مصاحبه
  • صفحه اصلی
  • مصاحبه
  • مصاحبه آیت الله هاشمی رفسنجانی با روزنامه اطلاعات

مصاحبه آیت الله هاشمی رفسنجانی با روزنامه اطلاعات

پیرامون: مجلس، مواضع ما ، صدهزار فیش، کلید فهم قرآن ، آینده جنگ و ورود به خاک عراق و........

  • تهران-مجلس شورای اسلامی
  • شنبه ۳ بهمن ۱۳۶۰

س - همانطور که می‏دانید و ما نیز از علمای روحانی خود - کسانی چون خود شما آموخته‏ایم که انتقاد سازنده و خیرخواهانه جزء وظایف اساسی مسلمانان و خصائص مهم یک مجتمع اسلامی است. حکومت اسلامی ما نیز، حد اعلای وفاداری خود را با اصل انتقاد در عمل ثابت کرد و تا مرز پدید آمدن خطرهای جدی برای موجودیت نظام، مسامحه نشان داد. متأسفانه کارنامه سیاه سردسته »لیبرال«ها و »منافقین« در این مورد تجربه تلخی برای مردم ما به‏جای گذاشت. خیانتهای آنان در این مورد، علیرغم مرگ سیاسی آنها، جوّ متشنجی به‏وجود آورد. طوری که با دیدن نخستین علایم انتقاد، هر انسان مسئولی هراسان شد و انتقاد کننده را به سوءظن، ادامه دهنده راه آنان تلقی کرد. و قول معروف » مارگزیده از ریسمان سیاه و سفید می‏ترسد. « چنین وضعی در برخی موارد افراد را از انتقاد می‏هراساند و تحمل را از آنان می‏گیرد. به‏طوری که ممکن است موجب این شود که به انتقاد و انتقاد کننده اتهاماتی وارد کنند. مثلاً در یکی از اعلامیه‏های اخیر »آیت‏ا... منتظری« مشابه این وضع به‏وجود آمد.

ما اکنون تحقق عینی روح انتقاد را در مجلس و سخنان نمایندگان احساس می‏بینیم؛ اما این روح انتقادی در بیرون از مجلس کمتر دیده می‏شود.

شما بعنوان رئیس مجلس و امام جمعه، و آگاه به مسایل اسلامی بگویید که وظیفه مطبوعات در چنین جوّی چیست؟ ثانیاً، درباره مطالبی که »آیت‏الله منتظری« در همین مورد، طی اعلامیه‏ای مطرح کرده و هشدار داده‏اند، چه توضیحاتی دارید؟

ج - من اول به سئوال آخر شما که به اختصار مطرح کردید، پاسخ بدهم، بعد سپس اصل مسأله را توضیح خواهم داد. اینکه وظیفه شما چیست؟، من فکر می‏کنم وظیفه شما انتقاد هست. به‏نظر من، نباید مطبوعات نقش اساسی خود را که نظارت و مواظبت بر جریانهای کشور است، هرگز فراموش کنند. آگاه کردن مردم از نقاط ضعفی که احیاناً وجود دارد و باید با کمک همه اصلاح بشود، در شمار وظایف اصلی روزنامه‏هاست. ممکن است که به دلایلی سوءظنها تحریک بشود. مثلاً همین سوءظن نسبت به انتقاد و عملیات اخلالگرانه اخیر که شاهد آن بودیم. من فکر می‏کنم در شرایط فعلی، به خصوص با حضور شماها در مطبوعات و روزنامه‏های پرتیراژ، دیگر کسی نسبت به انتقاد مطبوعات سوءظن نداشته باشد.

ما مایل هستیم که حتماً در روزنامه‏ها انتقاد باشد. البته اگر انتقادها حساب شده، سالم، دقیق و مستند باشد، واقعیت‏ها پایمال نخواهند شد.

اما در مورد مقدماتی که شما در طرح سئوالتان گفتید، باید بگویم که در یک جامعه انقلابی که مسایلش از پیش به‏طور قالبی تنظیم نیست، وضع همین‏طور است. وقتی دیکتاتوری زمان پهلوی فرو ریخت، همه قید و بندها برداشته شدند. به‏طبع، با چنین دگرگونی، هر کسی، یک تصور از این انقلاب داشت. هیچ کس به تنهایی در این مورد تخصص نداشت. همه نوع آدمی وجود داشت. آدمهای خوب، بد، مقروض فرصت‏طلب فراوان بودند. با این وضعیت، هر کس بنا به محتوای فکر خودش مشغول بهره‏برداری از این انقلاب شد.

 

افراط در سوءاستفاده از آزادی

وضعی که در نتیجه یک چنین شرایطی به‏وجود آمد، طبیعتاً دوایی نداشت. در کجای دنیا سابقه دارد که از دانشگاه‏ها، از رادیو و رادیوتلویزیون و از همه امکانات دولت، علیه خود دولت استفاده کنند؟ مسلم است که آن افراطها، چنین تفریطهایی هم به‏دنبال دارد.

آنها مخواستند از کلاسهای درسی که با پول مردم دایر شده، علیه خود مردم سوءاستفاده کنند. به‏جای آنکه بیایند و از آزادیهای موجود در جمهوری اسلامی قدردانی کنند، آمدند و صحبت از خفقان و دیکتاتوری حزب حاکم کردند. فلان شخص می‏دید که نمی‏گذارند وارد مجلس شود، می‏گفت: »شما بد تبلیغ کردید!« یا فرض کنید، مردم می‏رفتند یک جریان باطلی را لو می‏دادند، می‏گفت: »چرا مردم این کار را کردند؟« او به خود حق می‏داد که که هر چه می‏خواهد فساد کند؛ اما مردم حق نداشتند بروند اطلاع بدهند. به‏نظر او، مردم جاسوس می‏شوند.

شما همه آن افراط کاریها را دیدند. در همان موقع هم ما را محکوم می‏کردند. پشت همین تریبون مجلس، دیدید که این آقایان چه می‏کردند؟ »سلامتیان« و »غنضفرپور« - و آنها که همین الان هم هستند - در مجلس حرفهایشان را می‏زدند و بعد هم می‏رفتند در »امجدیه« میتینگ راه می‏انداختند. باز با این حال می‏گفتند: »رئیس مجلس نمی‏گذارد حرفهایمان را بزنیم!«.

برای روزنامه‏هایشان از همین امکانات بنیاد مستضعفان و مؤسسه کیهان استفاده می‏کردند. از همه روزنامه‏های دیگر، از جمله اطلاعات هم استفاده می‏کردند. در کیهان عکس بزرگ »سعادتی« را در صفحه اول چاپ می‏کردند. بعد هم هر چه می‏خواستند، می‏نوشتند. با چنین کارهایی، حقشان بود که تحت فشار قرار بگیرند. آن چنان هرج و مرجی راه انداخته بودند که می‏خواستند، بنیان مملکت را بهم بریزند و خون این همه شهید را پایمال کنند. در همین جنگ که راه افتاد، چقدر اینها مسئوول بودند؟ هیچ کشور در حال جنگی نیست که در پشت جبهه‏اش، ستون پنجم بتواند تا عمق طرحهای جنگی هم نفوذ کند. اینها در میدان جنگ هم از فساد فروگذار نکردند. چه روزنامه‏هایی بودند که در آن روز پشت سر اینها عمل می‏کردند؟ روزنامه انقلاب اسلامی بود که علیه روزنامه جمهوری اسلامی و مجلس می‏نوشت. اگر یک کلمه در مجلس گفته می‏شد، همان را بزرگ می‏کردند و می‏نوشتند: »مجلس دارد ارتش را تضعیف می‏کند«.

این موقعیتها، هم برای ما و هم برای آنها درس خوبی شد. به‏آنها درس می‏دهد که سوءاستفاده از جریانهای موجود، یعنی محروم ماندن از حقوق اولیه و عادی. اگر دوباره سوءاستفاده بکنند، به چنین جاهایی کشیده می‏شود. باید این تجربه‏ها باشد که بعد از این چنین اتفاقهایی نیفتد. ما هم به سهم خود درسهایی آموخته‏ایم. حالا دیگر می‏دانیم که در مملکتی انقلابی، نمی‏توان هرچیزی را بی حدو دروازه در اختیار همه گذاشت. در حال حاضر به‏این اعمال عنادجویانه افساری زده شده تا از هرج ومرج جلوگیری شود. باید جریانهای بی دروازه، کنترل می‏شدند. چرا که همین به‏اصطلاح انتقادها و اعتراضها بودند که با اعمال تروریستی و درگیریهای مسلحانه آمیخته شدند.

عزل بنی صدر یک حرکت قانونی بود. آنها می‏توانستند، اعتراض خود را در یک تظاهرات آرام بیان کنند. یا حداقل در روزنامه‏هایشان بردارند و بنویسند. مگر نمی‏شد بدون ایجاد اخلال، حرف زد و انتقادگویی کرد؟ وقتی کار را با اسلحه و شورش و آتش زدن همراهی می‏کنند، در واقع مترصدند تا جنگی به مراتب بدتر از جنگ تحمیلی راه بیاندازند. این حرکت، ممکن بود همه چیز را به‏آشوب بکشاند و مسلماً از حد یک اعتراض سیاسی و انتقاد گذشته بود.

در شرایطی که از یک طرف جنگ، و از طرف دیگر تروریسم با تمام ابعادش هجوم آورده است، وظیفه ما سنگین‏تر است. ببینید که اینها چه تعداد نیروی انسانی و چه مقدار از مواد مخرب - که تابحال در وسعت هزاران کیلومتر کشف و جمع‏آوری شده است و هنوز هم انبار انبار با آن برخورد می‏کنیم - به‏کار گرفته بودند. بااین همه روابط نادرست و پولهایی که از بانکها و دیگر مراکز برداشته بودند، معلوم بود که بالاخره گیر می‏افتند. باید برای رسیدن به یک ثبات نسبی فکری می‏کردیم. خوشبختانه حرکتهایی صورت گرفته است. به این ترتیب، همان اخلالگران، امروز از هر نوع انتقادی می‏ترسند. چرا که شرایط، شرایط مناسبی برای حرکتهای مشکوک نیست. کسی که تا دیروز با محاربین همکاری می‏کرده و گرایشی به سمت آنها داشته؛ یا احیاناً از تریبونهای رسمی دولت، به نفع دشمنان استفاده کرده است، امروز اگر بخواهد حرفی بزند، مردم نسبت به او سوءظن دارند. آنان بیش از اینکه از ما بترسند، از مردم واهمه دارند. تازه این در حالیست که ما داریم نسبت به عکس العمل مردم و نسبت به اجتماعات آنها علیه این معاندین، کنترل به‏عمل می‏آوریم. مردم اجازه کوچکترین حرکت را به‏اینها نمی‏دهند. چرا که اینها با جریانهایی ارتباط داشتند که امروز قصد براندازی دارند. به‏این ترتیب مردم حتی حرکات و حضور عادی اینها را تحمل نمی‏کنند.

من در این خصوص، با مجلس هم مشکل دارم. در واقع ناچارم برای ایجاد یک جوّ متعادل مابین افکار و جریانهای مخالف، دست به اقدامات مشکلاتی بزنم. برای اینکه زبان همه بسته شود و بیرون از مجلس، نمایندگان دچار مشکل نشوند به‏آنها فرصت بدهم و به مردم بگویم که قدری بیشتر حوصله کنند. اگر چنانچه برخی از نمایندگان گرایش فکری نسبت به جناح افراطی لیبرال دارند، شاید در این فرصت بخواهند به راه راست برگردند و حرکات سالم و سازنده بکنند. باید به‏اینها فرصت داد. من از مردم می‏خواهم که آنها نیز به‏این عده فرصت بدهند. خیلی از آنهایی که گرایش داشته‏اند، امروز دارند حرکت سالم می‏کنند. مخصوصاً نمایندگان باید از زندگی سیاسی سالمی برخوردار باشند و بتوانند حرفهایشان را بزنند.

بنابراین، باید انتقاد از مراکز و اشخاص مورد اعتماد وجود داشته باشد. عده‏ای که هنوز مشکوک هستند، برای اطمینان کامل به‏آنها نیاز به زمان بیشتری هست. اینها اگر چنانچه گذشته خدشه‏داری در کارنامه خود دارند، باید بتوانند با اثبات صداقت و سلامت فکری، تأثیر نامطلوب آن را در میان مردم از بین ببرند. وقتی که ثابت شد اینها خیرخواه جمهوری اسلامی هستند و انتقادشان به‏واقع، جنبه انتقاد دارد، می‏توانند انتقاد کنند. من امیدوارم مجلس ما به زودی بتواند قوانین مدونی در فضای سالم و اسلامی وضع کند تا خرابیها آباد شوند. این امر تنها پس از قائله تروریسم و ضدّیت با نظام ممکن است. وقتی که هنوز جریانهایی وجود دارند که اصل جمهوری اسلامی را تهدید می‏کنند و از همه مهمتر معضل جنگ روی داده است، برای رسیدن به ثبات به زمان بیشتری احتیاج داریم. در بحبوحه جنگ این مسایل قدری پیچیده‏تر می‏شوند. ما به معاندین فشار خواهیم آورد و در حد معقول نیز، به زبانها و قلمها آزادی می‏دهیم. به گروههای منتقد، اطمینان می‏دهیم که بتوانند کارهایشان را انجام بدهند. ولی گذشته، هم به ما و هم به‏آنها درس داده است. آنها باید بدانند که نباید موضع خود را از حد انتقاد و ترویج افکارشان به حد تخریب و شایعه پراکنی، آلوده کردن محیط و فساد و تروریسم بکشانند. ما نیز می‏دانیم باید از حدود آزادی محافظت کنیم و اجازه ندهیم که محیط آزاد، با اعمال بی‏حساب، دوباره مخدوش بشود.

 

اصل نظام نباید لطمه ببیند

بهرحال من مطمئن هستم با تمام شدن جنگ و خاتمه شر تروریسم سوءظنها برطرف خواهد شد. فکر می‏کنم که اصل تروریسم، مثل یک مرض مزمن، برای مدتی باقی خواهد بود. ممکن است دشمنان ما همیشه امکان استفاده از این پدیده شوم را داشته باشند؛ اما از آنجا که اخیراً آمده‏اند و با گول زدن چند نفر جوان بی تجربه، اسلحه به‏دستشان داده‏اند، معلوم می‏شود که این مرض نمی‏تواند خطری برای کیان اسلامی ما داشته باشد. طولی نمی‏کشد که معاندین از این حد هم ضعیف‏تر بشوند، در چنین صورتی، محیط باز می‏شود و ما می‏توانیم با کسانی که فکری و ایده‏ای دارند، بدون سوءظن کنار بیاییم. افرادی خواهند بود که در صورت امکان تشکیل گروه، بتوانند حرف بزنند، بدون اینکه سوءظن کسی را برانگیزد.

البته ممکن است سوءظن وجود داشته باشد. این سوءظن گاهی در مقطع خاص زمانی، قابل گذشت است و گاهی هم نیست. اگر بر فرض به آدمی مشکوک باشیم و پیگیری لازم را نکنیم، ممکن است به قیمت گرانی برای جامعه تمام بشود. این سوءظن را نمی‏توانیم نادیده بگیریم و باید در صورت احتمال هم تعقیب بشود. یک وقت هم هست که یک مخالف و دشمن، حداکثر می‏تواند چهارنفر را دور خودش جمع کند و احتمالاً شبنامه یا روزنامه‏ای بدهد. یا دست آخر بتواند با یک تظاهرات خیابانی، کارگاهی را تعطیل کند. در این صورت می‏توان گفت در یک محیط آزاد، امکان چنین اتفاقهایی هست. اینها همه به شرطی است که به‏اصل نظام لطمه‏ای وارد نشود.

من خیال می‏کنم که ظرف چند ماه آینده بتوانیم، هم برخودمان و هم بر اوضاع مملکت مسلط شویم. در آن‏صورت می‏توان ضمن دور کردن خطرهای اساسی از کشور، آزادیهای معقول در یک رژیم مردمی را به جامعه بخشید. البته در حال حاضر، خیلی از مسایل برای آنها حسن‏نیت دارند، آزاد است. الان مجلس، یک اجتماع منبعث از مردم است. رهبری کاملاً مورد قبول است. دولت و نهادهای جاری با مردم و از آن مردم هستند.

ممکن است در وضعیتی که یک جریانی برخلاف میل اکثریت در جامعه حضور دارد، باعث بشود اقلیتی که سوءنیت ندارند، به دلیل سوءظن مطرود باشند؛ اما انشاءا... در آینده راه آنها را باز خواهیم گذاشت.

 

س - برای نخستین بار شما بودید که اصطلاح »تروریستهای اقتصادی« را در خطبه های نماز جمعه مطرح کردید. پیش از آن نیز در خطبه‏ای دیگر گفتید: »خدا می‏داند روزی که مسأله مسکن را حل کنیم و محرومیت‏ها و استضعاف‏ها را از میان برداریم، و همچنین اموال نامشروع را از حلقوم گردن کلفت‏های اقتصادی، حتی اگر جزء مهریه زنانشان باشد، دربیاوریم؛ آن روز، روز اسلام و انقلاب است.«

از آن جا که آگاهی عمومی در مورد اقدامات انجام شده لازم است، بفرمائید که در برخورد با »تروریستهای اقتصادی« با توجه به‏این واقعیت که آنها هر بار علیه اقدام‏های دولت در امر کنترل و نظارت بر قیمتها و توزیع عادلانه کالاها، ترفندهای جدیدی بکار برده‏اند. چه کاری انجام شده است؟

ج - بحمدالله تا به‏حال، کار زیادی انجام شده است.

یادم می‏آید وقتی پیش از پیروزی انقلاب، ما در زندان بودیم و با یک عده مخالف بحث می‏کردیم، همیشه دو حالت برای جامعه اسلامی در نظر گرفته می‏شد. یک جامعه نوپا که قرار بود ساخته شود و به دنبال خودش وارث آثار بد گذشته نباشد. این چنین جامعه‏ای، برنامه ریزی‏اش زیاد سخت نبود و از اول می‏شد با طرحهای موجود اسلامی به‏طرف تکاملش رفت. اما شکل دوم که متأسفانه به واقعیت امروز ما نزدیک است، جامعه‏ای بود وارث آثار بد، آن هم آثار ناپسند و بسیار پیچیده. این جامعه را چگونه می‏توان به محیط سالم اسلامی تبدیل کرد؟

در حال حاضر وقتی که می‏بینیم ما با هزاران کارخانه و شرکت و مؤسسه‏های اقتصادی و فرهنگی ناسازگار با نظام اسلامی روبرو شده‏ایم، ناچاریم که کار اصلاح را بالاخره از یک جایی آغاز کنیم. ما الان دو نوع کار اولیه و ثانویه در دست داریم.

کار اولیه، جلوگیری از فسادهای گذشته است و کار ثانویه، راه‏اندازی طرحها و جریانهای اسلامی برای بهبود وضع جامعه محسوب می‏شود. جلوگیری از فساد در همه ابعاد فرهنگی، اقتصادی، اداری و سیاسی ضروری است.

کارهای مهم و اولیه‏ای که باید انجام دهیم این است که از این به‏بعد، به جریانهای استکباری و تبعیضات ظالمانه اجتماعی که سبب پدید آمدن فقر و استضعاف شده‏اند اجازه حرکت حرکت ندهیم. هنگامی که لایحه »تجارت خارجی« اجرا شود - در حال حاضر اجرای آن عملاً آغاز شده است - جلوی سودهای بی‏ربط و کلانی که یک شخص در معامله با خارجیها به جیب می‏زند، گرفته می‏شود. مثلاً شخصی در رأس یک شرکت می‏نشست و جنس پرمصرفی را از یک کارخانه خارجی، با قرارداد و گشایش اعتبار می‏خرید و با انحصار آن میلیاردر می‏شد. در بانک اعتبار داشت، پشت سرش هزار جور زدوبند می‏کرد، جنس که وارد می‏شد، دیگران توزیع می‏کردند و مرتب به حسابش پول واریز می‏کردند. این چنین شخص حاکم بر اقتصاد کشور هم بود. می‏توانست سرنخ بسیاری از موازین اقتصادی را در دستش بگیرد.

یا مثلاً دیگری می‏آمد و با گرفتن قطعه زمینی، یک خیابان از داخلش عبور می‏داد. بعد با زدوبند، یک امتیاز لوله آب هم برایش می‏گرفت. دست آخر، زمین متری 3 تومان را به متری چهارصد، پانصد تومان می‏فروخت و دریایی از ثروت را می‏برد. و همین طور دیگری در امر تولید، توسط یک کارخانه مونتاژ قطعات خارجی، وارد گود می‏شد و تا مردم می‏خواستند از کارش سر در بیاورند، ثروتی را به جیب زده بود. از طریق دزدی هم خیلی‏ها ثروت اندوزی می‏کردند. طرف می‏آمد و در یک کار اجرایی، مثل اتوبان، جاده، سیلو یا پایگاه، پیمانکار می‏شد. وقتی کنترات کار را می‏گرفت، با بیست درصد درآمد به شخص دیگری منتقل می‏کرد...

جلوی این کارها با قوانینی که می‏گذرانیم، یا گذرانده‏ایم گرفته می‏شود. جلوی همه این دزدیها گرفته شده و جلوی طرق دیگر را هم خواهیم گرفت. البته این دو سه سال، به‏خاطر عدم کنترل کافی، بعضی از تجار و وارد کنندگان این کارها را می‏کردند. و حالا نیز عده‏ای محتکر هنوز مشغول فساد هستند. ولی جلوی آنها را می‏گیریم.

جریان دیگری در اینجا وجود دارد، و آن کسانی هستند که هم در گذشته و هم پس از انقلاب کثافت کاری کرده‏اند. چاره اصلی آنها، اصل چهل و نه قانون اساسی است. طبق این اصل، ثروتهای نامشروع آنها نیز توقیف می‏شود.

اگر این کارها به‏خوبی انجام شود، گذشته اصلاح شدنی است. و همین طور در آینده می‏توان از فساد جلوگیری کرد. آن وقت از هر جهت خیالمان راحت می‏شود. چون، با این اقدامها جلوی کثافت کاریهای سیاسی هم گرفته می‏شود. ما در گذشته دیده‏ایم که معمولاً همین اشخاص، جریانهای سیاسی را هم هدایت می‏کردند.

در این میان، استثنایی وجود دارد که نباید نادیده گرفت. دارندگان ثروتهای مشروع می‏توانند با جذب سرمایه‏های خود در بخش خصوصی، راه‏انداز مجموعه‏هایی قوی باشند. در حال حاضر این مورد حق ماست و کشور هم به آن نیاز دارد. باید به‏اینها میدان بدهیم نیروهایشان را وارد عمل کنند. نیروهای انسانی متخصص کم نیستند که به دلایلی هنوز در بخشهای دولتی جذب نشده‏اند.

 

ضرورت اجرای اصل چهل و نه

برخی از نیروهای متخصص در خارج به سر می‏برند و بعضی دیگر در داخل کشورند. اینها نیاز به استمداد و پشتیبانی بیشتری دارند تا به کار جذب شوند. در واقع باید بدانند که اگر وارد عمل شدند، محصول کارشان چیست. برای این قضیه، فکرهایی شده است و ما مشغول طرحهای گسترده‏تری هستیم. بر همین اساس، سه بخش دولتی، تعاونی و خصوصی در زمینه اقتصاد پیش بینی شده است. ما هم می‏خواهیم با همان معیار عمل بشود. از طرفی هم نمی‏خواهیم با اجرای اصل چهل و نه، اعتماد مردم متزلزل شود. آنها باید مطمئن باشند که ما به سراغ موارد درست می‏رویم. مخالف اشخاص و اعمال نادرست و نامشروع هستیم؛ اما این ربطی به‏اصول درست و مشروع دیگران ندارد. با حضور مجلس، شورای نگهبان و اظهارات امام، مردم دیگر می‏دانند که دولت بی‏جهت به سراغ کسانی که حرکت اقتصادی سالم داشته‏اند نمی‏رود و چیزی از آنها نمی‏گیرد. اگر هم به اشتباه سراغ کسی رفته باشند، سعی در جبران آن می‏کنند.

اگر به گذشته هم نگاه کنید، خواهید دید کارخانه‏هایی که ما ملی کرده‏ایم، قانونی بوده است. در مورد آنهایی که به نوعی با بیت‏المال ارتباط داشته‏اند و از این ارتباط استفاده شخصی کرده‏اند، طبق قانون عمل کرده‏ایم. اغلب آنها این سرمایه‏ها را از طریق گرفتن وامهای بیش از حد جمع کرده‏اند، و ما اصل سرمایه را که متعلق به دولت بوده، بازپس گرفته‏ایم. در حال حاضر مشغول تنظیم طرحهایی هستیم که بتوانیم به درستی، اصل چهل و نه را بی اینکه به‏اموال مشروع مردم لطمه‏ای بخورد، اجرا کنیم. ما توسط همین اصل، ثروتهای نامشروع را از تصاحب کنندگانشان خواهیم گرفتم. بنابراین ما این اطمینان را به مردم می‏دهیم که درآمدهای مشروع متعلق به خودشان است و آنها باید به آینده خود مطمئن باشند و بدانند رفتار مطابق با قانون، سبب تأمین سرمایه‏ها و اموال به‏دست آمده است.

تابحال مقدار زیادی از ثروتهای به غارت رفته مردم و بیت‏المال پس گرفته شده و تا حد زیادی هم جلوی غارتگریها مسدود شده است. از این به بعد جریان کلی غارت بیت‏المال، دزدی و یا زدوبندهای داخلی و خارجی نخواهیم داشت. البته ممکن است احتکار و بازار سیاه دوباره بیشتر کالاهای مصرفی ما از خارج تأمین می‏شود. اگر دولت بتواند به قضیه تجارت تسلط کامل پیدا کند و تعاونیها مسئول توزیع کالاها بشوند، مشکل می‏شود دزدید و یا بازار سیاه درست کرد.

اگر حدود فعالیت‏های بخش خصوصی و تعاونیها در هماهنگی با حرکت اقتصادی دولت تنظیم شود، بسیاری از عوامل مخرب برداشته خواهند شد. ما نمی‏توانیم بگوییم معضل »تروریستهای اقتصادی« از بین می‏رود، چون این پدیده شوم ریشه‏دار است و باید ریشه‏کن بشود. روی هم رفته، افق روشنی در پیش است. امیدواریم در سال آینده شاهد رشد حرکتهای تولیدی باشیم. دوستان ما اطلاع می‏دادند که امسال تقاضای بخش خصوصی برای ثبت شرکتهای تولیدی، بزرگترین رقم را نسبت به همیشه داشته است. این نشانه اطمینان و علاقه‏مندی مردم است. با این اطمینان راه تولید باز خواهد شد. به‏خصوص از این جهت که دیگر وارد کنندگان نمی‏توانند با ورود کالاهایی که نیاز فوری به‏آنها نیست، ارزش تولید داخلی را پایین بیاورند. نمونه بسیاری از همین کالاها که وارد می‏شدند، تنها با تأسیس چند کارگاه تولیدی داخلی می‏توانند جایگزین شوند. تولید صحیح و اصولی، سود تضمین شده هم دارد. باید مواظب بود که تولید به سمت استثمار متمایل نشود، و در این حرکت، حقوق کارگر و کارفرما و حق سرمایه و مدیریت در جای خود محفوظ بمانند.

 

س - اقدام‏های اساسی به‏منظور نجات اقتصاد ایران از وابستگی و سلطه غارتگران به جای خود صحیح و غیرقابل انکار است. اما وقتی مردم در کوچه و بازار، یا گرانیهای سرسام‏آور و کمبود کالا روبرو می‏شوند، تحت تأثیر این واقعیت تلخ، بسیاری از حقایق را از یاد می‏برند!

ج - در وضع حاضر، در شرایط کنونی ما چندان غیرمنتظره هم نیست. کشوری که درگیر یک جنگ تحمیلی شده و بسیاری از راههای تجاری او از طریق بنادر و دیگر زمینه‏ها مسدود و محدود شده است، طبیعتاً با چنین وضعی روبرو خواهد شد.

دوتا از بنادر کشور کار نمی‏کنند و ظرفیت بندری ما نصف شده است. هر چند که بنادر کوچکی جایگزین آنها شده اما کفایت نمی‏کند. راههای زمینی ما اگر کمتر نشده باشند، زیاد هم نشده‏اند. با محدودیت ارزی نیز روبرو هستیم. بعد از گذشت یک سال و نیم از این جنگ، ما نفت کمی صادر می‏کنیم. صادرات دیگر نیز تقریباً چنین وضعی دارند. محدودیت تولید هم داشته‏ایم. نزدیک به دو میلیون آواره جنگی داریم. نیروهای انسانی یا شهید شده‏اند و یا در حال نبرد با دشمن هستند. بسیاری از فعالیتهای تولید، تجاری و کشاورزی متوقف و متضرر شده‏اند. کمبودها خود را نشان داده‏اند. در محیط جنگ، نیروها به‏سمت جنگ کشیده شده‏اند. نیروهایی که باید صرف کار کنترل بشوند، مشغول دفاع شده‏اند. بسیاری از آنها در حال مبارزه با »منافقین« هستند. دادگاه‏های انقلاب که ممکن بود به وضعیت گرانفروشی رسیدگی کنند، همه وقت خود را به محاکمه »منافقین« اختصاص داده‏اند.

 

کالاهای مصرفی مردم

در این وضعیت، شاهد چنین آثاری هستیم. هنوز باید مدت دیگری این وضعیت را تحمل کنیم. وظیفه مهم دولت در این میان، جلوگیری از قحط شدن کالاهای اساسی مورد مصرف مردم است. حداقل می‏توان از گران شدن اینها جلوگیری کرد. سوخت، قند و شکر، نان، برنج، روغن نباتی، گوشت و مرغ، کالاهایی هستند که مردم اکثراً در خانه‏هایشان استفاده می‏کنند. حالا می‏آییم سراغ مواردی که اگر باشند، بهتر است. اگر هم نباشند، مردم گرسنه نمی‏مانند. مثلاً همین پیاز اگر نباشد، می‏توان کمتر مصرف کرد. علت اصلی کمبود پیاز هم، سوءاستفاده‏های داخلی است. دلیلی ندارد که این محصول فراوان کشاورزی، کم بشود. البته این مورد را از باب مثال آوردم. به‏هرحال، دولت باید بتواند کالاهای اساسی را به هر قیمت شده، در حد نیاز مردم تأمین کند.

 

شرکتهایی با سرمایه‏های کوچک

برخی از کمبودها را به‏فال نیک می‏گیریم. کمبود این قبیل کالاها، برای خودکفا شدن کشور لازم است. مثلاً پارچه اگر کم است، بخش مصرفی تشویق می‏شود به‏دنبال ایجاد کارخانه برود. از قضا، قیمت پارچه طوری است که برای تولید کننده صرف می‏کند. در حال حاضر، خیلی‏ها به‏دنبال این کار رفته‏اند. تقاضای ایجاد کارگاهها و کارخانه‏های پارچه بافی، به‏خصوص در شکل شرکتهایی با سرمایه‏های کوچک، زیاد داریم. ممکن است به‏مدت یکی دو سال، پارچه را گران‏تر بگیریم. کمتر هم مصرف بکنیم؛ اما دو سال بعد، صادر کننده پارچه خواهیم بود.

در مورد کالاهای دیگری مثل چینی، وضع همین طور است. ما جلوی ورود چینی را می‏گیریم. اگر امروز چینی نداشته باشیم، امکان استفاده از ظروف دیگر هست. البته آن کسی هم که پول زیادی دارد، می‏رود و از بازار سیاه، ده برابر قیمت می‏خرد. چینی، به‏عنوان صنعتی که تابحال ما واردکننده‏اش بوده‏ایم و از آلمان و جاهای دیگر می‏آوردیم، با یک همت همگانی، قابل تولید است. سرمایه‏هایی که در فلان پاساژ برای فروش چینی وارداتی متمرکز شده، اگر برای تولید به‏کار گرفته شوند، چند برابر منفعت دارند. اگر اینها جمع شوند و تولید کنند، تا یکی دو سال دیگر ما می‏توانیم صادر کننده باشیم. یعنی، قادر خواهیم بود که خاک خودمان را تبدیل به‏ارز کنیم.

از این مثالها، زیاد می‏توان آورد؛ اما در مورد کمبودی که شما می‏گویید مردم را ناراحت کرده است، باید به‏مردم آگاهی لازم را بدهیم، تا به‏دنبال تولید و برطرف کردن کمبودها بروند. در این صورت، نه‏تنها نیروهای انسانی (تحصیل کرده‏ها و حتی تکنوکراتها) به‏کار گرفته می‏شوند، بلکه ایجاد کار هم شده است. کمبودها زیاد هستند. چه اشکالی دارد که خودمان بسازیم و تبدیل به کشور تولید کننده بشویم؟

به‏این نمایشگاهی که برای عرضه قطعات صنعتی مورد نیاز ما ساخته شده، نگاه بکنید. الان، دهها و بلکه صدها قطعه را خودمان می‏سازیم. در حالی که می‏جنگیم، کارخانه‏های نظامی ما شاید صد برابر زمان شاه تولید می‏کنند. بسیاری از مهماتی که در حال حاضر صرف جنگ می‏شوند، اگر قرار بود از خارج وارد شوند، حتی در برابر پنج میلیون بشکه نفت (اشاره به تولید نفت در زمان شاه) هم، کفاف نمی‏دادند. این سلاحها را کارخانه‏های خودمان برای مصرف در میدان جنگ تولید می‏کنند.

در مورد کالاهای پلاستیکی، ما که نفت و گاز داریم، متخصص هم داریم، چرا باید از خارج وارد بشوند؟ دلیلی ندارد که مشتقات نفت را وارد کنیم. الان ممکن است کمبودها و گرانیها را تحمل کنیم. ولی در عوض، تمایل به کار و تولید، بیشتر می‏شود. دو سه سال آینده، می‏توانیم از همین محدودیتها و کمبودهای امروز به خیر و برکت برسیم و جایگاه واقعی خودمان را پیدا کنیم. بنابراین، من نگران نیستم. تنها چیزی که لازم است، توضیح و توجیه مردم است. آنها باید بدانند که این کمبودها مایه استحکام ما می‏شود. ما هم باید مواظب باشیم که کالاهای اساسی مردم، تهیه و توزیع بشوند. مردم نمی‏توانند بدون دارو بگذرانند. باید داروهای مورد نیاز و حیاتی مردم تهیه شوند. ما باید تأمین کننده‏نیازهای اولیه زندگی مردم، مثل آب، نان، برق و دارو باشیم، رفاه بعدی را خود مردم، از طریق کار و تولید فراهم خواهند کرد.

در مواردی که ناشی از احتکار است، باید مبارزه کنیم. ما مطمئن هستیم که این گرانیها طبیعی نیستند. باید برای رفع اینها، نیرو مصرف کنیم. با اجرای طرح تجارت خارجی دولتی، بسیاری از مشکلات حل می‏شود. اگر تعاونیها در همه جا وجود داشته باشند و اجناس را به قیمت عادلانه در اختیار مردم بگذارند، این احتکارها اثر خود را از دست خواهند داد.

 

تشکیل شورای مرکزی از نیروهاواحزاب

س - از شما به‏عنوان یکی از بنیانگذاران و چهره‏های فعال »حزب جمهوری اسلامی« پرسشی را که از برادر ارجمند، »حجت الاسلام خامنه‏ای«، در مورد اجرای رهنمودهای امام کرده‏ایم، داریم.

حضرت امام، درباره تشکیل یک شورای مرکزی، متشکل از نیروها، احزاب، سازمانها و گروههای تابع »ولایت فقیه« و اسلام فقاهتی، رهنمودهایی فرموده‏اند. در این زمینه، که وجود چنین شورایی، موجب هماهنگی فکری و عملی، و به عبارت دیگر، تحقق همان چهار رکن وحدت که خودشان فرموده‏اند می‏شود، چه طرحهایی در نظر دارید؟

ج - واقعیت این است که ما هم از روز اول، یک نوع ناهماهنگی را در نیروهای حزب اللهی احساس می‏کردیم. می‏دیدیم که انجمن‏ها و گروه‏های مختلفی هستند که از لحاظ محتوای فکری با ما تفاوتی ندارند، فقط نامشان متفاوت است. در این مورد، حزب جمهوری، ابتدا » جبهه مستضعفین « را مطرح کرد. یک عده هم آمدند و نام نویسی کردند. ما هم قرار بود قضیه را دنبال کنیم که به‏علت گرفتاری‏های روزمره کشور، موفق نشدیم.

متأسفانه رفتن »دکتر بهشتی« هم، این امر را بیشتر به تعویق می‏اندازد. آقای »بهشتی« بیشتر از ما به تشکیلات رسیدگی می‏کردند. ایشان اغلب روزها به‏امور حزب می‏رسیدند. متأسفانه، ما به‏آن حد نرسیده‏ایم. بعد از گفتن امام، دوباره به‏فکر این امر افتادیم؛ اما واقعیت این است که هنوز شعبات حزب در شهرستان‏ها، هماهنگ نیستند. ما هنوز موفق نشده‏ایم برای داوطلبان علاقه‏مند، کارت عضویت صادر کنیم. چرا که صدور کارت، مقدماتی دارد که باید در مورد آن دقت به‏عمل آورد. هنوز کنگره حزب جمهوری تشکیل نشده است. تشکیل کنگره را چند بار در دستور گذاشته‏اند. آخرین بار نیز، وقت آن معین شده ولی با شهادت »دکتر بهشتی« به هم خورد. قرار بود آقای »باهنر« اجرا بکنند، که آن هم نشد.

لازمه این اتحاد، منسجم شدن ماهاست. از طرف دیگر، توقع دوستان این است، ما چند تنی که بی‏جهت مشهور شده‏ایم، بتوانیم وقت بگذاریم و به همه این امور رسیدگی کنیم. ما هم که با این وضعیت کاری، فرصت نداریم. من، همین جا می‏گویم که شما هم وقت بگذارید. همکاری بکنید. ما این حزب را فقط از خودمان نمی‏دانیم. نیروی حزب هم، فقط ما نیستیم. حزب، با اعتماد مردم زندگی می‏کند. وقتی مردم به نامزدهای ما رأی می‏دهند، نشانه این است که به‏ما اعتماد دارند. ما هم در مقابل آنها تعهدی داریم. نیروهایی که دلسوز واقعی هستند، بیایند و برای این امر مهم وقت بگذارند. همین نیروها هستند که باید وارد میدان شوند و در این خط حرکت کنند. آقای نخست‏وزیر می‏گویند: »ما وزیر نداریم« چه اشکالی دارد که یکی از همین نیروهای واقعی بیایند و به‏عهده بگیرند. مثلاً ایشان می‏رود وزارتخانه، و می‏بیند نیروی کافی ندارد. معاون ندارد، می‏آید و باز از همین بچه‏های متعهد و مسلمان برمی دارد و می‏برد. ما چه در کابینه »دکتر باهنر« و چه در کابینه » مهندس موسوی«، نیروهایی را که در حزب فعالیت می‏کردند، از دست دادیم. در واقع، از دست ندادیم. هنوز مشغول خدمت به انقلاب هستند. ولی دیگر برای حزب، وقت کافی ندارند.

در جواب این سئوال شما باید بگویم که این نیروها از دست ما رفته اند. امیدواریم، قدری از مشکلات حل بشوند و ما به‏این کار برسیم.

 

خطوط فکری و ایدئولوژیک

س - قبل از انقلاب، روحانیونی امثال شما و شهید »مطهری« و شهید »بهشتی« بودید که خطوط فکری و ایدئولوژیک را ترسیم می‏کردید. در واقع، کار فکری انجام می‏دادید. امروز، کارهای اجرایی، مانع این امر شده‏اند. برای رفع این نقصان چه چاره‏جویی‏هایی کرده‏اید؟

البته اگر انقلاب در امور اجرایی به‏ما نیازی نداشت، ایده‏آل بود. هر کدام ما حدود سی سال در کارهای ایدئولوژیک سابقه داشتیم. اما با توجه به‏وضع موجود، حد ایده‏آلی نیست. خوشبختانه علیرغم تمام گرفتاریها، به‏این موضوع توجه داشته‏ایم. از همان روزهای اولی که حزب جمهوری تشکیل شد، ما به‏این فکر بوده‏ایم و برای آن وقتی هم گذاشته‏ایم.

 

مواضع ما

من به‏اتفاق آقایان: »بهشتی«، »باهنر« و »خامنه‏ای« یک دوره مسایل فکری و اصولی را که زیربنای مسایل اجرایی بودند، به‏عنوان » مواضع حزب « مطرح کردیم. روی این طرح یکسال کار شد. ما، طبق مطالعاتی که به‏طور انفرادی انجام می‏دادیم، هفته‏ای یک جلسه طولانی را گرد هم نشستیم و بحث می‏کردیم. البته این طرح خیلی علیرغم اهمیتش، خیلی مختصر بود. بعد هم فکر کردیم که بر طبق همین بحثهای تنظیم شده، کلاسهایی را برای اعضاء ترتیب دهیم. تدریس این بحثها، به منزله مواضع فکری حزب بود.

قسمت اول این کار بعهده آقای »بهشتی« گذاشته شد. ایشان دوازده درس گفتند که خوشبختانه همه ضبط شده‏اند. تلویزیون قسمت اول آن را پریشب، با عنوان »جهان‏بینی و شناخت« پخش کرد.

چهار درس هم آقای »باهنر« تا معاد رسانده‏اند. بعد از ایشان شش جلسه را برگزار کرده‏ام. »معاد« را گفته‏ام، »نبوت« را از این هفته شروع می‏کنم. البته این، ادامه همان بحث اول »نبوت« است که آقای »بهشتی« گفته‏اند.درباره » قرآن« هم، اگر آقای »خامنه‏ای« فرصت کنند، خواهند گفت.

طرح دیگری داشتیم که با دوستان دیگرمان مثل آقایان امامی کاشانی، جواد آملی، موسوی اردبیلی، مهدوی کنی، باهنر، بهشتی، معادیخواه مطرح کردیم. فکر کردیم درباره کارهایی که در آینده مورد نیاز جامعه هست و آنها را تقسیم‏بندی کردیم که قرار شد این بحث را در یک جلسات محدودی مطرح کنیم و فیلم و نوار هم گرفته شود و در اختیار مردم قرار بدهیم.

 

صدهزار فیش، کلید فهم قرآن

بعضی دیگر، مشغول کارهایی در همین زمینه شده‏اند که قطعاً مورد توجه خواهند بود. پیش از این نیز، خود من در ایام حبس، حدود دو سال و هشت ماه روی قرآن کار کرده‏ام. کار وسیعی که به عنوان »کلید فهم قرآن« منظور کرده‏ام. تمامی نکاتی که در قرآن، چه با با اشاره و چه با صراحت مطرح شده‏اند، در صد هزار فیش جمع‏آوری کرده‏ام. تصمیم داشتم مجموعه به دست آمده را منتشر کنم؛ ولی هنوز فرصت نکرده‏ام. اگر این کار انجام می‏شد، برای محققینی که می‏خواستند براساس قرآن در زمینه اسلام تحقیق کنند، مرجع خوبی بود. چرا که هرکس می‏خواست بداند که قرآن درباره موضوع خاصی چه فرموده است، این مجموعه به او کمک می‏کرد تا فهرست آیه‏های مربوط به‏آن موضوع را در دست داشته باشد.

البته بعدها، گروهی دانشجو با من همکاری کردند. در حال حاضر، فیشهای تنظیم شده‏اش در رادیو، تلویزیون موجود است. گروه دیگری مشغول تحقیق روی این مجموعه هستند. مقصود اینها، تهیه یک خلاصه تفسیری براساس این مجموعه است.

این تنها یکی از کارهایی است که باید انجام شود، و حتماً نیاز به نیرو هم دارد. همکاری نیروهای علاقه‏مند و پژوهشگر، می‏تواند ما را در رسیدن به مقصود یاری کند. یک کار پایه‏ای و اساسی، چنین برنامه‏هایی را می‏طلبد. ما برای تحقیق، مطالعه و تحلیل در پیچیدگیهای امور اجرایی، نیاز به بسط مباحث فکری و دینی داریم. شما در همین مراکز فرهنگی خودتان، اگر بخواهید درباره یک موضوع خاص، مباحث فکری را از قرآن استخراج کنید، همان مجموعه‏ای که گفتیم، تمام آیه‏های مربوط را فهرست کرده است. دوستان دیگر هم، شبیه چنین کارهایی را در دست دارند. چنین پژوهشهایی، باید به سرانجام برسد. البته خود من، به‏علت کارهای اجرایی از دوستان عقب افتاده‏ام.

این جای خوشبختی است که دوستان ما به فکر این برنامه هستند. من خیال می‏کنم از این به بعد، توانایی این را داریم که روزانه یکی دو نوار ضبط شده را در اختیار صداو سیمای جمهوری اسلامی قرار دهیم. نتیجه این فعالیتها، باید به‏دست مردم برسد.امیدوارم چنین کار تحقیقهایی، به‏دست آنهایی انجام شود که اشتغال کمتری دارند. ( انشاءاللّه )

 

س- ما هم به سهم خود، چون نیاز به تحقیق و مطالعه داریم، امیدواریم که حاصل چنین فعالیت‏های ارزنده‏ای، زودتر به دست مردم برسد. چون کار ما هم طوری است که فرصت رشد فکری لازم را به ما نمی‏دهد.

ج - ولی کار فرهنگی شما در روزنامه، به همین موارد مربوط می‏شود! می‏شویم.

 

س - متأسفانه کار به‏آن معنا که لازم است، فرهنگی نیست. روزانه، مطالبی باید بنویسیم که وقت ما را می‏گیرد. همین امور اجرایی و اداری، آنقدر مشغول کننده هستند که ما رااز رشد فکری بیشتر محروم کنند.

ج - من، این طور فکر نمی‏کنم. چون مردم، کم‏کم این نوشته‏ها را می‏خوانند، بعدها حاصلش را خواهند دید. می‏بینند که چطور مجموعه فکری نویسنده، درخلال سرمقاله‏هایش بسط پیدا کرده است. مطمئن باشید که این کارها تأثیر خود را دارند. خودشانر ا نشان می‏دهند.

 

س - ممکن است چنین تأثیری باشد؛ اما نهایتاً در دیگران تأثیرگذار خواهد بود. اشکال کار اینجاست که خود ما آن طور که لازم است، به لحاظ رشد فکری، فرصت مطالعه نداریم.

ج - بالاخره لازم است قبل از نوشتن، مطالعه داشته باشید!

 

س - تا اینجا هم، داریم از مایه خورده‏ایم. از ذخیره‏ای ارزی! همانطور که شما در مورد »محاصره اقتصادی« گفتید: چون ما از مواد خام قبلی استفاده کردیم. تأثیر محاصره و کمبودهای حاصل از آن، خودش را بعدها نشان داد.

و اما مسأله دیگری که می‏خواستم مطرح کنم این است که گاهی اتفاق می‏افتد، علیرغم ثابت بودن ضوابط کار در نهادهای اداری یا انقلابی، چرا وقتی مسئوولان عوض می‏شوند، سعی دارند خط و ربط آن مجموعه را به تناسب فکری خودشان تغییر دهند؟ ج - ما در حال حاضر، نگران این مسأله نیستیم. اوایل دوران حکومت »بنی‏صدر« چنین خط و خط بازیهایی بود؛ اما امروز این مسأله به‏آن حد نیست. ممکن است در حد یک اداره یا کارخانه چنین اتفاقهایی رخ دهد؛ اما زیاد تأثیری در روند کلی کارها ندارد. اگر کسی هم دچار چنین خط و خطوطی شده، فکر نمی‏کنم امروز همان طور باشد. در ثانی، وقتی که در چنین مجموعه‏هایی قرار می‏گیرند، به خودشان جرأت چنین کارهایی را نمی‏دهند. چرا که مردم ناظر کارهای آنها هستند.

 

س - منظور من تفاوت خط و ربطها به شکل قبل نبود؛ بلکه اختلاف در حد شیوه‏ها و برداشتهاست.

ج - تغییرها در همین حد، انکارناپذیر است. البته گفته‏اند که هیچ کاری به اندازه تعویض زود به‏زود مسئولان، برای خراب کردن یک کشور مؤثر نیست. ولی متأسفانه ما، به‏دلیل ترورهای اخیر در سال جاری، تعویض‏های زیادی داشتیم.

البته ممکن است دو نفر هم خط یکدیگر باشند؛ اما بهرحال هر کدام دوستانی دارند که امور مربوطه را به‏آنها محول می‏کنند. وقتی که مسئول جدیدی وارد یک وزارتخانه می‏شود تابخواهد با اطراف خود آشنا شود، مدتی وقت تلف میشود. به هر ترتیب با حاکمیت خط امام، نگرانی چندانی از این بابت احساس نمی‏شود. البته تلفات جزئی وجود دارد که چاره‏ای هم نیست.

 

آینده جنگ و ورود به‏خاک عراق

س - با توجه به‏اینکه جنابعالی به‏عنوان نماینده امام در »شورای عالی دفاع« نظرهای قابل قبول و مورد استفاده‏ای دارید، می‏خواستیم راجع به‏آینده جنگ، زمان احتمالی پیروزی و امکان ورود به خاک عراق، شنونده توضیح شما باشم.

ج - وضع جنگ از نظر ما خوب است. از اول هم، عقیده ما این بود که جنگ به نفع ما تمام خواهد شد. اگر ما از کشته شدن زیاد عراقیها پرهیزی نداشتیم، جنگ را خیلی زودتر می‏توانستیم تمام کنیم. از طرفی هم، برای اشخاص فداکار در جبهه‏های خودمان ارزش زیادی قائل هستیم و می‏خواهیم حتی‏الامکان، کمتر صدمه بخورند. لذا به‏این دلایل، سعی می‏کنیم جمله‏ها طوری باشند که نه تنها در پایان دادن جنگ مؤثر واقع شوند، بلکه از کشتار بیشتر خودداری شود. پس در جنگ با عراق، عجله‏ای نداریم. سعی ما این است که ضربه‏ها به‏جایی وارد شوند تا در خاتمه کار جنگ مؤثر باشند. از این جهت، مطمئن هستیم که ابتکار عمل، در دست رزمندگان اسلام است. فکر می‏کنم که اگر یکی دو ضربه دیگر، مثل ضربه‏های »بستان« و »آبادان« در آینده به عراق وارد کنیم، او دیگر نمی‏تواند قدرت ورود به خاک ما را نخواهد داشت. در این صورت، وقتی عراق از خاک ما خارج شود، و حق به حقدار برسد، وضعیت فرق می‏کند. باید خسارتی که متحمل شده‏ایم جبران، و متجاوز به‏طورکلی تنبیه شود. آن وقت است که تصمیم دیگری می‏گیریم. حالا این تصمیم، شامل اشغال خاک عراق بشود یا نه، معلوم نیست. هر چند که ما نسبت به‏خاک عراق، هیچ ادعایی نداریم؛ اما به هر حال، باید در یک جایی، گلوی متجاوز را بفشاریم تا بتوانیم حقمان را از او بگیریم. و همچنین، حق مردم عراق را خواهیم گرفت. اگر برای این کار، ورود به خاک عراق لازم باشد، وارد می‏شویم. شاید هم بتوانیم با ضربه‏های قاطعی که به عراق وارد می‏کنیم، بدون اشغال خاک عراق به‏منظورمان برسیم.

 

س- مدت زمان جنگ را تا کی پیش‏بینی می‏کنید؟

ج - زمان پایان جنگ را نمی‏توان به‏طور دقیق پیش‏بینی کرد. اما فکر می‏کنم تا چند ماه آینده، بتوانیم مسأله جنگ را حل کنیم. اطلاعی نداریم که در آینده، چه پیش خواهد آمد، به‏هرصورت، در حالت عادی، فکر نمی‏کنم تعداد سالهای جنگ، از انگشتهای دست تجاوز بکند.

 

وضع منطقه و کشورهای خلیج‏فارس

س - نظر شما درباره اوضاع منطقه، به‏خصوص کشورهای حاشیه خلیج فارس چیست؟

ج - کشورهای کوچک منطقه خلیج فارس، با ما بدرفتاری کردند. آنها همه امکانهای خود را در اختیار عراق قرار دادند. البته ما، قصد انتقام‏جویی از آنها را نداریم. در ثانی، مگر کشورهای کوچک حاشیه خلیج فارس چقدر هستند؟ اگر تمام شیخ‏نشینهای حاشیه خلیج را جمع کنید و به عربستان اضافه کنید، به‏اندازه یک سوم عراق نمی‏توانند نیرو جمع کنند. از این گذشته، قصد ما آرامش و صلح است. می‏خواهیم کشورها به حق خودشان برسند و در سایه امنیت، به همین حقوق قانع باشند. به نفع آنها نیست که با ما اینطور رفتار کنند. ممکن است ما از آنها بگذریم؛ اما ملت ما از آن‏ها نمی‏گذرند و در آینده اثرسوئی خواهد داشت. ملت ما، در آینده نمی‏تواند با آنها در صفا و صمیمیت زندگی بکند. اگر این امر، سبب ناراحتی ایرانیان مقیم آن کشورها بشود، اثر بدی خواهد داشت. ما می‏خواهیم که آنها مطمئن باشند، از رفتار بد آنها چشم پوشی خواهیم کرد. به‏این شرط که اگر حالا فهمیده‏اند اشتباه می‏کردند و سایه ایران باید برای برقراری امنیت در منطقه روی سرشان باشد، جبران کنند و با ما با در صفا زندگی بکنند.

 

ضمیمه روزشمار انقلاب

س - به عنوان آخرین سئوال، می‏خواستم نظر شما را درباره ضمیمه روز شمار انقلاب روزنامه »اطلاعات« علیرغم امکان کم و مشکل بسیار، روزانه این ضمیمه را در چهار صفحه منتشر می‏کند، خوشحال می‏شویم اگر در این‏مورد ما را راهنمایی کنید.

ج - در این زمینه، خود شما واردتر هستید و بهتر می‏دانید.

شما خودتان می‏توانید خاطرات دوران انقلاب و بعد از انقلاب را ارزیابی کنید و اگر تشخیص دادید برای مردم سازنده است، ارزش سرمایه‏گذاری دارد. این خاطرات باید از حد تفنن فراتر بوده، برای مردم آموزنده باشند. بهرحال این مورد را شما بیشتر می‏دانید. چرا که حد مراجعه مردم و اظهارنظرهایشان برای شما، معیار خوبی است. همچنین در خرید روزنامه هم تأثیر دارد.

 

س - مراجعه مردم که زیاد است و استقبال هم می‏کنند. تأثیر خوبی داشته است. ما می‏خواهیم بدانیم شما در این مورد، بعنوان یکی از علاقمندان، چه نظری دارید؟

ج - بله. می‏دانید که من در حال حاضر، با این همه مشغله، روزنامه‏ها را فقط در حد تیترهاشان مطالعه می‏کنم. تمام تیترهای روزنامه »اطلاعات« با توجه به آن ضمیمه، به‏اندازه دو تا روزنامه وقت مرا می‏گیرد. قاعدتاً مردم، وقت بیشتری دارند و شاید علاقمند باشند، تاریخ گذشته را بیشتر مطالعه کنند.

ت