بسمالله الرحمن الرحیم
الحمدالله والسلام علی رسول الله و آله
بسیار خوش آمدید و محبت کردید. از ابراز لطف شما صمیمانه تشکر میکنم. عمیقاً معتقدم که جوانان دانشجو، مردم صادقی هستند و سیاسی کاری به معنای این که خود را جور دیگری نشان دهند،ندارند. این ویژگی جوانان، به خصوص دانشجویان و باسوادهاست.
هیچ تردیدی نمیکنم که اظهارات شما براساس واقعیتهای وجودی شماست. برای بنده بسیار باارزش است و وقتی میبینم جمعی مثل شما مسایل علمی و علاقههای سیاسی و اجتماعی دارید، روی آن حساب میکنم. اصلاً به همین دلیل تشکّل درست کردید و وقت میگذارید و روزانه ساعتها مباحثه میکنید.
وقتی میبینم چنین وضعی دارید و در بحثهای آزاد و صمیمانه به این میرسید که من بهتر میتوانم خدمت کنم، برای من بسیار با ارزش و یک نوع ارزیابی سطح جامعه است. در جامعه ما بخشهای مختلفی هستند. شاید مهمترین بخش جوانان باشند و در میان جوانان مهمترین بخش دانشجویان هستند که شما نمایندگان آنها هستید. چون از بین دانشجویان انتخاب شدید. حتماً با شما آشنا بودند که به شما رأی دادند.
طبیعی است که روی نظر شما حساب میکنم و مرا در تصمیم نهایی کمک میکند. اگر کمی روی عوامل بحث شود، یک مقدار به خاطر نگرانیهایی است که تبلیغات خارجی و افراد ترسو در جامعه ایجاد کردهاند. از این جهت باید روی برداشتها دقت بیشتری شود.
من هم مثل شما میدانم که امسال سال مهمی است. این را نمیتوان منکر شد. شاید در دوران انقلاب مهمترین سال باشد. بالاخره شرایط دنیا این گونه شد که آمریکاییها به خیال خودشان قدرت فائق هستند و در دنیا رقیب ندارند. سیاستی را در مراکز اصلی خود انتخاب کردند که براساس آن برخورد با جمهوری اسلامی ـ در چه سطحی و چگونه را نمیدانیم ـ تابلو است. اصل این سیاست قطعی است که بنا دارند به منظور تسلیم کردن ما در جهت اهداف خاص خود وارد یک چالش جدی شوند.
آنها فکرمیکنند الان خاورمیانه یکی از مهمترین قلمروهای حضور آنهاست. اگر آمریکاییها میتوانستند در منطقه ما سلطه مطمئنی به دست بیاورند، از این طریق همه رقبای آینده را تحت تأثیر قرار میدادند.
در ذهنم این گونه است که اگر آمریکا بخش عمده کلید انرژی دنیا را به دست بگیرد، یعنی شرق و غرب حساب کنند که آمریکا در سیاست انرژی دنیا تصمیم گیرنده است که چه قدر تولید شود و با چه قیمتی به بازار بیاید و به کجاها داده و به کجاها داده نشود، تقسیم ارزاق واقعی دنیا در دست آمریکاست.
آنها فکر میکردند با آمدن به افغانستان و عراق و شاید جمهوری اسلامی و از این طرف به آذربایجان و آسیای مرکزی، دریای خزر و خلیجفارس که منبع عظیم نفت و گاز دنیاست، تحت کنترل کامل درمیآید. البته این یک هدف است.
هدف دیگرشان این است که اسرائیل را که از اول به قصد ژاندارم و محافظ منافع استعمار در منطقه ما گماشته شده، به گونهای پابرجا کنند که بتواند رسالتش را به خوبی انجام دهد و مزاحمتها را علیه اسرائیل کم کنند.
تهدیدی که الان در دنیا متوجه آنهاست، بیشتر از طریق مسلمانان است. الان در مکتبها و ادیان دیگر چنان تهدیدی نیست. حتی مکتبهای سیاسی مثل مارکسیستها و سوسیالیستها هم ابهت گذشته را ندارند. زمینه جدی خلق نیروی مقاومت را در اسلام به خصوص در جوانان مسلمان میبینند و به انواع طرق میخواهند جلوگیری کنند که چنین جبههای به خوبی شکل نگیرد.
راههای فرهنگی دارند که از همه وسایل ارتباط جمعی خود به خوبی استفاده میکنند. راههای سیاسی و مسایل مالی و ایادی دارند. جمهوری اسلامی برایشان یک نگرانی واقعی است. بالاخره قدرتی است که به وجود آمد و علیرغم همه فشارها در جنگ، کودتا ، تحریم، تبلیغات منفی و کارشکنیها، مقاومت کرد و جلو آمد و از گردنههایی عبور کرد و هنوز هم دارد عبور میکند.
این ترسیم وضعی است که الان داریم. آمریکا در عراق برای عبور از مراحل اولیه موفق شد. صدام را برداشت، اما محاسباتش درست نبود. خیال میکرد با برداشتن حزب بعث، همه چیز روان میشود. به سدّ مردم، آن هم مسلمان و متدین در دو جبهه برخورد کرد:
یک جبهه افرادی هستند که الان مبارزه مسلحانه میکنند که در عراق قوی هستند. جبهه دیگر افکار عمومی مردم است که متدینین از نوع شیعه هستند. کسانی که در نهایت همراه استراتژیک ما هستند. میبینند در این وضع امید اینکه در عراق قدرت پایداری به دست آوردند، بسیار ضعیف است. البته مأیوس نشدند و هنوز دارند تلاش میکنند. همه همتشان این است که اگر میخواهند بروند، پشت سرشان یک ایران دیگر در عراق نگذارند.
اگر روزی ایران و عراق باهم باشند، خیلی قوی میشوند. تا به حال سیاستشان این بود که ما را از هم جدا کنند. در مقابل هم قرار دادند. این دو کشور همدیگر را خنثی کردند و به نفع آنها شد. اگر این دو قدرت در جهان اسلام، منطقه خاورمیانه، حاشیه خلیج فارس و در دنیای عرب همراه و همفکر باشند، اتفاق عظیم استراتژیک میافتد.
الان تا حدود زیادی سرنوشت آینده بشر در عراق رقم خورده است. الان وضع این گونه است. در این محاسبات اشتباه دیگری را میکنند که اگر ایران را به اشکال مختلف ضعیف کنند، در هدفی که برای تصرف عراق داشتند، شاید مسایل دیگری باشد و نمیخواهیم وارد مسایل جزئی احتمالی شویم.
به هر حال موقعیت حقیقتاً حساس است. الان یکی از راهکارهای مهم آمریکا در کشور ما این است که مسئله را از داخل حل کند. این را میگویند . البته بخشی را میگویند و همه را نمیگویند. اگر خدای نکرده انتخابات ضعیفی داشته باشیم و مردم بیتفاوت باشند و اگر نتیجه انتخابات یک رئیس جمهور مطلوب مردم در حد وسیع نباشد و بخش کوچک جامعه به طور طبیعی او را بپذیرند و اگر بعد از انتخابات این تنشهای موجود بیشتر شود که طبیعتاً بیشتر میشود، آنها سود میبرند. یعنی اگر نماینده اقلیت جامعه حاکم باشد،اکثریت جور دیگری برخورد میکنند. حداقل آن، این است که خوب همکاری نمیکنند. این حذفها و طردها بسیار نگران کننده است.
این شرایط هست و من به همین این مسایل فکر میکنم. مدتهاست که فکر میکنم و در بحثهای ما هم هست. لذا موضع من براساس واقعیتهای میدان است. تفکری که در گذشته داشتم، این بود که برای ما و جامعه ما مناسب نیست که نسلهای گذشته و تجربهدارها و انرژیهایی که کمی ضعیف شدند، مدیریت کشور را برعهده بگیرند. به خصوص مدیریت اجرایی را که مهم است. به همین دلیل زندگیام را به شکل دیگری تنظیم کرده بودم که در حد کارهایی که الان میکنم، خدمت کنم. ولی با شرایطی که میبینم، این تردید پیش آمده و بسیار جدی است. آخرین آرزوهایم را به این بستم که تحقق آن روز به روز کمرمقتر و ضعیفتر میشود.
به نظرم راه درست این انتخابات این بود که از دو اردوگاه چپ و راست یا اسمهایی که خودشان به عنوان اصلاحطلبان و اصولگرایان گذاشتند و اگر هم مستقلی هست، رقابت درست و برنامهریزی شدهای بر معیارهای برنامه اتفاق بیفتد و مردم هم در جریان باشند و از بین سه نفر، یک نفر انتخاب شود که طبعاً رأی مناسبی خواهند داشت. شاید اکثریت مطلق حتی در مرحله اول نباشد، ولی رأیها بالاست.
اگر فرض کنیم که 60 درصد مردم در شرایط رقابتی شرکت کنند و از این 60 درصد، سهم هرکدام سهم خوبی است و هر کدام که نهایتاً بیایند، میتوان گفت که رئیس جمهور آینده از نظر رأی مردم پشتوانه خوبی دارد. اگر با دمکراسی، آزادی و شیوههای منطقی رقابت بیایند، مردم میپذیرند که این نتیجه خوب است و همراهی میکنند.
هنوز در این وادی کار میکنم و متاسفانه هنوز این اتفاق نیفتاده است. الان ساعت به ساعت بررسی میکنم. چون کسانی دارند تلاش میکنند و به من هم گزارش میدهند و من هم دارم کار میکنم.
تعبیراتی که برادر ما عنوان کردند، مرا تحت تأثیر قرار داد. میدانم که شما منفعت شخصی ندارید. برای گروه و شخص شما فرق نمیکند که من یا دیگری بیاییم. میخواهید کشور شما اداره شود. این پیشنهاد صریح و مؤکدی که میفرمایید، مرا کمی شرمنده میکند که چگونه به تقاضای مخلصانه افراد، جواب روشن نمیدهم و مرا وادار میکند که بیشتر فکر کنم که شاید وضع به گونهای دیگر باشد.
جملهای که الان میتوانم به شما بگویم، این است که جای نگرانی از جهت من نیست. چون به حالت مقدماتی لازم ندارم. از لحظهای که احساس کنم به رئیس جمهوری با اوصافی که عرض کردم، نمیرسم ، خیلی آسان اعلام میکنم که حضور دارم.
مردم هم مرا میشناسند. یا موافق و یا مخالف و یا بیتفاوت هستند که تصمیم خود را میگیرند. نیازی به زمان طولانی نیست. فقط میخواهم به شما اطمینان بدهم که بقیه عمر و سالهایی را که میتوانم کار کنم، جز برای انقلاب، اسلام و مردم نمیخواهم. هیچ حساب و برنامهای برای خودم درست نکردم که استراحت کنم.
اواخر مسؤولیت اجرائی برای خودم برنامه سیر و سفر تهیه کرده بودم. میخواستم در داخل به روستاها بروم و اوضاع مردم را ببینم. در خارج هم میخواستم کشورهای اسلامی و جهان سوم را ببینیم و برای التیام و همکاری کمک کنم که عملاً نشد و در مجمع گرفتار کارهای روزمره شدم و این کار مقدور نشد.
الان برنامه خاصی ندارم و در خدمت شما خواهم بود. باید ظرف سه چهار روز آینده تصمیم خود را اعلام کنم. اگر آقایان به نقطه خوبی در رقابت رسیدند ، خیال ما و شما راحت میشود. اگر نرسیدند، به عنوان فردی که احتمالاً بیشتر از دیگران رأی دارم ـالبته نسبتی که 70 درصد گفتید، بعید میدانم ـ میآیم و وظیفهام سنگین خواهد بود.
فقط میخواهم بگویم از این جهت نگران نباشید. از جهت اصولی دیگر هم ممکن است مشکلاتی را امسال و سالهای بعد داشته باشیم، اما نباید نگرانی عمیقی داشته باشیم. چون شرایط جامعه ما از پیش از انقلاب، سالهای اول انقلاب و دوران جنگ بهتر است. شرایط نسبتاً محکمی داریم. زیربناها تا حدودی ساخته شدند. راهکارها را بلد شدیم. نیروهای زیادی تربیت شدند. مدیران فراوانی در صحنه هستند. قسمت اعظم نیازها را در داخل کشور درست میکنیم و میتوانیم زندگی خودمان را اداره کنیم.
به هر حال ابهت انقلابی کشور هنوز محفوظ است.اگرچه خارجیها محاسبات غلطی دارند. هیچوقت این گونه نبوده که همه مردم یکپارچه از انقلاب دفاع کنند. زمان شاه که معلوم بود. بعد از انقلاب هم دیدید که بخشی که نیروهای چپ، مارکسیسم و لیبرالها بودند،جدا شدند. عدهای بیتفاوت بودند، با جنگ، فضا به گونهای شد که شاید چالشهای الان نبود، ولی واقعآً در دو سه سال اول چالشهای وسیعی در کشور داشتیم.
همه آنها را پشت سر گذاشتیم و قطعا ً از آن مسایل کمتر داریم. نیروهای وفادار به انقلاب مثل شما و از تبار شما کم نیستند. بنابراین اینگونه که میخواهند دلهای ما را خالی کنند، نیست. ولی دشواری داریم. در سیاست خارجی دشواری داریم. همین الان برای ما حدود 10 میلیارد دلار پیشنهاد سرمایهگذاری خارجی آمده، ولی کمتر از 1 میلیارد به صحنه آمده است. همه منتظرند و این حالت برای کشور مضر است. بدون سرمایهگذاری جدی نمیتوانیم مسئله اشتغال را حل کنیم. نمیتوانیم مسئله توسعه را حل کنیم. اگر بخواهیم این سرمایه را خودمان بگذاریم، باید سرمایهگذاران خودمان را مطمئن کنیم. یا باید از ایرانیهای خارجی که پول زیادی دارند، بیاوریم که آنها هم باید شرایط مساعدی را ببینند. یا خارجیها با ریسک خودشان سرمایهگذاری کنند و یا مثل گذشته با فاینانس و تعهد دولت کار کنیم.
به هر حال باید سرمایهگذاری کنیم. سرمایهگذاری که کنیم، مشکلات اشتغال و مسایل ضروری خیلی سریع حل میشود. آن قدر فاصله نداریم که دوباره یک دوره طولانی کار کنیم تا وضع ما عادی شود. با یک موج خوب کارکردن و درست کردن اطمینان، بازار خارج را برای محصولات خود باز میکنیم. الان تولیدات زیادی داریم، ولی بازار خوبی در خارج نداریم که به خاطر مسایل سیاسی و عدم کیفیت مطلوب تولیدات ماست. رقبای ما مثل چین خیلی قوی هستند.
به هر حال باید حرکت جامعی شود که موج و خیزش به طرف جلو پیش میآید. انشاءالله مشکلات معمولی ما حل میشود. هر رئیس جمهوری که آن صفات را داشته باشد, با همه وجود از ایشان حمایت خواهیم کرد. شاید با حرفهای من قانع نشوید، حرف اساسی من با شما این است که الان غایب نیستم و آمادگی دارم. اگر هیچ امیدی ندارم و فرد مناسبی که شما میپسندید، نیاید، با همین بضاعت مزجات خودم در خدمت خواهم بود و اعلام حضور میکنم. انشاءالله بتوانیم از این مرحلهای که نسبتاً سخت است، با سرفرازی و افتخار عبور کنیم و توطئههای دشمنان انقلاب را که خیلی امید بستند، خنثی کنیم.
خداوند به شما توفیق دهد. وقتی با بچههای دانشگاه آزاد ملاقات میکنم، حالت دوگانهای دارم. اولاً خوشحال میشوم و میگویم اگر دانشگاه آزاد نبود، این بچهها الان کجا بودند و کجا درس میخواندند. طبعاً میبایست یا به خارج بروند و یا دیپلم بیکار باشند.
از طرفی ناراحت میشوم که کسانی مثل شما در دانشگاههای دولتی درس میخوانند. شهریه میگیرند و خوابگاه دارند و خیلی طلبکار هستند. ولی شما با هزینه خودتان درس میخوانید. دانشگاه آزاد هیچ منتی بر شما ندارد. چون خیلی جزئی از منابع دیگر استفاده میکنیم. بقیه مال خود دانشجویان است. همه این ساختمانها و واحدهای دانشگاهی با شهریههای شما ساخته شده است و هیچ کس در این کشور مالک آنها نیست. مربوط به بیتالمال است و اگر روزی نیاز نباشد، به بیتالمال برمیگردد. مثل بقیه پولهایی است که مال ملت میباشد. منتها شما با هزینههای خودتان تحصیل میکنید. بعضی از خانوادهها مشکل دارند که گاهی با مواردی برخورد میکنم. اما در کنار این تأسف، آن عظمت و شکوه یک میلیون دانشجو و یک میلیون 500 هزار فارغالتحصیل را که میبینم، فکر میکنم خداوند توفیق خوبی به مردم ما داد که این نهاد را در خدمت جوانان قرار داده است.
○ بنیانگذار دانشگاه آزاد شما بودید که به اینجا رسیدیم و خارج نرفتیم. به هر حال مدرک دانشگاهی گرفتیم. استارت اولیه ساختن سد و نیروگاه در کشور با شما بود و کارش را باید خودتان تمام کنید. چشمانداز 20 ساله به دست خودتان است. دوست داریم در مسیری که مشخص کردید، با شما باشیم.
○ وحدانی هستم که 16 سال در حوزه علمیه مشهد تحصیل میکنم. زیاد در بین مردم بودم و همه مردم از شما راضی هستند. دوست داریم خواسته عزیزان را لبیک بگویید. مردم از تورم گله دارند. سپاسگزارم که به این مسایل توجه کنید.
○ به نمایندگی از مردم لرستان خدمت شما عرض میکنم که انتظار داریم رئیس جمهور شوید و به عقبافتادگیهای استانهای محروم توجه داشته باشید.
○ ساداتی هستم و به نمایندگی از خانمها و عضو تشکلهای دانشجویی به خصوص دانشجویان دفتر استان کرمان عرض میکنم که امیدواریم به پشتوانه جوانان به میدان بیایید.
قبلاً هم عرض کردم که ملاقات با شما تأثیر جدی بر روحیه من گذاشت. جزو مواردی است که روی آنها حساب میکنم. اصلاً برای شما جای نگرانی نباشد. اگر ببینم که باید بیایم، میآیم. انشاءالله خیال کسانی را که علاقهمند آمدن من هستند، راحت میکنم.
والسّلام علیکم و رحمه الله