سخنرانی
  • صفحه اصلی
  • سخنرانی
  • سخنرانی آیت الله رفسنجانی در مراسم افتتاح کنگره بین‌المللی نهضت تولید علم،جنبش نرم‌افزاری و آزاداندیشی

سخنرانی آیت الله رفسنجانی در مراسم افتتاح کنگره بین‌المللی نهضت تولید علم،جنبش نرم‌افزاری و آزاداندیشی

  • سالن کنفرانس سران اسلامی
  • چهارشنبه ۲۴ فروردین ۱۳۸۴

بسم‎الله الرحمن الرحیم
الحمدالله والسلام علی رسول‎الله و آله
از برنامه‎ای که دانشگاه آزاد اسلامی برای اولیّن کنگره بین‎المللی تولید علم ،‌جنبش نرم‎افزاری و آزادی اندیشه درنظر گرفته، صمیمانه تشکر می‎کنیم.
یک ضرورت است که مقام معظم رهبری به آن رسیدند و از مردم، علما و اندیشمندان خواستند که اقدام جدّی کنند. ما در مجمع تشخیص مصلحت نظام به این پیام توجه ویژه‌ای کردیم و در چشم‌انداز 20 ساله محور را دانایی قرار دادیم. یعنی محور توسعه ایران براساس دانش و علم خواهد بود. این رابطه در بندبند چشم‌انداز برقرار شده و در سیاست‌های کلی برنامه چهارم که در مجمع تصویب نشد، به طور جدّی به مسئله دانش و دانایی محوری حرکت تاریخ توجه ویژه‌ای شده است.
ظرفیت‌های آماده شده در دانشگاههای دولتی و دانشگاه آزاد اسلامی و سایر مراکز علمی و تحقیقاتی کار را برای دانشمندان ما آماده می‌کند. اما همت بزرگی لازم است. مایل بودم که بحثی طولانی با شما داشته باشم، اما چون کنگره از لحاظ زمان‌بندی از برنامه‌اش عقب است، سعی می‌کنم فشرده و فهرست‌وار مطالبی را بگویم.
به هرحال باید این واقعیت تلخ را اعتراف کنیم که برخلاف خواست اسلام و قرآن، امروز دنیای اسلام از جاهای دیگر در میدان دانش و جنبش نرم‌افزاری عقب است. شاید این سنت تاریخ باشد که معمولاً تناوبی در انتقال تمدنها و حرکتها در محدوده جغرافیایی زمین پیش می‌آید. این بار این‌گونه پیش آمد که غرب میدان‌دار شود و شرق و دنیای اسلام که عمدتاً در شرق است، عقب بیفتد. متأسفانه همان روحیه انگیزه سوز که در غرب بود و در دوران تاریک قرون وسط مانع دستاوردهای علمی می‌شدند و نوآوران را محاکمه می‌کردند و گالیله‌ها را به طرف چوب اعدام می‌فرستادند، - به جرم این که حقیقتی را کشف کردند - امروز به شکل دیگری همان شیوه در دنیا رواج پیدا کرد که باید ارتباط آزادانیشی و جنبش‌نرم‌افزاری را از نو تعریف کنیم. واقعاً اتفاق مهمی است و باید روی آن فکر کنیم.
امروز در لفظ و در خیلی از صحنه‌ها به دانش و دانشمندان احترام می‌گذارند، اما غربیها به گونه‌ای عمل می‌کنند که آن روحیه انگیزه‌سوز را به دنیای دیگر و جهان سوم، به خصوص کشورهای اسلامی منتقل کرده‌اند. لابد تعجب می‌کنید که چگونه این کار را کردند؟ عصر ارتباطات و اینترنت است و مردم همه چیز را در سایه حرکت امواج و با سرعت حرکت برق مطلع می‌شوند. واقعاً این حالت چگونه است؟ مگر آزاداندیشی نیست؟
جواب خیلی روشن است. تدبیرها عوض شده و شعارهایی که می‌دهند، متناسب با زمان است. حقیقتاً تدابیر شیطانی اتخاذ کرده‌اند. دو سه مورد را عرض می‌کنم تا متوجه شوید که از ناحیه تولیدعلم چه ظلم بزرگی به دنیای سوم می‌شود!
یک مورد همین شکار مغزهاست که ما مهاجرت مغزها را به عنوان یک درد برای جهان سوم مطرح می‌کنیم. این یک ایده طبیعی نیست. قطعاً شما بهتر از من می‌دانید که سازماندهی کرده‌اند. در کشورهای دیگر استعدادها، افکار و مغزهای مستعد را شناسایی می‌کنند و با اتخاذ ترتیبات، آنها را به محیطهای زندگی خودشان می‌برند. شناسایی سخت نیست. در مسابقات و جاهایی که استعدادها مطرح می‌شوند، همه می‌فهمند. سازمانهای مشخص در اختیار آنهاست که مأمورند اینها را شناسایی و ارتباط برقرار کنند و بعد آنها را به عنوان فرصت مطالعاتی، هزینه سفر، وعده کار و از این قبیل، ببرند و به صورت‌های مختلف نگه دارند.
ممکن است در یک دیدگاه اینها خوب باشد. ترویج علم و دانش و استقبال از دانشمندان است. تا اینجا درست است. نیروهای کیفی می‌روند و در فضای غنی‌تر و با استادان بهتر و در آزمایشگاههای بهتر کار و مطالعه می‌کنند. تا اینجا بحثی نیست. بحث از جایی شروع می‌شود که با ابزار دیگر مانع می‌شوند که انسانهایی که متعلق به ملتی هستند و با هزینه ملتی رشد کرده‌اند، به کشورشان برگردند و خدمت کنند.
جالب این است که از فقیرترین کشورهای دنیا هم نمی‌گذرند. الان مغزهای ارزشمندی از قاره آفریقا در جاهای مختلف برای قدرتهای دنیا کار می‌کنند و ملتهای خودشان از اینها محروم هستند. این یک نوع است.
نوع دیگر کنترل علوم حساس، پیشرفته، ارزشمند و موتور توسعه و حرکت سریع می‌باشد که به صورت رسمی مانع می‌شوند تا به کشورهای دیگر نرسد. همه شما می‌دانید که در مسئله هسته‌ای چه جنایاتی را مرتکب می‌شوند! برای اینکه دیگران نتوانند این دانش فوق‌العاده ارزشمند را داشته باشند.
البته ظاهر درستی مطرح می‌کنند که ممکن است تسلیحات هسته‌ای پیش بیاید. اگر چنین باشد، ممکن است همه دانش‌ها به نحوی در مسیر کارهای نظامی و سیاسی قرار گیرد. ولی مگر می‌توان با این بهانه علم را در شیشه و حرکت آن را مهار کرد؟
با اینکه آژانس بین‌المللی هسته‌ای تأسیس شد تا علوم هسته‌ای را به شیوه سالم توسعه دهد، ولی آن آژانس تبدیل به مانعی برای توسعه علوم هسته‌ای دنیا شده که انصافاً یک جنایت است. چیزی کمتر از محاکمه گالیله نیست. شکل دیگری از کشتن گالیله‌هاست. یا بسیاری از علوم بسیار ارزشمنددنیا به بهانه چند منظوره بودن محدود می‌شوند و کشورهای پیشرفته، مانع صدور آنها به کشورهای نیازمند می‌شوند. دهها قلم از مواد و رشته‌های تحصیلی سانسور و محدود شدند و انتقال آنها به بسیاری از جاها محدود شد و به صورت قطره چکانی تا حدی که به نفع استکبار و استعمار مورد استفاده قرار گیرد، پخش می‌شود.
پس نتیجه سخنان من این است که همین امروز که همه شعار دانش می‌دهند و ترویج می‌کنند، با شیوه‌های نوین و فریبکارانه مانع رشد علمی می‌شوند. البته خود ما هم مقصر هستیم. دنیای اسلام هم مقصر است. چون به قرآن و تعالیم دینی توجه نکردیم و به ظواهر پرداختیم. مناسک را مهمتر از روح و حقیقت معارف اسلامی و قرآنی شمردیم.
اگر یک بار قرآن را با توجه به دانش، تحقیق و پژوهش، مطالعه کنیم، خواهیم دید که چه خبر است! در قرآن بیش از هزار بار با کلمه علم و فقه و مشتقات آنها مثل تعقل، تفکر و بصیرت برخورد می‌کنید. اگر مجموعه اینها جمع شود، معلوم می‌شود که چه غوغایی است! چه کتابی است که این همه مواد مربوط به دانش، تفکر، تعقل و آموزش در آن است! اگر این کتاب را امروز در ایران، غرب یا هرجای دیگر می‌نوشتند، چندان مهم نبود. کتابی است که 1400 سال پیش در شبه جزیره عربستان از طرف خداوند به بشر هدیه شد که مکتب‌خانه و افکار علمی نبود.
در سایه همین قرآن و تفکرات دینی بود که مسلمانان توانستند به سرعت تمدن عظیمی را به وجود بیاورند. در حیات پیامبر (ص) اسلام در جزیره العرب محدود بود و با تمدنهای دنیا تماس نداشتند. حداکثر این بود که علمای اهل کتاب آنها، یهودیها و مسیحیانی بودند که کمی با تورات، انجیل، آنهم با تحریفات با مردم ارتباط برقرار کرده بودند.
امت عرب «امّی» یعنی بی‌سواد خوانده می‌شدند. اهل کتاب یهود و نصارا بودند. عربها فاقد کتاب و سواد بودند و خواندن و نوشتن نادر بود. به محض اینکه اسلام پایش را از جزیره‌العرب بیرون گذاشت و با تمدنهای روم، ایران، هند، حبشه و جاهای دیگر ارتباط برقرار کرد، اولین اتفاقی که در دنیای اسلام اتفاق افتاد – تاریخ تمدنها را ببینید – بحث ترجمه بود. شرایط برای ترجمه مساعد بود. چون اسلام مرکز قدرت دنیا شد و بسیاری از شخصیت‌های علمی دنیا که در محیط خود تحت فشار بودند و یا بعد از فتح آنها توسط اسلام، به مرکز خلافت اسلامی منتقل می‌شدند. در آنجا دارالترجمه تشکیل دادند و بیت الحکمت درست کردند.
تقریباً همه علوم و فنون روز دنیا را از شرق و غرب به مرکز دنیای اسلام آوردند. ما ایرانی‌ها هم سهم بزرگی در حرکت انتقال علوم و فنون و ترجمه سهم بزرگی داریم. دانشگاه جندی شاپور در شمال خوزستان و در اطراف شوشتر مرکزی برای جذب دانشمندان مهاجر حتی قبل از اسلام شده بود. هرکس در هرجا تحت فشار بود، به خصوص سطوری‌ها که دانشمند بودند و درغرب تحت فشار بودند، به آنجا مهاجرت می‌کردند. مجموعه‌ای از دانشمندان بازبانهای مختلف در آنجا جمع شده بودند. آنجا مرکزی برای تبادل ترجمه‌ها و زبانهای مختلف و توسعه علوم شد.
وقتی اسلام وارد ایران شد، آنجا را خیلی عزیز و محترم شمرد و تقویت کرد. این ترجمه است. دوره پژوهش که باید در آن باشیم، بعد از دوران ترجمه در دنیای اسلام اتفاق می‌افتد که از قرن سوم و چهارم اوج می‌گیرد که ابن‌سینا و شخصیت‌های از این قبیل، دانش‌های جمع شده از ترجمه‌ها را به یک جریان دینامیک و بسیار نیرومند تحقیقاتی و بی‌سابقه تبدیل می‌کنند. شما که تاریخ علم را مطالعه می‌کنید، می‌دانید که اروپایی‌ها تقریباً از همه این زمینه‌ها استفاده کردند و انتقال علم از شرق به غرب، بعد از دوران تحقیق شروع شد. البته دوران تحقیق در جهان اسلام و مرکز و کانونش در ایران بود. ایران در مرحله جذب و انتقال دانش به غرب، محور استراتژیک و پل اساسی بود.
مغول که به ایران آمدند، بنیاد عظیم علمی که با خواست اسلام در ایران شکل گرفته بود، منهدم شد. خیلی از چیزهایی که ساخته شده بود، یعنی پایه‌های تمدن و توسعه و جنبش نرم‌افزاری آن روز و تولید علم منهدم شدند.
جزم‌اندیشی به صورت بسیار جدّی حاکم شد. آزاد اندیشی دو شکل دارد: یک شکل این است که غربی‌ها با حیله و تزویر جلویش را گرفتند. شکل دیگر آن سنتی معمول از گذشته است که به اهل نظر و تفکر و استعدادهای درخشان اجازه آزاد اندیشی، به خصوص در علوم انسانی و علوم پایه نمی‌دهند. جمود بر مغزها حاکم می‌شود. این وضع بعد از مغول تا مدتهای طولانی در جاهایی که محور حرکت علوم بودند، ادامه می‌یابد و همه را تحت فشار قرار می‌دهد و این عقب‌ماندگی مزمن همراه حرکت دانش در غرب اتفاق می‌افتد که برای خیلی از بخشهای دنیا، دوران ظلمان ودوران شکوفایی دانش در غرب است.
فکر می‌کنم که‌الان شرایط به گونه‌ای‌شده که اگر خوب تصمیم بگیریم و خوب برنامه‌ریزی و درست استفاده کنیم، دوباره می‌توانیم موج عظیمی را در دنیای اسلام، به خصوص در ایران اسلامی شکل بدهیم.
با اتکای به معارف اسلام و قرآن و پیامهای قرآنی، موظفیم به هر طریق علم را توسعه دهیم. موظفیم به جای عمل، فکر کنیم. تفکر در فرامین قرآن بسیار جدّی است. تحقیق و پژوهش بدون تفکر ممکن نیست. باید اسرار کائنات را کشف کنیم. ممکن است بعضی‌ها فکر کنند که همه چیز کشف شده که می‌دانیم درست نیست. هرچه که کشف می‌شود، علامت‌های سؤالهای فراوانی اطراف کشف جدید شکل می‌گیرند. بی‌پایان است. هرچه را کشف کنیم، سؤالات جدید خلق می‌شود. استعداد بشر و اسرار طبیعت بی‌پایان است. مأموریت ما هم بی‌پایان است. مأموریم که خود را به خدا برسانیم، خدای با آن عظمت، خدایی که به محض اراده، همه چیز در محدوده اراده خداوند به صورت آنی شکل می‌گیرد، خدایی که عالم و قادر مطلق است. بشر مأمور است. از ما خواسته شده که به خدا نزدیک شویم. این تقرّب که فقط با دعا و درخواست نیست. همان صفات خدا، آن هزار اسم خدا که برای ما تقدّس دارند، حاوی حقایقی هستند که باید خود را به آن حقایق نزدیک کنیم. پایان ندارد.
بنابراین در شرایطی هستیم که باید جنبش سریع، جدّی و متینی را برای توسعه دانش آغاز کنیم. هست، ولی نیاز به موج جدید است. الان بحث این نیست که از دستاوردهای دیگران استفاده نکنیم، این کار حرکت درستی است. عده‌ای زحمت کشیدند و علوم و فنونی را در دنیا خلق کردند که باید آنها را بگیریم. این کار حرکت کارسازی است. ولی باید چیزهایی را برآن اضافه کنیم. خودمان هم باید ایجاد کنیم که با تحقیق امکان دارد. آن یکی کپی، اما کپی درست است و باید گرفت.
وقتی گرفتیم، متوقف نشویم. باید بر محور آن حرکت کنیم. انصافاً هنوز سازماندهی‌های موجود در دانشگاههای ما مناسب زمان ما نیست. بودجه‌های تحقیقاتی ما با اینکه کم است، درست جذب نمی‌شود. خودم در دانشگاه آزاد اسلامی مسؤولیت دارم و می‌دانم چه خبر است، می‌بینم آن قدر که در هیأت امنا تصویب می‌کنیم، جذب نمی‌شود. از دانشگاههای دولتی هم بیشتر از دانشگاه آزاد اطلاع دارم. چون در آنجا هم مسئولیت داشتم و دارم و می‌بینم که بودجه‌ها در مسیر تحقیقات واقعی مصرف نمی‌شوند.
یکی از نواقص جدی ما این است که وقتی کشف، تولید علم و تحقیق می‌کنیم و در آزمایشگاهها موفق می‌شویم، در همانجا متوقف می‌شود. در صورتی که دانشگاه تا آزمایشگاه وظیفه خاصی دارد و پس از آن مرحله پایلوت و پس از آن تولید انبوه است. مهندسی پیاده شدن کشفیات و دستاوردهای آزمایشگاهی ما بسیار ناقص است.
از یکی از مراکز مهم تحقیقاتی کشور که دهها سال سابقه دارد و در مهمترین زمینه‌ها تحقیق می‌کند، بازدید داشتم و وقتی فهرست تحقیقات موفق آنها را دیدم و با نتیجه کاربردی مقایسه کردم، دیدم واقعاً فاصله هول‌انگیز و شرم‌آور است. زحمتها کشیده می‌شود، اما به مهندسی اجرایی تبدیل نمی‌شود. پایلوتی از آن بیرون نیامد و به تولید انبوه نرسیده است. جای این کار در اکثر مراکز تحقیقاتی ما خالی است. البته کم کم در حال شکل‌گیری است. اگرچه تأخیر دارد، ولی هر وقت شکل بگیرد، می‌توان حرکت کرد.
به برادران و خواهران خود در دانشگاه آزاد اسلامی عرض می‌کنم که شما با دستهای بازتر کار می‌کنید و محدودیت‌های مقرراتی را که معمولاً دولتی‌ها گرفتار هستند، کمتر دارید. از این موقعیت استفاده کنید. انبوه محققان دانشجو و استاد در دانشگاه را بکار بگیرید.
قطعاً باید دانشمند راحت زندگی کند. دانشمند نباید نگران آب، نان، مسکن، حمل و نقل و درمان خود باشد. باید خیال خانواده و خودش در حدّ معمول راحت باشد. نباید بخل کنیم که دانشمندان از لحاظ وضع زندگی مرفه باشند. دانشمند باید از کاری که می‌کند، احساس رضایت کند و افسرده، دلسرد و مأیوس نشود و فکر نکند خریدار ندارد.
این در کشور ما اتفاق نمی‌افتد و رسم است. در جاهایی جوایزی می‌دهیم و تجلیل می‌کنیم، ولی تجلیل واقعی باید در میدان عمل اتفاق بیفتد. شاید برای محقق چیزی شیرین‌تر از این نباشد که نتیجه تحقیقش را در پایلوت و انبوه تولیدات آن را در جامعه ببیند. اگر هم چنین نشده، دلیلش را بفهمد.
فکر می‌کنم این مسایل برای شما دانشگاهی‌ها خیلی روشن است. منتها یک نوع محافظتی براین جریان لازم است. باید مدیریتی فعال داشته باشیم که از این بخش، درست استفاده کنیم. همانطور که در اظهارات مقام معظم رهبری بود، باید این کنگره‌ها و برنامه‌ها به میدان عمل تبدیل شود. از این تحقیقات پشتیبانی کنند که در آزمایشگاهها و مراکز تحقیقاتی و تولید نتایج ملموسی ببینیم. امیدواریم سلسله شروع تفکر با بیرون آمدن محصول در سطح جامعه به صورت به هم پیوسته ادامه پیدا کند. امیدوارم از این کنگره خوب و از موقعیت خوبی که دانشگاه آزاد اسلامی در دنیا و کشور دارد و از نیروهایی که در اختیار دارد و از همکاریهایی که با دانشگاههای دولتی و مراکز تحقیقاتی دولتی دارید، به نفع حرکت دنیای اسلام و جهان سوم به خوبی بهره‌گیری کنید. شما را به خدا می‌سپارم و برای توفیق شما دعا می‌کنم.
والسّلام علیکم و رحمه الله