بسمالله الرحمن الرحیم
الحمدلله ربالعالمین والسلام و الصلاه علی رسول الله و علی ائمه المعصومین
امروز به نام روز رحمت در تاریخ ما ثبت شده و حقیقتاً اسم با مسمّایی است. همان لحظاتی را که هواپیمای حامل امام راحلمان و همراهانشان از اعماق فضا به طرف زمین میآمد، مجسم کنید و تبلور نزول رحمت خدا را میتوانید در قلب خودتان ببینید. روزی است که باید نقطه عطف تاریخ ایران در درجه اول و منطقه و شاید جهان اسلام در مراحل بعدی به حساب بیاید.
12 بهمن سال 57 شماره معکوس سقوط رژیم پهلوی که از روز فرار شاه از ایران آغاز شده بود، یکدفعه سرعت گرفت و آن ده روز تا 22 بهمن تاریخ آنچنان به سرعت حرکت کرد که هیچکس به گرد سرعت تغییر نمیرسید، هرلحظه ستونی از کاخ پوشالی حکومت شاه و نفوذ آمریکا در ایران میشکست و هرلحظه صفحه درخشانی از پیشامد حکومت اسلامی ورق میخورد. کشور ایران در آن ده روز به اندازه یک قرن جلو رفت و روزگار سیاهی را پشت سر خودش گذاشت و حقیقتاً اسم روز رحمت برای 12 بهمن 57 اسم با مسمّایی است.
27 سال از آن روز میگذرد و علیرغم همه فشارهایی که بر ما بود، ظلمهایی که به ما شده، شورشهایی که با تحریک استعمار در کشور ما بوجود آمده، ترورها و تخریبهایی که تحمل کردهایم، جنگ تحمیلی کم سابقهای مثل جنگ رژیم صدام علیه ایران را پشتسر گذاشتهایم و دوران متعدد تحریمها، فشارها، تبلیغات و کارشکنیهای قدرتهای جهنمی دنیا را از سر گذراندهایم، در حین حرکت و در حین مبارزه با این شرارت، ایران را حقیقتاً توسعه دادهایم، حقیقتاً به پیش بردهایم، حقیقتاً ایران را تبدیل به مرکزی کردهایم که آماده یک جهش بزرگ برای تبدیل شدن به یک قدرت جهانی و یک کشور پیشرفته است.
لذا میبینیم علیرغم اینکه دشمنان مأیوس شدند، این روزها شرارتشان را به شدت بالا بردند و علناً به میدان آمدهاند، هیچ مخفی نمیکنند، با کمال گستاخی بحث از سرنگونی نظام اسلامی میکنند که نشان خشم و یأس آنها از تأثیرگذاری کارهایی است که تا به حال کردند. نقطه بسیار شومی در تاریخ هست.
در اجلاس پریشب لندن پنج قدرت اتمی و عضو دائمی شورای امنیت سازمان ملل چنین تصمیم ظالمانه و جابرانهای علیه ملت مظلوم ما گرفتند، آن هم به بهانه اینکه این ملت روی پای خودش توانسته به یکی از دانشهای پایه و اساسی و مورد نیاز امروز بشر دست پیدا کند. کسانی که میفهمند، خوب درک میکنند که این گستاخی و این حرکت ظالمانه و این اظهارات بیپرده و بیدلیل برای صاحبان آنها روسیاهی و رسوایی است. اما آنها تشتشان از بام افتاده و از این رسواییها شاید باکی نداشته باشند.
از طرفی میتوانید میزان بغض مراکز صهیونی و ضداسلامی را در همان داستان اهانتی که در برخی از رسانههای دانمارک و نروژ علیه مقدسات اسلام کردند، بفهمید. ما اهانتهای زیادی در تاریخ شنیدیم، 1400 سال است که دشمنان اسلام دارند اهانت میکنند، اما هدف این نوع اهانتها و کاریکاتوریهایی را در روزنامههایشان چاپ کردند، این بود که اسلام را به عنوان یک دین حامی تروریسم معرفی کنند. مثلاً اینکه شکل عمامه پیامبر (ص) را به صورت یک بمب بگذارند، یا اینکه بمبی در عمامه پیغمبر(ص) تعبیه کنند، برای اینکه میخواهند القاء کنند که اسلام جز خشم و دیوانگی نیست. یعنی تعادل روانی خودشان را از دست دادند. والّا اهانت به شخصیتی که یک میلیارد و پانصد میلیون نفر از جمعیت دنیا به او عشق میورزند و یک ربع جمعیت دنیا سرسپرده او هستند، چه دردی را دوا میکند؟! جز اینکه این اقیانوس عظیم را که آرام است، یکدفعه مواج کند، از خود نروژ و دانمارک شروع شد. مسلمانهایی که مهاجرت کردند و آنجا هستند و نوعاً هم مشکل دارند، پناهنده هستند و تظاهرات را شروع کردند، مخالفت کردند، موج کم کم جلو آمد، به کشورهای اسلامی رسید، تحریمها شروع شد، بسیاری از دولتها و ملتها تحریم کردند و آنها مجبور شدند عذرخواهی کنند، حتی نخستوزیرشان عذرخواهی کرد.
از این دست عشق مردم به امام در شهادت آیتالله حاج آقا مصطفی در سال 56 اتفاق افتاد و مردم خشمشان را بروز دادند، آن مقاله تند را در روزنامه اطلاعات آن روز علیه امام نوشتند و مقدمهای برای حرکت وسیع مردم تا پایان عمر رژیم شد.
فضای دنیای اسلام الان فضای در حال بیداری است و من تردیدی ندارم که بخش عمده این بیداری معلول انقلاب اسلامی و انقلاب اسلامی هم مدیون امام راحل است. اگر امام راحل نبود، حوزه و روحانیت حرکت نمیکرد و اگر حوزه و روحانیت حرکت نمیکرد، جامعه به حرکت در نمیآمد، محور اصلی امام است، امام به عنوان یک مرجع تقلید حرکت کردند و این مهم است. شخصیتهای مبارز زیادی در دنیا داریم، همیشه داشتیم. آدمهایی که تا پای جانشان عاشقانه میرفتند و همیشه دارشان را در تمام زندگی خودشان همراه و وصیتنامه خود را در جیب داشتند و برای شهادت مبارزه میکردند، ولی شخصیتی مثل امام با آن ویژگیهای که داشتند، میتوانست محور شود و مردم را به صحنه بیاورد.
امام فقیه بزرگواری است که ما درعصر خودمان به عمق فقاهت امام کمتر فقیهی را میشناسیم و این یک مبالغه نیست. بنده، هم سالها درس امام رفتم و هم سالها درسهای دیگر بزرگان فقها را دیدم و مقایسه آنها برای من آسان است.
امام فیلسوفی بود که در دنیای اسلامی نظیر ایشان را ندیدیم، منتها در مقطعی از زمان آنچنان تحت فشار بودند که فلسفه را درست تدریس نکردند و ننوشتند. در مقایسه امام با بقیه فیلسوفهایی که دیدیم، تفاوت بسیار زیادی را میبینیم.
امام مفسری بودند که به تأویل قرآن رسیده بودند و مطالبی از تأویل قرآن در مراکزی مطرح میکردند که انسان را به وجد میآورد.
از اوج مطلب و عرفان، عارفی بودند که مراحل سلوک را پشت سرگذاشته بودند و آنی که یک انسان عالم و عارف غیرمعصوم میتواند واصل شود، ایشان واصل شده بود.
یک سیاستمدار شجاع، زیرک، آیندهنگر، تیزبین و حاضر جواب بودند. همه این قیودی که من عرض میکنم و خیلی قیود دیگر از ضرورتهای یک سیاستمدار موفق است. سیاستمداری امام توأم با دینداری، اخلاص و برای خدا بود. سیاستمدار زیرک، زبردست و شجاع در دنیا کم نداریم، خیلیاند، آدمهایی که واقعاً مردانه سیاستمداری میکنند و موفق هم میشوند و پیش هم میروند. اما امام سیاستمداری بود که نمیخواست سیاستش از اراده و خواست خدا فاصله بگیرد و اخلاصش بر سیاستش میچربید.
ما این را الان به شما میگوییم، خیلی از شما امام را ندیدید و در آن نکات ریز را که در لحظات حساس انسانها با آنها شناخته میشوند. خیلی از مردمی که عاشق امام هستند، حضور نداشتند. در سخنرانیها و در اظهارات ایشان چیزهایی دیدید، ولی ما در آن لحظات حضور داشتیم، با ایشان حرف میزدیم و مورد بحث بود، آنی که امام را از بسیاری از سیاستمدارهای دنیا ممتاز میکند، همین اخلاص و خداجویی بود که میخواستند اگر تصمیمی میگیرند، در جهت رضایت خدا باشد. اگر احساس میکردند یک تصمیم ولو ظاهراً مفید، یک قدم ایشان را از راه خدا عقب میبرد، محال بود تصمیم بگیرند. اگر هم میدیدند، گاهی رضایت خدا را جلب میکنند و تصمیم خطرناک است یا مشکلاتی دارد، میگرفتند. من که حدود سی سال در خدمت ایشان در مسایل سیاست بودیم، نمیتوانم چنین موردی را پیدا کنم و بگویم این نقطه ضعف معنوی است و این برای خیلی از شاگردان امام محسوس است.
با این موقعیتی که امام داشتند، حرفشان برای کشور، برای مردم و برای روحانیت حجت بود. تعداد زیادی هم شاگرد خوب تربیت کردند، یک دوره طولانی بود که امام در صحنه جامعه حضور نداشتند، خبری از ایشان منتشر نمیشد و جامعه خیلی با ایشان ارتباط نداشت. ایشان موفق شد شاگردانی بسازد که این شاگردان، عمدتاً در درس فقه و اصول ایشان و خیلیها که نزدیکتر بودند، در درس اخلاق ایشان و آنهایی که بیشتر نزدیکتر بودند در محفل مراوده و معاشرت با ایشان ساخته شده بودند.
عرفان ایشان برافکار شاگردان نزدیکشان سایه انداخته بود. آن شاگردان، وسیله بسیار خوبی بودند برای اینکه حرف امام را برای جامه با بیانی که درخور فهم جامعه بود، منتقل کنند و کردند. آن حدود هفده سالی که مبارزه طول کشید، کار عمدهای که شد، این بود که توسط این روحانیتی که حلقه دوم بودند، افکار و خواستههای امام که در حقیقت همان خواستههای اسلام بود و چیزی غیر از اسلام و قرآن نبود، به مردم منتقل و در مردم یک آمادگی ایجاد شد. آن آمادگی، مردم را آماده حرکت کرد و از سال 56 یکدفعه حرکت عمومی مردم آغاز شد.
بنابراین نقش مردم که حرف اول را در تدوین تاریخ میزدند، همیشه سرآمد بود. به 1400 سال پیش برگردید و سوره نصر قرآن را بخوانید. قرآن وقتی میخواهد به پیروزی اسلام اشاره کند، میگوید «اذا جاء نصرالله و الفتح و رأیت الناس یدخلون فیدینالله افواجا فسبح بحمد ربک» یعنی وقتی که همه مراحل گذشت و دیدید مردم فوج فوج وارد میدان دفاع از دین میشوند، آن موقع موفقید. اینجا جای شکر و تسبیح است.
این مال کی هست؟ مال 1400 سال پیش ، در جزیرهالعرب، آنجایی که اصلاً بحث دموکراسی و بحث مردمسالاری و این حرفها مطرح نبود. ولی پیغمبر اکرم(ص) با قدرت مردم، با بیعت مردم، با جذب محبت و ایمان مردم و اتکاء به قدرت مردم آن حرکت عظیم را به انجام رساندند و بنیان نهادند که ما تا قیامت این بنیاد را در تاریخ بشری خواهیم داشت و روزی خواهد آمد که همه کره خاکی باید با یک پرچم و یک کتاب، که آن پرچم اسلام و آن کتاب قرآن است، اداره شود و این چیزی است که اتفاق خواهد افتاد.
ما نمیدانیم کی، ممکن است بارها و بارها تکرار شود، زیر رو شود و خیلی اتفاقات بیفتد، اما روند حرکتی که پیغمبر (ص) گذاشت و برآن پایهای که آغاز کرد، این است. این وعدهای است که قرآن به ما میدهد و ما هم به این وعدهها ایمان داریم و فکر میکنیم عملی میشود.
به هرحال، نقطه مطلوب امام در سال 56 خود را خوب نشان داد. قبلاً در 15 خرداد موج عظیمی از حضور مردم پیدا شد. اما چون این آگاهی و این اطلاعرسانی انجام نشده بود، با فشاری که رژیم شاه آورده بود، این موج فروکش کرد و ده ، دوازه سال ما در محاق بودیم. همان دورهای بود که سرنوشت کشور را تعیین کرد، آن دوره کمون انقلاب بود و فرصتی پیدا شد که روحانیت به میان مردم بیایند.
از روستاها تا شهرهای بزرگ همه جا را تحت تأثیر قرار دادند و همه به هم نزدیک شدند. آن امواج خروشان مردم در خیابانها کار را تمام کرد. یک روز اگر میگفتیم امروز روز راهپیمایی است، همه ایران راهپیمایی میکرد. ما آنموقع از همه کشور گزارش میگرفتیم، روزها مردم در مسجدها جمع میشدند، واقعاً اگر کسی آن روزها که اعلام راهپیمایی سراسری میشد آمار میگرفت، متوجه میشد که 90درصد مردم در خیابانها بودند. این قدرت بزرگی است که امام با شخصیت و شاگردان خودشان و بعد با ملت به وجود آورد و ملت کار را تمام کرد. این یک بخش کار است.
بخش دومی که بسیار مهم است، این است که پیروز شدیم و شاه رفت و جمهوری اسلامی شد. همه سیاستمداران آگاه میدانند در چنین شرایطی تفرقهها، تشتتها و میراثخواهیها، جریانهای سیاسی و باندها را در مقابل هم قرار میدهد و دوباره اختلافی بروز میکند و نیروها صرف خنثی کردن همدیگر میشوند. این خطر انقلابهاست. شما همین حالا در عراق این مسأله را میبینید. در افغانستان این مسأله را میبینید، در همین فلسطین که مردم با خون و جان تا اینجا رسیدند، این علائم اختلاف را میبینید. در لبنان الان این علائم اختلاف را میبینید. قبلش ما در الجزایر دیدیم، الجزایری که با یک میلیون شهید و سالها جهاد پیروز شدند و بعد به جان هم افتادند و کشور را دچار مشکل کردند.
در ایران این اتفاق نیفتاد، ایران استعداد بیشتری برای اختلاف داشت. آن موقع اگر یادتان باشد، ما در زندان که بودیم، دهها حزب و گروه مسلح و غیرمسلح در زندان بودند. در راهپیماییها هم میدیدیم، پلاکاردهای گوناگونی از کمونیستهای تند تا لیبرالهای بسیار باز و مسلمانها که عمده میدان در دست آنها بود، وجود داشت.
بعد از انقلاب هم شما دیدید، اکثر این گروهها برای خودشان اتاق جنگ درست کردند، دانشگاهها را تسخیر کردند، کلانتریها را مصادره کردند، سلاحهای بسیاری را بردند و در جاهایی مثل کردستان، بلوچستان، خوزستان، آذربایجان و ترکمن صحرا، قیامهای تجریهطلبانه کردند. این کارها بود، ولی چه شد که اینها نتوانستند کاری کنند؟
محوریت شخص امام بود. امام نقطه محوری و کانون رسیدن همه ملت به هم بود، اشارهای میکردند و همه آرام میگرفتند، نهیبی میزدند و افراد شرور را سرجای خودشان مینشاندند. اختلافات را با تدبیرشان حل کردند. این نقطه دوم را بسیار مهم بدانید. پیروزی مبارزه البته معجزه تاریخ است. اما حفاظت از انقلاب و جلوگیری از تشتت و هماهنگ کردن حرکت مردم و جلوگیری از درگیری صفوف مردم، از آن کارهایی بود که معجزه دوم امام و انقلاب است.
جریانهایی که قبل از انقلاب بودند، ساواکیها و بسیاری از عمّال شاه، هزار فامیلی که بر همه جا سلطه داشتند و عوامل بیگانگان که هزاران متسشار خارجی در ایران برای خودشان ساخته بودند، همه استعدادهای بالقوهای بودند که میتوانستند ایران را به هم بریزند و نتوانستند.
بنابراین نقش رهبری امام را بعد از انقلاب و بعد از پیروزی به همان اندازه دوره قبل از انقلاب - با تفاوتی که دو مقطع دارد- ارزیابی کنید تا شخصیت امام را بهتر درک کنید. این شخصیت با این کاری که کردند و با هدیهای که به جهان اسلام دادند، معجزهای خلق کردهاند که واقعاً بیسابقه و بینظیر بود. سابقه چنین هدیهای در تاریخ ما، بعد از عصر پیغمبر (ص) نیست، اگر کسی دارد، بیاید به ما بگوید و نشان بدهد. ایشان حکومت اسلامی را، آن هم از نوع اسلام ناب و مکتب اهل بیت(ع) در جایی مثل ایران، کشوری که نمونهاش در دنیا از لحاظ شرایط جغرافیایی و طبیعی و مردم، یا نیست یا کم وجود دارد، برپا کردند. آنهم درعصر انفجار اطلاعات، آنهم در نوع پیشرفتهترین راهها که اتکاء بر مردم باشد. خیلیها شعار دموکراسی و مردم میدهند. شعار است، مردم فریب میخورند، وارد میشوند و یکدفعه میبینند دروغ بود. امام به جای شعار عمل کرد. حقیقتاً عمل کرد. شما همین الان ببینید، خوب آمریکاییها شعار دفاع از آزادی، مبارزه با تروریسم و دموکراسی میدهند، اما در عراق حاضر نیستند تسلیم رأی مردم شوند، در فلسطین حاضر نیستند تسلیم رأی مردم شوند و شرط و شروط میگذارند.
برای اینکه دمکراسی ابزاری برای آنهاست. ولی برای امام این یک عقیده است. یک فکر جا افتاده است. آنهم مال خود امام نیست، مال اسلام است. خود پیغمبر (ص) تا مردم بیعت نکردند، اقدامی نکردند. حضرت علی (ع) تا مردم بیعت نکردند، اقدامی نکردند. وقتی مردم به خانه علی (ع) ریختند و به تعبیر خودشان مثل موهای یال اسبان متراکم در خانه ایشان التماس میکردند که بیایید و کشور را نجات بدهید، بعد از دهها سال خانهنشینی آمدند.
اصلاً مسأله، مسأله مردم و خواست مردم است، اهمیت کار رهبری این است که مردم را آگاه کند، به صحنه بیاورد، مطمئن کند تا مردم بتوانند راه درست خودشان را بروند. ما این امتیاز را در عصر خودمان منحصراً در حضرت امام راحل میبینیم که این کار بزرگ تاریخی را انجام دادند.
به ملت عزیز عرض میکنم که باید این افتخار بزرگی را که در سایه مجاهدات خودتان و به رهبری امام نصیب ایران شده، خیلی گرامی بدارید. ما باید این را مثل برلیانی درخشان همیشه در تاریخ در معرض دید مطالعهکنندگان و محققان قرار بدهیم و نگذاریم این صفحه مشعشع تاریخ ایران کدر بشود و این نورافکنی که امام (ره) بر تاریخ انداختهاند، خاموش شود. خوشبختانه کلمات، نوشتهها و عملشان به یمن هوشیاری فرزندشان در اختیار همه است. با درایتی که فرزند مرحوم حاج سیداحمدآقا، حجتالاسلام و المسلمین جناب حاج سیدحسن آقای خمینی دارند، این سرمایه بزرگ انقلاب اسلامی و تاریخ اسلامی، یعنی آثار امام را بدون دخالت حفظ میکنند و نگه میدارند. نگذاریم این سرمایه آلوده شود و آسیب ببیند که نخواهد دید. چون آنقدر استاد وجود آورد که کسی نمیتواند به آن آثار دستبرد بزند. انشاءالله با حرکتی که امام آغاز کردند و هنوز هم این قافله در حرکت است، بتوانیم از راههای سختی که هنوز در پیش داریم، عبور کنیم.
یکی از آن راههای سخت همین است که امروز انحصارگرهای متقلّب دنیا به بهانه مسئله هستهای جلوی راه ما درست میکنند. من قاطعانه میگویم، عبور از این راه احتیاج به تدبیر دارد، بیش از زور، احتیاج به تفکر دارد، بیش از شعار، احتیاج به تعقل دارد.طرفهای ما انسانهایی هستند که همه میشناسید. مجموعه قدرتهای جهنمی دنیا هستند. پنج عضو اتمی بزرگ دنیا و پنج عضو صاحب حق وتو در شورای امنیت هستند که وقتی در مقابل ما اجماع میکنند، معلوم است راه آسانی نیست، ولی به آنها باید بگوییم که شما هنوز نمیتوانید عمق عظمت انقلاب و عمق قدرت مردم و پایداری ایران را خوب درک کنید که این خطرها را بارها و بارها از سر خودشان گذراندند.
جنگ را که بر ما تحمیل کرده بودید، فکر میکردید ظرف یک هفته از میدان بیرون میرویم. ولی بعد از هشت سال پیش ما آمدید و دریوزگی کردید تا ما قطعنامه را پذیرفتیم. هر وقت تحریم کردید، دیدیدها از تحریم نیرومندتر بیرون آمدیم و اینبار هم شما نخواهید توانست این انقلاب را از مسیر واقعی خود دور کنید. البته میتوانید مزاحمتهایی ایجاد کنید. در مقابل، شما هم مزاحمتهایی خواهید دید، یکطرفه نخواهد بود. ایران امروز از ایران آن روز بسیار مقتدرتر و آگاهتر است و امیدواریم خداوند هم حافظ باشد و ما هم مغرور نشویم.
بنده امروز که روز رحمت الهی است، از خداوند تقاضا دارم:
- این رحمت ارزنده را برای این امت مظلوم، مجاهد و شهیدپرور تداوم ببخشد.(آمین)
- راه ما را تا پیروزی کامل در خدمت امام زمان (عج) هموار بفرماید. (آمین)
- به ارواح پاک شهدای ما رحمت واسعه خود را نازل کند. (آمین)
- به جانبازان عزیز ما و آزادگان سرافراز صبر و لطفش را عنایت بفرماید. (آمین)
- به خانوادههای آنها صبر و اجر عنایت بفرماید. (آمین)
والسّلام علیکم و رحمه الله