وَلَقَدْ صَرَّفْنَا فِی هَـذَا الْقُرْآنِ لِیَذَّکَّرُواْ وَمَا یَزیدُهُمْ إِلاَّ نُفُورًا
و همانا در این قرآن [سخنانی]گوناگون گفتیم تا هشیار شوند; ولی جز رمیدن برای آنان نمی افزاید.
1- خداوند، آیات خویش را در قرآن به گونه های متنوع و فراوان تبیین کرد تا مشرکان تنبه یابند.
و لقد صرّفنا فی هـذا القرءان لیذّکّروا
«صرف» در لغت به معنای تحول و دگرگونی است و باب تفعیل آن، دلالت بر کثرت می کند. بنابراین مراد از آن، تبیین با بیانات گوناگون است.
2- تنوع و گوناگونی سخن، دارای نقشی بس مؤثر در تأثیرپذیری انسان از آن
و لقد صرّفنا فی هـذا القرءان لیذّکّروا
از اینکه خداوند می فرماید: «ما آیات خود را برای تنبه مشرکان، متنوع و گوناگون بیان کردیم» می توان استفاده کرد که چنین بیانی، دارای نقشی بس مؤثر است.
3- آیه های قرآن، عامل بیداری، تنبه و پندگیری انسانهاست.
و لقد صرّفنا فی هـذا القرءان لیذّکّروا
4- انسانها، نیازمند تذکر و بیدار باش، حتی نسبت به گرایشهای فطری خویش
و لقد صرّفنا فی هـذا القرءان لیذّکّروا
در ماده «یذکروا» (متذکر شوند) این نکته نهفته است که موضوعات مورد تذکر، به نحوی در معرض فهم، ادراک و دریافت بشر وجود دارد و غفلت بر آن عارض می شود.
5- بهره کفرپیشگان مکه از آیه های بیدارگر قرآن، تنها تنفر و فرار از آنها بود.
و لقد صرّفنا فی هـذا القرءان لیذّکّروا و ما یزیدهم إلاّ نفورًا
6- لجاجت و حق ناپذیری، باعث برداشت و تفسیر غلط از روشن ترین دلایل حق و گریز و اجتناب از آنهاست.
و لقد صرّفنا فی هـذا القرءان لیذّکّروا و ما یزیدهم إلاّ نفورًا
سخن حق، به خودی خود چیزی نیست که نفرت آفرین باشد. با توجه به این نکته، تنفر مشرکان از آیات روشن قرآن، عاملی جز موضع گیری پیشین و لجاجت آنها نخواهد داشت.
7- ذهنیتها و پیشداوریها، از آفات حق پذیری و عامل حق گریزی
و لقد صرّفنا ... و ما یزیدهم إلاّ نفورًا
در آیه قبل، توضیح داد که مشرکان مکه با انتساب فرزند به خداوند، در صدد استهزای خداوند بودند که این برخوردی است خصمانه و در این جا می گوید: «آیات فراوان الهی، بر نفرت آنها می افزاید» و این نشان دهنده آن است که موضع گیری پیشین آنها، موجب شده است که آنان، حق را نپذیرند و از آن بگریزند.
8- بهرهوری از نور و هدایت قرآن، نیازمند داشتن زمینه سالم و پرهیز از پیشداوری
صرّفنا ... و ما یزیدهم إلاّ نفورًا
9- برخورد کافران و مشرکان مکه با قرآن، اساس علمی و عقلانی نداشت; بلکه برخاسته از انگیزه های نفسانی ـ روانی آنان بود.
و لقد صرّفنا فی هـذا القرءان لیذّکّروا و ما یزیدهم إلاّ نفورًا
خداوند، حاصل تبیین تنوع و گوناگونی آیات خویش را برای مشرکان، نفرت آنان معرفی می کند و این، نشان می دهد که آنان، به جای برخورد منطقی با آیات الهی، برخورد روانی ـ نفسانی داشتند.
10- حق، هر چند روشن و تبیین شده باشد، لزوماً پذیرش همگان را در پی ندارد.
و لقد صرّفنا فی هـذا القرءان لیذّکّروا و ما یزیدهم إلاّ نفورًا
11- تبیین و ارائه حق لازم است، هر چند مخاطبان آن را نپذیرند.
و لقد صرّفنا فی هـذا القرءان لیذّکّروا و ما یزیدهم إلاّ نفورًا
اینکه خداوند می فرماید: «ما آیات خود را گوناگون و متنوع بیان کردیم، اما آنان نپذیرفتند» استفاده می شود که باید حق را به هر صورت بیان کرد; هر چند شنوندگان و مخاطبان، آن را قبول نکنند.
آیات خدا:
تبیین آیات خدا 1
ادراک:
زمینه ادراک غلط 6
استعداد:
نقش استعداد 8
انسان:
زمینه تأثیرپذیری انسان 2; نیازهای معنوی انسان 4
پیشداوری:
اهمیت اجتناب از پیشداوری 8; زیانهای پیشداوری 7
تنبه:
عوامل تنبه 3
حق:
آثار تبیین حق 10; آثار حق ناپذیری 6; آفات حق پذیری 7; اهمیت تبیین حق 11; عوامل حق ناپذیری 7
سخن:
آثار تنوع در سخن 2
شناخت:
آفات شناخت 6
عبرت:
عوامل عبرت 3
فطرت:
تنبه فطرت 4
قرآن:
تنوع بیانی قرآن 1; روش بیانی قرآن 1; زمینه هدایتهای قرآن 8; معرضان از قرآن 5، 9; نقش قرآن 3; ویژگیهای قرآن 1
کافران مکه:
بی منطقی کافران مکه 9; تنفر کافران مکه 5; حق ناپذیری کافران مکه 5; روش برخورد کافران مکه 9; کافران مکه و قرآن 5، 9; هواپرستی کافران مکه 9
لجاجت:
آثار لجاجت 6
مشرکان:
زمینه تنبه مشرکان 1
مشرکان مکه:
بی منطقی مشرکان مکه 9; روش برخورد مشرکان مکه 9; مشرکان مکه و قرآن 5، 9; هواپرستی مشرکان مکه 9
نیازها:
نیاز به تذکر 4
هدایت:
زمینه هدایت پذیری 8
همگان:
حق ناپذیری همگان 10