بسماللّهالرحمنالرحیم
«اَلâحَمâدُالِلّûهِ ربِّ الâعûالَمین وَ اَلصَّلûوهُ وَالسَّلاûمِ عَلیû رَسولِ اللّûهِ و آلِهِ أَجâمَعیüنâ»
در ابتدا از برادرانی که در این نهاد بسیار مهم خدمت میکنند و نیرو مصرفمیکنند تشکر میکنم؛ فکر میکنم که خیلی روشن است که این بنیاد را بهحساب بخش خصوصی و جدای این دولت و کل نظام نمیشود به حسابآورد. نهادی است که اعتبارش و موفقیتش بیشتر از کارهای دولت، به حسابدولت و به حساب نظام میآید، چون الان افراد زیادی هستند که با امکاناتزیادی که دشمنان اسلام در اختیارشان میگذارند تلاش میکنند که بگویند اینمصادره اموال و جمع اموال طاغوتیها به نفع نبوده است. اگر این بنیادشکست بخورد، شکست آن مستقیماً به حساب نظام میرود و اگر افتخاریکسب بکند به حساب انقلاب میآید و لذا آقایان کار خود را باید مثل بقیهمسئولان کشور که در محافل دولتی زحمت میکشند، به حساب بیاورند. حالااینکه این همه اموال در یک جا جمع بشود و با مدیریت اداره بشود ـ دولتیهم اگر نباشد ـ این یک تجربه کاملاً جدیدی در کشور ما است. من در خارج ازکشور و در کشورهای پیشرفته دنیا نمیدانم که آیا بنیادهایی هستند که این همهامکانات داشته باشند یا نه. اگر این گونه بنیادها باشند تجربه آنها قابل استفادهاست.
ولی در اینجا تجربهای جدید است و خیلی هم جدید است. هر یک از بخشهای اینها را اگر حساب بکنید، قبلا یک مدیریت قوی و امکانات فراوانی داشته است و شما در عمل باید حساب کنید و به یک نتیجه باید برسانید که این سبک مدیریت اموال غیرخصوصی چگونه باشد؟ ما هنوز صاحب نظر نیستیم. گاهی گفته میشود که اگر اینها به واحدهای جدایی، به
تناسب موضوع با مدیریتهای جداگانهای تقسیم بشود، ممکن است بهرهدهی بیشتری داشته باشد.
گاهی این طوری فکر میشود که این جوری بهتر است، منتهی در هر بخش آن، نیروهای شریف کار میکنند، اینها را شما خود صاحب نظر هستید و حقانیت هر ایدهای را ثابت میکنید. در گذشته ما یک ایدهای داشتیم. همه شما هم داشتید. یکی از غصههای بچه مسلمان نظام قبل، همیشه این بود که امکانات خیریه مسلمانان همیشه پراکنده است. گاهی مثلا طرح میدادیم که آن گوشتهای قربانی که در مکه آن جوری جمع میشود، اگر متمرکز میشد هر سال یک کار بزرگ اقتصادی راه میافتاد. گاهی فکر میکردیم این زکات فطریهای که یک من یک دو من گندم مصرف میشود، اگر متمرکز میشد، یک حرکت اقتصادی را میتوانستیم هر سال راه بیندازیم. از این یک ریالهایی که مردم به گداها میدادند، غصه میخوردیم و میگفتیم، کاش صندوقهای بزرگی بود که اینها را جمع میکردیم و یک کار بزرگی میکردیم و از سود آن استفاده میکردیم و در مورد خیلی چیزهای دیگر هم همین طور بود، از موقوفات هم خیلی غصه میخوردیم، چرا که در دست متفرقه است و نذوراتی که در امامزادهها و اینها مصرف میشد، همین طور بود.
کلا پراکنده بودن خیرات و نذورات و اموال فقرا برای ما یک درد دلی بود وهمیشه ایدهای داشتیم که اینها را جمع کنیم و کارهای بزرگی را انجام دهیم. الانبدون این که ما آنها را از مردم بگیریم، همه آنها سر جای خودش است؛ مردمفطریه میدهند، صدقه میدهند، موقوفات و کار خود را میکنند، بدون اینکهبه آنها دست بزنیم خداوند امکانی را در اختیار ما گذاشته است و اینها اموالیاست که در طول این چهل، پنجاه سال اخیر یا قدری دیرتر، یک عده متجاوز ومستکبر، سرمایهدارهای زالو صفت، مفسدین به نظام که از مقامشان و ازروابطشان سوء استفاده میکردند، این اموال را جمع کردند. حالا یک مقدار آنرا اسراف کردند و خرج کردند و یک مقدار آن را بردند خارج و دارند خرجمیکنند و یک مقدار آن را هم به صورت ساختمان و مزرعه و تأسیسات و اینها با امتیازات و امثال اینها در اینجا جا گذاشتند.
اینها در حقیقت مال همه مردم است و مال بخش خاصی نیست، ولی بناشده که اینها در خدمت مستضعفان باشد و به درد مستضعفان بخورد. اینامکان، امکان واقعآ مهمی است. چیز عجیبی است اینکه شما در بودجه هرساله خودتان مینویسید که در حدود ششصد میلیارد تومان بودجه دارید وخرج و عملکردتان این قدر است، این تقریبآ بیست درصد بودجه مصوب دولت ما است؛ یعنی بودجه ما معمولا بین سه هزار و چهار هزار میلیارد تومان است که همین حالا حدود سه هزار میلیارد تومان میشود، حالا اگر شرکتهای دولتی و آنها را جدا کنید، حدود بیست درصد
بودجه یک دولت در دست یک بنیاد و با مدیریتی متمرکز و عدهای از افراد - که شما هستید - میباشد.
حالا الان ببینید در بخشهای دولتی چقدر افراد دارند خدمت میکنند؛تحصیلکردهها و متخصصین و سازمان برنامه و بودجه که خود شما آنجابودهاید. نباید حقوق چند میلیون کارمند دولت و خانوادههایشان را و چیزهای دیگرشان را به اضافه عمران کشور و مخارج ارتش و سپاه و نیروهای انتظامی و ... را به عهده دولت گذاشت. به هر حال چیز خیلی عظیمی است. همتهای خیلی بلندی میخواهد که آن اهدافی که ما همیشه در نظر داشتیم و شما هم حتمآ داشتید، همه الان جامه عمل بپوشد. شما قاعدتآ باید یک گروه داشته باشید، چند نفر آدم خوش فکر و طراح داشته باشید که مغزشان خوب کار کند و آنها دائمآ برای شما طرحهای جدیدی بدهند. شما ممکن است الان غرق در مسائل روزمره باشید. هر روز یک کارخانه، یک مؤسسه و یک شرکت و یک مسأله اکثر شما را مشغول میکند و واقعآ این یک گروه طراح را میخواهد که پیشنهاد دهد که ما چه کارهایی میتوانیم بکنیم که تا به حال نکردهایم! کجا نیاز به یک حرکتی پیدا میشود، این امکانات را آن طوری مصرف بکنیم.
اگر این گروه را دارید، خوب! خیلی خوب است و اگر ندارید یا ضعیفهستید این را تقویت کنید که داشته باشید.
یکی از کارهایی که شما قاعدتآ باید در دستورتان بگذارید این است که امکاناتی را که در اختیار دارید در آن جاهایی که کشور و انقلاب ناتوان است و مشکل دارد، برویم آن جاها را پر بکنیم و همیشه این جور چیزها وجود دارد. حالا فرض کنیم - البته تغییر دادن کارهای عمده مشکل است ـ مسکن مشکل کشور است، شما باید یک برنامه وسیعی برای کمک به دولت در زمینه مسکن بگذارید. ضمنآ برای خودتان هم کار است.
چه کسی میتواند الان مثل شما در توزیع وارد و در فروشگاههای زنجیرهای و عرضه جنس به مردم وارد بشود. مثلا وقتی که اوضاع سالم شد، میتوانید این را به کارگران و کارمندان واگذار کنید تا خود بروند و عمل بکنند. در مقاطع مختلف شما کارهای بزرگی که دست دولت در آنها باز نیست و بخش خصوصی دیگر نمیتواند آن طور بیاید، باید به داد ملت برسید.
مثلا یک جنس خاصی در کشور مشکل پیدا میکند، شما روی همان جنس کار بکنید. یک جنس در دست مردم میماند و به دلیلی صادر نمیشود و یک مشکل این طوری برای بخشی از تولیدکنندگان به وجود میآید. شما با این امکانات وسیعتان میتوانید سودتان را ببرید، کسی نمیگوید سود نبرید، ممکن است مثلا چند نفر محتکر و یا جریانهایی که سوء نیت دارند و
خیلی نفعطلب هستند به میدان بیایند و روی آنها فشار بیاورند، شما وارد میدان میشوید و به صورت سالم معامله میکنید. میتوانید بخرید و ذخیره کنید و مدتی نگه دارید تا وضع بازار بهتر بشود، بعضی صنایع کشور هست که نمیتوانیم و یا به مصلحت نیست که به بخش خصوصی بدهیم. دولت هم در زمان خاصی بودجهاش نمیکشد، نمیتواند و این کار را شما میتوانید بکنید.
شما دائمآ باید فهرستی داشته باشید و اولویتهایتان مشخص باشد و وارداین ماجرا بشوید. مشکلی برای بخشی از مردم پیش میآید، سیل میآید،زلزله میآید، حادثه پیش میآید، گاهی مردم میبینند که هلال احمر و بنیاد مستضعفان به سراغشان آمده و حضور دارند. هلال احمر که میآید خیلی طبیعی است. بنیاد مستضعفان باید در جاهایی مثل آنها بیاید. حالا مثال زیاد زدم، موقعیت را شما باید پیدا بکنید. به هر حال معضلات و مشکلات و کمبودها را با امکانات فراوانی که دارید حتی کاسبکارانه و با حفظ سرمایه و با روند صحیح توسعه سرمایه میتوانید جبران بکنید و کارهای بزرگ و طرحهایی الان در کشور است که شاید شما بتوانید اجرا بکنید، شما نیروهای متخصص زیادی دارید. قدرت صنعتی فراوانی دارید و تکنیک فوری میتوانید راه بیندازید که دیگران نمیتوانند. دستشان هم مثل شما باز نیست. دولت مشکلات دارد، شما اگر وارد کارهای آموزشی شدید، الان دبستانها، دبیرستانها و دانشگاهها میتوانند بخش غیردولتی داشته باشند، شما با این همه نیروی خوبی که دارید و امکاناتی که دارید، چه عیبی دارد که یک سلسله مدارسی را به کمک دولت تأسیس کنید، ضرر هم نداشته باشید، ما الان این دانشگاه آزاد اسلامی را که راه انداختهایم یک صنار هم بر بودجه دولت تحمیل نمیکنیم و هر سال هم چهل - پنجاه هزار نفر را زیر پوشش آموزش گرفتهایم و با طرحهایی که هست این رقم بیش از صدهزار نفر افزایش خواهد یافت.
خوب این رقمی است که اندازه کل دانشگاههای کشور است. در مجموعشما همین طور کارها را میتوانید راه بیندازید، چون امکانات دارید، ساختماندارید، زمین دارید، بخش سودجوی کشور نیست که نگران آن باشد که بخواهیدآموزش کشور را وسیله سودجویی بکنید، شما عادلانه عمل میکنید، کارهایبزرگی که الان در کشور است و بعضی از آنها را دولت نمیتواند انجام بدهد،انجام بدهید.
مثلا من همین الان در ذهنم آمد - حساب شده نیست - ما دو چیز در ذهنمان است که بین بندرعباس و قشم یک راهی از زیر آب یا از روی آب یا خاک بریزیم و آنجا را پر بکنیم، یا پل بزنیم و یا تونل بزنیم. خوب، اگر دولت بخواهد این کار را بکند و یک سرمایه بزرگی را بگذارد،
شاید الان طرحهای اولویتدارتری پیش رو داشته باشد. شما ممکن است هم تکنیک این کار را داشته باشید و هم امکانات سرمایهگذاریش را داشته باشید، هزینهاش را هم بعدآ که راه درست بشود ده، تا پانزده سال رفت و آمد بین جزیره بندرعباس درمیآورد. این سرمایهگذاری را دیگر بخش خصوصی نمیتواند بکند و بخش خصوصی دیگر در کشور نباید به این وسعت پا بگیرد، شما این کارها را میتوانید انجام بدهید، من خیال میکنم بعد از این که تهران به جایی رسید در شهرهایی مثل مشهد، اصفهان و تبریز هم باید این کار را دنبال بکنند. وقتی که احساس کردند که تهران راحت شد، آنها هم به دنبال کارها خواهند رفت.
این فن را شما میتوانید داشته باشید، با شهرداریها همکاری بکنید و با آنها شریک بشوید و یک مشکل شهر را حل بکنید. بنیاد مستضعفان کار عظیمی در تاریخ انجام داده است و معلوم میشود این ثروت طاغوتیها که به صورت باغ و کارخانه و اموال لوکس و ابنیه بود به چنین چیزی تبدیل شده و شما کار عظیمی برای کشور کردهاید و کار دولت را کم کردهاید. سود هم ببرید، دنبال این گونه کارهای بزرگ بروید، البته مردم باید دائمآ در جریان باشند، مردم از بنیاد مستضعفان توقع دارند. هر کسی الان در گوشهای از کشور یک مورد دو مورد میشناسد که این ثروت بادآورده را بنیاد در اختیار دارد، قبلا فرض کنید در کرج، این باغها را میدیدند و نمیفهمیدند، اموال فلان کس را میدیدند و مردم از آنها عصبانی بودند.
حالا اگر مردم آثار اینها را ببینند و دائمآ اطلاع پیدا بکنند که دارد چهمیشود، مردم خوشحال میشوند، نشاط پیدا میکنند و راضی میشوند. اگر خبر نداشته باشند، بد است که برای آنها سؤال بماند، همین که الان در اظهارات آقای مظاهری بود. ما تقریبآ پارسال دو میلیارد تومان به کارهای خیریه دادیم. دو میلیارد تومان خیلی کار بزرگی است، دو میلیارد یک رقم بسیار بالایی است. شما ببینید کدام یک از مؤسسات عمومی این قدر میتواند پول خرج بکند؟ آیا هلال احمر، کمیته امداد و سایر جاهای دیگر میتواند خرج بکند؟!
چنین پولی را هیچ کس نمیتواند خرج بکند و این پول باید سرو صدا داشتهباشد و با ید به گونهای خرج بشود که مردم احساس بکنند که این بنیاد داردخدمت میکند. روابط عمومی شما باید ترتیب تبلیغات را بدهد. رسانههایعمومی هم نباید فکر کنند که دارند برای یک شرکت و یا یک مؤسسهخصوصی کار میکنند. این نهاد مال انقلاب است و آبروی انقلاب است. اینجواب آنها است که آن طرف که نشستهاند و میگویند که این اموالی را کهگرفتهاند، چکار کردهاند؟ جوابش حرف نیست، جواب آن این است که ملتبفهمد و دنیا بفهمد که شما امسال دو میلیارد تومان خرج کردهاید، البته اخبارآن ثبت میشود، ولی این اخبار یک بار دو بار کافی
نیست و دائمآ باید بهگوش مردم برسد و مردم در جریان قرار بگیرند.
در مجموع ما خیلی امیدواریم؛ مردم حالا باید قبول کنند که مشکلات شما،مشکلات کمرشکنی بوده است. مشکلاتی که اشاره کردیم، مشکلات قضایی، مشکلات مهمی است. این اموال توقیفی که وضعش روشن نیست، مشکل مهمی است، سازماندهی این همه امکانات خیلی کار مشکلی است. که این الحمداللّه تا حدود زیادی رو براه شده است. من وارد نواقص این جا نمیشوم، برای این که اولا خیلی اطلاع ندارم و نمیخواهم چیزی بگویم که مورد سوء استفاده قرار بگیرد و احیانآ کسانی باشند که سوء استفاده بکنند.
جنبههای مثبت قضیه خیلی فراوان است و باید تلاش کرد که وضع از اینبهتر بشود. کم و بیش در بعضی جاها شنیده میشود ولی درست استفادهنمیشود و یا گاهی جایی مخروب مانده و یا ... به هر حال باید کار بکنیم کهاین طور موارد هم نباشد. باید برسید و اموال را مثل اموال خودتان حفظ کنیدو آنها را حتی بهتر از اموال خودتان نگه دارید و البته ما دلسوزی را هم درمسؤولان این جمع سراغ داریم. سلام ما را به همه کسانی که در آنجا دارندزحمت میکشند برسانید.
و السلام علیکم و رحمه اللّه و برکاته