خاطرات روزانه آیتالله هاشمی رفسنجانی/ سال 1363/ کتاب «به سوی سرنوشت»
چهارشنبه 8 اسفند 1363
بعد از نماز به مجلس رفتم. در جلسه علنی مجلس تبصره دو و سه [قانون بودجه] مطرح بود. نمایندگان، پیشنهادهای زیادی میدهند و باعث کُندی کار میشوند؛ چون محدودیتی [در ارائه پیشنهادهای نمایندگان درباره تبصره] نیست. پیش از ظهر، به دفترم آمدم.
عصر، هیأت رئیسه جلسه داشت. در بیمارستان به عیادت آقای ربانیاملشی رفتم. قرار است فردا، برای معالجه به سوئیس برود. در مورد [واگذاری] چند قطعه زمین در قم به عنوان خمس، وصیت کرد و از من خواست وسیله انتقال قانونی آن را به طلاب، فراهم آورم. غروب، به منزل آمدم.
شب، سران قوا و آیتالله منتظری و احمد آقا مهمانم بودند. احمد آقا زودتر آمد. اظهارات امام را در ملاقات آقای خامنهای در مورد حزب، نقل کرد. تند است و نسبت به حزب، منفی. تقریباً مخالفت صریح با ادامه کار حزب [جمهوری اسلامی] است، ولی گویا امام نمیخواهند مسئولیت تعطیلی حزب را قبول کنند.
در جلسه، آقای منتظری انتقادات خودشان را نسبت به ترویج عملی از سیگار، مسافرتهای بیحساب به خارج، واردات بیحساب الیاف و عدم نظم کافی در واردات و مواد دیگر گفتند و جواب داده شد. از اظهارات امام ناراحت بودند و از ما هم که به نظر خودشان در همراهی با ایشان، جدیت نکردهایم، گلهمند بودند؛ ولی با توضیحات آقای [موسوی] اردبیلی که امام با شرط دقت، موافق ادامه کار حزب هستند و اظهارات ما، کمی آرام گرفتند.
نزدیک ساعت 12 شب، جلسه ختم شد و آقای منتظری به قم رفتند. عفت، اول شب در مجلس مراسم ازدواج حمید محیالدینی شرکت کرده بود؛ ولی برای تهیه غذا و پذیرائی از مهمانان آمد.