سخنرانی
  • صفحه اصلی
  • سخنرانی
  • سخنرانی آیت الله هاشمی رفسنجانی در مراسم کنفرانس بین‌المللی وحدت اسلامی

سخنرانی آیت الله هاشمی رفسنجانی در مراسم کنفرانس بین‌المللی وحدت اسلامی

  • مجتمع امام خمینی (ره)
  • چهارشنبه ۱۶ اردیبهشت ۱۳۸۳

بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله و السلام علی رسول الله و آله و اصحابهبه میهمانان بزرگواری که از خارج از ایران تشریف آوردند و شخصیت‌هایی که از ایران در این اجتماع شرکت فرمودند، خوش آمد عرض می‌کنم. میلاد پربرکت‌حضرت‌ختمی مرتبت(ص) وراهنمای ششم مکتب تشیّع، امام صادق(ع) را که توسعه دهنده معارف اسلامی از منظر اهل بیت (ع) است، تبریک عرض می‌کنم.فکر می‌کنم لازم است برنامه‌های سالانه‌ای که مجمع تقریب ترتیب می‌دهد و زحماتی که می‌کشد، وارد مرحله عملی‌تری شود تا استفاده‌های میدانی بیشتری از آن شود. گرچه نفس این برنامه‌ها و بحث‌ها و تاثیراتی که در نفوس انسانها دارد، مایه برکت است، امّا حیف است که این همه وقت مصرف و این همه امید بسته شود و گامهای عملی در جهت اهداف مجمع تقریب برنداریم.فکر می‌کنم بحث امسال شما برای مسیر عملی‌تر طراحی شده است. من هم در این زمینه نکاتی را عرض می‌کنم. البته بحث‌های مفید و موثر را مقالات و سخنرانی‌های تفصیلی شما عرضه می‌کند. باید چند نکته را مفروض بگیریم که الان جزو واقعیت‌هاست. اگر واقعیتها را پذیرفتیم که وضع دنیای اسلام چگونه است، باید برای تغییر این واقعیت‌ها فکر کنیم و برنامه داشته باشیم و ببینیم برای آن فکر و برنامه چه امکانات و موانعی وجود دارد. همه اینها در فراخوان مقالات از طرف مجمع ابلاغ شد. امیدوارم کسانی که با مطالعه مطالبی تهیه کرده‌اند، به این سؤالات جوابهای کافی داده باشند. آنچه که من می‌فهمم، این است که در حال حاضر وضع دنیای اسلام و خود اسلام در جامعه جهانی خیلی پایین‌تر و کمتر از استحقاق مسلمانان است. شرایط مطلوبی نیست. خیلی بی‌پرده می‌توانیم بگوییم برخلاف دستور قرآن، کفر بر اسلام و کفّار بر مسلمانان سلطه دارند. ممکن است در جاهایی این‌گونه نباشد.
اگر مجموعه دنیای اسلام و کفر را در مقابل هم بگذاریم، باید بپذیریم قدرتهایی که مسلمان نیستند، یا مسیحی یا کلیمی هستند و یا اصولاً تفکر دینی ندارند، دارند نظرات و خواسته‌هایشان را بردنیای اسلام تحمیل می‌کنند. زیاد احتّیاج به تشریح ندارم. می‌بینید آنها در مسایل فرهنگی، اقتصادی، فنی، روابط بین‌الملل و نظامی حرف اوّل را می‌زنند و در داخل کشورهای اسلامی نفوذ دارند و اعمال قدرت می‌کنند. این یک واقعیت است که الان وجود دارد و برخلاف نصّ قرآن است که همه به ما آن معتقدیم که خداوند اجازه سلطه کافران را بر مومنان نمی‌دهد. «ولن یجعل الله للکافرین علی المومنین سبیلا»نکته بعدی این است که متاسفانه ابزار سلطه در اختیار آنهاست. این ابزار به صورت نقد در دست مسلمانان نیست. البته مواد خامش هست، امّا نقد نشده است. الان ابزار سلطه در دنیا چیست؟اوّلین ابزار دانش است. می‌دانیم علوم موثر در ارتقای سطح زندگی بشری در دنیای کفر – نه همه‌ی کشورها، در چند کشور که پرچمدارسلطه هستند – وضع بهتری دارد. علوم، فنون و ابزار بیشتر از آنهاست و متأسفانه خیلی‌ها منتظرند فکر، برنامه‌ و چیزهایی که منحصراً باید از مکتب وحی گرفته شود، از آن طرف بیاید که گاهی هم می‌آید که در حقیقت فرهنگ است. این واقعیت دوّم است. واقعیت سوّم این است که دنیای اسلام از لحاظ مواد خام غنی‌تر از آنهاست. پنجاه و چند کشور مستقل مسلمان و به اضافه صدها میلیون مسلمان در کشورهای غیراسلامی داریم. با این مقدار آرا در سازمانهای بین‌المللی حضور داریم. فکر نمی‌کنم هیچ گروه از گروههای تقسیم‌بندی شده دنیا این مقدار رأی داشته باشند، البته اگر امت واحده باشیم. چون اصلی که قبل از اینهاست، این است که باید مجموعه اسلام را یک واحد تلقی کنیم که حکم قرآن است: «انا هذه امتکم امه واحده و انه ربّکم» باید امت واحده باشیم. اگر در شرق و غرب عالم هستیم، باید به خاطر قرآن و عروه الوثقی اسلام، یکی باشیم. اگر این مجموعه را یکی حساب کنیم، مجموعه آرا مال این امت واحده خواهد بود که این را داریم و جزو واقعیت‌هاست. از لحاظ نفوس یک ربع جمعیت دنیا را به عنوان مسلمان در اختیارداریم. اگر تقسیم‌بندی‌ها را درنظر بگیرید، ادیان دیگر مثل اردوها، سیک‌ها، بودایی‌ها، مسیحی‌ها و کلیمی‌ها چنین مجموعه‌ای ندارند.  از لحاظ منابع و جغرافیا، مسلمانان جزو بهترینها هستند. امروز حساس‌ترین آبراههای عالم که خیلی استراتژیک هستند، مال مسلمانان است. تنگه هرمز، مالاکا، دریای سرخ، کانال سوئز، کانال باب المندب و نیمی از جبل الطارق مال مسلمان است. اگر مناطق جغرافیایی دنیای اسلام را حساب کنید، می‌بینید درحساس‌ترین نقاط ارزشمند و دارای موقعیت استراتژیکی کره زمین قرار گرفته‌اند. تقسیم جمعیتی مناسبی هم داریم. منابع ثروت که امروز مهمترینش انرژی است، البته منابع ثروت زیاد است، ولی مهمترین آن منابع انرژی مثل نفت و گاز است که غنی‌ترین آن در کشورهای مسلمانان به خصوص در منطقه خاورمیانه، خلیج فارس، دریای خزر و کمی دورتر است.شاید از لحاظ استعداد انسانی، بخشی از جمعیت‌های اسلامی جزو مستعدها باشند. باید برای این موضوع اهمیت زیادی قایل شویم. زیر بنای همه اینها و مهمترین آنها مکتب اسلام است. شما علما که حقیقتاً عقیده دارید. امت ما هم قبول کرده که مکتب و راه حق و معارف اسلامی در اختیار مسلمانان است. نمی‌گوییم ادیان دیگر فاقد این چیزها هستند. بالاخره آنها آسمانی هستند و کتاب آسمانی دارند و قسمت زیادی از اعمال و رفتار آنان مشترکات اسلام است. امّا دین خاتم و دارای مستندات قطعی وحی و دست نخورده، اسلام است. اینها مجموعه امکانات موجود است. اینها را داریم. طرفهای ما همه اینها را ندارند. بخشی را دارند و بخشی را ندارند. چرا این اتفاق افتاده که کفّار، به خصوص الان اروپا و آمریکا باید بر ما سلطه داشته باشند و حکمرانی کنند و نظراتشان را در سازمانهای بین‌المللی به کرسی بنشانند و هرجا زورشان نرسد، با قدرت پول، اسلحه. تبلیغ، جاسوس، اطلاعات و راههای دیگر نظراتشان را بر ما تحمیل کنند؟ چرا باید این‌گونه باشد؟باید اجتماع امسال شما به این سؤال جواب دهد و جمع‌بندی کند و به فکر اجرا باشد. در جوامع اسلامی گامهای عملی برداریم. بالاخره قدرت عظیم دنیای اسلام ودیعه‌ای الهی پیش ماست. این عهد الهی از شما علما گرفته شده، هر مسلمانی متعهد است، ولی علما بیشتر متعهد هستند که به خاطر علم و دانش خود باید ودیعه‌های الهی را در جهت اهداف آسمانی بکار گیرند.
این جوهر کاری است که انتظار داریم قدم رو به پیش این اجتماع باشد. چکار می‌توانیم بکنیم؟ از کجا باید شروع کنیم؟ خوشبختانه این روزها راهکارها تا حدودی شناخته شده است.  می‌توانیم یا نمی‌توانیم؟ عمیقاً معتقدم که می‌توانیم. البته آسان نیست. میدان سختی است. ولی اگر منابع خود را تجهیز و اسباب کار را تهیه کنیم، خداوند هم به ما برکت می‌دهد. خداوند وعده داد و تعهد کرده که اگر در راه خدا حرکت کنیم، خداوند قدمهای ما را استوارتر می‌کند و موفق می‌شویم. به این وعده‌ها ایمان داریم. تجربه هم موفق بوده است. هرجا مسلمانان عمل کردند، خداوند به آنها توفیق داده است. اوّل باید عوامل منفی را از جلوی راه خود برداریم که عمده آن تفرقه است. البته تنها این نیست. یکی از رسالتهای مجمع تقریب رفع تفرقه‌هاست. همه امکانات را داریم، امّا متفرق هستیم. معلوم است که یک کشور اسلامی هرقدر بزرگ باشد، به تنهایی نمی‌تواند در مقابل استکبار متحد پیروز شود. امّا اگر دستها را یکی کنیم، نیروی ما مضاعف می‌شود و بالا می‌رود و موفق می‌شویم. شما می‌بینید که دشمنان ما برای تفرقه برنامه دارند. متاسفانه فریب خورده‌ها در جوامع اسلامی کم نیستند. بر سرحرفهای بسیار کم ارزش، اصول ارزشمند را زیرپا می‌گذارند و نمونه‌هایش را می‌بینید. از قدیم این‌گونه بود. شما در کشورهای خودتان دیدید و ما هم در ایران دیدیم. انگلیسی‌ها و استعمارگران با برنامه تفرقه حکومت کردند. هنوز هم می‌کنند و آدمهایی پیدا می‌شوند که خواسته‌های آنها را اجرا می‌کنند. گاهی تفرقه‌اندازان داخلی با حسن نیت عمل می‌کنند، ولی خام هستند. عواقب کارهایشان را نمی‌فهمند. یکی از کارهایی که شما علما، مخصوصاً شخصیت‌های روحانی می‌توانید بکنید، تاکید جدّی روی وحدت است که مانع موفقیت عوامل تفرقه‌انگیز شوید. پس بدون وحدت نسبی– وحدت کامل که نمی‌شود– باید در جا بزنیم. دشمنان همچنان کامیاب هستند. شاید اوّلین کار مثبتی که باید برای رسیدن به این اهداف بکنیم، موج بیداری است که باید ایجاد شود تا مردم را هوشیار، بیدار و آگاه کنیم. ارزش استقلال دنیای اسلام و خطر و ضرر دنیای کفر را به آنها بگوییم. خساراتی را که دنیای اسلام در این چند سال سلطه استعماری دیده، باز کنیم. خیلی سخت نیست. نمونه‌های زیادی داریم. در هرکشوری و  به هرزبانی حرف بزنیم، مصادیق روشنی پیدا می‌شود که برای مردم بگوییم. الحمدالله این موج بیداری در سایه دهها سال جهاد فکری کم و بیش به چشم می‌خورد و الان نمونه‌های خوبی در دنیا داریم که به بعضی‌ها اشاره می‌کنیم که باید اینها را تقویت کنیم و خواست مردمی را به وجود بیاوریم. اگر خواست مردمی به وجود آمد، حکومت‌ها به دنبال آنها می‌آیند. یک واقعیت این است که اسلام، وحدت مسلمین و وحدت اسلامی برای اکثر حکومت‌های اسلامی ارجحیت ندارد. نوعاً حاکمیت احزاب، گروهها و افراد برایشان مهم است. اگر خیلی خوب باشند، کشورشان برایشان مهم است. اما آیا هدف مقدس هماهنگی دنیای اسلام برای عزّت، عظمت و کسب موقعیت مناسب اسلام در برنامه‌های حکومت‌های‌اسلامی هست؟ اگر هست، باید همه ما تبریک بگوییم. ولی ما ببینیم که بعضی‌ها برعکس عمل می‌کنند و بعضی‌ها بی‌تفاوت هستند. اگر خواست ملتها را تقویت کنیم و آنها را به مطالبه از حکومت‌ها برای توجه به امت اسلامی‌ برسانیم،‌ فکر‌ می‌کنم‌گام بزرگی است‌‌که بعدها‌در‌ تعیین‌مدیریت‌ها‌و تصمیم‌سازی‌های انتخاباتی جای خود را باز می‌کند. بسیار بعید می‌دانم بدون خواست ملتها بتوانیم همراهی دولت‌ها را در جهت امت واحده به دست آوریم. پس موج بیداری اسلامی که شروع شده. وظیفه مهمی را بر دوش ما می‌گذارد که این را تقویت کنیم. شاید نیروهای علمی، فرهنگی و روحانی دنیای اسلام طلیعه این کار باشند و حرکت کنند. خوشبختانه این‌گونه نیروها هم الان در دنیای اسلام کم نیستند و فراوان هستند. آموزش آنها هم سخت نیست. استکبار ارتباطات جهانی را برای خودش توسعه داده، امّا ما هم می‌توانیم از این ارتباطات در جهت اهداف خودمان استفاده کنیم. این ظرف را آنها خلق کردند، امّا می‌توانیم کاملاً بهره‌گیری کنیم و به خودشان برگردانیم که باید جزو تصمیمات این اجلاس باشد. البته اگر به این نظر برسید و تصمیم واحدی بگیرید. اگر  اسلام را تقویت کنیم،  اگر راه رسیدن دولت‌ها و قدرت‌ها از طریق ملتها به تفاهم بر محور اسلامی را به وجود بیاوریم و اگر واقعیت‌ها را رک و پوست کنده با مردم مطرح کنیم، فکر می‌کنم راه ما با موانع کمتری مواجه می‌شود و می‌توانیم جلو برویم. زمان زیادی هم نمی‌خواهیم. الان صحبت از دهها سال و قرن نیست. الان تاریخ به سرعت ورق می‌خورد و فقط صحبت از سال است که می‌توانیم به جایی برسیم. مانع مهمتر از همه خود استکبار است. همان طور که عرض کردم، قدرت، امکانات ، نفوذ و منافع دارند و نمی‌خواهند این اتفاق بیفتد. آیا باید زانو بزنیم و بگوییم نمی‌شود؟ بگوییم ‌حساب مشت و سندان است؟ بگوییم در مقابل این قدرتها کاری از ما ساخته نیست؟ متأسفانه خیلی‌ها این‌گونه فکر می‌کنند. در حالی اصلاً این‌گونه نیست که آنها آسیب‌پذیر نباشند. این‌گونه نیست که آنها قدرت بی‌زوال باشند. بسیار آسیب‌پذیر هستند  و شاید بیشتر از ما آسیب‌پذیر باشند. خیلی از کشورهای اسلامی چیزی ندارند که از دست بدهند. امّا به هرگوشه از آنها سوزنی‌ فرو رود، خون بیرون می‌ریزد و ضربه می‌خورند. هرجا وارد می‌شویم، می‌توانیم ضربه وارد کنیم. منظور من از ضربه خشونت و برخوردهای خشن نیست. برخوردهای اقتصادی، فنی، علمی، تبلیغی، فرهنگی و هرجا که آنها ضربه نظامی می‌زنند، برخوردهای نظامی است. این عملی است. قبل از اینکه مبارزات خود را در سال 42 در ایران شروع کنیم، همین افکار خدر شده و شکست خورده در جامعه ما هم شدید بود. بیدارگری مثل امام با روحیه‌ای فوق‌العاده و با مدیریتی ستایش برانگیز و با قلبی آکنده از مهر خداوند و مردم، فریاد سردادند و به میدان آمدند و پشت سرشان نیروهای زیادی جمع شد. چقدر انسانها را تربیت کردند و سطح ادراک مردم را بالا آوردند! چقدر دلهای پژمرده را نورانی کردند! چقدر ترس در دل دشمنان قلدر انداختند! چگونه با تهاجم مردمی رژیم شاه را ساقط کردند و آمریکایی‌ها را وادار به فرار کردند! دهها هزار آمریکا به عنوان مستشار در ایران حضور داشتند که فرار کردند. البته امید داشتند که دوباره برگردند که بحمدلله نتوانستند.قدرت دارند، امّا آسیب‌های زیادی می‌بینند. اوّلین نمونه‌اش ایران است. ایران در تحلیل همه تحلیلگران برای آمریکا جزیره ثبات و امن بود. شاه ژاندارم خلیج فارس شده بود و او را به پیشرفته‌ترین سلاحهای مورد نیاز منطقه مسلّح کرده بودند. همه سلاحهای هوایی، زمینی، دریایی، اطلاعاتی و تبلیغاتی را به او داده بودند. در کنار شما نشسته بودند و دائماً هدایتش می‌کردند و هرچه لازم بود، به او می‌گفتند و هر دستوری می‌دادند. خیلی از بزرگان ما در ایران می‌گفتند: وارد این میدان شدن «تلقوا بایدیکم الی التهلکه» است. ولی دیدیم این‌گونه نبود و مبارزه خیلی خوب جواب داد. در بقیه جاها هم این گونه است. در افغانستان هم خیلی خوب دیدید. بالاخره مردم فقیرو مجاهد افغانستان قیام کردند و شوروی را که غول بزرگ دنیا و خیلی قوی بود، شکستند. هم به امکانات مادی مسلّح بود و هم احزاب کمونیست پیاده نظام کم خرج آن در کشورهای دیگر بودند که کارهای شوروی را به عنوان حامی طبقه مستضعف و محروم توجیه می‌کردند. ولی دیدید گروههای جهادی افغانستان ارتش عظیم سرخ را شکستند و به آن طرف جیحون راندند و کشورشان را آزاد کردند. بعدها خودشان بد اداره کردند که بحث دیگر و از اشکالات تفرقه است. همانی که می‌گوییم نباید باشد.  پس اینها آسیب‌پذیر هستند. نمونه دیگر فلسطین است که الان حقیقتاً یک آزمایشگاه و کارگاه تجربه شده است. ببینید آنجا چه کسی در مقابل چه کسانی هستند؟! درغزه و کرانه باختری تعداد محدودی از نیروهای جهادی هستند و در آن طرف قضیه، اسراییل با آن همه قدرتی است که آمریکا و اروپا، به خصوص انگلیس به آن دادند و با آن همه خشونت که این همه روحیه خشن در انسانها، جز در افرادی مثل شارون و از تبار صهیونیست‌های تروریست، نمی‌تواند جمع شود. بی‌رحمانه‌ترین حرکت‌ها علیه فلسطینی‌ها می‌شود. نمونه‌اش خیلی کم است. عریان، بی‌حیا و گستاخ با هلی‌کوپتر، هواپیماهای پیشرفته و توپخانه مردم را می‌زنند و با بولدزر خانه‌ها را خراب می‌کنند و مردم را در خیابانها شکنجه می‌دهند و موج موج به زندان می‌برند. هرکاری که می‌خواهند، می‌کنند. کانّه حسابی در دنیا و آخرت وجود ندارد. ولی این مردم مثل کوه دماوند ایستاده‌اند و تکان نمی‌خورند. رهبرشان را شهید می‌کنند و فوری هزاران نفر به خیابان می‌آیند، در حالی که هلی‌کوپترها از بالا تعقیب می‌کنند. خیلی عظمت است. واقعاً یک معجزه و یک نشان خوب است. ممکن است بعضی‌ها فکر کنند این مردم که به اسراییل آسیب نمی‌رسانند. کارهای مردم برای نیروهای سرکوبگر بازی است. در حالی که خیلی آسیب می‌رساند. الان مهاجرت به اسراییل معکوس شد. اقتصاد اسراییل بسیار متزلزل شد. روحیه اسراییلی‌ها به شدت تنزّل کرد. اگر راه  داشتند،‌اکثرشان فرار می‌کردند. خودشان می‌گویند. حتّی منظره‌های شقاوت‌آمیز باعث شده که در جاهایی مثل اروپا که حامی قسم خورده صهیونیست‌ها بودند، ‌تردید پیدا شود و الان ضدیت با صهیونیسم و یهود که با صهیونیست تفاوت دارد، بسیار جدّی شد. دفاع از یهود در اروپا مشکل شد. افکار عمومی اروپا به این مسایل رسیده است. بالاتر از این آمریکاست که از شارون حمایت کرد و الان در دنیا گرفتار این مخمصه است. تنفری که الان در دنیا از آمریکایی‌هاست، بیشتر به خاطر مسایل فلسطین است. اصلاً آمریکا الان گروگان شارون و اسیر فلسطین است. سیاست آمریکا در بند خطاهایی است که در فلسطین انجام می‌دهد. خودش نمی‌فهمد و توجه نمی‌کند. در برج عاجش نشسته و قدرتش را می‌بیند. ولی هر تصویری که از خیابانهای غزه در دنیا منتشر می‌شود، میلیونها قلب را می‌لرزاند و مردم را خشمگین و عصبانی می‌کند. بعضی از اینها تصمیم می‌گیرند و اقدام می‌کنند و خیلی‌ها هم نفرین می‌کنند. پس آنها آسیب‌پذیرتر هستند. قدرت مطلق نیستند. بهترین نمونه حرفم عراق است. انصافاً عراقی‌ها رویاهای طلایی آمریکا را شکستند و آنها را تبدیل به یأس کردند. آمریکا فکر می‌کرد با زدن صدام و پیاده شدن در بغداد رویایی قدیمی استعماری را که حاکمیت بر خلیج فارس و بین‌النهرین است، دست‌یافتنی‌ می‌بینند. برای بین‌النهرینی که ناظر بر شرق مدیترانه و خلیج‌فارس و مخازن انرژی منطقه است، خیالهای واهی داشتند. شاید موردی پیدا نکنیم که به این سرعت وارد منطقه‌ای شوند و به این سرعت ذلیل و زمینگیر شوند. یک روز هم آب خوش از گلوی آمریکا در عراق پایین نرفت.‌بعد از سقوط صدام‌حتّی یک‌لحظه شیرین‌در عراق ندارند. به هیچ چیز‌دلخوش نیستند. با خیال خام ارتشی از مردم عراق درست کردند تا در مواقع لازم عراقی‌ها را به دستور آنها سرکوب کنند. در حوادث اخیر گفتند: «50 درصد ارتشی که درست کردیم، اصلاً برای ما خدمت نکردند و 10 درصد علیه ما بودند و 40 درصد هم وقت گذرانی کردند» معلوم است ملتی که بیدار شد و آن جنایات را در گذشته دیده و آمریکا را هم مقصّر می‌داند، فرمان آمریکا‌را نمی‌برد. با نیروی خارجی هم نمی‌توان یک کشور پهناور را اداره کرد. اگر بخواهدبه خیابان‌بیاید، هدف خوبی ‌برای انتقام ‌است. باید‌ خودش را حفاظت‌ کند. بیرون ‌بیاید، او ‌را می‌زنند. الان آمریکا در فلسطین و عراق اسیر است. این کارها را قدرتها نکردند. ملت‌ها کردند. نمی‌دانم آخرش چه خواهند کرد. امروز اعلام کردند می‌خواسیتم ارتش خود را 115 هزار نفر کنیم. ولی حوادث اخیر نشان داد که باید بیشتر کنیم و 138 هزار سرباز به عراق خواهیم آورد و تا آخر سال 2005 میلادی هم می‌مانیم. این حرفها را برای خالی کردن دل مردم می‌گویند. فکر نمی‌کنم بتوانند این مقدار نیرو را در عراق نگه دارند. البته اگر راضی باشند هر روز آمریکایی ها را با تابوت و آمبولانس ببرند، می‌توانند که این راه عملی نیست. حتماً مطلع شدید که دیروز 50 نفر از استخوانهای سیاسی آمریکا به آقای بوش نامه نوشتند که با سیاست‌های بی‌خردانه درعراق، فلسطین و خاورمیانه، اعتبار آمریکا را در دنیا به باد دادید. حمایت بی‌دریغ‌ تو از شارون در مقابل مردم مظلوم فلسطین، دلهای دنیای اسلام و انسانهای نوع دوست را علیه آمریکا بسیج کرد. فقط نمونه‌هایش را می‌گویم. اینها را می‌دانید و از دانستنی‌های شما برای استدلال حرفهایم استفاده می‌کنم. می‌خواهم بگویم آنها آسیب‌پذیر هستند. در ایران نشان دادیم. در افغانستان و فلسطین نشان دادند. در عراق دارند نشان می‌دهند. هزیمتی که بر اسراییلی ها در لبنان تحمیل شد که مثل لشکر شکست خورده فرار کردند و حتّی نتوانستند تانکها، توپها و مهماتشان را منتقل کنند، سند دیگری است. در میدان‌های علمی و فنی هم این‌گونه است. ممکن است بگویید انسانهای مجاهد در میدان جنگ ضربه می‌زنند، ولی عرض می‌کنم در میادین علمی هم این‌گونه است. چرا آمریکا و اروپا این مقدار مقاومت می‌کنند که ایران چرخه سوخت هسته‌ای نداشته باشد؟ این اوّلین حق هرکشوری است. اصلاً هدف اصلی آژانس بین‌المللی هسته‌ای که در دنیا به وجود آمد، این است که به کشورها کمک کند تا از مواهب و منافع صلح‌آمیز انرژی هسته‌ای استفاده کنند. این هدف اصلی است. هدف دوم این است که مانع کشورهایی شود که به طرف سلاحهای هسته‌ای می‌روند.

ما در قدم اوّل هستیم. یعنی می‌خواهیم سوخت هسته‌ای را برای کشور خود تامین کنیم تا نیروگاههای خود را بچرخانیم، در کشاورزی استفاده کنیم و از داروهای هسته‌ای استفاده کنیم. چند کار مهم را برای خود برنامه‌ریزی کردیم. یک قدرت علمی و حقّ ملتهاست. چرا این‌قدر مقاومت می‌کنند؟همین کسانی که پول می‌دهند تا اسراییل زرّادخانه سلاحهای هسته‌ای بسازد. همین کسانی که اورانیوم ضعیف شده را هرجا که بخواهند، درجنگهایشان مصرف می‌کنند. هنوز آمریکایی‌ها دارند زرّاد خانه‌هایشان را برخلاف امضایی که کردند، توسعه می‌دهند. امّا با شرارت جلوی ایران ایستاده‌اند تا نتوانیم حقّ خود را تامین کنیم. چون نمی‌خواهند کشورهای اسلامی به علم، فن، دانش و تکنولوژی مسلّح شوند. ما می‌توانیم این کار را بکنیم. در همین 25 سالی که ایران را با زحمت اداره کردیم و با شورش، جنگ و تحریم ساختیم، به اندازه یک قرن در علوم و فنون و قدرت سازندگی جلو رفتیم. یعنی سازندگی در حال نبرد. تعدادی از کشورهای اسلامی امکانات دارند و می‌توانند. اگر دانشمندان دنیای اسلام که الان دارند در دنیای کفر کار می‌کنند، به دنیای اسلام جذب شوند، ما را یک گام بزرگ به بالا می‌برند. چرا نمی‌توانیم؟ باید برنامه‌ریزی و از آنها استفاه کنیم و با رفع موانع، دانشمندان اسلامی کشورهای اسلامی را پیش ببرند. ثروت، استعداد انسانی و نیاز داریم و امروزه امکانات در همه جای دنیا هست، پس می‌توانیم در میادین علمی، فنی، فرهنگی، تبلیغی و همه جا مسلح شویم و حرف بزنیم. همین افشای شکنجه زندانیان عراق توسط آمریکایی‌ها چقدر ضربه تبلیغاتی به آمریکا وارد کرد! از این چیزها که کم نداریم. در سراسر کشورهای اسلامی و حتّی دنیا، زمینه‌هایی برای رسوا کردن آمریکا وجود دارد. اگر قدرت تبلیغاتی خود را بسیج و برنامه‌ریزی کنیم، می‌توانیم موانع را برطرف و امکانات خود را بسیج و مردم خود را هوشیار و دولتها را به صورت نسبی با هم همراه کنیم. البته این یک بحث وسیع، طولانی و پرمسئله است. انتظار این نیست که همه این حرفها در سخنرانی افتتاحیه باز و روشن شود. امیدواریم از زحماتی که کشیدید، استفاده شود و ان‌شاءالله آیت الله تسخیری نتیجه این کنفرانس و مقالات آن را در اختیار مردم ما و سایر کشورها خواهند گذاشت تا بتوانیم گامی به جلو برداریم. امروز ایران برای این حرکت پشتیبان خوبی است. رهبر گرانقدر ما، حضرت آیت الله خامنه‌ای به این افکار مسلّح هستند و روحیه پیگیری این افکار را دارند و این مجمع را هم ایشان تاسیس کردند. هم تشخیص می‌دهند و هم قدرت مقاومت دارند. باید از این موقعیت استفاده کنیم. وضع خوبی است. البته دشمنان ما هم با این حوادث کمی بیدار شدند. منتها اگر ما بیدار باشیم، بیداری آنها نتیجه‌ای ندارد. آنها از خواب ما استفاده می‌کنند. دزدند و می‌توانند با غفلت صاحب خانواده چیزی را بربایند. ان‌شاءالله خداوند هم به ما کمک کند تا بتوانیم این موج بیداری را تقویت کنیم. شما را به خدا می‌سپاریم و از اجلاس شما انتظار برکت داریم. والسّلام علیکم و رحمه الله