سخنرانی
  • صفحه اصلی
  • سخنرانی
  • سخنرانی آیت الله هاشمی رفسنجانی در جمع مدیران کارخانجات ملی شده کشور

سخنرانی آیت الله هاشمی رفسنجانی در جمع مدیران کارخانجات ملی شده کشور

  • چهارشنبه ۱۹ تیر ۱۳۶۴

بسم الله الرحمن الرحیم
«اَلâحَمâدُلِلّûهِ ربِّ الâعûالَمین وَ اَلصَّلûوهُ وَالسَّلاûمِ عَلیû رَسولِ اللّûهِ و آلِهِ أَجâمَعیüنâ»
از توضیحاتی که جناب آقای مهندس شافعی دادند، متشکرم. همچنین از حضور برادران و مدیران بخش عظیمی از صنایع کشور و مجلس شورای اسلامی متشکرم. امیدوارم سمینار شما مبارک باشد و آثار خوبی برای صنعت و کشور داشته باشد. یکی از کارهای خوب انقلاب که از دستاوردهای مهم انقلاب است، همین درآوردن بخش صنایع از دست طاغوتی‌ها و پایگاه‌های طاغوتی بود که کار بسیار مهم و ارزشمندی است، ولی عده‌ای ارزش کار را نفهمیدند و مغرضانی وجود دارند، که با غرض می‌خواهند ارزش کار را زیر سؤال ببرند. البته از نظر ما ضرر هر دوی اینها وجود دارد یعنی آنهایی که مغرض هستند، برای خودشان ضرر دارد چون مغرضانه حرکت می‌کنند و آنهایی که نمی‌فهمند ممکن است به خودشان ضرر نزنند، اما ضرر این کار برای جامعه بیشتر است. چون ممکن است قیافه‌های حق به جانبی هم داشته باشند و کار به این بزرگی و مهم را مشکوک جلوه دهند و یا انحرافی. چطور می‌شد ما انقلاب بکنیم و ملت با ریختن خونشان طاغوت و سران سیاسی رژیم را از کشور بیرون بکنند، اما پایگاههای اصلی طاغوت که این جریانهای شوم اقتصادی وابسته بودند را سر جای خودشان بگذاریم؟ چطور این قابل قبول بود؟ مگر حکومت پهلوی عمده‌ترین پایگاهش همین‌ها نبودند؟ مگر این فامیلهایی که با یک رأی شورای عالی انقلاب، پنجاه و پنج خانواده و فامیلشان را خلع کردیم و از این گونه مسایل، اینها پایگاههای اصلی رژیم نبودند؟ مگر اینها حافظ رژیم نبودند؟
من همین روزها یکی از جزوه‌های اسناد لانه‌جاسوسی را دارم می‌خوانم که لیبرالها را فاش می‌کند. یک نظریه این است که برای سفارت وقت آمریکا در ده، پانزده سال پیش وضع ایران را برای وزارت امور خارجه‌شان مجسم می‌کند و آنجا نوشته که این سند تا دوازده سال سری است و بعداً می‌تواند فاش شود. یک قسمتهایی که خواندم، می‌بینم آنها برنامه‌ریزی داشتند که آن جریانهای اقتصادی در کنار جریانات فنی و مدیریتی با هم کار می‌کردند. این دو تا طاغوت، طاغوت فنی و طاغوت مالی اینها اصلاً پایگاه نظام هستند. روی ما حساب می‌کردند. این طور نبود که بی‌خود روی کارخانه وام کلانی یا اجازه ورود هر نوع چیزی را با حذف گمرکات و تشریفات بگیرند و بعد خدمت همه ادارات برای آنها، آب و برق و سرویسهای راه برای آنها باشد. اینها بی‌حساب نبوده و با حساب انجام می‌شده.
مسأله هزار فامیل هم یک چیز من در آوردی نیست و همین مسأله هزار فامیل، آنها هستند که حکومتی را تشکیل می‌دهند و آن را حفظ می‌کنند. حالا اگر ساده لوحی شود و آدم خیال کند، شخص محمد رضا رفت و چهار تا از سران ارتش و ساواک رفتند و اینها می‌مانند، نهایت نادانی و جهل است. اینکه یک عده انتقاد می‌کنند، آنها این مسایل را نمی‌فهمند و تحلیل سیاسی و اجتماعی نمی‌توانند داشته باشند از این گونه مسایل.
یک سری ظواهری را می‌بینند و اینکه آیا کسی مکه‌ای و مشهدی می‌رود و رمضان یک افطاری می‌دهد و ماه محرم هم یک روضه‌ای برگزار می‌کند فکر می‌کند این اسلام است، اما نمی‌دانند که این ستون کاخ شوم است. کاخ شومی که زیر آن همه جنایتهای رژیم می‌شده، آدم کشی‌ها، بی‌حجابی‌ها، بی‌عفتی‌ها، مملکت فروشی، خیانتها، وابستگی‌ها، خوردن حقوق ضعیف‌ها، همه اینها در کنار هم نادیده گرفته می‌شود. روی این ستون نباید حساب کرد، بیست تا ستون وقتی که زیر این سقف زدید این یک ستون را نمی‌شود رویش حساب کرد اما آن بیست ستون را می‌شود. اینها بود که رژیم را حفظ کرد و یکی از کارهای عاقلانه شورای انقلاب این بود که اینها را خلع کرد. ما حالا مدعی نیستیم تمام چیزهایی که از اینها گرفتیم همه‌اش غصبی بوده شاید بعضی هم مال خودشان بوده، ولی توی نظام انقلابی نمی‌شود، چرا که آن روز دیگر دفتر و حساب نبوده که یکی یکی از هم جدا کنیم. از لحاظ سیاسی لازم بود که اینها خلع شوند. حالا بعضی آقایان بنشینند بگویند خلاف شرع است.
آنها شرع را نمی‌فهمند. آنهایی که این حرفها را می‌زنند آن روزی که امام مبارزه می‌کردند و ما در زندانهای رژیم شاه تحت شکنجه بودیم، آن موقع می‌گفتند این مبارزات خلاف شرع است. می‌گفتند جواب خونهای پانزده خرداد را چه کسی می‌دهد. همین آقایان در مقابل امام و طلبه‌هایی که پانزده خرداد را راه انداخته بودند می‌گفتند جواب این خونها را چه کسی می‌دهد. خیلی‌هاشان الان جنگ را نمی‌فهمند، ممکن است با حسن نیت هم حرف بزنند. مثلا به قیمت غارت چند هزار کارگر، کارگری که روزی بیست تومان بخورد چه مسأله‌ای پیش می‌آید. با استثمار این همه کارگر، با گرفتن زمین و آب مردم و ندادن مالیات و گرفتن وام از بانک مردم، حذف مقرراتی که تمامش باید باشد. آدمی که این چنین ثروت تحصیل کرده آیا این ثروت مشروع است؟ اما اگر کسی بیاید آن را بگیرد و بگوید بعداً رسیدگی می‌شود آن وقت، می‌شود نامشروع. این را نمی‌فهمند. مسأله استثمار و رنج کارگر را نمی‌فهمند. او توی خانه‌اش نشسته و با هدایای مردم زندگی کرده و کارگری که ده ساعت پای کوره کار می‌کند، توی راه نمی‌تواند سوار ماشین شود و بیاید و برگردد، این رنج را نمی‌توانند درک کنند. این یک جهت مسأله، اصلاً عملی نبود. این را آقای شافعی هم اشاره کردند و ما خودمان هم توی جریان بودیم.
این طاغوتهایی که اینها دیده بودند بازوی شاه بودند و بازو به بازوی اشرف پهلوی و فلان و فلان بودند و می‌آمدند کارخانه‌ها را افتتاح می‌کردند و دست اینها را جلوی کارگران می‌بوسیدند و می‌رفتند بیرون و با اسم اینها کارشان را می‌کردند. مگر کارگر قبول می‌کرد مدیر باشد. اگر ما نمی‌خواستیم مصادره کنیم کارگران طغیان می‌کردند و می‌ریختند در کارخانه‌ها و آنها نمی‌توانستند آنجا را اداره کنند. همین چند ماهی که اوایل انقلاب بود و هنوز تکلیف روشن نشده بود، دائماً دست به دامن بودند و رفته بودند آمریکا و منتظر بودند که لیبرالها مسلح شوند و بیایند قدرت را در دست بگیرند. قسمت عمده اینها وابسته‌های دربار بودند. حالا بیایند آقایان بحث کنند و مسایل اقتصادی را مطرح کنند.
یک مسأله انحرافی که اخیراً دارد مطرح می‌شود این است که آنهایی که از این گونه سرمایه‌داران حمایت می‌کنند و این جوری حرف می‌زنند و می‌گویند به نفع مستضعفان است که این کارخانه دست این ثروتمند است، چون مدیر خوبی دارد. تولید زیاد می‌شود و این کارگر هم از تولیدی او می‌خورد. کارگر هم باید از مجموعه تولید به صورت مفید استفاده کند. این را کی قبول دارد؟ آمریکا این طوری است ولی ما قبول نداریم به این شکل اضافه تولید را، به قیمت غصب و استثمار. این جوری هیچ وقت رفاه واقعی درست نمی‌شود. یعنی ما همین حالا اگر به طاغوتیان اجازه دهیم و همین کارهایی که رژیم سابق می‌کرد، همان‌ها را باز انجام دهیم، مدیرانی هستند که ممکن است بیایند کارهایی را هم راه بیندازند ولی این دلسوزی و راه انداختن معنایش این است که هزار فامیل محمدرضا شاه دوباره بیاید و دوباره ساواک بیاید و دوباره همان مسائل قبلی تکرار شود. آن وقت ممکن است گفته شود، ما انقلاب نمی‌خواستیم، ما نمی‌دانستیم ارگانیسم و عملکرد این جوری می‌شود. حاکمیت تاریخ این جوری پیش می‌آید. این حمایت از مستضعفان نیست.
حمایت از مستضعفان این است که خودشان حاکم باشند بر مقدراتشان. اگر امروز کمتر تولید کردند، فردا بهتر تولید می‌کنند و اینهایی که جنگ را به این خوبی اداره می‌کنند، چرا نتوانند کارخانه را اداره کنند؟ این بچه‌هایی که از توی کارخانه و دانشگاه بلند شدند رفتند، حالا یک لشکری را اداره می‌کنند. در مقابل افسرهای 30 سال دوره دیده و واقعاً با همین چرتکه انداختن هم حالا دارند آنها را رد می‌کنند. این چیزهایی که آقای شافعی خواندند، چشم‌بندی نیست که از سال 60 تا امروز که روند تصاعدی تولید شروع شده و بعد از آن دوره فترت ما، موفق شده باشیم به این مقدار رشد برسیم و جاهایی مثل دارو که کلیات کشور به آن وصل است مسأله ارز و رشد را به 190 برسانیم. این کار بزرگی است و این نشانه این است که این ملت عقیم نیست. مدیریت مخصوص طاغوتیان نیست و حزب‌الهی‌ها هم می‌توانند مدیر باشند و بهتر هم می‌توانند مدیر باشند.
البته کسانی هستند که در مدارس سطح بالا درس خواندند و ممکن است به خاطر زندگی‌های مرفه و استعدادهای خوبی که داشتند از آنها استفاده شود، ولی در یک نظام صحیح باید از آنها استفاده شوند و قانع باشند به اینکه مدیر خوبی باشند و مزد خوبی بگیرند، ولی استثمار نکنند. یک مدیر لایق که کارخانه را اداره می‌کند و تولید را بالا می‌برد، حقش است که مزد خوبی هم بگیرد و کسی که تحصیل کرده و از تحصیلش به نفع جامعه استفاده می‌کند این حق او است، ولی استثمار نباید باشد. کسی که با شهرداری و وزارت نیرو و گمرک و مدیر و رئیس کشور پارتی بازی می‌کند تا کارخانه‌ای را تأسیس کند تا از طریق این پشت سرهم اندازی‌ها خوب در آمد داشته باشد این خوب نیست. این یک نوع مدیریت هست، ولی این نوع مدیریت گیر چیزهایی است که باید نتیجه آن تقسیم شود. عوامل موفقیت را در نظر بگیرید و بروید دنبال آن.
بنابراین از لحاظ سیاسی، گرفتن مراکز اقتصادی از طرف طاغوتها نتیجه اصلی انقلاب بود. اگر این کار را نمی‌کردید، انقلاب اصلاً تحقق پیدا نمی‌کرد. شاید با امواج انقلابی دو سه سالی می‌توانستیم روی پایمان بایستیم ولی اینها موج مجددی را شروع می‌کردند و انقلاب را با خود می‌بردند. از جهت اقتصادی آنها نمی‌توانستند اداره کنند. اینها اگر بودند، کارگران و مردم با آنها کار نمی‌کردند. کارگران کار کردند چون فهمیدند مال خودشان است. کسی که در کارخانه‌ها است ممکن است مزد کافی نگیرد، ولی می‌داند ماها محرومیت را تحمل می‌کنیم. ما خودمان می‌دانیم شما مشکلات قطعه دارید، مشکلات مدیریت و تخصص دارید و اینها چیزهایی است که همه قبول داریم و آن را مخفی نمی‌کنیم. از این جهت هم گام مثبتی برداشتیم و از این اقدام باید دفاع شود. توی همه اینها که گرفتیم ]اموالی که مصادره شد [مواردی بوده که ممکن است بخشی از آن در جایی مال اینها باشد و اگر یک روزی ثابت شد یک کسی جایی حقش ضایع شده، اگر عوارض سیاسی که انقلاب را تهدید می‌کند، نداشته باشد می‌توان حقش را داد. البته جنبه سیاسی‌اش را نیز باید در نظر گرفت. اگر روزی فکر کنیم کارگران و مستضعفان کشور جریانی را ببینند که این جریان به نفع انقلاب نیست آن را تحمل نخواهند کرد و انقلاب برای ما اصل است. این انقلاب پایه‌اش باید بماند.
اگر بنا باشد اصل اسلام را تغییر دهیم، اینجا دین چنین اجازه‌ای نمی‌دهد. اجتهاد خشک ممکن است چنین چیزی را بفهمد اما اجتهادات اسلامی این است که اگر اساس دین مورد تهدید بود، می‌توانیم صرف نظر کنیم. به هر حال شما جای حساسی هستید و واقعاً باید خدمت بکنید. انقلاب مقدار زیادش به شما بستگی دارد.
به آقایان عرض می‌کنم، شما بدانید که در این مجموعه، حزب‌الله است که ما را نگه داشته است. جنگ را حزب‌الله نگه داشته، ضدانقلاب را حزب‌الله بیرون کرده، این نمازجمعه‌ها و تظاهرات و انتخابات را حزب‌الله اداره می‌کند. نیروهای مؤمن و مخلص ممکن است در بعضی جاها یک کارهایی بکنند و طرد شوند. سعی کنید حاکمیت حزب‌الله با حاکمیت مدیر یکی باشد. مدیر موقعی قوی است که حزب‌الله را با خودش داشته باشد و حزب‌الله هم باید یک مقدار خشکی نکند. نیازها و واقعیتها و احتیاج به متخصص‌ها وجود دارد. این متخصص‌ها آدمهای خوبی هستند. گذشته اینها را جور دیگری کرده بود، ولی حالا که محیط خوب شده اگر آنها هم می‌خواهند خوب باشند، نباید روی سوابق اینها تکیه کنند و نگذارند کار کنند. این کار درست نیست.
باید همه با هم همفکر شویم و همکاری کنیم. من به شما اطمینان می‌دهم که اگر حقی روزی ثابت شود و عوارض نامطلوب برای انقلاب نداشته باشد، این حق قابل پرداخت است. ما بنا نداریم حق کسی را ضایع کنیم. ان‌شاءالله که کارگران، مهندسان، تکنسین‌ها و مدیران و مسئولان دولتی با هم همکاری کنند و روزی را ببینیم که دولت را به یک مرحله مطلوب رسانده باشیم و همه نیازها را داخل کشور تأمین کنیم. شما را دعا می‌کنیم و خداوند به شما توفیق بدهد.
    والسلام علیکم و رحمه‌الله و برکاته