«اَلْحَمْدُالِلّهِ ربِّ الْعالَمین وَ اَلصَّلوةُ وَالسَّلامِ عَلی رَسولِ اللّهِ آلِهِ أَجْمَعیüنْ»
یادآوری دستاوردهااز شماها خیلی ممنونیم که وقت گذاشتید برای یک کار لازم و ضروری، ده برای مردمسال دوران پرفراز و نشیب و مملو از حرکت و هیجان، در پایان یک دوره ده ساله خیلی نیاز است که بهمردم بار دیگر تذکر داده بشود دستاوردهای خودشان و آثار این کار خودشان، الان همه چیز خارج از حوزه انقلاب در خدمت این گرفته شده که مردم ما را ضعیف کنند و دستاوردهای انقلاب را کم یا بیاهمیت جلوه بدهند.
کمبودهای مادییک سوژههای عینی و ملموس هم دارند که عمداً تمرکز میدهند روی زندگی مردمکمبودهای مادی زندگی مردم، چیزی که ما هیچ وقت مدعیاش نبودیم یعنی در تمام این دوران انقلاب چه سالهای اول که هنوز انقلاب داغ بود و آثار خاص خودش را داشت نشان میداد آن تحصنها و اعتصابها و آن بیکاریها و تعطیلیها و همه و بعد هم که بلافاصله جنگ شروع شد و ما از همه چیز میزدیم و به جنگ میدادیم و لذا اگر هم میخواستیم ادعا بکنیم که ما به مردممان رفاه دادیم و امثال اینها، چنین چیزی کسی مدعی نبود که میخواهد ادعا بکند.
بنابراین در این دوره ده ساله ما آن کارهایی که کردیم در این جهت نبوده، پایه میتوانسته باشد، پایه یک رفاه محکم آینده میتواند باشد، اما مستقیماً اقدامات رفاهی در حداقل خودش بوده، همین نقطه کمبود را که طبیعی هم است فوق آنچه که هست قاعدتاً هم دشمنان ما از خارج صداها که بلند است و همه جا شنیده میشود و هم عواملشان در داخل علم خواهند کرد که جشنها را کمرنگ کنند و روحیه مردم را تضعیف بکنند.
بههمین دلیل کار شما اهمیت ویژهای پیدا میکند که باید آن گونه ما برای مردم حقایق را توضیح بدهیم، دستاوردهای ارزشمند انقلاب را باز بکنیم که مردم ثمره این فداکاریهای خودشان را بفهمند و ابعاد کار انصافاً فراوان است؛ یعنی، اگر ارزش گذاری کنیم ثمرات این انقلاب از ابعاد فرهنگی، معنوی و مادی که بازدههای اساسیاش برای آینده مانده، اگر تبلیغات علمی را خوب بتوانیم وقتی دنیا اینها را میتواند شکل بدهد ما شکل بدهیم، مردم را آن چنان با روحیه میتوانیم در صحنه نگهداریم که این توان انقلابی را برای ادامه کار و برای رسیدن به اهداف انقلاب در صحنه نگه بداریم.
مهمترین دستاوردمهمترین مسألهای که این کشور بهدست آورده در رأس دستاوردها در این انقلابانقلاب، استقلال کم سابقهای است که ملت ما کسب کردهاند؛ ملتی که از چند نسلش گرفتار سلطههای استکباری بوده، خارجیها اینجا سرنوشت ما را تعیین میکردند، در همه کارها دخالت میکردند؛ در برنامه تعلیماتمان در برنامه صنعتمان در برنامه صادراتمان و وارداتمان، قانونمان، ارتشمان، پلیسمان حتی زندگی خانوادگیمان را اخلاق بچههایمان، شیوه لباس پوشیدنمان همه چیز را آنها تعیین میکردند و به خورد ما میدادند.
بدترین مصیبتاین ملت خودش را آزاد کرده که هیچ کس امروز نمیتواند مدعی بشود که برای یک جامعهچیزی دارد به این ملت تحمیل میکند. آنچه که تشخیص میدهند مردم و مستقلنمایندگان مردم، مصلحت کشورشان میدانند، رابطه داخلی، خارجی، فرهنگی، علمی، اقتصادی هر چه آزاد آزاد انتخاب میکنند. یک چنین موقعیتی امروز در دنیا خیلی ارزشمند است، اگر از آن درست استفاده بشود یک کشوری مثل ایران که دارای سرمایههای مادی فراوانی است منابع زیرزمینی و شرایط خاص جغرافیایی که اینجا هست و مردمش دارای استعداد بسیار قابل توجهی هستند با هوش و پراستعداد، بدترین مصیبت برای یک چنین جایی این است که این منابعاش و انسانها به فرمان دیگری بخواهند حرکت کنند تا این مسأله حل نشود توی کشور هیچ کار نمیشود بکنیم، یعنی امید به آینده نمیشود داشت و اگر این نمونه، استقلال مخدوش باشد باز انقلاب محکم نیست چون تصمیممگیریهای آینده ممکن است در آن دخالت بکنند. لذا استقلال و آزادی از سلطه اجانب و قدرت تصمیمگیری مستقل که این انقلاب به این مردم داد این چیز بسیار مهمی است. نجات از استبداد و آن شرایطی که خانواده پهلوی بهسر این مردم آوردند، حالا این کشور همیشه تا این چند صد سالی که ما سراغ داریم گرفتار استبداد بوده، همیشه قدرتهای استبدادی مردم را مسخر خودشان کرده بودند ولی دیگر این استبداد در اواخر دوران پهلوی به اوج خودش رسیده بود که ما تا همه چیز در زندگیمان گرفتار فشار اختناقی بودیم که به ما تحمیل شده بود و این مردم آزاد شدند و در فضای آزاد تنفس میکنند.
نقش مردم در مردم کشور رأیشان به حساب نمیآمد، الان رأیشان در حد مسائل انتخابات سرنوشتساز است، انتخاب رهبر با خودشان است، انتخاب رئیس جمهور با مهم کشورخودشان است، انتخاب مجلس با خودشان است که از طریق مجلس وزراء و سایر ارگانهای کشور تعیین میشود، مردم خودشان انتخاب میکنند و هیچکس علیرغم بعضی شیطنتها و دروغهایی که میگویند، در این کشور نیست که بهکسی بگوید شما به کی رأی بده یا به کی رأی نده، یا به کسی بگوید شما اصلاً رأی بده یا رأی نده.
هر کسی در این مملکت است از شیعه و سنی از کلیمی و مسیحی و زرتشتی و هر کسی هست کسانی که هستند مسلمان و غیر مسلمان به میل خودش نماینده خودش را انتخاب میکند و مدیریت کشور با رأی مردم اداره میشود.
مشکل اقتصادی مردممنابع کشور حالا از لحاظ اقتصادی آن نقطه ضعفی که برای ما فعلاً دارند این است که ما مردممان دچار گرانی هستند، دچار کمبود هستند و این درست هم هست، واقعاً هستند، اما این مردم خودشان این را انتخاب کردند.
برای این کار مردم وقتی که ما میخواستیم بگوییم نجنگند، مشکل داشتیم که چگونه به مردم بگوییم نجنگید؟ جنگ را تعطیل بکنید خوب مردم خودشان این راه را انتخاب کردند و خودشان میخواهند که با مبارزه و با دفاع از حقوق خودشان به استقبال مشکلات بروند، ولی پایههای استقلال اقتصادی در این کشور ریخته شده، ما الان ده سال است داریم انقلاب ادامه میدهیم، آن روزی که ما این مملکت را تحویل گرفتیم حداقل روزانه پنج میلیون بشکه نفت از این کشور بیرون میرفت و در تمام این دوران ما معدل که بگیریم کمتر از یک میلیون و نیم بشکه نفت بیرون میدهیم، یعنی روزانه سه میلیون و نیم بشکه نفت کشور زیر زمین مانده، ذخایر محفوظ مانده، گاز کشور با لولههایی بهقطر عظیم با قیمت هیچ تقریباً با 70 سنت فرستاده میشد به خارج، آنها محفوظ مانده که بعد شروع کردیم به خود مردم دادیم و این کار ادامه باید پیدا بکند که خود مردم از گاز که بهترین سوخت برای زندگی انسان است استفاده بکنند.
پول از جیباگر در این ده سال؛ یعنی، در حدود ده سالی که تاکنون گذراندیم، روزانه دیگران برداشتن5/3 میلیون بشکه نفت همینجوری بیرون رفته بود، تقریباً ما هیچ چیز نداشتیم. الان؛ یعنی، امروز که ما وارد دهه 90 میخواهیم بشویم سال آینده چیزی برای عرضه کردن نداشتیم. یکی دو سه سال دیگر اگر با آن حجم صادر میشد ما وارد کننده نفت بایستی بودیم، خوب این الان جایی به حساب نمیآید مردم همینجوری مثل یک خانزاده پول را از جیب دیگران بردارد و خرج کند، چیزهای نسل آینده را بردارد رفاه درست کند، رفاهی که نفت بفروشیم و برای مردم وسایل مصرفی بیاوریم، البته حالا ما اگر این کار را هم میخواستیم بکنیم بهخاطر شرایطی که انقلاب درست کرده بود در این جهت هم دستمان باز نبود اما ما نمیخواستیم این کار را بکنیم؛ یعنی، واقعاً سیاست درستی نبود آن سیاست غلط بود، از جیب نسلهای آینده خوردن بود، کشور را به فقر و فاقه رساندن بود که این منابع زیرزمین خوشبختانه مانده و در دوران جنگ حداقل نیاز استفاده شده و اینطور نیست که آدم فکر بکند که این استفاده مناسبصرفهجوییها به نفع نیست، اینها عمیقاً به نفع است. وقتی که روال جامعه ازنفتطبیعی بشود و بنیانهای اصلی اقتصادی توی این کشور جا بیفتند، زیربنای اقتصادی ساخته بشود آن موقع از هر بشکه نفت میشود استفادههای مناسب خودش را کرد و به جای این که ما نفت خام بفروشیم و فرآورده را در کشورمان مصرف نکنیم، تبدیل به صنایع دیگر نکنیم، با این درآمد زندگی روزمرهمان را بگذرانیم وقتی که شرایط عوض شد و توانستیم از اینها با صنایع مادری که بنیانش توی این کشور ریخته شده ما بتوانیم اینها را درست تبدیل به مواد دیگری بکنیم و چیزهای دیگری از اینها بهدست بیاوریم، ارزش افزوده به اینها بدهیم، آن موقع معلوم میشود که چه خدمتی به اینها شده است.
مسلط شدن مردمکار دیگری که در این مملکت شد، مسلط شدن خود مردم کشور ما بر برمدیریت کشورمدیریت کشور است. واقعاً روزهای اول انقلاب کارهای اساسی کشور، مدیریتها دست غیر ایرانیها بود. ما ارتش را که تحویل گرفتیم آمریکاییها که داشتند از مملکت میرفتند، مطمئن میگفتند شما دوباره ما را دعوت میکنید بیاییم این هواپیماها]ی [شما را، این صنایعتان را، این چیزها را ما اداره بکنیم چون فکر نمیکردند این مردم میتوانند خودشان اداره بکنند. وقتی میخواستیم صنایع نفت را تحویل بگیریم، میگفتند بالاخره ما باید بیاییم اینها را اداره بکنیم.
بازسازی در صنعتالان بچههای وزارت نفت توی این دوران جنگ، پیچیدهترین ابزار نفتی را که نفتدشمن میزد خودشان بازسازی میکردند و بهطوری که دیدید در تمام دوران جنگ نگذاشتند این صنعت بخوابد، خیلی جاها چند بار زده شد و از نو دوباره ساخته شد و با دست بچههای خودمان ساخته شد، خیلی جاها این طوری شد، خیلی کارهای نیمه تمام بود که اینها گذاشتند رفتند و الان رفتند توی لاهه و آن جاها شکایت کردند به عنوان این که ما خلع ید کردیم. فکر میکردند اینها آهنهایش میپوسد، زنگ میزند باز خود ایرانیها خود بچههای حزب الهی ما همراه نیروهای متعهدی که مانده بودند، اینها را کشف کردند، مسلط شدند، تمام کردند یا در حال تمام کردن هستند.
نیروهای ایرانیدر اغلب صنایع پیچیده کشور حالا اگر صد درصد نگویم تقریباً نودوپنج مسلط برهمه چیزدرصد میتوانیم بگوییم که نیروهای خود ایرانی ما مسلط بر همه چیز شدند، به گونهای که اگر جنگ نباشد و ما اگر دور خودمان یک دیوار هم بکشیم در داخل این کشور بچههای خود ما این کشور را در حد قابل قبولی و تا حدود زیادی میتوانند صنایعمان را و کارهای فنی پیچیدهمان را اداره بکنند. پیش از انقلاب اصلاً کسی به فکر سدسازی نبود، ولی بعد از انقلاب با این که نیروهای کیفی خیلیها در رفتند، آنهایی که متعهد نبودند رفتند، ولی همین جوانها همکاری کردند. الان سدهای پیچیده را میتوانند بسازند، سد جیرفت چیزی سدسازیاست که به زودی مشغول میشوند دریاچهاش را آبگیری کنند که به دست خود ایرانیها ساخته شده که در مجموع تسلط جوانهای خودمان و نیروهای حزبالهی خودمان بر صنایع کشور یک افتخاری است که دستاورد ابتکاردرصنایعبسیار بزرگی است. صنایع نظامی و چیزهایی که اصلاً تو مخیله کسی نظامی نمیگنجید که در داخل کشور بتوان ساخت، الان دارند میسازند و ما در جنگ از آنها استفاده میکردیم و بعد از جنگ امکان بیشتری پیدا میکنیم با دست بازتر که اینها را تکمیل بکنیم.
تقریباًدر همه ابعاد صنایع پیش رفته نظامی، الان یک پایگاه صنعتی در این کشور وجود دارد که بچهها دارند کار میکنند. از لحاظ اخلاقی وضع ما با اینکه مسلمان بودیم و قرآن ما را منع میکند از بیبند و باریها و کارهای ضداخلاقی دیگر شما خودتان دیده بودید و میدانید چه میگذشت در این کشور، این کافهها و کابارهها و صداوسیما و روزنامهها و لب دریاها و در این خیابانها و در مدارس و دانشگاهها و همه جا وضع چه جوری بود؟ این مردم نجات پیدا کردند و افتادند در مسیر صحیح زندگی، خداوند اینها را نخواست برنامه روانیدر این باتلاق گرفتار بشوند و با این انقلاب در آمدند. این بچههایی که حالا ده مناسب برایساله میشوند و شما برای اینها برنامه درست کردید، اینها نمیدانند در گذشته تربیت بچههایچه چیز بوده، اینها چشمشان را که باز کردند همیشه صدای انقلابی شنیدند و نسل انقلاباینها مسائل گذشته را نمیدانند، مخصوصاً شما باید توجه کنید به شیوههای روانی مناسب و اینها توجه بکنند که چه دارند. آدمی که از اول اصلاً مسائل گذشته را نمیداند، ممکن است هزار توقع هم الان داشته باشد، او خبر ندارد که چه مسائلی حاکم بوده، یک چیزهای ممکن است بگویند مثلاً وقتی که میرود بستنی بخرد میگویند قبلاً این بستنی این قدر بود یا کتاب این قدر بود اینها برایش سنگینی میکند، اما او جمعبندی ندارد از این دستاوردها، که یکی از ]دسناوردهای [مهم ما این است که این نسل نو، آنهایی که در انقلاب یا یکی دو ساله بودند یا بعد از انقلاب بهدنیا آمدند، اینها مشکل دارند برای جمعبندی دستاوردهای انقلاب، نه شرایط سیاسی گذشته ]را [لمس کردهاند و نه این قدمی درست تحلیلهای وابستگی در ذهنشان اصلاً یک زمینهای دارد که ما در چه وضعی برای رفاهبودیم و به چه وضعی آمدیم، اینها را نمیدانند. مدیران کشور ما که اگر حالا جامعهاین جور خداوند تقدیر کرده باشند که ما از جنگ نجات پیدا کرده باشیم و امکانات مملکت ]را [بسیج کنیم به طرف سازندگی، زمینههای حرکت باید در این برنامهها و در توزیع کارها باید روشن بشود که چه راههایی پیش ما باز هست که از منابعمان استفاده بکنیم و کمبودها را برطرف بکنیم و ویرانههای جنگ را اصلاح بکنیم و قدم درستی بتوانیم برداریم که جامعه مرفه آزادی بسازیم، جامعه مرفه در دنیا کم نیست، هستند جوامع مرفه اما اشکالات خاص خودشان را دارند.
غیر از چند جا توی دنیا نبود، که کسی انقلاب بکند و خودش خودش را بسازد و روی پای خودش یک کشوری را برساند به آنجایی که شأن این کشور است، اینجا مسأله مهم است یک کار توفقی لازم است.
احتمال تجدید جنگدر این دوران شما باید ]سعی[ بکنید در برنامههایتان مطالبی را بگنجانید که مردم بفهمند، درست لمس بکنند، درک بکنند، اینجور نیست که حالا ما تا از جنگ فارغ شدیم یک دفعه دستمان باز است برای اینکه همه چیز را برگردانیم به حالت طبیعی، اولاً ما از جنگ فارغ نشدیم؛ یعنی، واقعاً ما هنوز نمیدانیم که جنگ تمام شده، شاید جنگ تجدید شد لذا ما نمیتوانیم منابعمان را که در خدمت جنگ بوده بهکلی آزاد بکنیم.
خوب این چیزی است که مردم باید توجه بکنند، ما باید الان نیرو بودجه جنگدر جبهه به اندازه کافی داشته باشیم که خوب اینها خرج دارند، حقوق میخواهند، غذا میخواهند، لباس میخواهند، تفنگ میخواهند، آموزش اینها خرج میبرد، کارهای مهندسی توی جبهه باید مرتب ادامه داشته باشد اینها را نمیشود اصلاً تعطیل کرد تا اطمینانی به خطوطمان پیدا نکنیم. بودجه جنگ تقریباً آنچه که برای امسال تا نوروز ما نوشته بودیم کل آن مصرف میشود، یعنی ما هیچ چیز از بودجه جنگ صرفه جویی نمیکنیم که حالا بیاییم خرج غذا و لباس و کارهای مردم بکنیم، چون فقط ما گلوله کم مصرف میکنیم، بقیه چیزها را داریم، این گلوله را هم ذخیره میکنیم، اینها را نمیشود نساخت، کارخانهها دارند میسازند و آنهایی که قبلاً خریده بودیم دارد وارد میشود و اینها را داریم در زاغهها ذخیره میکنیم و کشور این ذخیره را میخواهد، هنوز بیش از اینها میخواهد باید برای مدتی ما ذخیره بکنیم. اگر این ذخیرهها نباشد و یک دفعه جنگ شروع بشود، راههای کشور بسته بشود و امکان تهیه نداشته باشد باید از درون بتواند ماهها خودش را اداره بکند، اینها مثل ذخیره سیلوها برای ما است. بنابراین ما بودجه جنگمان را کلاً داریم مصرف جنگمان میکنیم الان اضافه بر آن برای بازسازی هم باید یک بودجه جدیدی بگذاریم.
بودجه برایهمانطور که دیدید در مجلس 5 میلیارد تومان و مقداری ارز 400 میلیون تأسیسات وبازسازیدلار تقریباً اختصاص دادیم برای تأسیساتی که اول باید بسازیم تا مردم برگردند در خانههایشان، بنابراین این جور نباید باشد که مردم به محض اینکه جنگ تمام شد فکر بکنند که دیگر حالا همه چیز باید فراوان باشد. من دیدم مصاحبه میکنند، قضیه خاموشی برق و اینها خوب مردم ناراحت هستند برقشان قطع میشود، مشکل درست میشود، برایشان سرما است، چیزهای دیگری است، کارگاههایشان تعطیل میشود، میگویند خوب این در زمان جنگ همین جوری بود، حال هم همین جوری، خوب بله ما بعد از جنگ هنوز نیروگاه که نساختیم، بعد از جنگ پولی ما اختصاص ندادیم برای این کار، بازسازی کارخانهها هم هنوز تمام نشده؛ یعنی، کارخانههایی که بعضیهایشان در جنگ خراب شد، حالا داریم بازسازی میکنیم، خوب اینها را که ساختند یک مقدار بهتر میشود.
بهبود شرایطیک مدتی مردم باید این را قانع بشوند، آسان هم است قانع بشوند، توضیح اقتصادی جامعهداده بشود که یک مدتی وقت میبرد که تا ما بتوانیم یک مقدار این تورم را مهار بکنیم. تورم مهار کردن با حرف و اینها نمیشود، یک مقدار با مسائل روانی تأیید دارد اما با حرف که نمیشود باید جنس در بازار بیاید، آن تاجر بفهمد که انبار کردن دیگر برایش صرف ندارد باید آنقدر جنس باشد که او مطمئن باشد یا خانواده بفهمد دیگر ذخیره کردن بیمعناست، باید حرص خریدن را از مردم بگیریم تا اینکه یک قدری وضع طبیعی بشود. جنس وارد کردن در بازار هم نیاز به ارز دارد، آنهایی که از خارج میآیند یا نیاز به تولید دارد که کارخانهها بخواهند تولید بکنند، خوب باید مواد برای کارخانهها بیاوریم، باید کارخانههایمان ]را [بازسازی بکنیم، شرایط خاصی حتی برق کارخانهها باید تأمین بشود که اگر بخواهند تمام وقت تولید بکنند این مدتی زمان میبرد، تحقیقاً ما این را باید خوب حالی بکنیم، مردم صبورند اگر قانع بشوند یک مدرسه سازیمدتی که نمیشود دقیقاً پیش بینی کرد، ولی بههرحال یک فاصله قابل توجهی در زمان جنگرا ما داریم تا برسانیم جامعه را به وضع طبیعی خودش و کمبودها و ویرانیهای ناشی از جنگ را بتوانیم جبران کنیم. بچههای ما الان چقدر مدرسه لازم دارند؟ ما نتوانستیم در جنگ با اینکه خیلی بیشتر از زمان انقلاب میساختیم حدود بیست و هفت هشت هزار مدرسه ساخته شد، نزدیک سی هزار مدرسه ساخته شده باز مدرسه کم است، باید یک موج مدرسه سازی بهوجود بیاید تا بچهها بتوانند آنجا بروند و درس بخوانند خوب اینها یک چیزهایی است که فوری هم توی رفاه مردم جواب نمیدهد، ولی اینها مقدم است.
توجیه کردن مردمخوب پیش از آنکه خانه بسازیم اول مدرسه لازم داریم. کارخانههای سیمان، کارخانههای آهن و آنهایی که با مشکلاتی مواجه بودند در زمان جنگ، بعضیهایشان خراب شدند، بعضیهایشان تعطیل بودند، اینها راه بیفتند و کارخانههای اضافی نیمه تمام تمام بشود به هر حال یک سری توضیحات آمار و ارقامی لازم است که اینها را بخشها باید خودشان انجام بدهند؛ یعنی، هر وزارت خانهای هر سازمانی هر شرکتی آنهایی که سروکارشان با امکانات مصرفی و پشتیبانی زندگی مردم است با برنامههای قابل قبول و عامهپسند و عامه فهم به مردم توضیح بدهند که روند انقلاب و جنگ اینجوری کرده با این قلمرو مسئولیت ما و ما چه برنامهای داریم برای آینده و چه کارهایی باید بکنیم و چه زمانی لازم است که ما برسیم به وضع طبیعی؟
بههرحال ما به حمدالله دوران سخت انقلاب را پشت سر گذاشتیم، از گردنههای صعبالعبور، عبور کردیم، دشمنان را مأیوس کردیم که بتوانند این انقلاب را از پا در بیاورند، امروز کاملاً محسوس است توی دنیا که گندهترینهایشان دنبال این هستند که آینده خودشان را با ایران انقلابی به هر حال سروسامانی بدهند، دنبال این هستند که مسائل گذشته را حل و فصل بکنند و به روابط طبیعی برسند. این حالت محصول مبارزات و مقاومتهای مردم است. ما باید بهمردم حتماً این را توضیح بدهیم که بفهمند اگر جنگیدند اگر خاموشی تحمل کردند، اگر کم سوختی تحمل کردند، اگر جنس گران دستاورد باخریدند، اگر نتوانستند همه چیز برای بچههایشان ببرند، اگر مدرسه مناسب ارزش انقلابنداشتند به خاطر جنگ و انقلاب بفهمند که چه بهدست آوردند؟ انقلابشان را درجامعهتثبیت کردند، آنها که برایش حاضر بودند بمیرند، نمردند و آن را حفظ کردند و این محصول مقاومتهای مردم است. وقتی که به مردم روشن بشود مردم این را با هیچ چیز عوض نمیکنند. انسانهای دارای هدف و ایمان واقعاً حاضرند که از همه چیز خودشان بگذرند برای اینکه به هدفشان برسند و چیزی مقدستر از اسلام و اخلاق و استقلال و آزادی برای جامعه ما وجود ندارد که مردم این برایشان شیرین است و اینها برایشان دستاورد با ارزشی است، با اینها روحیه پیدا میکنند و شماها هم در تجدید روحیه انقلابی مردم تلاش کنید و راه باز کنید که مردم انقلابشان را جشن بگیرند. شما را به خدا میسپاریم.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته