثهای داغ امروزی حل می‌شود. به هر حال، در حکومت غیرمقبول، حتی علی بن ابی‌طالب (ع) هم وارد میدان نمی‌شود.

Èراهکار تشخیص مقبولیت حکومت چیست؟

رأی مردم، راهکار مقبولیت

حکومت

بی‌ثمری حکومت اسلامی در

صورت عدم همراهی مردم

حضور بیش از 30 میلیون

در انتخابات پس از

دولت سازندگی

تلاش دولت سازندگی برای

جلوگیری از تخلّفات

احتمالی در انتخابات

ریاست‌جمهوری

É راهکار مقبولیت حکومت، رأی مردم است.

È شایع کرده بودند که شما به مشروعیت مردمی با مقبولیت حداقلی مثلا به میزان 15 درصدی قائل هستید.

É عقیده‌ی من این نیست. عقیده‌ی من این است که اگر حکومت اسلامی آرای اکثریت مردم را نداشته باشد، نمی‌تواند حکومت کند و بی‌ثمر است.

È در بعضی از انتخابات گذشته مسایلی به شما نسبت داده شد. مثل این جمله که لزومی ندارد تنور انتخابات خیلی داغ باشد و همین که عده‌ای رأی دهند، کفایت می‌کند.

É ادعای کسانی که می‌گویند من مایل نیستم تنور انتخابات داغ باشد، کذب است. بهترین شاهد برای اثبات این ادعا، حضور بیش از 30 میلیون نفر در انتخابات دوره هفتم ریاست جمهوری است که در زمان من اتفاق افتاد. در حقیقت، مردم براثر تلاشهای ما به صحنه آمدند.

È شما در نمازجمعه‌ی قبل از دوم خرداد، مطالب موثری ایراد کردید. در آن مقطع احساس شد که نزدیکی و ائتلافی توسط شما در درون چارچوب گروههای فعال سیاسی شکل گرفت و همه‌ی نیروها، شما را از خودشان تلقی می‌کردند. بعد از دوم خرداد، به نظر می‌رسد مشکلاتی پیش آمد که در آستانه‌ی انتخابات مجلس ششم بیشتر نمایان شد و بروز پیدا کرد. شما در این رابطه چه دیدگاهی دارید؟

É من به عنوان رئیس جمهور، مسؤول حسن اجرای انتخابات بودم و خطبه‌ی نمازجمعه من قبل از آن انتخابات، ناظر به هر دو طرف بود. هر دو طرف به من شکایت می‌کردند که طرف مقابل قصد تقلّب در انتخابات را دارد و علائمی را هم ارائه می‌دادند. من هم تصمیم گرفتم که نظارتم را

تفسیر جناحها از تلاش

دولت سازندگی برای

جلوگیری از تخلّفات

انتخاباتی

لزوم باز کردن میدان

برای جوانان

تفسیر اشتباه بعضی از

همراهان آقای خاتمی از

ریاست‌جمهوری پس از ایشان

درخواست زیاد برای حضور

مجدد در انتخابات

ریاست‌جمهوری

تقویت کنم و شائبه تقلّب را برای هر دو طرف رفع کنم. روی صحبت‌های من در آن زمان نسبت به دو طرف بود. ولی بعدآ هر کس تفسیر خودش را ارائه داد.

قبل از انتخابات 2 خرداد به این نتیجه رسیده بودم که بهتر است پیشتازان انقلاب کمک کنند که نیروهای جوان‌تر وارد میدان شوند تا این تصّور که کسانی که انقلاب کردند، می‌خواهند تا آخر عمر مسوولیت داشته باشند، تداعی نشود. بنا هم نداشتم که دیگر مسوولیت اجرایی به عهده بگیرم و در حدّی که نمی‌خواستم کنار باشم، رهبری به من تکلیف کردند که در مجمع باشم و در حوزه‌ی مشورت به رهبری کمک کنم. بعضی از کسانی که بعدآ دور و بر آقای خاتمی جمع شدند، فکر کردند که کسی اینجا هست که ممکن است در آینده دوباره رقیب شود. لذا به فکر افتادند که راه برگشت را ببندند. در حقیقت تصمیم گرفتند یکی از نردبانهایی را که از آن بالا رفته‌اند، خراب کنند که دیگران از این راه بالا نروند. این دیگر به من مربوط نیست و من هم با آنها برخوردی نکردم. تشخیص آنها اینطور بود و آن مشکلات و اختلافات پدیدار شد. باید از آنها سؤال کرد که چرا شروع کردند.

È اخیرآ بحثی مطرح شد که در ملاقات تعدادی از اعضای فراکسیون اقلیت مجلس با جنابعالی، عده‌ای از جنابعالی برای شرکت در انتخابات ریاست جمهوری درخواست کرده‌اند و حتّی یکی از این نمایندگان از نظر منفی شما نسبت به این موضوع خبر داد. لطفآ در این مورد توضیحی ارائه دهید.

É الان هم مثل قبل از انتخابات مجلس ششم مراجعه در این مورد به من زیاد است و هرکس به نحوی درخواستش را مطرح می‌کند. من همان تصمیم قبلی‌ام را که در اواخر دوران ریاست جمهوری گرفته بودم، صحیح

ملاقات فردی و جمعی

نمایندگان با رئیس مجمع

تشخیص‌مصلحت نظام

لزوم صرف عمر برای

خدمت‌گزاری جهت انقلاب

مبنای امام برای رأی

 3 2 از نمایندگان مجلس

کارشناسی مسایل براساس

مصلحت نظام، مبنای دستور

امام برای استناد به رأی

 3 2 نمایندگان مجلس

می‌دانم. نمایندگان فراکسیون اقلیت هم برای این منظور نزد من نیامده بودند. معمولا نمایندگان، فردی یا جمعی با من ملاقات دارند. در جمع 50-60 نفری این نمایندگان، چند نفر این مسئله را مطرح کردند. من هم پاسخ دادم که ترجیح می‌دهم نیروهای جوان وارد صحنه شوند تا با افکار جدید و پشتکار و انرژی بیشتر کار کنند و ما هم در صورت اصلح بودن، از آنها حمایت کنیم. این جواب همیشگی من است و همیشه براین نظر قاطع هستم. در انتخابات مجلس هم مرا برخلاف تمایلم مجبور کردند که وارد صحنه‌ی انتخابات شوم. الان دیگر تمایلی به این کار ندارم. البته من بقیه‌ی عمرم را فقط برای انقلاب می‌خواهم و تمایلات شخصی ندارم. مایلم که در خدمت انقلاب باشم و فکر می‌کنم خارج از حوزه‌ی مسوولیت مستقیم، بیشتر می‌توانم برای انقلاب کار کنم. هر جا که باشم، در خدمت انقلاب خواهم بود.

Èآیا شما الان مسأله دو سوم را به عنوان یک راهکار تلقی می‌کنید؟

Éخیر، امام (ره) با حکم ولایی چنین دستوری دادند. در قانون اساسی چنین چیزی وجود نداشت و ندارد. امام (ره) بعدآ این دستور را لغو کردند و در اسناد هم هست و منتشر هم شد. مبنای مهم دستور امام (ره) برای رأی دو سوم نمایندگان مجلس، مسایل کارشناسی برای حلّ بن‌بست‌ها بود. وقتی شورای نگهبان مخالفت می‌کرد و مجلس هم نمی‌پذیرفت، به بن‌بست می‌رسیدیم.

Èمبنای این دستور امام (ره) چه بود؟

Éمبنای مهم این دستور، مسایل کارشناسی براساس مصلحت نظام بود. جمعیتی که عمومآ در مجلس بودند، انقلابی فکر می‌کردند و چون در آن

اندیشه امام راهی برای

شکستن بن‌بست

امام و اختیارات ولایی

برای حلّ معضلات

نفع انقلاب، هدف اصلی

امام در تصمیمات

تهیه تدریجی قانون نظارت

در مجلس شورای اسلامی

زمان راهکار دیگری وجود نداشت و امام(ره) تصّور می‌کردند که تصمیمات آنها قاعدتآ باید مبنای درستی داشته باشد. به علاوه چاره‌ای نبود. ما در ابتدای کار در بن‌بست گرفتار شدیم. شورای نگهبان مصوبه‌ی مجلس را خلاف شرع می‌دانست و مجلس هم به اصلاح آن رأی نمی‌داد. لذا قوانین مهمی مثل اراضی شهری و کشاورزی، معادن، تجارت خارجی و... روی زمین می‌ماندند. در نتیجه ایشان با استفاده از اختیارات ولایت فقیه، معضل را حل می‌کردند.

Èاما به نظر می‌رسد اغلب، ایشان به نفع مجلس عمل می‌کردند؟

Éایشان فقط به نفع مجلس فکر نمی‌کردند، بلکه به نفع انقلاب فکر می‌کردند. بالاخره وقتی جمعیتی از متدینین به تصمیمی برسند، حتمآ پشت آن مسایل مهمی وجود دارد.

Èمجلس اول که می‌فرمایید متشکّل از متدینین و انقلابیون بود، به نظر می‌رسد با شکلی متفاوت از نظارت که امروز اعمال می‌شود، تشکیل شد. آیا الان هم همان شکل نظارت در مجلس اوّل اعمال می‌شود، یا اینکه متحوّل شده است؟

Éدر آن زمان اصل قانون نظارت و نوع نظارت فعلی بر نمایندگان وجود نداشت و قوانین نظارت بعدآ نوشته شد. به تدریج مجلس اوّل شروع به قانون‌گذاری کرد و همان کسانی که انتخاب شدند، به تدریج قانون نظارت را نوشتند که به اینجا رسید. البته شورای انقلاب مصوّباتی برای نظارت داشت، ولی قانون جامع آن در مجلس اوّل تهیه و در مجالس بعد تکمیل شد.

Èنظر شما مشخصآ در زمینه نظارت چیست؟

نظارت یک اصل غیر قابل

تردید

کارگشایی مجلس در نظام

اسلامی

ارتباط صمیمی مجلسی‌ها با

حضرت امام (ره)

Éاصل ضرورت نظارت قابل تردید نیست. الان بنا ندارم که وارد بحثهای جنجالی شوم. معمولا در بحثهایی که در گذشته جریان داشت، جزو افرادی بودم که به وسعت نظر تمایل داشتم. ولی گذشت از اصول را روا نمی‌دانستم. مجالس گذشته گاهی تند و انقلابی عمل می‌کردند؛ به طوری که اعتبار نامه‌ی بعضی از افراد انقلابی را نیز که بعدآ وزیر شدند، رد می‌کردند. من با آن سخت‌گیری‌ها موافق نبودم.

Èآیا الان هم جایگاهی که امام (ره) برای مجلس قائل بودند، وجود دارد؟ به نظر می‌رسد که مجلس فعلی با مشکلات متعددی روبه روست. دلایل آن از نظر شما چیست؟

Éمجلسی‌ها با توجه به نقش مهم شان باید احترام امام زاده را حفظ کنند. همه باید به مجلس کمک کنیم تا همچنان موفق و معتبر باقی بماند و مورد اعتماد مردم و رهبری باشد. مجلس در نظام ما می‌تواند بسیار کارگشا باشد.

Èاگر مشکلاتی که الان بین مجلس و شورای نگهبان وجود دارد، در زمان ریاست شما بر مجلس وجود داشت، چه می‌کردید؟

Éدر زمان ما حتّی بیشتر از مشکلات فعلی وجود داشت. ولی آنها را حل می‌کردیم و با امام (ره) بر سر مشکلات صحبت می‌کردیم. لوایحی که آن موقع بر سر آنها مشکل داشتیم، قابل مقایسه با بحثهای امروز نیست. امروز یک مقدار بحثهای گروهی و باندی وجود دارد. ولی آن موقع نزاع بر سر این موارد نبود. انقلاب در حال تثبیت بود و لوایح مادر در مجلس اوّل تصویب شد. ارتباط ما هم با امام (ره) خیلی صمیمی بود و ایشان هم به ما اعتماد خیلی خوبی داشتند.

Èآیا شما چنین الگویی را به مجلس فعلی توصیه می‌کنید؟

لزوم تلاش مجلس برای

صمیمی‌تر شدن روابطش

با رهبر معظم انقلاب

اکثریّت، محور تصمیم‌گیری‌ها

تصویب قانون اساسی براساس

رأی اکثریّت

اکثریّت، تصمیم گیرنده

مسایل در نظام‌های دموکراتیک

Éمجلس باید سعی کند که روابطش با رهبری و مجموعه ی نظام صمیمی‌تر باشد و دیگران هم سعی کنند با مجلس صمیمی‌تر رفتار کنند. من مشاجرات و دعواهای فعلی را نه تنها مفید نمی‌دانم، بلکه بسیار مضرّ می‌دانم.

Èچرا در بعضی از مفاهیم بنیادین مثل امنیت ملی در کشور به اجماع نمی‌رسیم؟

Éرسیدن به اجماع تقریبآ عملی نیست. ولی به دست آوردن اکثریت ممکن است. در حال حاضر، اکثریت، محور است و در کارهای اجتماعی و حکومتی نمی‌توان به اجماع متّکی بود. اتّکا بر اکثریت هم راه حلّ قانونی دارد. در حقیقت، قانون اساسی ما بر اساس اکثریت تصویب شده است. رهبری براساس اکثریت آرای خبرگان انتخاب می‌شوند که آنها هم براساس آرای اکثریت مردم برگزیده می‌شوند. خبرگان وقتی کسی را انتخاب می‌کنند، می‌دانند که چه اختیاراتی به او می‌دهند. مجلس و رئیس جمهور هم همین طورند. کابینه‌ی رئیس جمهور از طریق مجلس رأی می‌گیرد و خود رئیس جمهور هم براساس رأی اکثریت انتخاب می‌شود. بنابراین ملاک در همه جا، اکثریت است. وقتی که اکثریت کسی را برگزیدند و به منتخبشان اختیاراتی دادند، اگر بحثی بر سر اختیارات وجود دارد، همان جا باید حل شود. به هر حال، الان در نظام ما و همه‌ی نظامهای دموکراتیک، تصمیم با رأی اکثریت است.

Èبرخی معتقدند که در دوران سازندگی، محور قراردادن توسعه‌ی اقتصادی باعث ایجاد تغییرات ارزشی در جامعه شد، به طوری که «سود محوری» در جامعه به عنوان یک ارزش مطرح شد. حتّی خود حضرت‌عالی هم در یکی از خطبه‌های نمازجمعه مطرح

برنامه‌های جامع دولت

سازندگی برای توسعه

رونق اقتصادی، توجّه ویژه

دولت سازندگی

رسیدن درصد بیکاری از

615 به 19 در دوران

سازندگی

جدول جینی، شاهدی برای

خدمات دولت سازندگی

گسترش فرهنگ در دولت

سازندگی

کردید. در این زمینه مقداری توضیح دهید.

É این ادعاها، تفسیرهای مغرضانه‌ای است که برخی از افراطیون چپ یا راست مطرح کردند.

اولا برنامه‌ی دولت، توسعه‌ی فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی بود. در مسایل اجتماعی به بیمه‌ها، روستاها و مناطق محروم خیلی رسیدگی کردیم و حتّی برای این کار، دفتر مناطق محروم را با بودجه‌ای هنگفت تأسیس کردیم. به مسایل بانوان که بسیاری از حقوق آنها مورد بی توجهی قرار گرفته بود، توجه خاص نشان دادیم و حتّی دفتر ویژه‌ی زنان را تشکیل دادیم. جهت حرکت دولت، رسیدگی به مستضعفان بود. مبنایی که همیشه در کارهای من وجود داشت و الان کمی به آن بی توجهی می‌شود، این است که باید در کشور رونق اقتصادی ایجاد کنیم تا بیکار وجود نداشته باشد. اینکه مردم را بیکار کنیم و بعد هم با لقمه نانی از آنها حمایت کنیم، مستضف خلق کردن است. لذا در راستای از بین بردن بیکاری، موفق شدیم بیکاری را از 6/15 به 1/9 برسانیم. اگر این برنامه سه، چهار سال دیگر ادامه پیدا می‌کرد، دیگر بیکاری وجود نداشت. جامعه‌ای که بیکار نداشته باشد، مستضعف هم کم دارد. این یک حرکت اساسی بود.

درجدول جینی دو دهک پایین جامعه بالا رفت.این حرکتی است که‌قبلا درایران اتفاق‌نیفتاده بود. درابتدای شروع به کار دولت گذشته، کالاهای بادوام وارد سبد مصرفی خانواده‌ها شد و کم کم زندگی حالت درستی به خود گرفت. به هر حال با مشاهده‌ی آمار و ارقام، مشخص می‌شود که جهت، به سوی مستضعفین بود. یارانه‌ها طوری بودند که قشر مستضعف کمتر از آنها بهره می‌برد و ما به تدریج بخشی از یارانه‌ها را جهت‌دار کردیم.

در مسایل سیاسی و فرهنگی نیز تعداد دانشجویان در پایان 8 سال دولت

موفقیّت سیاسی دولت

سازندگی

دعوت از بسیجیان و

حزب‌الهی‌ها برای شرکت

در کارهای مولّد

نقد کردن منابع خدادادی

وظیفه انسان‌های متدیّن

وزارت دکتر معین در دولت

سازندگی

من نسبت به آغاز کار چند برابر افزایش یافت و تیراژ رسانه‌ها به سرعت بالا رفت. از نظر سیاسی نیز در پایان دولت گذشته، بزرگترین انتخابات کشور انجام شد. شرایطی را به وجود آوردیم که مردم رشد سیاسی کردند و علاقمند شدند در سرنوشت‌شان مشارکت کنند؛ به طوری که این تعداد که در انتخابات شرکت کردند، دیگر تکرار نشد. با توجه به بازده‌ها معلوم می‌شود که دولت به همه‌ی زمینه‌ها توجه کرده است.

اما در مورد مسأله‌ی نمازجمعه، در همین راستا در یکی از خطبه‌های نمازجمعه خطاب به بسیجی‌ها و نیروهای حزب اللهی گفتم که چرا باید کارهای سرمایه‌ای، مولّد و پردرآمد را به دست طاغوتی‌ها بسپارید و شما همیشه کارهای رده پایین را انجام دهید. به استناد به آیه شریفه قرآن «الطیبات للطیبین» نعمت‌های دنیا مخصوص آنها نیست. بلکه شما بیشتر محق هستید و شما هم باید به سمتی حرکت کنید که با نقد کردن منابع خدادادی کشور از نعمت‌های دنیا بیشتر استفاده کنید. در حقیقت بحث من در آن خطبه ناظر بر این بود که نعمت‌ها باید بین نیروهای زحمتکش و مجاهد انقلاب هم باشد تا همه از آن بهره‌مند گردند. من به این معترض بودم که چرا عدهّای لوکس زندگی می‌کنند و عدّه‌ای دیگر، نه. به هر حال، بعضی از کسانی که قلم به دست دارند، هرچه می‌خواهند می‌نویسند و ما هم هر روز نمی‌توانیم به آنها جواب دهیم.

Èاما فضای دانشگاهها بعد از آقای معین کمی به سمت بسته شدن رفت و این تغییر در دولت شما اتفاق افتاد.

Éبرفرض اینکه مطلب شما درست باشد، اولا آقای معین 4 سال دوره اوّل وزیر من بود. چرا آن را به حساب دولت گذشته نمی‌گذارید. جهت‌گیری دوره‌ی دوم به خود دانشجویان مربوط می‌شود. من به رعایت

انصباط تحصیلی، وظیفه

دانشجویان

تأکید دولت سازندگی بر

آگاهی سیاسی دانشجویان

تلاش جریانی برای خدشه‌دار

کردن سیاست تنش‌زدایی

دولت سازندگی

تندروی‌های مجلس در

مخالفت با سیاست تنش‌زدایی

دولت سازندگی

تلاش مجلس برای استیضاح

آقای نوری در کابینه اوّل

سازندگی

یک مسأله در دانشگاهها مقیّد بوده و هستم و آن، انضباط تحصیلی است. به همه‌ی دانشجویان سفارش می‌کردم که از فرصت به دست آمده برای تحصیل استفاده کنند و نگذارند هزینه‌ای که برای آنها صرف می‌شود، هدر رود. من همیشه بر آگاهی سیاسی دانشجویان، افکار عمومی و رسانه‌های همگانی تاکید داشتم. لذا در جلسات سؤال و جوابی که برپا می‌کردم، گاهی 3-4 ساعت به سوالات خبرنگاران داخلی و خارجی پاسخ می‌دادم و هیچ سؤالی را بی پاسخ نمی‌گذاشتم. بنا و فلسفه‌ی من بر آگاهی است.

È در همین دوران به خصوص 13 آبان، مراسم به سمت دولتی شدن رفت و به دانشجویان مجّوز داده نشد. این کار بر چه اساسی صورت گرفت؟

É من هیچ‌گاه این کارهای تند را تشویق نمی‌کردم. البته آن موقع جریانی در مجلس و بعضی از دانشگاهها می‌خواست که سیاست درهای باز و تنش‌زدایی خارجی را خدشه‌دار کند. لذا مجلس، روز مبارزه با استکبار جهانی را تصویب و قطع رابطه با انگلیس را قانونی کرد. طبعآ در چنان فضایی دولت نمی‌توانست مسائل جهانی خود را حل کند. در دانشگاهها هم چنین تحرّکاتی وجود داشت. من و دولت با این کار موافق نبودیم و تنش زدایی از موضع قدرت و عزّت را خیلی مهم می‌دانستیم.

È در زمینه‌های دیگر چطور؟ مثلا در کابینه‌ی اول، آقای نوری به عنوان وزیر کشور معرفی شد، ولی در کابینه دوم آقای بشارتی.

É چون می‌دانستم که آقای نوری در کابینه‌ی دوّم رأی نمی‌آورد، او را معرفی نکردم. در کابینه‌ی اوّل حدود 130 یا 140 نفر از نمایندگان می‌خواستند و امضاء کردند که آقای نوری را استیضاح کنند، ولی با کمک رهبری جلوی استیضاح را گرفتیم. ولی معلوم بود که نمایندگان برای بار

عدم سیاسی بودن

دولت سازندگی کذب محض

مبارزه خاموش وزارت

اطلاعات با مفاسد اقتصادی

زیر سؤال بردن امتیازات

انقلاب بعد از دوّم خرداد

شروع سیاه‌نمایی‌ها از

دوّم خرداد

دوم به او رأی اعتماد نمی‌دهند. این اتهام که می‌گویند دولت من سیاسی نبود، کذب است. افرادی مانند آقای خاتمی، آقای نوری و آقای مهاجرانی و بسیاری از چهره‌های سیاسی، در دولت من وزیر و معاون بودند و مسوولیت‌های مهم سیاسی داشتند.

È عملکرد وزارت اطلاعات و آقای فلاحیان را چطور ارزیابی می‌کنید؟

É ممکن است مواردی وجود داشته باشد، ولی من خیلی تلاش می‌کردم که وزارت اطلاعات در کادر عمل کند و تعدیلش می‌کردم. یکی از کارهای مهم وزارت اطلاعات، مبارزه‌ی خاموش با مفاسد اقتصادی بود. یعنی هر جا مفسد اقتصادی را مشاهده می‌کردند، خوب برخورد می‌کردند و تلاش زیادی در حفاظت از امنیت کشور که مسئولیت اساسی وزارت است، داشتند.

È شما تعبیری داشتید که سیاه‌نمایی‌ها بعد از دوم خرداد شروع شد، لطفآ این مسأله را تبیین بفرمایید.

É زیر سؤال بردن افتخارات نظام بعد از دوم خرداد شروع شد؛ به طوری که حتّی جنگ و امام (ره) را هم زیر سؤال بردند.

È آیا این مسأله مشخصآ به دولت بعد از دوم خرداد ربط دارد یا خیر؟

É نه، این اقدامات به دولت ربطی ندارد. در آستانه‌ی دوم خرداد و حتّی در مبارزات انتخاباتی از سوی دو طرف سیاه‌نمایی می‌شد. اما بعدآ روزنامه‌ها و افراد جریانهای خاص، سعی کردند تا جنگ، محاکمات دادگاه انقلاب و حتّی امام (ره) و بسیاری از مسایل را زیر سؤال ببرند. نظر من بیشتر به این سمت بود.

 

شرافت و دیانت آقای خاتمی

مقبولیّت آزادی براساس

قانون و شرع

لزوم پرهیز از سوء استفاده

از آزادی

آسیب‌رسانی به مطبوعات در

دروغ پراکنی‌ها

نمونه‌ای از دروغ پراکنی‌های

مطبوعات

Èآیا این مسأله به روش و منش آقای خاتمی بر می‌گردد یا خیر؟

Éنه، خود آقای خاتمی مردی شریف، عاقل و متدیّن است و با دیگران قابل مقایسه نیست. لذا خود آقای خاتمی هم از کسانی که سیاه‌نمایی کردند، عصبانی است.

Èحدود و ثغور آزادی خصوصآ در بعد آزادیهای فرهنگی و اجتماعی از دید شما چه حدّ است؟

Éمن حدود آزادی را طبق قانون و شرع می‌دانم. نباید از چیزی که خلاف شرع نیست، جلوگیری کنیم. کسی هم نمی‌تواند چیزی را که قانون اجازه داد، منع کند. البته ممکن است در شرع فتاوای مختلفی وجود داشته باشد، ولی ما فتوای معتبر را قبول داریم. من طرفدار بستن فضا نیستم، بلکه معتقدم باید فضا را باز کنیم و چیزی بر مردم تحمیل نکنیم. اگر مردم با میل خودشان بعضی از کارها را انجام دهند، خیلی بهتر از این است که از روی اجبار کاری را انجام دهند. امّا سوء استفاده از حقّ آزادی و تجاوز به حقوق و امنیت افراد و انقلاب روا نیست.

Èدر حوزه‌ی مسائل سیاسی و آزادی بیان و مطبوعات چطور؟

Éاگر مطبوعات خودشان کار را اصولی انجام دهند، می‌توانند آزادانه عمل کنند. برخی مطبوعات مراعات بعضی از اصول را جزو وظایف و حقوق خود نمی‌دانند. دروغ‌پراکنی و تهمت در مطبوعات، خیلی آسیب می‌رساند. اگر این موارد در برخی از آنها وجود نداشته باشد، نیمی از مشکلاتشان حل خواهد شد.

یک نمونه، همین مسأله‌ای است که درباره‌ی نمازجمعه‌ی اخیر من در مطبوعات مطرح شد. در نمازجمعه‌ی اخیر، مطالب مهمی مطرح کردم و

مقایسه وضع امروز با اوایل

پیروزی انقلاب

لزوم پرهیز جناح‌ها از

مشاجرات

ماجرای مک‌فارلین

یکی این بود که آمریکا فکر نکند این کشور از درون قابل از هم پاشیدن است. در مطالبی که مطرح کردم، خواستم بگویم که وضع امروزمان از گذشته بهتر است. اوایل انقلاب، آمریکا با منافقین، بنی‌صدر، جبهه‌ی ملی، چپهای مارکسیستی و سلطنت‌ها همراه بود، ولی شکست خورد. در آن مقطع، اختلاف نیروهای انقلاب باعث شد که بنی‌صدر جلو بیاید، ولی وقتی که متوجه نیرنگ‌های دشمن شدیم، خانواده انقلاب متحد شد و بیشتر دقت کردیم. ولی الان که نسبت به گذشته قوی‌تر هستیم، وقتی جناحها مقابل خود دشمن مشترکی را می‌بینند، باید مشاجرات را رها کنند و متحد شوند. ولی عدّه‌ای نتیجه‌گیری کردند که آقای هاشمی، آقای خاتمی را با بنی‌صدر مقایسه کرده است. این، مسؤولیت ناشناسی است. مطبوعه‌ای که این طور کار می‌کند، نباید فکر کند که در جامعه اعتبار دارد. اگر این مطبوعه درست عمل نکند، طبعآ اعتبار خود را از دست می‌دهد و برایش مشکل ایجاد می‌شود. باید سالم عمل کنند.

È آیا مایلید در مورد جریان مک فارلین توضیح دهید؟ آیا شما در جریان این سفر قرار داشتید؟

É بله، همه‌ی سران سه قوه و حتّی امام (ره) قبل از ورود هیأت آمریکایی در جریان این مسأله بودیم. ولی شخص مک فارلین را نمی‌شناختیم. مباحث مذاکره هم روشن بود. بنا بود که ما برای آزادی گروگانهای آمریکایی در لبنان تلاش کنیم و آنها هم بعضی از نیازهای تسلیحاتی ما را تأمین کنند. قدری هم پیش رفته بودیم. ولی در گامهای آخر، تقلّب آنها قضیه را خراب کرد. البته مسایل دیگری هم بود. اکنون مشغول تنظیم اسناد آن مسئله هستیم که منتشر خواهد شد.

È در مورد رابطه با آمریکا به نظر می‌رسد گاهی اوقات تعابیری

تحریف مصاحبه درباره

آمریکا در مطبوعات

طرح دروغین پیشنهاد رفراندم

در مطبوعات از طرف آیت‌اللّه

هاشمی رفسنجانی

نظر ثاقب رهبری در مسایل

لزوم اتخاذ دیپلماسی فعّال

در مقابله با آمریکا

شایعات مختلف درباره

خانواده هاشمی رفسنجانی

دو پهلو به کار می‌برید. حتّی در مطلبی که از قول شما در نشریه‌ی راهبرد منتشر شد، به نوعی این مسئله دیده می‌شود.

É برخی مطبوعات، مصاحبه‌ی مرا تحریف کردند. این مصاحبه حدود  2 ماه قبل از آغاز جنگ انجام شد و فضای فعلی وجود نداشت. ثانیآ بحث بر سر این بود که آیا در شرایط کنونی راجع به موضوعی بن‌بست داریم یا خیر؟ من می‌خواستم بگویم که بن‌بست نداریم. هر مشکلی که بین مجلس و شورای نگهبان یا هر جای دیگری به عنوان معضل پیش می‌آید، دو راه حل دارد؛ یکی اینکه در مجلس با اجازه رهبری رفراندوم را تصویب کنند و دیگر اینکه رهبری آن را به عنوان معضل به مجمع ارجاع دهند. اجرای هر دو مورد هم به نظر رهبری بر می‌گردد. این بحث، خیلی مشخص است. ولی برخی مطبوعات یکدفعه مطرح کردند که آقای هاشمی پیشنهاد رفراندوم داده است.

È در این مورد مشخصآ موضع شما چیست؟

É رهبری به طور صریح نظرشان را اعلام می‌کنند. ما نباید نظر دیگری را مطرح کنیم.

È راهبردهایی که برای مواجهه با آمریکا با توجه به شرایط منطقه پیشنهاد می‌کنید، چیست؟

É اولا نباید در مقابله با آمریکا تسلیم شویم، ثانیآ باید دیپلماسی ما فعال باشد. نه زور بگوییم و نه زیر بار زور برویم. اگر دیپلماسی فعال داشته باشیم، می‌توانیم بسیاری از گره‌ها را باز کنیم.

È چرا در مورد خانواده‌ی شما شایعاتی مطرح می‌شود؟

É خود شما دلیل را چه می‌دانید؟ به دلیل اینکه در همه‌ی دوران انقلاب مسوولیت داشتم، آمریکایی‌ها و ضد انقلاب سعی می‌کنند تا می‌توانند

تلاش دشمنان برای بدنامی

روحانیّت و انقلاب

رسیدگی قوه قضائیه به سرمایه

خانوادگی هاشمی‌رفسنجانی

روحانیت و انقلاب را بدنام کنند. آنها فکر می‌کنند افرادی وجود دارند که می‌توانند گاهی مشکلات را حل کنند. آنها می‌خواهند این قدرت را از انقلاب بگیرند. همه‌ی آنها از روحانیت آسیب دیدند و اصلا ما اینها را به این روز انداختیم. با این وجود چطور می‌توان انتظار داشت که از ما دل خوشی داشته باشند. باید خودمان رشد داشته باشیم که داخلی‌ها این گونه عمل نکنند. وضع من و خانواده‌ام بسیار روشن است. از لحاظ مالی خانواده من زندگی در سطح متوسط جامعه را دارند و اکنون کمتر از زمان پیروزی انقلاب امکانات دارند و صورت ریز اموال خانوده من در دو مقطع به رئیس قوه قضاییه داده شد و آنها طبق اصل 142 قانون اساسی رسیدگی کرده‌اند و شخص رئیس قوه قضاییه در نمازجمعه اعلام کرد که دارایی خانواده آقای هاشمی از قبل از مسؤلیت شان کمتر شد و این برای انقلاب افتخار است. نمی‌دانم چرا بعضی از افراد وابسته به انقلاب می‌خواهند این افتخار را از انقلاب بگیرند.

È شما این نقش را دارید که در بعضی مواقع مشکلات و چالشها را حل کنید. مثلا در جریان آزاد شدن آقای کرباسچی و یا آقای عبدالله نوری از شما نام می‌برند. آیا شما این نقش را برای خود قایل هستید؟

É تا جایی که بتوانم در حلّ مشکلات تلاش می‌کنم. البته این طور نیست که هر کاری بخواهم، می‌توانم انجام دهم، ولی تا آنجا که بتوانم، تأثیر می‌گذارم و بنا هم ندارم که بگویم چکار کردم. کم کردن چالش‌ها را وظیفه‌ی خود می‌دانم. امّا بعضی‌ها این را نمی‌خواهند.

اگر به جریان انتخابات مجلس ششم برگردیم، بعد از فشارها چیزی که مرا قانع کرد، در انتخابات شرکت کنم، این بود که شاید بتوانم در

لزوم حلّ مسایل بین مجلس

و شورای نگهبان

مصاحبه درباره آمریکا

لزوم انتقادات آگاهانه

مجلس نقش‌آفرینی کنم و بتوانم با سایر گروه‌ها، ائتلاف درست کنم. ولی بعدآ عدّه‌ای نشان دادند که طور دیگری حساب می‌کنند و چنین چیزی نمی‌خواهند. لذا نتیجه گرفتم که اگر وارد مجلس شوم، ممکن است جریان سومی راه بیفتد و اختلافات بیشتر شود و دستم برای جلوگیری از اختلافات آن قدر باز نیست، ولی هرجا که بتوانم، بدون در نظر گرفتن اینکه اختلافات بر سرچیست و یا به نفع کدام طرف است، سعی می‌کنم جلوی اختلافات و مشاجرات را بگیرم.

È آیا شما در خصوص لوایح اخیر دولت سعی کرده‌اید که مشکلات را کاهش دهید؟

É من، هم به مجلسی‌ها و هم به شورای نگهبان گفته‌ام که سعی کنید این مساله را بین خودتان حل کنید تا احتیاجی به مجمع تشخیص نداشته باشید. بهتر است که مسایل مهمی مانند این لوایح، بین مجلس و شورای نگهبان حل شود. آقـای خـاتمی هم در نـامه‌ای به رئیس مجلس اعلام کرده است که نمی‌خواهد خلاف شرع را بپذیرد. ترجیح من هم این است که آنها مشکلات را بین خودشان حل کنند و امیدواریم بتوانند چنین کاری را انجام دهند.

È شما به عنوان یک شخصیت حوزوی، بعضآ مورد انتقاد گروههایی از دانشگاهیان قرار گرفته‌اید. این مسأله چقدر برای شما مهم بود؟ چقدر سعی کرده‌اید که نظر دانشجویان و دانشگاهیان را در مواردی که به عملکرد شما انتقاداتی دارند، مرتفع شود؟

É هیچ کس خالی از نقاط قابل انتقاد نیست، من هم مثل همه هستم. دانشگاهیان و آدمهای آگاه حق دارند انتقاد کنند. من اگر گله‌ای داشته باشم،

لزوم اقناع منتقدین

برخورد مصلحت گرایانه با

لوایح، حقّ مجمع تشخیص

شرع مقدّس و مفاد قانون

اساسی محور تصمیمات

شورای نگهبان

اجرای قانون بالاترین

مصلحت جامعه

از ناحق گفتن‌ها، تخریب‌ها، خصومت، دروغ و شایعه است. این مسائل را در شأن هیچ کس به ویژه دانشگاه و دانشگاهیان نمی‌دانم. البته تعداد این افراد کم است. ولی هرجا که لازم شد، طبعآ باید به انتقادات پاسخ دهم تا منتقدین قانع شوند.

È حضرت امام (ره) در نامه هایی که به شورای نگهبان نوشتند، توصیه می‌کردند که این شورا در تصمیماتش مصالح نظام را در نظر بگیرد. امّا در حال حاضر شورای نگهبان این شأن را برای خود قائل نیست. به نظر شما آیا الان شورای نگهبان می‌تواند مصلحت را در نظراتش اعمال کند؟

É این کار خطر دارد. اگر مجمع تشخیص مصلحت نظام نبود، می‌شد از شورای نگهبان توقّع چنین کاری را داشت. اگر این حق را به شورای نگهبان بدهیم، به این معناست که از لحاظ کارشناسی هم بتواند لوایح و طرحها را رد کند. مصلحت، یک طرفه نیست. بلکه دو طرفه است. صحیح نیست که شورای نگهبان با دید مصلحت گرایانه با لوایح برخورد کند. اگر مجمع نبود، در مواردی این توقّعات درست بود. شورای نگهبان بر محور شرع مقدّس و مفاد قانون اساسی نظر می‌دهد و ممکن است گاهی مصلحت، خلاف آن را اقتضا کند. اما نفس مراعات شرع و قانون اساسی، خود حاوی مصلحت مهم است.

È در حوزه‌ی قوه‌ی قضاییه چطور؟ فکر نمی‌کنید که در بعضی از احکام باید مصالح نظام در نظر گرفته شود؟

É در اینکه همه باید مصالح نظام را در نظربگیریم، شکی نیست. ولی قوه‌ی قضاییه نمی‌تواند قانون را اجرا نکند. هیچ مصلحتی بالاتر از اجرای قانون نیست. اگر مشکل قانونی وجود دارد، باید مشکل قانونی را حل کنند.

وجود دادگاه تجدید نظر

برای استحکام آراء

لزوم آماده‌سازی جامعه برای

تشویق مردم جهت حضور در

انتخابات

نمی‌توان به قاضی اجازه داد که به عنوان مصلحت نظام از قانون تخلّف کند. این خطرناک و به معنای بی‌قانونی است. البته دیوان عالی کشور و دادگاه تجدیدنظر برای مراعات و استحکام آرا در نظر گرفته شده‌اند، ولی هیچ گاه نمی‌توان به قوه‌ی قضاییه اجازه داد که قانون را نادیده بگیرد.

Èبا توجه به اینکه انتخابات مجلس را پیش‌رو داریم، پیش‌بینی شما از آینده‌ی فضای سیاسی کشور چیست؟

Éمن در این مورد نگرانی دارم. مسؤولان باید مسائل را حل کنند تا مردم به شرکت در انتخابات تشویق شوند و شرایط به گونه‌ای باشد که نمایندگان با آرای بیشتری پشتیبانی شوند و کار کنند. البته میزان حضور مردم تا حدّی به نوع عمل نمایندگان و مسئولان برمی‌گردد. عملکرد خوب، مردم را به حضور در انتخابات تشویق می‌کند و یک مقدار هم باید خودمان مواظب باشیم. به هر حال، حضور مردم در صحنه خیلی مهمّ است.

Èخیلی ممنون که فرصت این گفت و گو را به ما دادید.

Éموفق باشید.