حدیث دیگران
  • صفحه اصلی
  • حدیث دیگران
  • در اندیشه کاستن از فاصله نهاد قدرت و مردم

در اندیشه کاستن از فاصله نهاد قدرت و مردم

کریم ارغنده پور

  • تهران
  • دوشنبه ۱ فروردین ۱۳۰۰
هاشمی، هم خوش‌اخلاق و خنده‌رو بود، هم صبور، هم آرام و هم شنوا. او سیاست را خوب می‌فهمید و بلد بود جز در اندیشه، آن را در عمل نیز به کار بندد. ازاین‌رو میراث هاشمی بسیار مغتنم و آموزنده است.

مرحوم آقای هاشمی کسی نیست که بتوان شش دهه فعالیت سیاسی مؤثر او را در یک یادداشت کوتاه خلاصه کرد. این نقدی است که من در روزهای گذشته به بسیاری از گفت‌وگوهای رسانه‌ها داشته‌ام. این یادداشت هم فقط بنا دارد از زاویه روابط قدرت و جامعه به کار او نگاه کند و بس. نزدیکی دولت و ملت یا کاستن از فاصله بین این دو یک اولویت مهم سیاسی در همه دنیاست. در کشور ما این فاصله جز مقاطع کوتاهی همواره به‌گونه‌ای بوده که بحث‌های زیادی در محافل سیاسی برانگیخته است. گاهی پاره‌ای تصور کرده‌اند نزدیکی مردم به نهاد قدرت چیزی جز تن‌دادن به منافع قدرتمندان نیست، من با این گزاره موافق نیستم. کاهش فاصله دولت- ملت یک حکم طرفینی است وگرنه امکان وقوع مطلوب ندارد. باید مکانیسم‌هایی تعبیه شود که نهاد قدرت و جامعه بتوانند در نقاط مهمی - مثل توزیع و گردش، رقابت‌های آزاد و عادلانه، نحوه اصلاح و تغییر، کنترل فساد، پاسخ‌گویی و امثال آن- به توافق برسند. در نتیجه اگر از بُعد اندیشه سیاسی نگاه کنیم، مسئله اصلی، وجود امکان تقاطع‌های مهمی برای «توافق» است، در غیر این صورت، فاصله بین این دو رکن به‌سادگی کاهش نمی‌یابد. مرحوم آقای هاشمی‌رفسنجانی یکی از معدود سیاست‌مدارانی بود که اهمیت این مسائل را به‌خوبی درک می‌کرد. از این نظر او یک سیاست‌مدار دوراندیش بود. به گمان من، اصل سیاست البته همین‌گونه معنا می‌یابد وگرنه سیاست‌مداری که فقط امروز را می‌بیند و افق فکر و اندیشه‌اش از لحظه و ساعت فراتر نمی‌رود اساسا نقشش در سیاست کوچک و محدود است و دریغا که چنین سیاست‌مدارانی در اطراف ما کم نیستند. بگذریم! مرحوم آقای هاشمی در چند سال پایانی عمر همواره در اندیشه کاستن از فاصله نهاد قدرت و مردم بود. او تلاش می‌کرد در جایی بین این دو نقش‌آفرینی کند، اعتماد هر دو را کسب کند و نقاط اتصال را مرتبا افزایش دهد. این کار یک سیاست‌مدار برجسته است. سیاست فقط در حکم همراهی صرف یا مخالفت با حاکمیت نیست. سیاست به معنای کاربردی آن دقیقا در حکم نرم‌کردن روابط یا مواضع سخت و مزمن‌شده است. به‌خاطر همین هاشمی یک سیاست‌مدار بداخلاق و عجول و عصبی و مونولوگ نبود. برعکس، هاشمی، هم خوش‌اخلاق و خنده‌رو بود، هم صبور، هم آرام و هم شنوا. او سیاست را خوب می‌فهمید و بلد بود جز در اندیشه، آن را در عمل نیز به کار بندد. ازاین‌رو میراث هاشمی بسیار مغتنم و آموزنده است. همه کسانی که دل در گرو آبادانی و توسعه ایران دارند باید به مکتب سیاسی او به‌عنوان یک راهنمای مؤثر نگاه کنند. موضوع مهم کاهش فاصله قدرت و ملت، همواره به میانجیانی چون هاشمی نیاز دارد که مقبول و معتمد طرفین باشند. از وجود این افراد، هم نهاد قدرت و هم جامعه باید استقبال کنند و قدر آنها را بیشتر بدانند. 
*روزنامه شرق