سخنرانی آیت الله هاشمی رفسنجانی در مراسم افتتاح سمینار تنوع فرهنگی، همبستگی ملی
بسمالله الرحمن الرحیم
الحمدلله والسلام علی رسول الله و آله
تشکر میکنم که در روز بازگشت خرمشهر به وطن این اجلاس برقرار است و فرصتی است که از آن حماسه تاریخی یاد کنیم. فاجعهای که در ابتدای جنگ بوجود آمد و در سوم خرداد جبران شد.
مدتی است که برای تشکیل این اجلاس انتظار میکشیم. بعد از اینکه سیاستهای کلی همبستگی ملی و وحدت ملی در مجمع به تصویب رسید، به دنبال این سمینار بودیم. در سال گذشته با جلسات بسیار طولانی این کار را تمام کردیم که هیجده بند دارد.
از مرکز تحقیقات استراتژیک هم انتظار داشتیم که با بحثها، زمینه کاربردیتر کردن مصوبات مجمع را فراهم کند که این اولین اجلاس آن است. البته بحثها باید ادامه پیدا کند و راهکارهای واقعی را پیدا کنیم، چون این موارد جزو موضوعات پیچیده زمان است. احساسات قبائلی، قومی، سرزمینی، تاریخی و. .. در جای خود مقدس و طبیعی هستند و جزو غرائز انسانها به شمار میآیند. امروز در بسیاری از نقاط به گونهای به آنها دامن زده میشود که موجب تفرقهانگیزی است.
سیاست کشورهای استکباری این است که کشورهایی از جهان سوم را که ظرفیت تبدیل شدن به قدرت مهم را دارند، تجزیه کنند و مانع آن شوند. سیاستی که در آفریقا بطور طبیعی عمل کرده است. در چند سفری که به آفریقا داشتم، در شرق و غرب آفریقا با متفکران آنها صحبت کردم و دیدم بزرگترین مشکل آنها جنگهای قبایلی بود. غربیها و قدرتهای بزرگ در این جهت مشغول کار هستند. ملتها باید راهحل درستی برای این مسئله پیدا کنند تا همبستگیها که واقعیتهای تاریخی است، تحقق پیدا کند و تحت تأثیر القائات نباشد. این مسئله کوچکی نیست، مصافی است که در سطح جهان وجود دارد و کشور ما نیز جزو این اهداف است.
خوشبختانه مبانی اسلامی و ایرانی، کار را برای ما آسان کرده است. اگر به مقتضیات اسلامی و ملی عمل کنیم، همبستگی واقعی در همه سرزمین ما حفظ خواهد شد. آیه معروف قرآن: «انا خلقناکم من ذکر و انثی و جعلناکم شعوباً و قبائل لتعارفوا، و انّ اکرمکم عندالله اتقاکم» فلسفه آفرینش انسانهای متنوع را تبیین و ملاک برتری و امتیاز را تقوا و صلاحیت انسانی قلمداد میکند.
این اصل بسیار مهمی است که در عربستان آن زمان و در دوران تعصب جاهلیت و تعصباب عجیب قومی و قبیلهای مطرح شد که دائماً جنگ و خونریزی را در پی داشت و اسلام با این اصل، مسئله آنها را حل کرد.
در فضای زندگی مسلمانان، آنجایی که از اسلام فاصله نگرفته بودند، این بحثها مطرح نبود. خیلی آرام و با عقاید مردم مسئله آنها حل شد. ما با این اصل در فضای اسلامی میتوانیم راه را برای همبستگی اسلامی و انسانی فراهم کنیم. قانون اساسی ما هم از این اصل متأثر است. در قانون اساسی به فرهنگها توجه ویژهای شده است. قبل از انقلاب هم به خاطر روحیه اسلامی و ایرانی این وضعیت بوده است. در مجلس برای اقلیتها نماینده تعیین کردیم که در اکثر حکومتهای دموکراتیک این کار را نمیکنند، ولی ما براساس مبانی اسلامی و عقیدتی این کار را میکنیم.
در مجمع تشخیص به این بحث بطور همه جانبه رسیدگی کردیم. هیجده بندی که در این خصوص نوشته شده، راهکارهایی است که شخصیتها میتوانند برای وحدت و انسجام ملی فعالیت کنند. ملاکهایی که برای این امر در نظر گرفتیم، زیاد است. یکی از آنها سرزمین است. عشق به سرزمین خود یکی از عوامل نزدیکی مردم به همدیگر است. «حب الوطن من الایمان» یک اصل مهم و برگرفته از فطرت بشری است.
زبان و خط فارسی عوامل دیگری هستند که ما را به هم نزدیک میکنند. همه ایرانیان تمایل دارند از این زبان و خط استفاده کنند. منافاتی وجود ندارد که در کنار خط و زبان فارسی از زبان قومی خودشان هم استفاده کنند.
اسلام بهترین ملاک همبستگی ما در جامعه است. شاید هیچ عنصری به اندازه اسلام نمیتواند همبستگی ما را حفظ کند. تعداد اندکی از غیرمسلمین که در ایران هستند، اگر عدالت اسلامی را احساس کنند، به اسلام علاقمند خواهند شد. چون در سایه اسلام میتوانند به سعادت و حق خودشان دست یابند.
انقلاب اسلامی هم امروز یک عامل واقعی است. کسانی که ما را قبول ندارند، انقلاب را قبول دارند، حرکت مردمی که ایران را از شرّ حکومت شاهنشاهی 2500 ساله، حکومت هزار فامیل و جور و استبداد و دیکتاتوری مزمن تاریخ ایران نجات داد. همه آن را قبول دارند.
در زمینههای موانع همبستگی و عوامل تفرقه و تشتت هم چند بند داریم. باید این موارد را برای مردم توضیح دهیم. تاریخ ایران، این همبستگی را با همین عواطف و غرایز همیشه داشته است و ایران در همه تاریخش یکپارچه بوده است. بجز دورانهایی که با جنگ و اشغال همراه بوده است. ولی تاریخ ایران نشان میدهد که ملت ایران با همه زبانها و. .. مرزبانان خوبی برای کشور بودهاند.
الان توطئههای زیادی روی مسئله انسجام ملی میشود. ما باید جاذبهای ایجاد کنیم تا دیگران که در بیرون از مرزهای ما هستند، جذب شوند. این مبانی در اسلام، قانون اساسی و سنتهای ملی ما هست. نمیتوان به آسانی از عنصر نیرومندی که همیشه تاریخ ایران را اینگونه محافظت کرده است، گذشت و باید تحلیلهای جامعهشناسی، روانشناسی و تاریخی روی آنها انجام شود.
هماهنگی ایران از زمان صفویه با محوریت تشیّع اسلامی اتفاق افتاد. الان که بحثهای آذربایجان مطرح است، مبدع یکپارچگی کشور صفویها بودند که از اردبیل بودند وهنوز هم عشق و علاقه این انسانها به پیران و مرشدها بسیار است که موجب یکپارچگی ایران شدند که آسیبناپذیر شد. همه اقوامی که بعد از آن آمدند، همان راه را ادامه دادند و انقلاب اسلامی هم با همان محور شکل گرفت. البته اگر ما با مکتب اهل بیت(ع) و احکام اسلامی درست برخورد کنیم، سایر مذاهب اسلامی هم شیفته و علاقمند میشوند، هرچند برخی تعصبات کور در وهابیت و. .. هست، ولی متفکران شیعه، علما و حوزهها اینگونه نیستند. اگر ما با همان اسلام خالص و درست برخورد کنیم، اهل سنت هم در کشور ما مثل شیعه علاقمند به ایران و مدافع همبستگی هستند. این از جمله بحثهایی است که باید بصورت کارشناسانه و عمیق به آن پرداخت، چون این موضوعی است که ما داریم از آن آسیب میبینیم.
وقتی انقلاب به پیروزی رسید، موقعی بود که توطئههای تجزیه ایران در فایلهای عملیاتی استعمار بود و هروقت خواستند، اقدام کردند. اوایل انقلاب فرصت را مناسب دانستند که به تجزیه کشور اقدام کنند و در هر جایی هم که احتمال تجزیه وجود داشت، اقدام کردند. در کردستان، خوزستان، ترکمن صحرا، بلوچستان و آذربایجان، اقدامات تجزیهطلبانه اتفاق افتاد. ولی باید ببینید که چه کسانی در مقابل اقدامات تجزیهطلبانه ایستادند و وحدت را حفظ کردند!!
همه این فتنهها را مردم همین مناطق حل کردند. من آنموقع در وزارت کشور روزانه با همه این مسائل مرتبط بودم. در آذربایجان اگر مردم وارد خیابانها نمیشدند و فتنهانگیزی حزب خلق مسلمان را محکوم نمیکردند، آذربایجان در خطر بود. چون ما از اینجا نمیتوانستیم برای آنها کاری کنیم، وقتی آنها احساس کردند فتنهای در پیش است، مسئله را حل کردند.
در خوزستان، مردم عرب، آنچنان با فتنهانگیزان خلق عرب درگیر شدند که ما به آنها سفارش مدارا میکردیم. آنها توانستند فتنهای را که با نیرنگ استعماری شروع شده بود، خنثی کنند. در بلوچستان و سیستان فتنه شد و خود آنها مسئله را حل کردند. خاطراتی از دوران مدیریت اجرایی دارم که از مردم مرزنشین صفا و وفا دیدهام. احساسی که الان در میان مردم مرزنشین و قومیتها دارم، همان چیزی است که در میان مردم شهر و منطقه خودم دارم. چون مردمی بسیار باصفا و با محبت هستند.
به کسانی لعنت فرستادم که میخواهند قوم بلوچ را به عنوان مردمی خشن معرفی کنند. در ترکمن صحرا آقای نیازف را در برنامهای برای گرامیداشت آقای مختوم قلیخان دعوت کردیم. وقتی ایشان آمد و درگنبد شعارهای مردم را شنید، تعجب کرد. در کردستان برای دورهای طولانی درگیری داشتیم. در آخرین سفری که به آنجا رفتم، آنچنان محبت و عشق به نظام و ایران دیدم که متحیر شده بودم. همه این صحنهها ثبت و ضبط شده است.
در جنگ ما با عراق، حماسههای اعراب خوزستان ستودنی است و نشانههای بالایی دارد. خرمشهر را در روزهای اول حمله، اعراب بومی حفظ و از آن دفاع کردند. لشکر مهاجم، عرب بود و مدافعان هم عرب بودند، ولی انگیزه ایرانی و اسلامی آنها موجب این همه فداکاری شد. در جنگ عربهای خوزستان، واحدهای نظامی با فرماندهی عرب تشکیل داده بودند و در جاهای سخت میدان مبارزه، جهاد میکردند. دشت آزادگان در خوزستان، منطقهای کاملاً عربی است، مدتها اشغال بود و استاندار و فرماندار عراقی در آنجا منصوب کرده بودند. پس از آزادی به صورت بسیجی به آن مناطق میرفتیم. افرادی را میدیدیم که با وضعیت بسیار بد در حال بازگشت به سرزمین خودشان بودند، ولی احساس عجیبی به اسلام و وطن داشتند و صدام و بعثیها را نفرین میکردند.
همه اینها نشان از وابستگی آنها به ایران و انقلاب اسلامی داشت. وقتی برای سخنرانی در اولین برنامه عمومی آنها شرکت کردیم، با شور و علاقه عجیب مردم مواجه شدیم. در ایلام، کردهای شیعی، در تمام دوران دفاع، حاضر نشدند از آن منطقه خارج شوند. وابستگی همه اقوام و مذاهب به ایران، انقلاب و اسلام بسیار جدّی است.
لذا ما باید از این عوامل مهم بصورت عالمانه، روانشناسانه، متعهدانه و عاقلانه استفاده و به گونهای عمل کنیم که جاذبهها را افزایش بدهیم و عشق آنها را تقویت کنیم. همبستگی ملی امروز بسیار مهم است. الان ایران بیش از هر زمانی در تهدید است. میتوانیم این تهدیدها را با همبستگی ملی رفع کنیم.
عنصر مهمی که ما برای انسجام در نظر گرفتیم، عدالت است. اگر این اقوام، عشایر و مذاهب غیرتشیع احساس ظلم و بیعدالتی کنند، بقیه عوامل انسجام ضعیف میشود. این مهمترین عنصری است که در وظایف ما هست. قبلاً هم این احساس را داشتیم. در دوران سازندگی فکر کردیم که مناطق مرزی به دلیل ناامنی جنگ، عقب افتاده هستند و خواستیم به همه استعدادهای آنها اولویت بدهیم. ما برای همه مناطق مرزی برنامههای زیربنایی داشتیم. چون بدون زیربنای درست، ایجاد عدالت مقدور نیست. با کمیته امداد و مقداری پول و. .. به عدالت نمیرسیم. مردم باید احساس کنند که سرزمین آنها آباد است، اشتغال و کار دارند، اعتبار و تحصیل برای آنها فراهم است. طرحی داشتیم و با همکاری وزیر کشاورزی، جهاد و فرماندهی سپاه، چهارده نقطه را شناسایی کردیم و قصد داشتیم این چهارده نقطه را به چهارده کانون تمدن تبدیل کنیم. جاهایی که آب و زمین هست، ولی به خاطر ناامنی و. .. آباد نشدند. چابهار را آباد کردیم، در گواتر مرکز بزرگ شیلات کشور را برای پرورش میگو بوجود آوردیم. سدی ساختیم که دشت وسیعی در پایین دست خودش دارد. در سیستان و بلوچستان طرحهای عظیمی را شروع کردیم که هنوز به نتیجه نرسیده است. یکی از آنها راهآهن غرب و شرق بود که اگر این اتفاق بیفتد، سیستان و بلوچستان در کانون تجارت جهانی قرار میگیرد، چون این خط از اعماق هندوستان تا اروپا کشیده شده است. چاه نیمه چهارم، میتواند آب سیستان را تأمین کند و به زاهدان هم آب بدهد که هنوز تکمیل نشده است. در نهبندان، معدن آزبست را تقویت کردیم. طبس را با احیاء و توسعه معدن مهم زغال سنگ، طرح قطران و نیروگاه بزرگ، از غربت خارج کردیم. خواف را با معدن سنگآهن آباد کردیم. در سرخس راهآهن و منطقه آزاد ایجاد کردیم.
در شمال خراسان و مازندران، طرحهای افسانهای بود. چندین طرح در جنوب ارس داشتیم که منطقهای بسیار مناسب است. در کردستان و کرمانشاه طرحهایی اجرا شد. از قصر شیرین تا ایلام بهترین زمینها و آب را داریم. به دشت عباس آبرسانی کردیم. در خوزستان دهها طرح عظیم پیشبینی کردیم. در بوشهر، شیراز، بندرعباس، عسلویه و. .. طرحهایی داشتیم. سیاست این بود که مرزها را آباد کنیم و نیروهای مرزی را که مهاجرت کرده بودند، باز گردانیم و آنها را عاشق وطن و احساس بیعدالتی را از آنها دور کنیم.
به سیاست توازن منطقه بسیار تکیه داشتیم و اخیراً قانونمند شده است که جزو مهمترین ابزار ایجاد عدالت است. اگر این برنامهها درست اجرا شود، خودبخود و بدون تبلیغ و نیروی نظامی و انتظامی، امنیت کشور در درون حفظ خواهد شد و حوادثی مثل حوادث چند روز اخیر آذربایجان بوجود نمیآید. آذریها همیشه و در همه تاریخ محور امنیت غرب کشور بودند. قسمت زیادی از دستاورد مشروطه را آذریها بوجود آوردند، باقرخان و ستارخان را هیچکس فراموش نمیکند. در انقلاب، علمای آذری نقش مهمی داشتند. در مقطعی اکثر سران کشور ما آذری بودند. اصلیت آقای خامنهای از خامنه است. آیتالله موسوی اردبیلی، از آنجاست، آقای مهندس موسوی از تبریز است. بسیاری از شخصیتهای مهم انقلاب از آذریها بودند و هنوز هم هستند. چرا باید این اتفاقات ناگوار بیفتد؟
آذریها همیشه موجب سرافرازی ایران بودند و هستند. همبستگیها و همدلیها، سرمایههای بزرگی است که ما از آنها کم استفاده میکنیم. مدیریتهایی لازم است تا جلوی تحرکات شوم دشمنان را بگیریم. انسجام ملی در شرایط فعلی از مهمترین نیازها و تلاش برای تحکیم این انسجام از وظایف ماست و حرکت در جهت مخدوش کردن این انسجام خیانت به کشور است. شما را به خدا میسپاریم. انشاءالله این برنامه شما برای کشور مفید و مؤثر باشد.
والسّلام علیکم و رحمه الله