سخنرانی
  • صفحه اصلی
  • سخنرانی
  • سخنرانی آقای هاشمی در جمع نمایندگان آیت‏الله منتظری در دانشگاههای سراسر کشور پیرامون اهمیت و ابعاد علمی و معنوی دانشگاهها

سخنرانی آقای هاشمی در جمع نمایندگان آیت‏الله منتظری در دانشگاههای سراسر کشور پیرامون اهمیت و ابعاد علمی و معنوی دانشگاهها

  • پنجشنبه ۵ خرداد ۱۳۶۲

 سخنرانی در جمع نمایندگان آیت‏الله منتظری در دانشگاههای سراسر کشور

 خوشحالم که این فرصت پیش آمد تا در هفته‏های اول کار برادرانمان که به مسئولیت جدیدی قدم گذاشته‏اند، یک مقدار با هم صحبت کنیم. ممکن است این جلسه در سرنوشت دانشگاهها و در روند کارمان هم از جهات مسئولیتهایی که داریم و هم از جهت مسئولیتی که شما پذیرفته‏اید، بی‏تأثیر نباشد.[t1] البته من شخصاً خودم را کوچکتر از این می‏بینم که شما برادران زحمت بکشید و بخواهید پیش من بیایید و من هم به اسم ارشاد، مسأله‏ای بگویم. ما همدیگر را می‏شناسیم، همدوره‏های هم هستیم، با هم بودیم و با هم هستیم و هر کدام از ما در یک سنگری داریم کار می‏کنیم؛ حالا من اینجا در مجلس هستم و شما در دانشگاه و این دلیل نمی‏شود.

 البته چون اینجا مجلس شورای اسلامی است و مجلس جایی است که بتواند محوری باشد و جلسه‏ای در آن باشد از این جهت من اینگونه ملاقاتها را قبول می‏کنم. اما در مورد آنچه که شما مسئولیت آن را در دانشگاهها پذیرفته‏اید، کار کاملاً جدیدی است؛ یعنی از سری کارهایی است که در نوع خود سابقه ندارد و تازه می‏خواهد شروع بشود. معمولاً برای چنین کارهایی که آغاز می‏شود، از پیش برنامه‏ریزی می‏شود، دوره می‏گذارند، تعلیم می‏دهند، حدود کار را مشخص می‏کنند، آیین نامه اجرایی می‏نویسند، اساسنامه ایجاد می‏کنند، یک چارچوب قانونی می‏نویسند و کسانی که این مسئولیت را عهده‏دار می‏شوند، آشنایی قبلی پیدا می‏کنند و وقتی وارد میدان می‏شوند، می‏دانند که باید چکار کنند. حالا مثل بسیاری از کارهای این مملکت ما تا به حال چنین فرصتی نداشتیم که برای کارهایمان این مقدمه‏ها را در خیلی از کارها درست کنیم. مجلس هم همین طور بود، در نهادهای دیگر انقلاب هم همین طور بوده در دادگاههای انقلاب هم حداقل آن سال اول همین جوری بوده، اکثر جاهای دیگر نیز این طور بود. این هم همین طور است. حالا این مقدار طبیعی است، منتهی اینجا یک ویژگی‏هایی دارد که باید آقایان توجه بیشتری بکنند.

 آن محیطی که شما تشریف بردید و کارتان تازه شروع می‏شود، جنبه‏های زیادی دارد که باید به آنها توجه بشود. دو جنبه آن الان در نظر من است که عرض می‏کنم. اینها در دو طرف مقابل هم قرار گرفته است و امروز جمع بین این دو طرف، یک مشکلی است. این بستگی به مقدار مدیریت شما و ریزبینی و دقت نظر انجام کار شما دارد و اگر در هر طرف کوتاهی بشود، ما ضرر می‏بینیم.

 در دانشگاه آنقدر که ما از بیرون می‏فهمیم، به اندازه شما داخل نرفته‏ام ولی تماسها و مسائلی که به ما مراجعه می‏شود، ابعاد مختلفی دارد، ولی این دو بعد که عرض می‏کنم قابل توجه است. یک بُعد مسأله علمی دانشگاه است که چیزهای خاص خود را دارد و یک بعد هم مسایل تربیتی، دینی، اخلاقی و انقلابی دانشگاه است.

 اینکه کسی فکر کند دانشگاه را می‏شود از آن بعد علمی تضعیف کرد و توجه به نیازهای علمی دانشگاه نکرد، این اشتباه است. خدای نکرده اگر چنین طرز تفکری در دانشگاهها پیدا بشود که جنبه‏های علمی دانشگاه ضربه ببینید، تخصصهای سطح بالا و اطلاعات عمیق و تحقیقاتی که باید آنجا بشود، اساتید بزرگی که می‏توانند در آنجا علم خودشان را عرضه کنند و امثال اینها ضربه بخورد، این ضرر عمده‏ای هم برای دانشگاهها دارد، هم برای جامعه دارد و هم برای اسلام دارد و تاریخ، چهره اسلام را بد معرفی می‏کند. این یک طرف قضیه است که حالا برمی‏گردیم و در مورد آن مقداری حرف می‏زنیم.

 آن طرف قضیه هم این است که اگر بُعد معنوی - البته علم هم از ابعاد معنوی است - اما علم تنها اگر پیرایه‏های خوبی نداشته باشد و انسانهای خوبی حامل علم نباشند، علم می‏تواند در آن شرایط، مشکل‏زا باشد. اگر آن بعد معنوی قضیه، اخلاق، عفت، روحیه انقلابی و اسلامی در دانشگاهها نباشد، آن وقت دانشگاهها یک بُعدی رشد می‏کند. آن وقت است که دانشگاه، اولاً از جامعه مسلمان دور می‏شود، ثانیاً مرکز تغذیه بدی برای بچه‏ها و جوانان مردم می‏شود و ثالثاً فارغ‏التحصیلان این دانشگاه نمی‏توانند برای این جامعه اسلامی مفید واقع بشوند. یا فرار می‏کنند و می‏روند زحمتها را هدر می‏کنند و یا می‏مانند و فساد می‏کنند.

 در اوائل انقلاب این بعد دوم دانشگاه یعنی بعد اخلاقی، دینی، انسانی، اسلامی و انقلابی ضعیف بود. به همین دلیل بچه‏های مسلمان علیه نظام موجود دانشگاه طغیان کردند. می‏دانید که بچه‏های مسلمان و متعهد در اقلیت بودند و احساس فشار می‏کردند از جانب چپیها، لیبرالها و دنیاپرستان و می‏دیدند که روزبه‏روز حلقه بر اطراف اینها تنگتر می‏شود و محیط علمی اینها خراب می‏شود، انقلاب کردند و دانشگاهها را بستند، برای اینکه دانشگاه را تبدیل کنند به جایی که جنبه دوم را داشته باشد.

 طبعاً چون این طغیان بوجود آمد، ممکن است که بعضی از برداشتها این باشد که ما همه اهمیت را به این بعد بدهیم و توجهی به جنبه‏های علمی دانشگاه و آن تخصصهای سطح بالای دانشگاه نداشته باشیم. ممکن است بچه‏ها این جور فکر کنند. نمی‏گویم در دانشگاه ممکن است چنین چیزی باشد، برداشت بیرون ممکن است این جوری باشد، یا اینکه این حالت عصیان و ناراحتی که از آن داشتند، تعادل پیدا نکند و باز این مشکل باقی بماند و راه حلی که آقایان می‏توانند داشته باشند و کاری که می‏توانند انجام دهند، باید این باشد که این دو بعد را با هم حفظ کنند و من می‏دانم که بسیار ظریف و مشکل است.

 شما اولاً خودتان روحانی هستید و شخصیتی هستید که ضعف خودتان، برای جامعه و روحانیت ما عیب خواهد بود و ثانیاً نماینده آیت‏الله‏العظمی منتظری هستید، آقای منتظری الان به حق امید مردم هستند، یعنی این شعاری که مردم همین طوری گفتند، امید امت و امام این یک واقعیت روحی بوده که منعکس شده به زبانهای مردم و مردم این را منعکس کردند؛ به راستی که ما چهره‏ایشان را به عنوان یک نقطه امید می‏دانیم و احتیاج به توضیح بیشتر نداریم.

 بنابراین خدای نکرده اگر یک وقتی کار ما در دانشگاه خوب انجام نشود، غیر از اینکه خود شما مخدوش می‏شوید، غیر از اینکه صدمه به جاهای دیگر می‏زنید، به حیثیت ایشان به ارتباط خاصی که ملت با ایشان دارد، ممکن است صدمه‏ای وارد شود که این به ضرر انقلاب و اسلام است. بنابراین شما خیلی باید مواظب باشید و دقیق حرکت کنید. این کار را دیر شروع کردیم. دانشگاه باید همیشه یک چیزهایی داشته باشد که کنترل کند. حالا که دیر شروع کردیم، عجله نکنید یعنی شما وقتی تشریف بردید آنجا، باید مدتها فکر کنید و مدتها قضایا را بسنجید و ابعاد و آثاری را که می‏تواند ایجاد کند، در نظر بگیرید و تصمیم‏گیری کنید تا وقتی که تصمیم‏گیری می‏کنید، متین و پخته باشد. اگر از یک جهت نفعی دارد، از جهات دیگر ضرر نداشته باشد.

 آرزوی همه ما همیشه این بوده، حالا هم هست که ما این مملکت را که به عنوان یک کشور اسلامی خالص در دنیا معرفی شده، چهره‏ای به آن بدهیم که چهره‏ای علمی و دینی با هم توأم باشد و شما می‏دانید که خود عالم بودن ارزش است و خود علم مستقیماً احترام دارد و ما می‏دانیم یکسری علوم است که اینها در گذشته نبوده یعنی مدرسه برای عام نبوده این بچه‏های خوش استعداد نسلهای گذشته رفتند آنجا درس خواندند و با سواد شدند و این علوم باید منتقل بشود به نسل متعهد و انقلابی و ما اگر بخواهیم این علوم را به سرعت منتقل کنیم، یک مقدار باید سعه صدر نشان بدهیم. نمی‏توانیم انتظار داشته باشیم متخصصینی که ما تربیت نکرده‏ایم و در مدرسه‏های ما درس نخوانده‏اند و اصلاً رابطه‏ای با ما نداشتند، اینها همانهایی باشند که ما می‏خواهیم. این توقع بیجایی است. بالاخره اینها از بچگی در فامیل، مدرسه، محله، خانه، محیط کار و محل زندگیشان این جور بودند و هنوز از رابطه آنها با آنجاها بیشتر از ماست. سبک کار این بوده است.

 بنابراین خود به خود باید خیلی سعه صدرنشان بدهید و در اینکه افراد صاحب علم و صاحب فن و متخصص تشویق بشوند، اطلاعات و فنونشان را به این نسل نو تحویل بدهند و افراد سطح بالا تشویق بشوند تا بیایند. ما می‏دانیم که امروز در دنیا دانشمندان واقعی از نظام دنیا راضی نیستند. آنهایی که درس خوانده‏اند، در حد زندگی از دنیا استفاده می‏کنند، از کثافت کاریهای ابرقدرتها راضی نیستند. اینها دنبال جایی هستند که جای سالم باشد و در آنجا به بچه‏ها، سالم درس بدهند و ممکن است بعضی‏ها مسلمان هم نباشند ولی اینها فراوانند. در گوشه‏های کتابخانه‏ها، لابراتوارها، آزمایشگاهها و در مؤسسات خصوصی دنیا آدمهای این جوری خیلی فراوان هستند؛ اگر محیط سالم علمی بتوانیم اینجا ترسیم کنیم که از علم و عالم درست استفاده بشود و بدانند این علم را در خدمت انسانها به کار می‏گیریم.

 مشکل بسیاری از دانشمندان این است که الان می‏خواهند علمشان را تدریس کنند، می‏بینند در خدمت ابرقدرت یاغی قرار می‏گیرد. زورشان می‏آید، حرف بزنند. اگر ما بتوانیم یک نظامی را بوجود بیاوریم که آنها بفهمند علمشان در خدمت دفاع از محروم قرار می‏گیرد و برای نجات محرومان استفاده می‏شود، ما تشویق می‏کنیم که از سایر نقاط دنیا، مغزهای متفکر به اینجا بیایند.

 بنابراین رسالتهایی که ما می‏توانیم به عنوان سخنگوی دینی در دانشگاهها داشته باشیم به عنوان یک نماینده مرجع تقلید و نماینده جمهوری اسلامی می‏توانیم آن اعتبار علم را حفظ کنیم. البته عرض کردم ما طرفدار علم خشک و خالی نیستیم. کسانی ممکن است مایه فساد باشند و بخواهند فساد درست کنند ما در اینگونه موارد ترجیح می‏دهیم که آن نقطه خالی باشد. اگر بخواهند فساد ایجاد کنند، بحث عوض می‏شود. خود شما باید موارد را تشخیص بدهید. جمع بین این دو حالت بکنید. در دانشگاه نه تحت تأثیر افرادی باشید که به خاطر زدگی فراوان از محیط گذشته طغیان کردند و دلشان می‏خواهد یک دفعه گام طولانی بردارند که عجله مقدور نیست، منطقی برخورد کنید و نه تحت تأثیر کسانی که می‏گویند باید به هر قیمتی شده علم و فن را مطرح کرد ولو با فساد و با بدآموزی، اینها را هم ما نمی‏خواهیم.

 مشکل کار این است که تلفیقی بین این دو باید بکنید. آنها می‏دانند شما در محیط دانشگاه دائماً تحت رگبار آن طرز تفکر و این طرز تفکر قرار می‏گیرید، در یک ساعت که بنشینید به مراجعین گوش بدهید یک عده این جوری می‏گویند و عده‏ای این جوری. اگر متین حرکت کنید و راهمان درست باشد، این حرکات و این سمینارهایی که درست کردید این را بیشتر داشته باشید اطلاعات خودتان را به همدیگر منتقل کنید، تجربه‏ای که پیدا کردید به همدیگر بگویید، همه پخته شوید، متین برخورد کنید و خط خودتان را مشخص کنید، هر دو طرف قانع می‏شوند.

 اگر این رسالت را بتوانید در دانشگاهها انجام دهید، کار بزرگی کرده‏اید. شما یک پشتوانه‏ای دارید که فقیه عالیقدرمان است و این پشتوانه برای شما نیروی بزرگی است. شاید مثلاً روسای دانشگاه این پشتوانه را نداشته باشند، البته آنها پشتوانه قانونی خودشان را دارند ولی این نفوذ می‏تواند پشتوانه بهتری باشد. با این پشتوانه این حرکت را تثبیت کنید. ممکن است یکی دو سال مشکل داشته باشید اما این زحمت را با صبر و بردباری تحمل کنید و جوانهای علاقمند پرشوری که می‏آیند و حالت عصیان خودشان را می‏خواهند نشان دهند، آنها را باید قانع کنید.

 آن آقایانی هم که فکر می‏کنند بعد از چهار سال انقلاب، هنوز هم دانشگاههایی داریم که مثل گذشته می‏شود در آن کار کرد، آن را هم قانع کنید که اوضاع عوض شده و بیشتر هم سعی کنید که در دانشگاهها به جای اینکه به کارهای اجرایی آلوده شوید که دیگران می‏توانند انجام بدهند، شما این حالت ارشاد و درست کردن لجاجها و روشن کردن ذهنها را داشته باشید. آن وقت این چیزی که از اوائل انقلاب در مورد ارتباط حوزه و دانشگاه مطرح بود، اینجا این طور می‏شود؛ یعنی اگر اینجا شما خوب انجام وظیفه کنید، ارتباط واقعی اینجا برقرار می‏شود.

 با حرف نمی‏شود؛ در سخنرانیها و سمینارها، آدم یک چیزی می‏گوید یک اثری دارد ولی تمام می‏شود. حضور شما در آنجا، دانشگاه را با حوزه متحد می‏کند و فقدان متانت و کارآیی لازم یعنی مقداری فقدان را هم که در این چهار سال درست کردیم از بین می‏برد و اگر در یک دانشکده‏ای نماینده آقای منتظری خوب عمل نکند و روحانی که از حوزه آمده و آنجا مسئولیتهای دینی و فرهنگی را به عهده گرفته‏اند، خوب عمل نکنند، همان مقدار امیدی هم که در دانشگاه به ما داشتند آن هم تضعیف می‏شود. معکوس این اگر انجام شد آن هدف تأمین است. اسم هم لازم نیست، عملاً حضور داریم، عملاً این ارتباط را برقرار کرده‏ایم. این کار از شما ساخته است. شرایط دانشگاه ما شرایط تثبیت شده‏ای نیست. جامعه ما هنوز از دیدگاه اسلام به علم توجه نکرده است و آن روزی که از دیدگاه اسلام به علم توجه کند، علم و تحصیل در سرلوحه زندگی مردم قرار می‏گیرد. تحقیقاً این چنین است، یعنی جامعه ما به یک جامعه علمی تبدیل می‏شود که روحیه مردم در خانه‏ها و مدرسه و در همه جا تحصیل و کسب علم و فضیلت می‏شود. این چیزها را شما خوب می‏توانید خدمت کنید. خداوند یک نعمتی به ما داده اگر از این نعمت بخواهیم بد استفاده کنیم، »لَئنْ کَفَرْ تُمْ اِنَّ عَذابی لَشَدیدُ«.

 تا به حال همه تلاشها این بوده که دانشگاه را از روحانیت جدا کنند. روحانیون را ضدعلم معرفی کنند، ضد مراجع معرفی کنند، علم را ضد دین معرفی کنند، فاصله را یک جور زیاد کنند، تضاد ایجاد کنند، سایه یک روحانی را در دانشگاهها با تیر می‏زدند. حال این انقلاب، این موقعیت را پیش آورده که ما می‏بینیم همه بچه‏ها و هم اساتید خوشحال می‏شوند که شما را آنجا می‏بینند و امید بستند که شما به آنجا می‏روید، این موقعیت و این نعمت خدا را باید خوب استفاده کرد.

 خوبی آن هم این است که ما با اخلاص برای خدا، برای آبروی اسلام، برای ترویج علم، برای ترویج تخصص، برای ترویج تفکر صحیح، برای نجات بچه‏هایی که به دانشگاه برای درس خواندن می‏آید از شر شیطانی که از راه علم می‏خواهند اینها را گمراه کنند و القائات ضد دینی از طریق علم می‏خواهند القا کنند، اینها همه میادین خوبی است برای اینکه ما کار کنیم. من به شما تبریک می‏گویم که موفق شدید و این مسئولیت بزرگ اسلامی، انسانی را قبول کردید، ان‏شاءالله که ما بتوانیم از این اقدام، نتایج خوبی بگیریم.

    والسلام علیکم و رحمةالله و برکاته