دوشنبه 26 اردیبهشت 1373 //5 ذیحجه 1414 // 16 می 1994
ساعت هفت و نیم صبح به دفترم رفتم. حسین [مرعشی، رییس دفتر رییسجمهور]، به خاطر کسالت نیامده بود. تا ساعت یازده کارها را انجام دادم. نخستوزیر قزاقستان و همراهان آمدند. نامه آقای نظربایف را آورده بودند. دربارة توافقات توضیح داد و از پیشرفت بازسازی ایران اظهار تعجب کرد؛ قبلاً دکتر حبیبی هم همین توضیحات را داده بود. وقت خصوصی خواست؛ گفت آقای نظربایف، میخواهد در تابستان، هفت روز در سواحل دریای خزر در ایران باشد؛ پذیرفتم. همچنین خواستار تخصیص اعتبار بیشتر، برای خرید کالاهای ساخت ایران شد.
سفیر ویتنام برای تقدیم استوارنامه آمد. اولین سفیر این کشور در ایران است. عصر آقایان [محسن] نوربخش، [معاون اقتصادی رییسجمهور]، [مرتضی] محمدخان، [وزیر امور اقتصادی و دارایی]، [مسعود روغنی] زنجانی، [رییس سازمان برنامه و بودجه] و [محمدحسین] عادلی، [رییسکل بانک مرکزی] آمدند. دربارة نیازهای ارزی، طرحهای
عمرانی و پخش جاری ارز صحبت شد؛ تصمیمگیری کردیم. شب به خانه آمدم. خاطرات دیروز و امروز را نوشتم.