از سربازی باغ شاه تا قهرمانی مبارزه با استعمار
به روایت مفدا (پایگاه اطلاعرسانی معاونت فرهنگی و دانشجویی دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی)
آیتالله هاشمی رفسنجانی در سال ۱۳۱۳ در روستای بهرمان از توابع شهرستان رفسنجان در یک خانواده ریشهدار مذهبی و کشاورز دیده به جهان گشود.پدرشان مرحوم حاج میرزا علی هاشمی عمیقاً مورد احترام و اعتماد اهالی روستا بود و به نوعی مرجعیت امور اجتماعی و مذهبی آنان را به عهده داشت. سطح زندگی آنها با توجه به وضع روستا در سطح خوبی بود.
مکتب خانه
در کودکی و سن پنج سالگی وارد مکتب خانه شد و علاوه برخواندن کتابهای رسمی مدرسه، در مکتبخانه بخشهایی از قرآن، گلستان، نصابالصبیان را نیز آموخت و سپس مختارنامه، معراجنامه، بوستان را همچون دیگر کسانی که ادامه تحصیل دادند فرا گرفت.
تجربه اولین سفر
۱۴ ساله بود که به پیشنهاد پسرعمویش، محمد، تصمیم گرفتند که همراه کاروان جهت تحصیل علوم دینی به قم هجرت نمایند. این اولین سفر نوجوانی بود که از کودکی درس صبر و استقامت را آموخته بود و میرفت تا مسیر زندگیاش تغییر کند.
پایهگذاری مکتب تشیّع
پس از چند سال اقامت در منزل حضرات آیات اخوان مرعشی و اطاقهای اجارهای در منازل مردم قم، حوالی سالهای ۱۳۳۵ به بعد در مدرسه حاج سیدصادق و سپس مدرسه حجتیه حجرهای با هفت تن دیگر گرفت. در همین دوره با همکاری دوستان، به ویژه شهید باهنر، نشریه «مکتب تشیّع» را بنا نهاد. اولین شماره این نشریه در اردیبهشت ۱۳۳۸ منتشر شد، ایشان درباره این نشریه میگوید: «در پوشش مکتب تشیّع موفق به ایجاد یک شبکه فرهنگی – سیاسی فراگیر در کشور شدیم. پس از باز شدن فضای سیاسی بعد از شهریور ۱۳۲۰، گروههای ملیگرا و تودهای، میداندار مسائل سیاسی و اجتماعی در مطبوعات بودند و فضا برای مذهبیها بسیار تنگ بود. در این نشریه مسائل اجتماعی و سیاسی به شکل نو و بدیع توسط بهترین متفکران اسلامی عرضه میشد.
اولین امام خمینی (ره) و هاشمی رفسنجانی
آشنایی با امام خمینی(ره) در محل مسکونی وی در مقابل بیت امام شروع شد. ایشان فرصت میکرد که در مسیر رفت و آمد امام ظاهر شده و چشم به چهره جذاب و پرهیبت ایشان بدوزد و سؤالی را بهانه تقرّب قرار دهد. بعدها زمینه آشنایی با مرحوم آقا مصطفی خمینی فراهم آمد. در همان ابتدا رابطه استاد و شاگردی با امام را فراهم ساخت و این رابطه را تا روزی که بتوانند رسماً شاگرد امام شوند، حفظ کرده و هر روز گسترش دادند.
آیتالله خامنهای و هاشمی رفسنجانی
این دو بزرگ برای اولین بار در درس خارج فقه مرحوم آیتالله داماد با هم برخورد کردند. سپس این دوستی در یک سفر مشترک برای زیارت عتبات عالیات در عراق مستحکمتر شد. بعد از این سفر آیتالله خامنهای که در مشهد تحصیل میکردند، به قم منتقل شدند و این باعث شد که مراودتها ادامه یابد. دوستی این دو طلبه به خاطر همفکری کامل و همکاری مبارزاتی عمیقتر شد و اوج آن در حضور مشترک در جمعیت سرّی موسوم به «اصلاح حوزه» بود که پس از کشف، باعث تعقیب، متواری شدن و زندگی مشترک آنها در خفا شد.
شروع علنی کار مبارزاتی
سال ۱۳۳۷ مصادف با اوایل تشکیل سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک) و همچنین سرنگونی رژیم سلطنتی در کشور همسایه عراق بود. ایشان که محرم سال مذکور را در همدان برای تبلیغ به سر میبردند، در روز عاشورا ضمن اشاره به سرنوشت نظام سلطنتی عراق، انتقاد تندی را متوجه نظام سلطنتی پهلوی کردند که بلافاصله پس از ترک منبر توسط شهربانی همدان دستگیر شدند و به مرکزی نظامی که وظیفه ساواک تازه تأسیس را بعهده داشت، تحویل داده شدند. رئیس شهربانی کل کشور طی گزارش کتبی ضمن شرح وقایع به نخستوزیر وقت (منوچهر اقبال) اعلام داشته است که با توجه به درخواست آزادی وی از سوی عدهای از علما و معتمدین شهر و بدلیل اینکه وی تا اندازهای خردسال بود، آزاد شده است
نقش هاشمی در مخالفت با لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی
حضرت امام(ره) جلسهای در منزل آیتالله حائری و در حضور علماء طراز اول قم تشکیل داده و اعلام خطر کردند. بنا شد علما با صدور اعلامیههایی نسبت به این تصویبنامه اعتراض کنند. اعلامیههای امام(ره) که از همه تندتر بود، توسط رابطین مکتب تشیع در شهرستانها هم تکثیر و پخش میشد. امام(ره) جمعی از فضلا قم را برای تبلیغ به اقصی نقاط کشور فرستادند که مأموریت هاشمی عزیمت به استانهای یزد و کرمان بود و متعاقباً کابینه علم عقب نشست و لغو تصویبنامه را رسماً اعلام کرد.
هاشمی رفسنجانی، سرباز باغشاه
ایشان در ۲۱ فروردین سال ۴۲ پس از حادثه فیضیه دستگیر و جزء اولین طلاب به سربازی اعزام شد. وی در پادگان به عنوان اولین اقدام طی یک بحث رودرو با فرمانده پادگان، اعزام طلاب به سربازی را صریحاً محکوم کرد و با اینکه هنوز بیشتر از سه روز از شروع سربازی اجباری نمیگذشت، فرمانده لشکر او را به اسم میشناخت. در آن دوران در پادگانها رسم بر این بود که سربازان را به صورت دستهجمعی و گهگاه عریان به حمام میبردند.این سنت غلط و همچنین اجبار تراشیدن محاسن با تیغ و فحاشی به سربازان با اعتراض هاشمی رسماً توسط تیمسار پیروزنیا لغو شد. ایشان از بیم اینکه امام برای رهایی طلاب امتیازی به رژیم بدهند، طی نامهای با عنوان معظم له خاطر نشان کرد که پادگان برای طلاب دنیای جدیدی است و هیچ مشکلی وجود ندارد و اگر طلاب به طور گسترده در سربازخانهها شرکت کنند، ارتش عوض خواهد شد. در عصر عاشورای سال ۴۲ فرمانده نیروی زمینی ارتش وارد پادگان شد و به محض ورود، دستجات وعظ و عزاداری را که توسط طلاب سرباز هدایت میشدند، مشاهده کرد و معترضانه گفت: «طلبهها پادگانها را به مسجد تبدیل کردهاند.» سپس دستور داد مجالس وعظ و روضهخوانی تعطیل شود. هاشمی رفسنجانی پس از فاجعه خونین ۱۵ خرداد و احساس خطر، در ۲۱ خرداد ۱۳۴۲ با اخذ مرخصی از پادگان خارج شد و دیگر مراجعت نکرد.
زندگی مخفی و مبارزه
آیتالله هاشمی رفسنجانی از بیم دستگیری به عنوان سرباز فراری مجبور به زندگی مخفی شد و به زادگاه خود در بهرمان نوق رفت. در همین ایام بود که ترجمه کتاب سرگذشت فلسطین را در مدت چهار ماه اقامت در آن روستا انجام داد.
در نیمه دوم سال ۴۳ بدنبال تصویب لایحه مصونیت مستشاران نظامی و دیگر افراد تبعه آمریکا موسوم به کاپیتولاسیون، آتش مبارزه گرمتر شد. هاشمی توانست با تهیه صورت مذاکرات لایحه مزبور، امام را در جریان ریز مسائل قرار بدهد. امام(ره) نیز به شدت شاه، آمریکا و اسرائیل را مورد حمله قرار دادند که در نیمه شب ۱۳ آبان ۱۳۴۳ نیروهای امنیتی منزل امام را در قم محاصره و پس از دستگیری، معظم له را به ترکیه تبعید کردند. پس از تبعید حضرت امام (ره)، هاشمی و یارانش ابتدا نشریه بعثت و بعدها نشریه انتقام را با مشی صریح مخالفت با رژیم پهلوی منتشر کردند و در ۲۹ بهمن سال ۱۳۴۳ به همراه جمعی از علماء و فضلاء در اعتراض به جو اختناق و تبعید حضرت امام خمینی(ره) نامه سرگشادهای با عنوان نخستوزیر وقت (هویدا) تهیه و امضاء نمودند و در پایان درخواست کردند در اسرع وقت رهبر شیعیان جهان را به قم عودت دهند. جالب توجه اینکه در این نامه سرگشاده برای اولین بار از امام(ره) به عنوان رهبر شیعیان جهان یاد میشود که دارای بار سیاسی عمیقی است. سپس در نامه سرگشاده دیگری با عنوان هویدا و با امضاء فضلا و محصلین کرمانی، نسبت به عدم رعایت شئونات روحانیت از سوی دولت و تصویب مصوبههای مغایر با نظر مراجع تقلید شیعه و اعمال سانسور و تبعید حضرت امام (ره) اعتراض نمود.
سرگذشت فلسطین
سال ۱۳۴۳ در تقویم مبارزات هاشمی نقطه عطفی است. ایشان در این سال کتاب سرگذشت فلسطین یا کارنامه سیاه استعمار، تألیف اکرم زعیتر را ترجمه و با افزودن مقدمهای که در واقع منشور اعتراضیهای بر سلطه داخلی و استعمار خارجی و نمایاندن وضع مسلمانان و به ویژه مظلومان فلسطین بود، منتشر ساخت. سرمایه چاپ و انتشار کتاب را از طریق قبوض پیش فروش به همراه یک متن حماسی و افشاگر تأمین کرد. کتاب سرگذشت فلسطین اثر عمیقی در بین روشنفکران و مبارزان آن روزگار بجا گذاشت. برای نمونه مرحوم دکتر مصدق به یکی از دوستان خود نوشت: «از کتاب سرگذشت فلسطین بسیار استفاده نمودم و حیفم آمد که این کتاب در گوشهای بماند و مورد استفاده قرار نگیرد.» وی همچنین مبلغی را هم برای خرید و پخش این کتاب اختصاص داد.
اولین زندان
ساواک در تاریخ ۱۲/۱۲/۴۳ به اتهام اقدام علیه امنیت کشور نسبت به دستگیری ایشان نمود و او را روانه زندان کرد. وی به مدت ۴ ماه تحت بازجویی و شکنجه بود که در ۱۴ تیرماه ۱۳۴۴ با فشار علما و مراجع بزرگ از زندان آزاد شد .
احضار به ساواک اصفهان
در ششم دی ماه ۱۳۴۴ وارد نجفآباد شد. علیرغم ممنوعالمنبر بودن، به منبر رفت و در پایان یک سخنرانی حماسی برای سلامتی امام خمینی(ره) دعا کرد و بلافاصله پس از پایین آمدن از منبر توسط شهربانی دستگیر و به ساواک هدایت شد.
امیرکبیر یا قهرمان مبارزه با استعمار
امیرکبیر یا قهرمان مبارزه با استعمار نام اثری است که در اسفند سال ۴۶ منتشر گردید. ایشان در خلال این کتاب کوشیده بود اندیشههای اصلاحی امیرکبیر در ایران و نیاز کشور به تحول و از میان بردن مفاسد را مطرح نماید. در دوران ریاست جمهوری و با مهیا شدن زمینه اصلاح، یعنی آن چیزی که امیرکبیر آن را نداشت، اقدامات اصلاحی در ساختارهای اساسی کشور و برنامه سازندگی و توسعه را اجرا کند. صحبت کردن از اندیشههای اصلاحی در سال ۴۶ نشان میدهد که ایشان به استقرار نظام اسلامی و رهایی از قید استعمار امید داشت.
نهضت در دانشگاه
مهمترین حضور هاشمی در مجامع دانشجویی در آذر ۱۳۴۹ در دانشکده فنی دانشگاه تهران است. ایشان در این جلسه شدیداً استعمار را مورد حمله قرار دادند و از دانشجویان خواستند با درس خواندن، ایران را از وجود کارشناسان خارجی بینیاز کنند. حضور ایشان در مجامع دانشجویی با استقبال بینظیر و کم سابقه مواجه شد. یکی از منابع ساواک استقبال از او در دانشکده فنی را این چنین گزارش داده بود: «تعداد دانشجویانی که در آمفی تئائر جمع شده بودند، حدود ۷۰۰ الی ۸۰۰ نفر بودند که پس از پایان سخنرانی مشارالیه شدیداً برای او ابراز احساسات کرده و کف میزدند به طوری که تاکنون چنین استقبالی از هیچ یک از سخنرانان بعمل نیامده است.»
ساواک در تاریخ ۱۴/۷/۵۰ و به بهانه نامه ارسالی به حضرت امام خمینی(ره) مبادرت به دستگیری وی کرد که بازهم با فشار علما در تاریخ ۵/۲/۵۱ آزاد شد که باز هم باگروههای مبارز شناخته شده و ناشناس کار میکرد و دیری نپایید که پیشنهاد تبعید و سپس حکم دستگیری وی صادر شد. سه ماه از غیبت او میگذشت، بدون اینکه ساواک بتواند کوچکترین اثری از وی بدست بیاورد. بالاخره ساواک ایشان را در تاریخ ۶/۶/۱۳۵۱ توسط شهربانی کرمان در رفسنجان دستگیر کرد و به ساواک محل تحویل داده شد و پس از یک روز به همراه مأمورین مسلح به تهران انتقال داد و در تاریخ ۱۴/۶/۵۱ تحویل زندان قزل قلعه شد. چون نتوانستند دلیل مستندی ارائه نمایند، ناچار با قرار التزام عدم خروج از حوزه قضایی تهران به قید وجه التزام مبلغ ۵۰ هزارریال در تاریخ ۱۹/۶/۵۱ آزاد شد.
فداکاری همسر
سیده عفت مرعشی همسر آیتالله هاشمی رفسنجانی در لحظه لحظههای نهضت همدوش همسر خود بود و بدون هیچ واهمهای همه مخاطرات را به جان خریده است و در تمام مدت زندان و در دیدارها بخوبی از عهده اداره منزل و فرزندانشان برآمد. ایشان در قم توسط ساواک دستگیر شد، ولی پس از اطلاع از انتساب وی به خانواده مرعشی و برخورد پرخاشگرانه مشارالیها مجبور به آزادی او شدند. اوج فداکاری سیده عفت مرعشی در انتقال دست نوشتههای همسرش از زندان به خارج بود که برخورداری جامعه فکری از تفسیر راهنما و فرهنگ قرآن نتیجه همین تلاش است. آیتالله هاشمی رفسنجانی خود عمل انتقال دستنوشتهها به خارج از زندان را تحت عنوان «چادر و عبا» در مقدمه جلد اول تفسیر راهنما شرح داده است.
سکوت سیاسی
سال ۵۲ و ۵۳ را باید تعطیلی جلسات سخنرانی او قلمداد کرد. در این سالها توانست بدون اطلاع ساواک دوبار از کشور خارج شده و با مبارزان خارج از کشور ملاقات کند که ساواک بدلیل بیاطلاعی از محتوای آنها نتوانست پروندهای در این خصوص تشکیل دهد. سکوت تاکتیکی هاشمی در این دو سال شدیداً ساواک را به واهمه انداخت. چون سکوت ایشان با توجه به سوابق مبارزاتی شجاعانه وی بسیار معما مینمود. بیم ساواک از فعالیتهای احتمالی سرّی ایشان و همچنین مسافرت به خارج از کشور باعث شد که معظم له در تاریخ ۱/۹/۵۴ دستگیر شودو تا پاییز ۵۷ در زندان بماند.
تألیفات
انتشار فصلنامه مکتب تشیع, ترجمه سرگذشت فلسطین یا کارنامه سیاه استعمار، انتشار مجلات بعثت و انتقام، امیرکبیر یا قهرمان مبارزه با استعمار، انتشار مقالات مختلف در مکتب تشیّع، جهان در عصر بعثت (با همکاری شهید باهنر)، بحثهای عدالت اجتماعی (خطبههای نمازجمعه تهران)، نطقهای قبل از دستور در مجلس شورای اسلامی، مجموعه خطابهها، مصاحبهها و سخنرانیها، یادداشتهای علمی از درسهای اساتید دوران تحصیل، تفسیر راهنما (در ۲۰ جلد), فرهنگ قرآن، روایت هجران، خاطرات دوران مبارزه، انقلاب و پیروزی، عبور از بحران، پس از بحران، آرامش وچالش
همچنین تألیفات زیادی از دیگران در مورد شخصیت، عملکرد و اندیشه هاشمی رفسنجانی متتشر شد که میتوان به شرح ذیل نام برد:
انصراف, نقد ناتمام, امام علی (ع) در بیان هاشمی رفسنجانی, یاد یاران , مکالمات رؤسای جمهور ایران و عراق, حقیقتها و مصلحتها , بیپرده با هاشمی , سیمای سازندگی , شکوه سازندگی , سماحه الشیخ الهاشمی الرفسنجانی فی عصر المجابهته, انتفاضه و فلسطین
منبع: مفدا