بسماللّهالرحمنالرحیم
خیلی محبت فرمودید که به مجلس تشریف آوردید و این افتخار را به ما دادید که در خدمت معلمان و نوباوگان این ملت باشیم. مدیریتی که شما و همکارانتان به عهده گرفتید، کار خیلی خطیری است. همه سرمایه این کشور، این انقلاب و این مردم خلاصه میشود در همین نیروهای جوانی که در این مقطع در کنار شما قرار میگیرند. آینده جامعه انقلاب، تحقیقآ تا حدود زیادی به این عامل بستگی دارد که ما چگونه از عهده ساختن نسل نو بر بیاییم. اگر نیروهای انسانی در جامعه و آنهایی که در مصدر امور هستند، واقعآ شایسته باشند جامعه هیچ مشکلی ندارد و بقیه مسائل همه حل میشود. سی سال دیگر مسئولیتهای کل کشور از مجلس و دولت و مدیریتها و امور فرهنگی و سایر مسائل در اختیار همین هایی است که ما امروز داریم تربیتشان میکنیم. هر چه ما امروز بسازیم، آینده کشور همان است. سایر عوامل هم مؤثر است، خانوادهها و برنامههای صدا و سیما و روزنامهها و مجامع فرهنگی، هنرمندان سینماها، اینها مؤثر است و منحصر به شما نیست، ولی کار شما مهمترین است و شما میتوانید همه آن چیزها را تحت الشعاع قرار بدهید. روزی که بخش تربیتی بهوجود آمد و نیروهای حزب اللّه بهآن علاقهمند شدند، مایه امید و خوشحالی همه شد و برادران ما آقایان رجائی و باهنر شهدای بزرگوارمان و خیلی از دوستهای دیگرشان که حالا نیستند، بهاین خیلی امید بسته بودند. تابهحال هم آثارش خیلی زیاد بوده، ولی نباید بهاین مقداری که تا به حال اثر گذاشته، قانع باشیم، باید خیلی تلاش کنیم.
امید ما این است که با تلاشهایی که شما میکنید، یک روزی برسد که دیگر برای کنکور دانشگاه و پذیرش در دانشگاهها به گزینش اخلاقی و عقیدتی و سیاسی، نیاز نداشته باشیم. همین بچههایی که از مدارس ما بیرون میآیند، آن قدر شایسته باشند یا افراد ناقص در آنها آن قدر کم باشد که نیازی به گزینش مجدد نداشته باشیم. حال بهعنوان یک ضرورت، نظام ناچار است این کار را بکند، بهخاطر اینکه دانشگاه خیلی پر خرج است. برای یک دانشجو گویا معدل مخارجش در دانشگاه دولتی یک رقمی حدود دویست هزار تومان است که خرج میشود به غیر از تأسیسات و سرمایهگذاریهای دیگری که می شود. قدرت پذیرش دانشگاههای دولتی حدود پنجاه هزار نفر است با تربیت معلم و سایر مدارس عالی دولتی، میبینیم در حدّ یک دهم، یک دوازدهم بچههای مردم را میتوانیم بپذیریم. طبیعی است که دولت باید به فکر باشد، اصلح را بپذیرد و بهتر است اولویتها مراعات شود و آن کسانی بیایند که بیشتر بهدرد این مردم بخورند و ما میدانیم در نظام ما، افرادی که فساد اخلاقی داشته باشند و افرادی که فساد سیاسی داشته باشند، افرادی که عقاید درستی نداشته باشند، این افراد برای نظام اسلامی، خیلی مفید نمیشوند، چندان مؤثر نیستند و قابل اعتماد هم نیستند. افراد با سواد متعهد دارای اخلاق شایسته، تحقیقآ برای جامعه مفیدترند و اگر مردم سالها در دانشگاه خرجشان را میدهند، بعد از این دوره انتظار دارند که خدمت بکنند. این منطقی ترین کار در شرایط موجود است که ما اصلح را بپذیریم.
در گذشته، اصلح کسی بود که از لحاظ علمی مطرح بوده، آن کسی که بیشتر نمره آورده، حالا این فقط نمره آورده، ممکن است یک عنصر نابابی باشد. وقتی که تازه درسش تمام شد، اسباب زحمت جدیدی برای ما و مردم بشود. دزد باشد، وطن فروش باشد، جاسوس باشد و حاصل زحمات را به خارج ببرد به جای اینکه در این جا خدمت کند. طبیعی است که ما، دولت و ملت چنین ریسکی نباید بکنیم و به عنوان متولیان امور حق نداریم از جیب مردم این را سخاوتمندانه بپردازیم. در حالی که بچههای شایسته مثلا با یکی دو نمره پایینتر، آن هم بهدلیل اینکه فقیر بوده و نتوانسته خیلی درس بخواند یا مشکل دیگری برایش پیش آمده، از ورود به دانشگاه بمانند. بنابراین این اولویتها حالا اجباری است، یعنی اگر محصول آموزش و پرورش بهگونهای باشد که اکثریت قابل توجهی صالح باشند، دیگر این فیلتر در آینده لازم نخواهد بود که انشاءاللّه چنین خواهد شد، مجموعآ ما وضع آموزش و پرورش را این گونه میبینیم.
بسماللّهالرحمنالرحیم
خیلی محبت فرمودید که به مجلس تشریف آوردید و این افتخار را به ما دادید که در خدمت معلمان و نوباوگان این ملت باشیم. مدیریتی که شما و همکارانتان به عهده گرفتید، کار خیلی خطیری است. همه سرمایه این کشور، این انقلاب و این مردم خلاصه میشود در همین نیروهای جوانی که در این مقطع در کنار شما قرار میگیرند. آینده جامعه انقلاب، تحقیقآ تا حدود زیادی به این عامل بستگی دارد که ما چگونه از عهده ساختن نسل نو بر بیاییم. اگر نیروهای انسانی در جامعه و آنهایی که در مصدر امور هستند، واقعآ شایسته باشند جامعه هیچ مشکلی ندارد و بقیه مسائل همه حل میشود. سی سال دیگر مسئولیتهای کل کشور از مجلس و دولت و مدیریتها و امور فرهنگی و سایر مسائل در اختیار همین هایی است که ما امروز داریم تربیتشان میکنیم. هر چه ما امروز بسازیم، آینده کشور همان است. سایر عوامل هم مؤثر است، خانوادهها و برنامههای صدا و سیما و روزنامهها و مجامع فرهنگی، هنرمندان سینماها، اینها مؤثر است و منحصر به شما نیست، ولی کار شما مهمترین است و شما میتوانید همه آن چیزها را تحت الشعاع قرار بدهید. روزی که بخش تربیتی بهوجود آمد و نیروهای حزب اللّه بهآن علاقهمند شدند، مایه امید و خوشحالی همه شد و برادران ما آقایان رجائی و باهنر شهدای بزرگوارمان و خیلی از دوستهای دیگرشان که حالا نیستند، بهاین خیلی امید بسته بودند. تابهحال هم آثارش خیلی زیاد بوده، ولی نباید بهاین مقداری که تا به حال اثر گذاشته، قانع باشیم، باید خیلی تلاش کنیم.
امید ما این است که با تلاشهایی که شما میکنید، یک روزی برسد که دیگر برای کنکور دانشگاه و پذیرش در دانشگاهها به گزینش اخلاقی و عقیدتی و سیاسی، نیاز نداشته باشیم. همین بچههایی که از مدارس ما بیرون میآیند، آن قدر شایسته باشند یا افراد ناقص در آنها آن قدر کم باشد که نیازی به گزینش مجدد نداشته باشیم. حال بهعنوان یک ضرورت، نظام ناچار است این کار را بکند، بهخاطر اینکه دانشگاه خیلی پر خرج است. برای یک دانشجو گویا معدل مخارجش در دانشگاه دولتی یک رقمی حدود دویست هزار تومان است که خرج میشود به غیر از تأسیسات و سرمایهگذاریهای دیگری که می شود. قدرت پذیرش دانشگاههای دولتی حدود پنجاه هزار نفر است با تربیت معلم و سایر مدارس عالی دولتی، میبینیم در حدّ یک دهم، یک دوازدهم بچههای مردم را میتوانیم بپذیریم. طبیعی است که دولت باید به فکر باشد، اصلح را بپذیرد و بهتر است اولویتها مراعات شود و آن کسانی بیایند که بیشتر بهدرد این مردم بخورند و ما میدانیم در نظام ما، افرادی که فساد اخلاقی داشته باشند و افرادی که فساد سیاسی داشته باشند، افرادی که عقاید درستی نداشته باشند، این افراد برای نظام اسلامی، خیلی مفید نمیشوند، چندان مؤثر نیستند و قابل اعتماد هم نیستند. افراد با سواد متعهد دارای اخلاق شایسته، تحقیقآ برای جامعه مفیدترند و اگر مردم سالها در دانشگاه خرجشان را میدهند، بعد از این دوره انتظار دارند که خدمت بکنند. این منطقی ترین کار در شرایط موجود است که ما اصلح را بپذیریم.
در گذشته، اصلح کسی بود که از لحاظ علمی مطرح بوده، آن کسی که بیشتر نمره آورده، حالا این فقط نمره آورده، ممکن است یک عنصر نابابی باشد. وقتی که تازه درسش تمام شد، اسباب زحمت جدیدی برای ما و مردم بشود. دزد باشد، وطن فروش باشد، جاسوس باشد و حاصل زحمات را به خارج ببرد به جای اینکه در این جا خدمت کند. طبیعی است که ما، دولت و ملت چنین ریسکی نباید بکنیم و به عنوان متولیان امور حق نداریم از جیب مردم این را سخاوتمندانه بپردازیم. در حالی که بچههای شایسته مثلا با یکی دو نمره پایینتر، آن هم بهدلیل اینکه فقیر بوده و نتوانسته خیلی درس بخواند یا مشکل دیگری برایش پیش آمده، از ورود به دانشگاه بمانند. بنابراین این اولویتها حالا اجباری است، یعنی اگر محصول آموزش و پرورش بهگونهای باشد که اکثریت قابل توجهی صالح باشند، دیگر این فیلتر در آینده لازم نخواهد بود که انشاءاللّه چنین خواهد شد، مجموعآ ما وضع آموزش و پرورش را این گونه میبینیم.
انصافآ آینده آموزش و پرورش با این برنامههایی که تنظیم شده، خیلی امیدبخش است. بچههایی که حالا هشت سال دارند در فضای انقلاب تنفس میکنند. بچههایی که اطراف خودشان، از بستگان خودشان شهدایی دارند، معلولانی دارند، این فداکاریها را میبینند، بچههایی که قبلا از ردههایی بودند که راه نداشتند، حالا راه پیدا کردند به مجامع علمی، اینها اکثریت جامعه خواهند بود. معلمانی که ما حالا داریم، تحقیقآ با این انتصابهای شایسته، این هفت هشت سال فیلتری که برای این معلمان گذاشتند، امید آینده را قویتر میکند. همه اینها هست، ولی وظیفه شما برادران با این وجود باز هم سنگین است که شما مسئولیتی را به عهده گرفتید که بچهها را زیر نظر بگیرید و بدانید که از کجا اینها تهدید میشوند.
در نظام جمهوری اسلامی وضع این طوری است، کسانی که اخلاق شایستهای نداشته باشند و در سمتی پرورش نیافته باشند، آینده مادیشان هم تهدید میشود. وقتی که نیروهای انسانی زیادی تربیت شد، خود بخود افراد ناصالح منزوی میشوند. در آینده از این جهت بچهها باید بدانند که اگر اهل دنیا هم هستند، آیندهشان و سعادت دنیویشان بستگی بهاین دارد که از لحاظ پرورشی درست بار بیایند. البته این اگر است و آن طرف قضیه اصل است. باید سعادت برای اینها مشخص شود و راه سعادت توضیح داده بشود. اگر واقعآ خانوادهها به بچهها نمیرسند، کمک کنید به خانوادهها و یاد بدهید به خانوادهها که چگونه بچههایشان را حفظ کنند. شما فرض کنید محیط مدرسه را خوب کردید اگر بچه، بیرون خانه، بیرون مدرسه، مشکلی دارد شما باید زحمت بکشید. معاشرتهای اینها و فراغتشان را باید کنترل کنید. بههرحال در مجموع یک بخشی از وقت بچهها در اختیار شماست، اکثریت اوقاتشان خارج از مدرسه هست. روزهای تعطیل، بعد از ظهر، شبها و تابستان بچهها جای دیگر هستند.
حتی در خود مدرسه یک مقدار عوامل نامرئی وجود دارد که اینها ممکن است زیر چشم شما نباشد، باید دقیق باشید و ببینید آن روزنههایی که بچهها از غیر راه معلم و کلاس، یک منابع دیگر تربیتی پیدا میکنند، اینها را پیدا کنید. شما حتمآ بیشتر از من میدانید، چون کارتان است و روی روزنهها کار کردید، ولی باید وسواس داشته باشید تا بتوانید بچهها را کنترل کنید. شاید هم مثلا از طریق پرسشها و پرسشنامه و از طریق رفیقهایشان و از طریق دیگر، باید بتوانید این مسائل را کشف کنید. از برنامههای دوران فراغتشان سئوالاتی بکنید، ببینید از رادیو - تلویزیون چه مقدار آن برنامههای آموزنده را گوش میدهند. سئوال کنید از خواندنیهای خارج از مدرسه، داستانهایی که بچهها به آن علاقمند هستند، در یک محیط بازی به طوری که آن واقعیتها منعکس بشود و معلوم بشود اینها چه میخوانند و چه میشنوند. در خانوادهها اگر میتوانید برنامه بریزید و همین سئوالها را از پدر و مادر و برادر بکنید، ببینید آنها چگونه فکر میکنند. آنها با بچه چگونه برخورد میکنند. اینها را میشود کمکم برنامهریزی کرد و جمعبندی کرد و به بچهها برسیم. بچهها هر روز، سقف خاطرش و سقف ذهنش با یک مطلب جدیدی آشنا میشود، ما از او نباید توقع داشته باشیم که جمعبندی اطمینان بخشی از زندگی داشته باشد.
هر چند ما هنوز خودمان که داریم پیر هم میشویم، باز چیزهای جدیدی میفهمیم. این دورههای نوجوانی و این دورههایی که در اختیار شماست، هر لحظه یک چیز تازهای میآید و همان چیز تازه ممکن است شخصیت این بچه را بسازد، اگر کنترل نشود، نمیدانیم چه میسازیم. ممکن است تربیت کنیم، ولی از کنترل ما خارج شود، شکلگیری و وجود بچه در اختیار شماست و شما هستید که باید این هدایت را بهخوبی انجام بدهید. این نسل اگر خوب تربیت شود، شما خیلی کار کردید. حالا نمیتوانیم آینده را ببینیم و معمولا محصول کارتان را شما هم نمیبینید، یعنی بچهها تربیت میشوند و میروند و چه بسا که شما دیگر اینها را نبینید و یا گاهگاهی برخورد کنید و حساب که کنیم اگر آدم بتواند از زیردستش برای ده پانزده سال دیگر چند تا معلم شایسته را تربیت کند، چند تا استاد شایسته در بیاید و عقیدهای که ما داریم و عدل خداوند هم همین را ایجاب میکند که حسنات آنها به پای ما هم نوشته میشود. من سنه سنت حسنه کان له اجر من عمل بها این فقط یک سنت سطحی نیست. یعنی هر کاری که آدم انجام دهد، هر خانهای که بسازد، هر بنیانی درست کند و هر عمل فیزیکی یا غیرفیزیکی انجام دهد که این آثارش در جامعه هر قدر دور هم باشد، در زندگی ما نوشته میشود. شاید آدم اول یک مقداری فکر کند، مگر میشود مثلا یک آدمی که فرض کنید، یک معلم اخلاق جامعه، میلیونها آدم را تربیت میکند بعد اینها بهطور تصاعدی اضافه میشوند و میرود به ارقام نجومی میرسد، همه اینها نوشته میشود؟. بله همه اینها نوشته میشود. ظرفیت وجود ما میپذیرد. این طور نیست که ما پر بشویم، ما بیپایان هستیم. هر انسانی در جهت تعالی بیپایان است و این قدر عوالم هست که ما نمیفهمیم و نمیتوانیم بفهمیم. وقتی که چشممان بهآن دنیا باز شد و آن جهان و عوالم را جلوی چشممان به موقع ببینیم، آن موقع میفهمیم که چقدر میدان تکامل بوده که ما عقب ماندیم. پیغمبر هم که دیگر عالیترین انسان روی زمین است، ایشان هم باز روز قیامت که شد ممکن است احساس کند که آن مقام قرب، بیشتر از آن هم میشد بشود. این طور نیست که آدم پرپر بشود و پایان یابد. اگر پایان داشت، میگفتیم پیغمبر بهآن رسیده است. چون بیپایان است و فاصله ما با خداوند بیپایان است و ما در این فاصله حرکت میکنیم، این فاصله هیچ وقت پر نمیشود، هرچه برویم باز هست. ولی ما آدمهای معمولی، اگر کاری کنیم که صد سال دیگر هم آثارش در نسلهای بعد ظهور کند، این بچهها و آنها و تربیت شدههای آنها همه یک رشتههایی است که به وجود ما وصل است و از ما تغذیه میکند. یک مربی، یک معلم اخلاق که کار میکند، اگر با چشم باطنش، افق آینده این حرکتش را بتواند مجسم کند، خیلی تشویق میشود. یعنی شما یک لحظه بیکار نمینشینید، یک بچهای را نمیگذارید از زیر دستتان در برود که گمراه شود. اگر احساس کنید که این بچه اگر گمراه شود، آثار سوء آن، زحمات شما را خراب میکند، ول نمیکنید و وسواس پیدا میکنید.
در کارتان دعا کنید و شکر کنید خدا را که خداوند شما را در این مسئولیت گذاشته و خیلی مسئولیت خوبی است و دعا کنید که خداوند توفیق بدهد از عهده این مسئولیت برآیید. تحقیقآ اگر جمهوری اسلامی و این انقلاب نبود، برای ما این میدانهای خدمات نبود. شکر میکنیم رهبران این انقلاب را، پیشتازان ایثارگر انقلاب را، خونهای مقدس این شهدا را، رنجهایی که فرماندهان کشیدند، همه ما ممنون و مرهون این افراد هستیم. امیدواریم که ما هر روز آثار وضوح شما را بیشتر در مراکز فرهنگی ببینیم.
والسلام علیکم و رحمهاللّه و برکاته