مصاحبه
  • صفحه اصلی
  • مصاحبه
  • مصاحبه آیت الله هاشمی رفسنجانی با آقای میشی کاوا، خبرنگار روزنامه ماینیچی ژاپن

مصاحبه آیت الله هاشمی رفسنجانی با آقای میشی کاوا، خبرنگار روزنامه ماینیچی ژاپن

پیرامون: شناخت هاشمی رفسنجانی از اوضاع کشور در مجلس و دولت •نقش نفت در اقتصاد ایران توان سازندگی نیروهای مسلح انتخابات ریاست جمهوری و تحلیل‌های دوست و دشمن مجمع تشخیص و وظایف قانونی چند و چون روابط ایران و آمریکا

  • مجمع تشخیص مصلحت نظام,تهران - مجمع تشخیص مصلحت نظام
  • دوشنبه ۲۱ مهر ۱۳۷۶

 

س- با تشکر از اینکه وقت خود را برای این مصاحبه دادید به استحضار می‌رسانم، با توجه به‌اینکه من بعد از 13 سال مجدداً به‌ایران سفر کردم از تغییرات به وجود آمده بسیار متعجب شدم و شهرهای مختلف ایران و مردمی را دیدم که در خیابان‌های تمیز با یکدیگر حتی خانم‌ها به بحث و گفتگو می‌پردازند و این برداشت من است که مردم از زندگی خودشان لذت می‌برند. به‌اصفهان، همدان و چالوس هم سفر کردم آنجا را هم به همین وضع دیدم.

به عنوان یک خبرنگار من 3 بار از عراق هم دیدار کرده‌ام اگر بخواهم دو کشور ایران و عراق با هم مقایسه کنم باید گفت که این دو کشور چهره‌ای کاملاً متفاوت با یکدیگر داشته‌اند.

به عنوان اولین سؤال می‌خواستم سؤال کنم شما چگونه توانستید اقتصاد جنگ را به موفقیت برسانید؟ به عنوان رئیس جمهور وقت چگونه موفق شدید از نیروهای مسلح بخواهید که اسلحه را به زمین گذاشته و به سازندگی بپردازید؟

ج- بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم، این سؤال کوتاه جواب طولانی دارد. من وقتی در مجلس بودم امکانات و استعداد بالقوه کشورمان را خوب می‌شناختم فرمانده جنگ هم بودم و خرابی‌های کشور را هم به خاطر جنگ به خوبی می‌شناختم مشکلاتی را هم که در رابطه با خارج داشتیم و به نحوی هم در محاصره بودیم کاملاً شناسایی کرده بودیم. نیازهای کشور را هم خوب می‌دانستم و براساس اطلاعات واقعی، واقع‌گرایانه برنامه‌ریزی کردم.

همکارانی را هم انتخاب کردم که با این مسائل بیگانه نباشند، اولین مشکلی که به‌چشم می‌خورد کمی بودجه بود که خود این امر نیز عامل خاموش شدن جنگ در اواخر بود. من می‌دانستم که در درون اقتصاد ما منابعی موجود می‌باشد و آنها را احیاء کردم به طور مثال:

ما مهمترین درآمدمان ارز نفتی است که در زمانی هفت تومان می‌فروختیم در حالی که در بازار قیمت آن 150 تومان بود و به تدریج این ارز را به‌سمت قیمت واقعی آن هدایت کردیم و درآمد دولت بیش از ده برابر شد.

در همان مقطع یارانه‌های نادرستی در کشور داده می‌شد که در حقیقت اتلاف منابع بود به طور مثال نفت، گازوئیل و بنزین به قیمت‌های کمتر از نیم سنت فروخته می‌شد و نان و آرد به‌گونه‌ای به‌مردم فروخته می‌شد که ما حتی هزینه حمل و نقل آن را هم نمی‌گرفتیم. آب، برق، و گاز و همه خدمات دولت به‌همین شکل توزیع می‌گردید. کالاهای مصرفی روزمره هم دچار کوپن و سهمیه‌بندی بود که دولت با ارز هفت تومانی به‌مردم می‌داد و موارد بسیار دیگری که در اقتصاد ما زیاد یافت می‌شد.

در آن شرایط و در سال 67 قبل از اینکه مسئولیت را به عهده بگیرم 51% کسری بودجه داشتیم و در ظرف چند ماه علاوه بر افزایش بودجه، کسری آن را هم از بین بردیم. این امکان برایمان فراهم شد که بودجه‌مان را به‌سمت کارهای عمرانی سوق دهیم.

تا اینجا توضیحات مختصری راجع به‌ریال بود، اما بخش دیگری از مشکلات ما ارز بود. ما متکی به واردات بودیم و تولید داخلی زیادی نداشتیم، تأسیسات نفتی‌مان هم آسیب دیده بود و صادرات نفت خیلی کم بود به طور مثال یک میلیون تا یک میلیون و نیم بشکه در روز صادرات داشتیم. ما در آن مقطع دو کار انجام دادیم. ابتدا اولویت را به بازسازی صنایع نفت دادیم و تولید نفت را بالا بردیم. دومین کار جلب مبالغ قابل ملاحظه‌ای ارز از منابع بین‌المللی و خارجی به داخل کشورمان بود. ما در پنج سال اول نزدیک به 100 میلیارد دلار هزینه کردیم که حدود 60 میلیارد آن از داخل تهیه و مابقی فاینانس شد و این در حالتی بود که مجلس اجازه جذب 120 میلیارد را به دولت داده بود و آنها را بیشتر صرف کارهای زیربنایی کردیم تا ساختار امور اساسی کشورمان را بالا ببریم از جمله فولاد، مس، گاز، پتروشیمی، برق، سدها، مهار آب، مخابرات، کشاورزی، صنایع اساسی مانند سیمان، لاستیک، مصالح ساختمانی، و هم‌چنین آموزش، این امر باعث شد که ما در ظرف چند سال بسیاری از نیازهایمان را خودمان در کشور تهیه نموده و از واردات کم و به تولیدات اضافه کنیم.

نیروی انسانی کافی در کشور برای سازندگی نبود و متکی به پیمانکاران خارجی بودیم لذا بسرعت نیروهای داخلی را آموزش داده و به‌آنها اعتماد کردیم. چون قبلاً به‌آنها برای اجرای طرح‌های بزرگ اعتماد نمی‌شد. و با این سیاست و تأمین نیازها در داخل، سال گذشته یک سوم درآمدهای ارزی را ذخیره کردیم (5/7 میلیارد دلار).

در ارتباط با دومین سؤال شما در مورد نیروهای مسلح باید بگویم، نیروهای مسلح و توان مهندسی‌شان را به خوبی می‌شناختم و در جنگ مقدار بسیار زیادی ماشین‌آلات مهندسی و حمل و نقل برای جنگ هشت ساله‌مان خریداری کرده بودیم و مقدار زیادی هم از عراقی‌ها غنیمت گرفته بودیم که این مجموعه را ده‌ها هزار دستگاه تشکیل می‌داد، نیروهای مهندسی خوبی از طریق جهاد و سپاه به جنگ جذب شده بودند. اصلی هم در قانون اساسی ما هست که نیروهای مسلح کشورمان باید در زمان صلح در کارهای عمرانی فعالیت کنند.

اکثراً افرادی که به جنگ جذب شده بودند نیروهای نظامی نبودند بلکه مردم معمولی بودند که از طریق نیروهای سپاه و بسیج جذب شده بودند و آنها هم با اشتیاق پیشنهاد شرکت در سازندگی را پذیرفتند و صدها طرح عمرانی و مهم را اینها اجرا می‌کنند و صرفه‌جویی بسیار زیادی در ماشین‌آلات و نیروهای انسانی انجام دادیم و آنها هم با درآمدهایی که داشتند ماشین‌آلات خود را نوسازی کرده و بنیه خود را هم قوی کردند.

س- آیا موردی را به خاطر می‌آورید که به طور کامل نتوانسته باشید اجرا کنید؟

ج- طبعاً بعضی موارد هست.

س- نظر شما درباره انتخاب آقای خاتمی چیست و مردم با انتخاب آقای خاتمی چه چیزی را در ذهن داشتند و چه درخواستی را می‌خواستند مطرح کنند؟ در واقع پیام این انتخابات چیست؟

ج- نمی‌توان به یک چیز خاصی اشاره کرد و مردم خودشان باید به‌این سؤال جواب دهند. البته مواردی را هم ما متوجه می‌شویم و بیان می‌کنیم و شاید این سؤال را اگر شما از قشرهای مختلف مردم بپرسید جواب‌های واقع‌بینانه‌تری پیدا کنید. من دو سه نکته مهم را در این انتخابات می‌بینم. یکی اینکه تبلیغات خارجی و ضدانقلاب القاء می‌کردند که مردم از انقلاب دلسرد شده‌اند و در انتخابات شرکت نمی‌کنند و ضدانقلاب هم انتخابات را تحریم کرده بود.

به هر حال مردم آثار سازندگی و پیشرفت کشور را می‌بینند. اولین پیام این بود که مردم اعلام کردند که به سرنوشت کشور خود علاقمند و شریک هستند. البته رسانه‌های خارجی توجه کمتری به‌این بعد دارند. دومین پیام مثبت این انتخابات این بود که مردم اعلام کردند در میان جریانهای مختلف به‌روحانیت اعتماد دارند چون آقای خاتمی هم خود روحانی سابقه‌داری است و هم خانواده ایشان از نسل‌های پیش روحانی بوده و هستند و پدرشان هم آیت‌الله بودند و خودشان هم عضو یک گروه روحانی به‌نام مجمع روحانیون مبارز هستند. ایشان یک رقیب غیر روحانی هم که یک حقوق‌دان بود داشتند.

مسئله سوم این است که میان روحانیون مردم به روحانی‌ای رأی دادند که احساس می‌کردند بیشتر فضای باز در کشور ایجاد می‌کند جوانان و خانم‌ها احساس می‌کردند فضای آزادی بیشتری در شعارهای آقای خاتمی وجود دارد.

مسئله چهارم هم که مهم است این بود که کارگزاران سازندگی از آقای خاتمی حمایت کردند و جمعیت انبوهی از کشور ما به سازندگی دل بسته و به‌آن افتخار می‌کند و این امر موجب شد تا بسیاری از افراد به‌نظام اسلامی دلگرم شوند و پای صندوق‌های رأی بیایند.

س- آیا شما فکر می‌کنید که آزادسازی بیشتری در زمینه‌های فرهنگی و سیاسی کشور مطرح خواهد شد و پیش خواهد آمد؟ از جمله اینکه سانسور را از روی مطبوعات بیشتر بردارند و هم‌چنین تشکیل احزاب؟

ج- در مورد احزاب از گذشته هم ترغیب می‌شد که کسانی که شرایط دارند حزب تشکیل دهند و در مورد مطبوعات شما اگر روزنامه‌های ایران را از سال‌های قبل بخوانید می‌بینید که خیلی انتقادهای تند و صریح در آنها وجود دارد و آزادی‌های جدی در اینجا هست. در هر دو مورد هم یک خط قرمزهایی وجود دارد که از آن عبور نمی‌شده است و در حال حاضر هم آن خط قرمزها باید حفظ شود. ولی مجموعاً با این انتخابات فضا آماده‌تر شده که افراد بیشتر تشویق شوند و در مسائل اجتماعی شرکت کنند. در گذشته بعضی‌ها فکر می‌کردند که سرنوشت انتخابات و خیلی مسائل دیگر از پیش تعیین شده است و تبلیغات مخالفین هم به‌آن دامن می‌زد، ولی این انتخابات و انتخابات قبلی مجلس، نشان داد که به آراء مردم احترام گذاشته می‌شود. در گذشته چنین رقابتی پیش نیامده بود که این ادعا آزمایش شود. این آزمایش بود و مردم فهمیدند که رأی آنها سرنوشت‌ساز است و طبعاً این دو موردی که اشاره کردید (آزادی مطبوعات و تشکیل احزاب) باید رونق بیشتری بگیرد.

س- ممکن است راجع به خطوط قرمزی که فرمودید توضیح بیشتری دهید؟ از روی کدام خطوط قرمز نباید رد شد؟

ج- منظور اصولی است که در انقلاب وجود دارد و نباید از آن بگذرند، آن چیزهایی که به خاطر آن در ایران انقلاب شده که شامل مسائل سیاسی، فرهنگی، مدیریتی، و روابط خارجی می‌شود.

س- آیا شما فکر می‌کنید آیا هنوز فضایی باقی مانده که آزادی بیشتری به مردم داده شود ولی از خط قرمز تجاوز نشود؟

ج- حتماً مانده است. یعنی مردم اگر خودشان بیایند شرکت کنند آن تحقق می‌یابد که منعی هم در گذشته نبوده است.

س- ارتباط مجمع تشخیص مصلحت نظام با دولت چگونه است؟ بنظر من یکسری نکات مبهمی درباره شرح وظایف مجمع تشخیص مصلحت نظام وجود دارد. به طور مثال از لحاظ قانون اساسی، مجمع تشخیص مصلحت باید اختلافات بین شورای نگهبان و مجلس و نظرات دولت را حل و بررسی نماید، اما هم‌اکنون بنظر می‌رسد مجمع در تصمیم‌گیری‌های سیاسی هم دخالت می‌کند از نقطه نظر نهادی، جایگاه مجمع تشخیص مصلحت نظام در مقابل دولت در چه نقطه است؟

ج- در حقیقت مجمع تشخیص مصلحت تأسیس شده برای رفع مشکلات دولت و سه وظیفه مشخص در قانون اساسی از ده سال پیش برای آن مشخص شده است. یکی رفع اختلاف بین مجلس و شورای نگهبان که معمولاً برای رفع نیازهای دولت عمل می‌شود. یعنی مواردی را شورای نگهبان به خاطر مذهب و قانون اساسی رد می‌کند و مجمع محدودیت‌های اجرایی را برطرف می‌کند.

مسئله دوم مواردی است که مشکل عمده‌ای در دولت باشد که نه مجلس نه دولت و نه شورای نگهبان و قوه قضاییه با موازین قانونی نتوانند حل کنند و اختیارات فوق‌العاده نیاز داشته باشد مثلاً مبارزه با مواد مخدر که در حال حاضر در دستور کار مجمع است. این موارد معمولاً نیاز پیشبرد کار دولت است و مجمع تصمیمات فوق‌العاده می‌تواند بگیرد.

مسئله سوم که کمک زیادی است این است که سیاست‌های کلی را در نظام ما باید رهبری تعیین کند که مجلس و دولت از آن سیاست‌ها راهنمایی می‌گیرند. تا به حال رهبری خودشان این سیاست‌ها را اعلام می‌کردند مثلاً در برنامه دوم، ایشان در 12 بند سیاست‌ها را اعلام کردند و براساس آن برنامه‌ها نوشته شد، ولی از این به بعد در مورد این سیاست‌ها اول با مجمع تشخیص مشاوره می‌کنند و سپس اعلام می‌نمایند. در مجمع هم سران سه قوه، وزراء و کارشناسان هستند و این سیاست‌ها بررسی می‌گردد و اعلام می‌شود. تفاوت بین اعلام بدون مشورت و اعلام با مشورت است ولی اصل سیاست‌ها را بالاخره باید رهبری اعلام کنند.

س- پس در واقع اینجا نوعی همکاری و حمایت از دولت مطرح است؟

ج- البته از اول هم مجمع به همین منظور تأسیس شده است یعنی قبلاً در قانون اساسی ما نبود و درخواست دولت بوده است. من آن موقع در مجلس بودم و مصوباتی که داشتیم شورای نگهبان قبول نمی‌کرد و این راه‌حل را پیدا کردیم.

س- علت اینکه شرح وظایف مجمع تشخیص مصلحت تاکنون گسترده نشده بود چیست؟ منظور من اینست که چرا در گذشته اینجور عمل نمی‌شد؟

ج- در قانون اساسی از اول این بوده است که رهبری مشورت کنند، ولی چون ایشان مجمع تشخیص را برای مشورت کافی نمی‌دانستند با مشاورین دیگر ممکن بود این کار را می‌کردند، ولی قانون اساسی این را از اول خواسته که باید با مشورت همین مجمع باشد یعنی بخشی از قانون اساسی عمل نمی‌شد ولی حالا عمل می‌شود.

س- سؤال بعدی من راجع به آمریکاست، اخیرآ آمریکا اعلام کرده است که ناو هواپیمابر نیمیتس را به خلیج فارس اعزام خواهد کرد. آیا این بدین معنی است که روابط ایران و آمریکا در حال بدتر شدن است یا امیدی برای ادامه روابط وجود دارد؟

ج- یک ناو تأثیر چندانی برای اعمال قدرت آمریکا در منطقه ندارد این یک حرکت سمبلیک است و آمریکا می‌خواهد بگوید ما در منطقه جدی هستیم و اعلام کرده است که این ناو را برای کنترل مرزهای هوایی ممنوعه عراق آورده است. البته بعد از اینکه آثار منفی اعزام این ناو روشن شد اعلام و توجیه کرد دلیلی نمی‌بینم که روابط از این حدی که هست بدتر شود، ولی در داخل آمریکا و همچنین دوستان آمریکا در اروپا الان فشار روی آمریکا وجود دارد که دست از این ماجراجوییها بردارد. مثلاً وقتی انتقال گاز و نفت از آسیای میانه به خارج با مشکل مواجه شده است، دوستان آمریکا در حال ضرر هستند و فشار می‌آورند. مثلاً شرکت‌های بزرگ نفتی و غیرنفتی وقتی می‌بینند از کارهای وسیعی که در ایران وجود دارد محروم هستند و در داخل خود آمریکا وقتی که شرکت کوناکوی آمریکا، مجبور شد قرارداد سیری را به توتال فرانسه واگذار کند حتماً به شرکت‌های نفتی آمریکا سخت گذشت و نتیجه این شده است که منتقدین سیاست آمریکا بگویند این تحریم در حقیقت علیه آمریکایی‌هاست نه علیه ایرانی‌ها چون برای ایران تفاوتی ندارد و ما کارهای خودمان را بخوبی انجام می‌دهیم بنابراین فکر می‌کنیم که آمریکایی‌ها سرعقل بیایند.

س- آیا شما تصور می‌کنید که سیاست آمریکا در جهت مهار دوگانه کشور ایران و عراق با شکست مواجه شده است؟

ج- در مورد ایران که به طور یقین با شکست مواجه شده است، اما تعبیر من این بود که برای ما مثل صدای مگسی است که از کنار ما عبور می‌کند.

در مورد عراق از یک بعد موفق و از بعد دیگری آنجا هم شکست خورده است. از این جهت که مانع رژیم عراق شدند تا از اذیت همسایگان و اطراف خودش دست بردارد موفق بوده‌اند، ولی آنها می‌خواستند حکومت دلخواهشان را به وجود بیاورند، ولی نتوانستند و مردم عراق هم این سال‌ها خیلی سختی کشیدند.

س-: شرط از سرگیری روابط سیاسی با آمریکا چیست؟

ج- در زمان امام (ره) که بدستور ایشان این روابط قطع شد. ایشان تعبیرشان این بود که هر وقت آمریکا آدم شد ما رابطه برقرار می‌کنیم. رهبر، سیاست‌های کلی را این‌گونه تعیین می‌کنند بعداً این تفسیر شد که منظور اینست که آمریکا دست از زورگویی نسبت به ایران بردارد و همچنین خصومتش را نسبت به ایران و اسلام پایان دهد.

س- آیا عقب‌نشینی نیروهای آمریکا از این منطقه یکی از شرایط از سرگیری روابط به‌حساب می‌آید؟

ج- اصلاً ما به‌اینجا نرسیدیم و هنوز مذاکره‌ای نکرده‌ایم ما گفته‌ایم که وقتی حسن‌نیت آمریکا مشخص شد آن موقع مذاکره می‌کنیم تا ببینیم باید چکار کنیم.

س- پس این یک پیش شرط به حساب نمی‌آید؟

ج- تا به حال که مطرح نشده و من ندیده‌ام که کسی مطرح کرده باشد.

س- شما ماه گذشته فرمودید که می‌تواند یکجور همکاری بین آمریکا یا اروپا و ایران صورت بگیرد تا یک نوع آرامشی در منطقه خاورمیانه ایجاد شود. آیا منظور شما اینست که در این زمینه با آمریکا مذاکره خواهید نمود؟

ج- نه، حرف‌های من به رسانه‌ها بد منعکس شد. من گفتم که اگر بخواهیم در خاورمیانه یک صلح واقعی به وجود بیاید شرط اول آن این است که آواره‌های فلسطینی بتوانند به وطنشان برگردند بدون برگشت چهار میلیون آواره صلح واقعی نخواهد بود و تازه بعد از آن بحث می‌شود که این همزیستی مسالمت‌آمیز چگونه در فلسطین به وجود بیاید و گفتم برای آماده شدن این شرط آمریکا، اروپا، ایران و همه اعراب می‌توانند کمک کنند. اسرائیل بپذیرد که آوارگان برگردند. ما بدون اجازه مراجعت آوارگان امکان صلح واقعی را در منطقه نمی‌بینیم.

س- سؤال آخر من در مورد قرارداد بین ایران و توتال است. روزنامه ایتالیایی گفته است ایران حالت انزوایی خود را شکسته است. آیا شما تصور می‌کنید وقت مناسب برای روابط ایران و جامعه بین‌الملل رسیده است؟

ج- من برای این سؤال زمینه خیلی درستی نمی‌بینم. همیشه این فضا را درست کرده بودیم و همیشه می‌تواند اتفاق بیافتد. مگر همین دو سال پیش توتال قرارداد یک میلیارد دلاری با ما نبست این چیز تازه‌ای نیست و مسئله‌ای که الان اتفاق افتاده این است که غربی‌ها فهمیده‌اند که حتی اگر آنها هم نیایند ما می‌توانیم گاز پارس جنوبی را خودمان استخراج کنیم و خطوط اعتباری هم به‌اندازه کافی در دنیا داریم تا از آن استفاده کنیم. فاز اول آن یک سال و نیم است که در حال اجرا می‌باشد که هم تکنولوژی و هم اعتبارش را داریم، ولی در عین حال ما طرح‌هایمان را به مناقصه می‌گذاریم و اگر خارجی‌ها بردند آنها هم می‌توانند شرکت کنند ما انزوایی نمی‌بینیم تا شما سؤال کنید که بخواهیم از انزوا خارج شویم یا خیر؟

س- آیا شما آمادگی دارید که سرمایه‌گذاری خارجی را در زمینه‌های مختلف به خصوص گاز و نفت و انرژی به‌حساب می‌آید بپذیرید؟

ج- از پیش هم داشتیم و در حال حاضر نیز داریم. مشخصاً ما 30 طرح پتروشیمی مصوب در برنامه داریم که باید اجرا شود و این 30 طرح در برنامه دوم بتصویب رسیده است که تعدادی از آنها اجرا شده است و هم‌چنین ده طرح بزرگ برای توسعه نفتی عمدتاً در دریا داریم و همه اینها به مناقصه بین‌المللی می‌رود و می‌توانند خارجی‌ها یا داخلی‌ها انجام دهند. هر کسی که در مناقصه برنده شود.

س- آقای ولایتی وزیر خارجه سابق در سخنانی گفته‌اند که آمریکا در سیاست خارجی ما هیچ جایگاهی ندارد، در حالی که آقای خرازی می‌گویند کلید روابط ما با آمریکا در دست آمریکاست حالا سؤال من این است که آمریکا چه اقدامی باید بکند و آیا مسئله آمریکا و روابط با آمریکا در درازمدت در شورای تشخیص مصلحت تا به حال به بحث گذاشته شده است؟

ج- این دو، سه تعبیر یک معنی را می‌رساند و اختلافی ندارند، آقای ولایتی گفته‌اند در شرایط فعلی و با مواضع فعلی، آمریکا جایی در سیاست خارجی ما ندارد. آقای خرازی که می‌گویند کلید در دست آمریکاست یعنی اینکه او می‌تواند شرایط را عوض کند تا از این وضع بیرون بیائیم. در مورد اینکه آیا در تشخیص مصلحت مطرح شده است یا نه، تشخیص مصلحت خودش در ابتدا هیچ سیاستی را شروع به بحث نمی‌کند و رهبری باید موارد را برای ما بفرستند تا مشورت شود به ما گفتند که خودمان پیشنهاد موضوعاتی را بدهیم بعد اگر ایشان هر موردی را خواستند برای ما بفرستند.

ما در حال تهیه آن لیست هستیم سیاست کلی را اول باید تعریف کنیم که تعریف کردیم و بعد مصادیقش را تعیین و به‌ایشان بدهیم و اگر خواستند به ما ارجاع می‌کنند ممکن است که اینهم در آن باشد البته این ذاتاً یک موضوع خاصی است و سیاست‌های کلی وسیع‌تر از اینهاست و این بستگی به نظر ایشان دارد مانند مسئله گروگان‌ها که قبلاً امام به مجلس دادند.

س- در ارتباط با روابط ایران و جامعه اروپا هنوز مسئله سلمان رشدی مطرح است. آیا هیچ‌گونه تغییری در امر فتوا صادر نشده است؟

ج- در مورد فتوا من قبلاً گفته‌ام فتوا یعنی یک نظریه کارشناسی از یک مجتهد، یک حقوقدان یا جامعه شناس، وقتی نظریه‌ای را ابراز می‌کند در محیط خودش آن یک فتوا است این چگونه قابل تصور است برای شما که فرد دیگری نظریه شخص دیگری را پس بگیرد؟ آن در جای خودش اعلام شده است و ما نمی‌توانیم نظر امام را پس بگیریم.

س- پس معنایش این است که این فتوا هنوز باقی است؟

ج- به عنوان نظریه حضرت امام بلی و برای همیشه هم باقی است مگر اینکه خودشان پس بگیرند. ممکن است دیگری این را قبول نداشته باشد.

س- ایران در ماه دسامبر میزبان سازمان کنفرانس اسلامی خواهد بود شما این قضیه را چگونه می‌بینید و سؤال دیگر اینکه روابط با ژاپن بنظر می‌رسد که در حالت توقف کامل قرار دارد برای اینکه از این شرایط خارج شویم شما چه پیشنهاداتی ارائه می‌فرمائید؟

ج- در مورد کنفرانس اسلامی حادثه قابل توجهی است. برای اولین بار در ایران کنفرانس تشکیل می‌شود و مخالفت‌های جدی هم بوده که ما از آنها گذشتیم به نظر می‌رسد که ایران در این دوره ریاست خودش نقش قابل توجهی در دنیای اسلام ایفاء کند.

در مورد ژاپن ما از اوایل انقلاب ژاپن را به عنوان همکار استراتژیک خودمان انتخاب کردیم و بنا بود بخشی از همکاری‌هایی که با آمریکا داشیتم به ژاپن منتقل کنیم و به‌همین منظور من در سال‌های اول سفری به ژاپن و چین کردم و به‌آنها این مطلب را اعلام کردم و چین هم مورد دیگرش بود. البته کم و بیش در این مدت همکاری داشتیم ولی با ژاپن خیلی کمتر از سطح توقع ما است. ما فکر می‌کنیم که در مدیریت کشور ژاپن نقاط ضعفی است که نمی‌توانند تصمیماتشان را خارج از فشار آمریکا اتخاذ کنند. در مورد ایران اشتباهات قابل توجهی در ژاپن می‌بینیم. مثلاً در پتروشیمی ایران و ژاپن عدم ادامه شرکت برای ژاپن خیلی گران تمام شد و ما با همان یک میلیارد دلاری که به‌حساب موافقت با عقب‌نشینی ژاپن گرفتیم این طرح را تمام کردیم. ژاپن 50% چنین طرح مهمی را از دست داد و به‌نفع ایران تمام شد و ما الان همه آن واحد بزرگ را با سالان ه بیش از 3 میلیون تن محصولات گران قیمت صاحب هستیم و بعد از جنگ هم ژاپن بیرون رفت.

مسئله دوم هم همین سدّی بود که ما با وام ژاپن در حال ساخت آن بودیم که در نیمه کار، ژاپن از قرارداد تخلف کرد و ما در حال اتمام سد و نیروگاه با امکانات خودمان هستیم. برای یک کشور بزرگی مثل ژاپن وجود یک سدّی که برای دهها و صدها سال آینده به عنوان سمبل عمران شناخته می‌شود یک وسیله اعتبار و دوستی بود و ما می‌دانیم که به‌خاطر فشار آمریکایی‌ها ژاپن این کار را کرد. سؤال این است که چطور یک دولتی حاضر می‌شود منافع خودش را فدای خواست یک کشور دیگری نماید؟ ما آن قسمتی را که با «ین» ژاپن ساختیم برایمان گران‌تر از بخشی که با ریال خودمان ساختیم. تمام شده. منتهی به‌عنوان سمبل دوستی و همکاری با ژاپن دوست داشتیم ژاپن تا پایان کار به‌عهد و قرارش عمل کند و ما مایلیم که با ژاپن به عنوان دو کشور مهم شرقی صمیمی باشیم و بیشتر کار کنیم. البته در مقابل این نقاط منفی نقاط مثبت خیلی فراوانی در همکاری با ژاپن داریم و بسیاری از این ارزهایی که از خارج وارد کردیم و بنیه اقتصادی‌مان را تقویت کردیم از کشور شما گرفتیم و تکنولوژی‌های خوبی هم از کشور شما در مراحل مختلف گرفتیم و در حال حاضر هم تجارت خوبی با هم داریم و امیدوارم در آینده بهتر شود.

 

تصاویر ضمیمه