شنبه 23 فروردین 1365 ساعت هشتونیم صبح به مجلس آمدم. آقایان رحیم صفوی و ]ابراهیم[سنجقی آمدند. گزارش جبهه را دادند و نامه آقای محسن رضایی را آوردند که پیشنهادهایی درباره جنگ داشت: تشکیل دو قرارگاه در جنوب و شمال جبهه که قرارگاه جنوب به فرماندهی آقای شمخانی و قرارگاه شمال به فرماندهی عنصر ارتشی و خود ایشان جانشین من باشد. آقای صیاد آمد و گزارش تفاهم با آقای رضایی را داد. مدعی بود تفاهم بر فرماندهی مشترک قرارگاهها داشتهاند که با نامه آقای رضایی نمیسازد. جلسه قرارگاه تشکیل شد. گزارش عقب نشینی نیروی زمینی از ارتفاعات سومار را دادند. خیلی ضعیف دفاع کردهاند. اعضای ستاد نیروی زمینی با صراحت گفتند، بدون کمک نیروهای داوطلب نمیتوانند از خطوط دفاع کنند. درباره توپخانه و تعداد سرباز مورد نیاز نیروها بحث شد. معلوم شد برای مثال اگر 480 هزار سرباز بگیریم، نیاز همه تأمین میشود. برای دفاع از خطوط به نتیجه مشخصی نرسیدیم. قرار شد آقای رضایی بیاید تا تصمیمگیری شود. ظهر آقای ]رضا[ امراللهی ]رئیس سازمان انرژی اتمی[ آمد و گزارش مذاکره با هیأت فرانسوی را داد و گفت آلمانیها اجناس خریده شده ما را ترخیص نمیکنند. عصر آقای ]احمد[ سالک آمد و گزارش کمیته پشتیبانی مجلس اعلای عراق را داد و نیازها را گفت. قرار شد عملیات داخل عراق از قرارگاه خاتم هدایت شود. هیأت فرانسوی آمدند. نامه آقای دلماس رئیس مجلس فرانسه را آوردند. آنها خواستار تحسین روابط بودند. کارهای غیر دوستانه فرانسه را به طور مفصل گفتم و تصریح کردم که ما خواستار تحسین روابطیم ولی فرانسه مسئول تیرگی روابط است و باید از کارهای خلاف دوستی دست بردارد. آقای ]محسن[ کنگرلو آمد. پیشنهاد جدید آمریکاییها را در رابطه با گروگانهای لبنان آورد. معلوم است که دارند بازی میکنند و به فکر فریبند. گفتم بگوید قبل از هر چیز باید قطعات هاک را بفرستند و سپس وارد صحبت شویم. تا ساعت هشتونیم شب در دفترم کار کردم و به خانه آمدم.